در سلسله گفتوگوهای «سلامت بدون سانسور» در حاشیه همایشهای انجمنهای مطالعات کبدی و آندوسکوپیهای گوارشی این بار در خدمت استادی هستیم که در چند سال اخیر در بزرگترین دانشگاه علوم پزشکی کشور مسوولیت اصلی را بر عهده دارد و از این جهت میتواند راهکارها و توصیههای بسیار خوبی داشته باشد.
آقای دکتر قناعتی ما در مقطع مهمی از تاریخ هستیم، در زمانی که مقطع انتخاب نفر اول قوه مجریه کشور است، در مقطعی نابهنگام که یک اتفاق ناگوار باعث شد در مدت زمان کوتاهی افراد خودشان را نامزد کنند و قاعدتاً برنامهریزی قبلی برای آن کار نداشته باشند. با توجه به این که سلامت مقوله چند بعدی و بسیار مهم است بفرمایید چه توصیهای برای فردی برای ریاست قوه مجریه انتخاب می شود در حوزه شما چه توصیههایی برای ایشان دارید؟
- میخواهم اینطور شروع کنم، مشکل کشور ما حکمرانی است، یعنی اگر بتوانیم حکمرانی با راندمان بالا داشته باشیم خیلی از مشکلات حل میشود. من مصاحبهای کردم که با پولی که الان در دانشگاه ما هست به راحتی میشود یک و نیم دانشگاه دیگر را هم چرخاند به شرطی که بتوانیم مدیریت بهینهای داشته باشیم. مثال میزنم؛ معاونت درمان و معاونت بهداشتی ما در خیابان حافظ ساختمان پرخطری بود به سختی رفتیم ساختمانی گرفتیم برای گرفتن آن 6 ماه طول کشید تا برای خرید مجوز بگیریم، اینها زمان است، زمان هم سرمایه و پول است، پیشنهادم این است که اولین کاری که رئیسجمهور محترم بکند این است که تا جایی که ممکن است مقررات زدایی بکند. دولت به نقش اصلی خودش یعنی تولیت برگردد و اجرا را به مردم، بخش خصوصی نه به صورت خصولتی واگذار کند، متاسفانه هر چه خصوصیسازی بوده خصولتیسازی بیشتر در آن بوده تا خصوصیسازی. ما یک رئیسجمهوری میخواهیم که قوی باشد، کاربلد باشد، همه جوره کار کند، تجربه طولانی داشته باشد، در قوای مختلف حضور داشته باشد، کارنامه اجرایی مشخص داشته باشد. ما پزشکها یک مثال داریم که دارویی در این ویترو(مثلا محیط آزمایشگاه) جواب داده در این ویو(بدن انسان) ممکن است جواب ندهد. خواهشم از مردم این است که سنجیده انتخاب کنند که الحمدالله این رشد را هم در این انتخاب در آنها میبینیم که احساسی رأی نمیدهند، یعنی مردم دیگر برایشان مهم نیست چپ بیاید راست بیاید، میخواهند کسی بیاید و کار مملکت را جلو ببرد. واقعاً در این تجربه 3 ساله دانشگاه خیلی خوشحال هستم چون دوره خیلی خوبی بود، ما با تیممان در این دوره موفق شدیم در عراق یک شعبه بزنیم با 600 دانشجو که این بزرگترین تحول آموزش بینالمللی ایران بود در تاریخ کشور ایران، یک میلیارد دلار سرمایهگذاری کردند و الان اساتید ما دارند میروند آنجا کار میکنند، اولین فارغالتحصیلان ما دو هفته دیگر میآیند بیرون. در ارتباط با هوش مصنوعی، در ارتباط با فناوری و انتقال فناوری در دانشگاه علوم پزشکی تهران کارهای بزرگی شد. در زمینه آموزش هم تحولات خوبی ایجاد کردیم.
آخرین جملات را هم بگویم، مبارزه با فساد، شایستهسالاری، شفافیت، قانونگرایی، حکمرانی صحیح و آموزش، آموزش مستمر، اینها راه نجات ما است.
در مورد بحث مهاجرتها هم باید ببینیم مشکل کجا است حل کنیم با خواهش و تمنا که نمیشود آدمها را نگه داشت. قسمتی از مساله را باید بگوییم اینجا وطن ما است باید خدمت کنیم وخیلی مساله مهمی است و واقعاً اگر به هر آدم وطنپرستی یک ماه هم پول ندهند میایستد رایگان کار میکند ولی بالاخره همه در این حد و درجه نیستند. ما نمیتوانیم آدمها را مجبور کنیم بلکه باید تأمین کنیم در زمینه مسائل فرهنگی هم کار اساسی و خوبی را شروع کردیم، در خصوص گفتوگو با دانشجوها، با تمام گروهها ارتباط داریم، یعنی من سه دور راند کردم تمام گروهها را تک به تک. یکی از اساتیدی که از لحاظ فکری با من زاویه دارد به من گفت با تو از نظر فکری خیلی فاصله دارم ولی تشکر میکنم، گفتم چه تشکری؟ گفت 25 سال است در دانشگاه هستم یک رئیس دانشگاه نیامد به بخش ما سر بزند ولی شما سه بار آمدی. گفتم وظیفه است، در زمینه شنبههای نیکوکاری یک کاری را شروع کردیم که بچهها را میآوریم در کار خیر، 7، 8 میلیارد تومان تا به حال جمع کردیم که خود بچهها دادند من خودم یک قسمتی را گذاشتم و این را دادیم مواد غذایی خریدیم و اینها را به خانوادههای فقرایی که شناسایی کردیم دادیم. سلامت یعنی سلامت چند مولفه ای، یعنی حال خوش، فقط این نیست که ما مریضی را برطرف کنیم، ما باید سلامت اجتماعی را ایجاد کنیم، سلامت روانی و سلامت اجتماعی و سلامت معنوی که ما خوشبختانه برای سلامت معنوی پیش زمینه خیلی خوبی داریم.. یکی از اشکالهای مهم این بوده که مرتب ساختمانی ساختند و مدیران نیمه کاره رها کردند مدیر بعدی نیامد که آن را تمام کند. یکی از کارهایی که شهید رئیسی و از کارهای خوبی که کردند این بود که پروژهای را کلنگ نزدند بلکه پروژههای قدیمی را تمام کردند. ما پروژه بیمارستان المهدی را تمام کردیم، پروژه بیمارستان کودکان و اسلامشهر و ... یکی از کارهایی که انجام شد شبکه بهداشتی را تقویت کردیم در زمینه فرزندآوری خیلی کمک کردیم، یادمان باشد فرزندآوری مهم است. بعضیها ممکن است انتقاد کنند فرزند که میخواهد بیاید پشتیبانی مالی میخواهد بله اینها درست است، ولی به نظر من ایران کشور فرصتها است.
یکی از مهمترین ضعفهایی که ما داریم و من سعی کردم در این مدت برطرف کنم نداشتن دانش مدیریت در مدیران ما است. قبل از این که رئیس دانشگاه باشم به خاطر علاقه شخصی خودم هم رفتم MBA خواندم هم DBA خواندم در دانشگاه هم را راه انداختیم یعنی با بچهها صحبت کردیم که مدیران باید کلاسهای مدیریتی را بگذرانند به آنهایی هم که مدرک ندارند فرصت دادیم در کلاسها شرکت کنند لازمه مدیریت داشتن علم است وقتی من استراتژیک پلن بلد نیستم، وقتی بلد نیستم با نیروی انسانی چطور برخورد کنم نمی توانممدیریت کنم. ما اگر بتوانیم مقوله مدیریت را حل کنیم حرف اول را میزنیم. به قول مولانا میگوید: اول ای جان دفع شر موش کن/ بعد از آن در جمع گندم کوش کن.
- دانشگاه شما به نوعی شما یک مدل کوچکی از وزارت بهداشت است شما میگویید یکی از اصلیترین راههای موفقیت این است که بخش خصوصی در کار بیاید، آیا امکانپذیر است؟ شما خودتان در دانشگاه تهران اصلا به بخش خصوصی فضا دادید؟
من تلاش کردم و مدلهایی را هم با کمک خیرین چند درصدی این کار را انجام دادیم. این کار شدنی است. اما من بالاخره یک مدیر ایرانی هستم و بالادست دارم و واقعاً جای تاسف دارد بعضی چیزها، بعضی از کسانی که بالادست ما بودند حتی در چیدمان بخش من هم میخواهد دخالت کند. اینطوری نمیشود کار کرد، باید چرخدندههای سیستم روان بچرخد. برای روان چرخیدن هر کسی باید کار خودش را بکند و هر کسی باید جایگاه خودش را بشناسد. نمیشود از فلان جایگاه بالای کشور بیایند در مسایل ما دخالت کنند. به قول معروف تفکیک قوا انجام بشود و هر کسی کار خودش را درست انجام بدهد، البته به نظرم در مسیر رشد هستیم، رشدهای خوبی را شاهد بودیم مثلا شرکتهای دانشبنیان در دوره ما در دانشگاه سه برابر شده و فوقالعاده کار شده است. من سعی کردم برخی چیزها را تغییر بدهم. مدلی هم که برای مدیریت انتخاب کردم مدل مسطح بود یعنی همانطور که پیامبر اسلام وقتی آدمی وارد میشد در آن جایی که امیرالمومنین یا حضرت رسول نشسته بود می پرسید محمد کیست؟ در اسلام مدیریت حلقه مسطح هست و جالب است که در جبهههای جنگ هم همینطور بود شهید سلیمانی، شهید همت و شهید باکری که از آنها یاد میکنم اینها آدمهای خاکی بودند با هم رفیق بودند و این شیوه را به کار گرفتند من هم سعی کردم همین کار را بکنم و واقعا از کار لذت می برم. البته بگویم خانواده من به شدت اصرار دارند که از کار اجرایی کنار بکشم و می گویند ما در این سه سال از تو محروم هستیم. از ما هم بالاخره سنی گذشته و دوست دارم اگر به لحاظ شخصی بروم سر زندگی خودم ولی آنچه که تکلیف باشد در اینجا یا بالاتر یا پایینتر انجام خواهم داد و کوتاهی نخواهم کرد.
نظر شما