سلامت نیوز-*علیرضا صالح: غم و اندوه یک پاسخ طبیعی در هنگام مرگ فرد مورد علاقه است.اگر چرخه طبیعی غم و اندوه در نظر گرفته نشود و دوره خاص خود را طی نکند، افسردگی، احساس گناه و عصبانیت در فرد می تواند به یک ناسازگاری یا حتی یک مشکل روانی تبدیل شود.
چرخه غم و اندوه کوبلر-راس
به گزارش سلامت نیوز، . موارد و پاسخ هایی مانند انکار، عصبانیت و گناه، چانه زنی، افسردگی و در نهایت پذیرش پنج مرحله سوگ است که در ابتدای از دست دادن عزیزان طبیعی است. اگر چرخه طبیعی غم و اندوه در نظر گرفته نشود و دوره خاص خود را طی نکند، افسردگی، احساس گناه و عصبانیت در فرد می تواند به یک ناسازگاری یا حتی یک مشکل روانی تبدیل شود. در شرایط عمومی، 7 درصد از کسانی که سوگ را تجربه می کنند، به دلایل مختلف از جمله ناتوانی در خداحافظی با متوفی، احساس گناه بیش از حد و عدم حمایت اجتماعی، از سوگ حل نشده و سایر مشکلات سلامت روان رنج می برند. با این حال، در همهگیری ویروس کرونا و محدودیتهای همراه آن، زمانی که تقریباً همه عوامل تعیینکننده مرتبط با سوگ حلنشده افراد را تحت تأثیر قرار میدهد و بسیاری از افراد مجبورند غم را به تنهایی تجربه کنند، قطعاً این درصد افزایش خواهد یافت.
2. تأثیرات همه گیری ویروس کرونا بر مراحل انکار غم:
در مرحله اول سوگ، همراهی با بدن متوفی با برگزاری مراسم عزاداری مختص فرهنگ خود، عدم انکار مرگ را تسهیل می کند. این مراسم مرسوم که تقریباً پیش فرض ما و تصویر ذهنی جمعی از مرگ یک فرد را تشکیل می دهند، در فرآیند پذیرش مؤثر هستند. اما در شرایط فعلی، این مراسم برای بازماندگان امکان پذیر نیست و زمینه ماندن در مرحله انکار غم را فراهم می کند. به طور کلی با توجه به شدت شیوع ویروس کرونا، در هر منطقه و قوانین محلی، باید شرایط همراهی فرد متوفی تا حد امکان برای اعضای خانواده وی فراهم شود. یا اینکه شرایط عدم انکار با ضبط فیلم از روند برگزاری مراسم برای اعضای خانواده تسهیل شود. برقراری تماس تصویری یا صوتی با اعضای خانواده در طول بیماری با کمک کادر پزشکی نیز می تواند روند پذیرش را تسهیل کند.
الف. خشم؛ ناشی از احساس گناه و عصبانیت در دروه این بیماری همه گیر به دلیل ناتوانی در همراهی بیماران در آخرین روزهای زندگی به دلیل شیوع زیاد بیماری و احتمال انتقال بیماری از موارد فوت شده به بیماری، از موضوعات پیچیده است. به طور معمول، برگزاری مراسم ممکن است در برخی فرهنگ ها احساس گناه را کاهش دهد و ناتوانی در برگزاری مراسم، احساس گناه را تشدید می کند. خشم بازماندگان نیز در این شرایط هدف خود را پیدا می کند و ممکن است به دلیل کوتاهی در اقدام به موقع متوجه دولت شود. به همین ترتیب، فرد ممکن است نسبت به سایر افرادی که محدودیت های فیزیکی را رعایت نمی کنند، عصبانی شود. در چنین شرایطی، دادن اطلاعات به بازماندگان در مورد عادی بودن احساس گناه و فراهم کردن زمینه برای ابراز احساسات می تواند وظیفه اصلی در این مرحله باشد. ما باید به بازماندگان یادآوری کنیم که خشم مرحلهای ضروری از روند بهبودی است و آنها باید بخواهند خشم خود را احساس کنند، حتی اگر بیپایان به نظر برسد. هرچه بیشتر آن را واقعاً احساس کنند، بیشتر شروع به از بین رفتن می کند و بیشتر بهبود می یابد.
ب.چانه زنی: از یک دیدگاه می توان به عدم پایبندی اعضای خانواده به اصول بهداشتی و احتیاطی نسبت به سرایت ویروس به فرد مرده اشاره کرد. این دیدگاه ممکن است منجر به تکرار این افکار در بین بازماندگان شود که چه اصول و اقداماتی را می توانستند برای جلوگیری از مرگ عزیزان خود رعایت کنند. این می تواند باعث ایجاد افکار و احساسات منفی شود که این دوره را پیچیده می کند. بازماندگان باید بدانند که چانه زنی امری طبیعی است و از طریق آرزوها و امیدها، یک فرار موقت از درد فرد را فراهم می کند، که به آنها زمان می دهد تا با واقعیت موقعیت سازگار شوند.
ج. افسردگی: عدم حمایت اجتماعی و ناتوانی در برگزاری مراسم ترحیم مرسوم به دلیل محدودیت های ناشی از شیوع ویروس کرونا باعث می شود افراد از ابتدا این وضعیت را به تنهایی تجربه کنند که می تواند به افسردگی منجر شود. استفاده از تنها ابزار باقی مانده، یعنی شبکه های اجتماعی و برقراری تماس های تصویری و صوتی، می تواند میزان تنهایی را که بر بازماندگان تأثیر می گذارد کاهش دهد. علاوه بر این، برنامه ریزی برای استفاده از یک پلتفرم مانند رسانه های عمومی می تواند در این زمینه مفید باشد.
د. پذیرش: بسته به افراد و سایر مراحل، حدود 6 هفته تا چند ماه طول می کشد تا به این مرحله برسیم که با وجود حمایت اجتماعی بیشتر قابل دستیابی است. با توجه به مشکل ارائه شده و بی سابقه بودن شرایط، صحبت از پذیرش کمی دشوار به نظر می رسد. همچنین با توجه به شیوع بالای بیماری، احتمال مرگ و میرهای متعدد در خانواده و وجود انگ اجتماعی پدیدهای است که میتواند شرایط را برای بازماندگان سختتر کند.
3. پیامدهای خط مشی
فقط یک پاسخ رادیکال جامع می تواند خطر را با موفقیت برطرف کند و اولاً، ما به اراده و تعهد در سیاست گذاران نیاز داریم. بنابراین، آموزش تصمیم گیرندگان در سطوح جهانی، ملی و محلی به عهده ماست. باید به آنها اطلاع داده شود که واکنش اضطراری ما باید ادامه یابد و از بهبودی جسمی به روانی تغییر کند. اگر در مرحله فعال همه گیری، متخصصان بیماری های واگیر، ویروس شناس، داخلی، ریه و بخش مراقبت های ویژه در خط مقدم بودند، پس از کنترل شیوع کووید-19، روانپزشکان، روانشناسان، مشاوران و مراقبین اولیه سلامت اولین پاسخ دهندگان به بحران سلامت روان مرتبط با کووید-۱۹ خواهند بود. رسانه ها باید سعی کنند مسائل مربوط به سلامت روان را پیگیری نمایند. بنابراین، مردم می توانند به دنبال مراقبت باشند. با توجه به اینکه مردان ممکن است تمایل بیشتری به اجتناب از مراقبت های بهداشت روانی داشته باشند و با توجه به اینکه خودکشی در مردانی که از وسایل کشنده تری استفاده می کنند (در بسیاری از فرهنگ ها) شایع تر است، مردان باید بیشتر مورد توجه قرار گیرند. همسران مسن افرادی که فوت کرده اند باید از نظر علائم افسردگی و عدم علاقه بیشتر تحت نظر باشند. در سنین بالا، افسردگی ممکن است تمایل به مصرف داروها و تمایل به زندگی را کاهش دهد. چنین مسائلی ممکن است در مدیریت موفق بیماری سالمندانی که یکی از عزیزان خود را از دست داده اند، تداخل ایجاد کند. گروه های حمایتی، صحبت با اعضای خانواده و دوستان در مورد امیدها و پیوستن به یک گروه حمایتی می تواند مفید باشد.
پاسخ ما باید چند لایه باشد، از پرونده یابی تا افزایش دسترسی به آموزش عمومی و آگاه سازی هر چه بیشتر بازماندگان و اطرافیان برای استفاده از ساختارهای موجود برای مقابله بهتر با پدیده نوظهور ضروری است. به عنوان مثال، برگزاری مراسمی مانند یادبودهای مجازی در قالب گروه های مجازی، تطبیق برخی آداب و رسوم مذهبی و فرهنگی با ساختار شبکه های مجازی و دعوت از بازماندگان برای نامه نگاری به فرد فوت شده و ابراز احساسات می تواند در این زمینه کمک کننده باشد. مناسبت ها استفاده از روشهای خلاقانهتر در این شرایط، مانند تولید فیلمهای یادبود توسط بستگان برای آرامش بازماندگان یا ایجاد یک زنجیره اجتماعی بر اساس کمبود مشترک بین بازماندگان خانوادههای مختلف، میتواند به بیان تجربیات مشترک آنها کمک کند. متخصصان سلامت روان وظیفه دارند این پدیده را برای بازماندگان توضیح و تبیین کنند و به آنها کمک کنند تا احساسات خود را با کلمات بیان کنند و پیوندهای اجتماعی خود را تا حد امکان تقویت نمایند. علاوه بر این، خدمات مشاوره سلامت روان که در حال حاضر به صورت آنلاین توسط متخصصان بسیاری از کشورها ارائه می شود، می تواند به طور جدی به این موضوع رسیدگی شود. مدیران نظام سلامت روان باید به طور فعال خانواده های متوفیان را ردیابی کرده و ارزیابی های جامع سلامت روان را انجام دهند تا فعالانه اقدامات کنترلی و مداخلات لازم را انجام دهند و همچنین پیش نیازها و انواع منابع را برای ارائه خدمات از جمله مشاوره، اجتماعی فراهم کنند. حمایت، و در نهایت درمان فردی و جمعی در سطح ملی.
ادامه دارد...
*کارشناس ارشد روانشناسی
قسمت اول این مطلب را از اینجا بخوانید
نظر شما