سه‌شنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۰:۳۰
کد خبر: 151608

دکتر میثم مهدیار، دکترای جامعه شناسی، درباره پدیده استقبال افراطی مردانِ جوان ایرانی از انواعِ جراحی های زیبایی می گوید: سال هاست در همه جای دنیا و از جمله کشور ما، روند کند اما عمیقی در جریان است که ریشه اش اومانیسم، انسان محوری و لذت گرایی است.

سلامت نیوز:دکتر میثم مهدیار، دکترای جامعه شناسی، درباره پدیده استقبال افراطی مردانِ جوان ایرانی از انواعِ جراحی های زیبایی می گوید: سال هاست در همه جای دنیا و از جمله کشور ما، روند کند اما عمیقی در جریان است که ریشه اش اومانیسم، انسان محوری و لذت گرایی است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه خراسان ، این تفکر، برخلاف تذکر و یادآوری های مدامِ دین ما که اصالت را به روح انسان می دهد و جسم را وسیله و مرکبی برای تعالی و تکامل روح می داند، به بدنِ انسان به عنوان مرکزِ وجود، نگاه می کند و به جسمِ انسان، اصالت می بخشد.

یک سبک زندگی نوین

واقعیت این است که قدرت های بزرگ جهان که از سالیان دور برای کل دنیا یک سری آرمان ها، ایده آل ها و آرمانشهرها تعریف و برنامه ریزی کرده بودند، از بعد جنگ جهانی اول و دوم، تصمیم گرفتند به جای کلی نگری به سراغِ مسائل خُرد روزمره بروند و براساس تفکرات خودشان و به نفع خودشان، یک سری استاندارد و باید و نباید برای زندگیِ روتین و روزمره آدم های دنیا تنظیم و تعریف و اساسِ سبک زندگیِ نوین را بر پایه انسان مداری و تمنیات جسمی و لذت شخصی استوار کنند. در این تفکر، بدن که تا پیش از این مرکبی در خدمتِ برآورده ساختن ایده ها و آرمان های متعالی بود، به عنوانِ یک اُبـــژه [سوژه]، موضوعیت پیدا می کند و توجه به زیبایی بدن و چهره، بیش از آن چه اهمیت دارد، مهم می شود و این وسواس برای منطبق شدن با استانداردهای زیبایی جهان، در مرکز دغدغه ها قرار می گیرد و مرد و زن و پیر و جوان و فقیر و ثروتمند نمی شناسد. همه طبقات اجتماع به نسبت شرایطشان تلاش می کنند در تمام ابعاد مثل فرم و رنگ چهره، فرم مو، مدل لباس پوشیدن و... به سبک غربی، نهایت توجه و دقت را به خرج دهند.

یک تفکر خطرناک با آسیب های جبران ناپذیر

طبیعی است که چنین تفکری، بر تمام ابعاد زندگی فرد تاثیر می گذارد و مثلاً بحث مهمی مثل ازدواج که تا پیش از این، بیش از لذت طلبی، بهانه ای برای تداوم نسل بود، به ابزاری برای لذت جوییِ صرف تبدیل می شود و دو طرفِ ازدواج، اگر احساس کنند مثل قبل از وجودِ یکدیگر لذت نمی برند، به راحتی تعهداتشان را بی خیال می شوند و به سراغِ لذت جدید تر و هیجان انگیزتر می روند: آدمی که زیباتر یا خوش اندام تر از نفرِ قبلی است. ناپایداری خانواده، انحطاط اخلاقی، مطرح شدنِ همجنسگرایی و همجنسبازی، بحران های جمعیتی و فرهنگی و... همه از تاثیرات مستقیم و غیر مستقیم اهمیت افراطی به ظاهر آدم هاست.

همه ما مسئولیم

باید بدانیم که زندگی اجتماعی در بسترهای فرهنگی، معنا پیدا می کند و برای مدیریت صحیح جوامع، باید فرهنگِ آن جامعه را به شکل صحیح مدیریت کرد. در حالِ حاضر، کشور ما درگیر فرهنگِ انسان محوری و اهمیت بیش از حد به جسم و زیبایی شده و این واقعیت در تار و پود سبک زندگی این روزهایمان، تنیده شده است و دیده شده، گاهی حتی اغراق آمیزتر و رادیکال تر از نمونه های غربی رفتار می کنیم. شاید در چنین شرایطی تنها راه، خلاقیت دستگاه های نظری و فرهنگی برای مدیریت بهتر این شرایط است. نه فقط دانشگاه ها، حوزه علمیه، رسانه ها، وزارت فرهنگ و ارشاد یا حوزه هنری و سازمان تبلیغات اسلامی که تک تک ما باید مانع جا افتادن و ته نشین شدنِ این تفکر در سبک زندگی ایرانی- اسلامی مان شویم.

معمولا در کشور ما و در حوزه های فرهنگی، نگاه سلبی وجود دارد تا نگاه ایجابی. باید از نگاهِ سلبی و نکن و نباید و نشود دست برداریم و به جای نقدِ مظاهر زیبایی چهره و هیکلِ غربی نظیر باربی یا مثلا آرنولد، به دنبال معرفی مدل هایی از زیبایی معمولی و طبیعی چهره و اندام که با شرع و عقل و عرف کشورمان هم هماهنگ است به نسل جوان تر باشیم. متاسفانه کشور ما در حوزه الگوسازی و قهرمان پروری، چند مشکلِ اساسی دارد. یا از ستاره شدنِ آدم ها می ترسیم و به محض این که یک بازیگر و بازیکن و مجری، محبوب می شود، حذفش می کنیم. یا الگویی که ارائه می کنیم، ایرادهای ساختاری دارد؛ گاهی هم الگو معرفی می شود و مورد قبول است، اما مردمِ ما متوجه نیستند که این آدم، فقط در ورزش یا بازیگری موفق است و قرار نیست در همه ابعاد زندگی، آدمِ کاملی باشد و خب همان طور که انتظار می رود، این ستاره با اولین اشتباه، سقوط می کند و نابود می شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha