سه‌شنبه ۱۱ دی ۱۴۰۳ - ۱۲:۵۸
کد خبر: 381152

دو سال قبل، رییس سازمان نقشه‌برداری گفت «اطلاعات دقیق فرونشست زمین را به صورت محرمانه برای مسوولان کشور ارایه می‌کنیم تا برای آن تدبیری بیندیشند.»

فاجعه فرونشست زمین و اهمال کاری مسئولان

به گزارش سلامت نیوز به نقل از اعتماد، نرخ فرونشست در استان خراسان رضوی به 50 سانت و در مرودشت و فسای استان فارس به بیش از 50 سانت رسیده است.

دو سال قبل، رییس سازمان نقشه‌برداری گفت «اطلاعات دقیق فرونشست زمین را به صورت محرمانه برای مسوولان کشور ارایه می‌کنیم تا برای آن تدبیری بیندیشند.»

نیازی به محرمانه شدن این اطلاعات نبود چون متخصصان پژوهشگاه زلزله و مرکز تحقیقات راه و شهرسازی، در مطالعاتی که به‌طور مستمر انجام می‌دادند، نتایج هولناک خالی شدن زیر پای زمین در تمام استان‌ها را با اعداد و ارقام برای خبرنگاران تشریح می‌کردند. غیر از این متخصصان، مردم عادی هم شاهدان بی‌واسطه باز شدن دهان گودال‌های کوچک و بزرگ در سطح کوچه‌ها و خیابان‌ها و اتوبان‌ها و جاده‌ها بودند و بنابراین، مهر «محرمانه» بر واقعیتی که مظاهرش در روز و شب قابل مشاهده بود، فقط بار پنهانکاری دولت را سنگین‌تر می‌کرد. اصطلاح «فرونشست» حداقل یک دهه است که از ادبیات متخصصان زمین‌شناسی، به جمله و گفتار شهروندان هم رسیده ولی نگرانی بابت نتایج مرگباری که این پدیده انسان‌ساخت و محصول بی‌کفایتی‌ها به دنبال خواهد آورد، مثل بسیاری وقایع، لابلای روزمرگی‌ها و موج گرانی‌ها گم و کمرنگ شده است. مقصر اصلی وقوع این پدیده، اینطور که در این دهه با اعداد و ارقام و سند غیر قابل انکار اثبات شده، دولت‌ها بوده‌اند که با وجود اولین شواهد از اولین فرونشست در نقاطی از استان کرمان، آن هم در نیمه دهه 1340، بی‌توجه به اینکه این پدیده می‌تواند مانند ترکی در دیواری متزلزل، ادامه یابد و ممتد شود و بخصوص، بی‌توجه به اینکه مهم‌ترین عامل ممتد شدن این ترک، خالی شدن زیر پا و پوسته زمین خواهد بود، با تخریب ذخایر آب زیرزمینی، تیشه به ریشه عوامل پایداری خاک در اقصی نقاط کشور زدند. توسعه کشاورزی بدون توجه به شرایط جغرافیایی و ظرفیت‌های خاک منطقه، توسعه بی‌رویه چاه‌های برداشت آب برای محصولات پرآب بر، چشم‌پوشی رفیقانه و مداراجویانه بر برداشت غیرمجاز از ذخایر آبی، ساخت‌وساز بی‌رویه بدون توجه به ظرفیت محدود برداشت آب در یک منطقه مشخص، مهم‌ترین‌ترین دلایل گسترش فرونشست در اقصی نقاط ایران است. امروز هیچ استانی از گزند خطرات مرگبار فرونشست در امان نیست چنان‌که تابستان امسال، خبری درباره فرونشست در یکی از جاده‌های روستایی لاهیجان منتشر شد.

مسعود تجریشی؛ استادتمام دانشگاه صنعتی شریف و مسوول اتاق فکر تغییر اقلیم و محیط زیست فرهنگستان علوم  هشدار می‌دهد که اولین خطر فرونشست در ایران، تخریب میراث تاریخی یک ملت است چون این ابنیه ارزشمند، در صورت تخریب بر اثر لرزش و سستی زمین، دیگر قابل بازسازی نیستند و بنابراین، مهم‌ترین آسیب فرونشست، نابودی تاریخ یک ملت و یک سرزمین است. تخریب زیرساخت‌ها و خطرات مرگباری که در سطح معابر و جاده‌ها رخ خواهد داد، از دیگر هشدارهایی است که تجریشی به عنوان تبعات توسعه و افزایش عمق فرونشست برمی‌شمارد و البته این هشدارها، یک پیوست تلخ هم دارد و اینکه با وجود گواه و شواهد موثق و متقن، هیچ اقدامی برای جلوگیری از افزایش نرخ فرونشست کشور صورت نگرفته و نمی‌گیرد.

طی ماه‌های اخیر، بارها درباره تشدید خطر فرونشست در استان‌های اصفهان و فارس و تهدیدجدی میراث تاریخی این دو استان، هشدارهایی مطرح شد ولی تاکید متخصصان این است که به دلیل برداشت بی‌رویه از سفره‌های آب زیرزمینی، کل کشور و بخصوص، مناطق مسکونی با خطر فرونشست مواجه است. شما چه گزارشی در مورد وضعیت فرونشست در کشور دارید؟

در بررسی پهنه‌های کشور می‌توان گفت که بیشترین وسعت و همچنین بیشترین مقدار فرونشست را در استان خراسان رضوی داریم چنان‌که در بعضی مناطق این استان، نرخ فرونشست تا 50 سانت هم رسیده و بنابراین، استان خراسان رضوی بالاترین نرخ فرونشست را بین تمام استان‌های کشور دارد. در رتبه‌بندی استان‌ها بابت مقدار فرونشست، استان اصفهان در رتبه پنجم است اما آنچه نگرانی ما درباره فرونشست در استان اصفهان را افزایش می‌دهد، وجود آثار تاریخی و باستانی این استان و همچنین تعداد جمعیت ساکن درمناطق درگیر با فرونشست است که از این نظر در مقایسه با استان خراسان رضوی با خطر جدی‌تری مواجه است. در استان اصفهان، تعداد جمعیت ساکن و تعداد آثار تاریخی فرهنگی در مناطق درگیر فرونشست به حدی زیاد است که نرخ و مقدار فرونشست در این استان، به دلیل خطری که سلامت و زندگی شهروندان و بقای آثار تاریخی را تهدید می‌کند، به یک نگرانی جدی تبدیل شده است. البته با وجود آنکه استان اصفهان از جمله پهنه‌هایی در کشور است که باید بیشترین توجهات برای جلوگیری از تشدید نرخ فرونشست را جلب کرده باشد ولی متاسفانه، عدم رهاسازی آب در زاینده رود به یک بیماری مزمن تبدیل شده در حالی که رهاسازی و تداوم جریان آب در زاینده رود، مهم‌ترین چاره‌ای است که به جلوگیری از تشدید فرونشست کمک می‌کند. در استان فارس و به خصوص در مناطقی همچون مرودشت و فسا که کشاورزی، قدمت دیرینه دارد هم نرخ فرونشست بیش از 50 سانت گزارش شده که این نرخ البته در دنیا رکورددار است آن هم در حالی که بسیاری از آثار و عرصه‌های تاریخی استان، در منطقه مرودشت قرار دارد. چندی قبل، آقای دکتر علی بیت‌اللهی که ریاست بخش زلزله‌شناسی و خطرپذیری مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی را بر عهده دارد، طبق نتایج مطالعه‌ای که به تازگی انجام داده بود اعلام کرد که 10 درصد از خاک کشور تحت تاثیر فرونشست قرار گرفته است. بنابراین، از وسعت یک میلیون و 600 هزار کیلومتر مربعی کشور، حدود 158 هزار کیلومتر مربع تحت تاثیر فرونشست قرار گرفته و به بیان ساده‌تر، زمین در این وسعت 158 هزار کیلومتر مربعی در حال پایین رفتن است. فرونشست و پایین رفتن زمین، می‌تواند باعث وقوع زلزله و خشک شدن چاه‌ها و غیر ممکن شدن احیای سفره‌های آب زیرزمینی شود ولی خطر بدتری که ایشان اشاره کرد این بود که حدود 400 شهر از 1600 شهر کشور، دقیقا در معرض فرونشست هستند. بنابراین 25 درصد شهرهای ما در پهنه‌هایی قرار گرفته‌اند که فرونشست دارند و در واقع، خطر فرونشست، جمعیت عظیمی که ساکن در این مناطق هستند را تهدید می‌کند. با این حال، وقتی به تاریخ کشور نگاه می‌کنیم متوجه می‌شویم که اولین گزارش‌ها درباره فرونشست در ایران (در منطقه کرمان و رفسنجان) سال 1346 ارایه شد ولی از آن موقع تا امروز، هیچ اقدام جدی برای حل این مشکل و جلوگیری از تشدید این خطر در کشور انجام نشده است. برای جلوگیری از خطر فرونشست، هیچ مقررات لازم‌الاجرایی نداریم و در برنامه‌های 5 ساله پنجم، ششم و هفتم توسعه هم ردپای عملیاتی که با درک جدی خطر فرونشست، قدم مثبتی برای تثبیت سطح فرونشست و احیای اب‌های زیرزمینی برداشته باشد، به هیچ‌وجه نمی‌بینیم. بنابراین، برنامه مشخصی برای آینده وجود ندارد در حالی که باید مساله برداشت از منابع آب زیرزمینی و حکمرانی آب را حل کنیم و با راهکارهای عملیاتی، پاسخگوی نگرانی‌های انجمن‌های علمی متخصصان دانشگاهی داخل و خارج از کشور باشیم ولی متاسفانه آنچه شاهدیم این است که در مورد مدیریت مصرف آب در کشور، حساسیت‌های لازم در سطح حکمرانی وجود ندارد و معمولا تقصیر وضع موجود را به گردن مردم می‌اندازند در حالی که به اعتقاد مردم، هم نمایندگان مجلس به عنوان نهاد قانونگذاری و هم دولت‌ها به عنوان نهاد سیاست‌گذار و به‌طورمشخص، هم وزارت نیرو به عنوان متولی صیانت از منابع آب و هم وزارت جهاد کشاورزی به عنوان متولی اجرای سیستم‌های نوین کشاورزی و تامین امنیت غذایی در این زمینه مسوولند. متاسفانه وضع فعلی فرونشست در کشور، نشان می‌دهد که حکمرانی آب در ایران واقعا ضعیف بوده و آنچه باعث تاسف بیشتر است، عادی‌انگاری این وضع در اذهان عمومی و حتی در ذهن مدیران و مسوولان است به گونه‌ای که مسوولانی که موظف به مدیریت و جلوگیری از تشدید فرونشست در کشور هستند، فقط افزایش و رشد نرخ فرونشست را تایید می‌کنند و می‌گویند که باید اقدامی برای جلوگیری از این افزایش انجام شود در حالی که معلوم نیست چه کسی باید این اقدام را انجام دهد و حتی ماتریس مسوولیتی مشخص شده در قانون و حتی تجربه‌های جهانی هم متاسفانه در کشور به فراموشی سپرده شده است.

اقتصاد بسیاری از استان‌های ایران، بر پایه کشاورزی است. وقتی با اقتصاد تک‌محصولی مواجهیم و راهکاری هم اندیشیده نشد که کشاورز، ضمن تامین معیشت از محل کشت و زرع، آسیبی به سفره‌های آب زیرزمینی وارد نکند، دولت‌ها چگونه می‌توانند مردم را مقصر بحران فرونشست معرفی کنند ؟

از چند سال قبل در بخش‌هایی از خراسان، کشاورزان در یک همفکری و توافق مشترک، مصرف منابع آب زیرزمینی را مدیریت کردند تا هم کشاورزی و تولید پایدار داشته باشند و هم به بقایای منابع آبی آسیبی وارد نشود و تجربه موفقی بود که البته دولت هم در این فرآیند هیچ نقشی نداشت. چند سال قبل، یکی از برندگان جایزه نوبل، دانشمندی بود که نظریه‌ای درباره چگونگی برداشت بهینه از منابع مشترک ارایه داد. در بسیاری از نقاط کشورمان، صیادان با یک همفکری مشترک و بدون مداخله دولت، راهکاری برای مدیریت صید دارند تا برای سال بعد و سال بعد هم صیدی در دریا باقی بماند. حالا باید این سوال را مطرح کرد که در چنین شرایطی، دولت‌ها کجا هستند ؟ با سند و مدرک می‌توانیم بگوییم که سهم بخش تحقیقات دولتی در ارایه راهکارهای مدرن و پیشگیرانه برای کشاورزان، چه از نظر منابع مالی اختصاص یافته به تحقیقاتی از این دست و چه از نظر اثر بخشی مراکز تحقیقاتی، بسیار بسیار ضعیف بوده است. مصداق مشخص، وضع کشت کلزا در کشور است. کلزا، محصولی است که به راحتی می‌تواند به جای گندم کشت شود. طبق گزارشی که یکی از مراکز تحقیقاتی کشور کانادا ارایه کرده، این مرکز در هر سال 76 نوع بذر کلزا تولید کرده در حالی که در کشور ما، تعداد بذرهای جدید کلزا در هر سال، حتی از تعداد انگشتان دو دست هم کمتر است با وجود آنکه کشت کلزا، بهترین مشوق برای کشاورز است و توسعه کشت این محصول، مشکل دانه‌های روغنی را هم حل می‌کند ضمن آنکه دشواری برداشت هم کاهش می‌یابد. توسعه کشت کلزا، نیازمند تحقیق و بذر خوب است و وزارت جهاد کشاورزی و دانشگاه‌ها موظفند برای توسعه کشت کلزا، تحقیق کنند ولی متاسفانه تحقیقات مرتبط در دانشگاه‌ها انجام نمی‌شود آن هم به این دلیل که اصلا تحقیقات در دانشگاه‌ها تعطیل شده چون دانشگاهی را نمی‌توانید پیدا کنید که برای تحقیق و توسعه، منابع دولتی دریافت کرده باشد و چون سهم آموزش عالی از بودجه تحقیقاتی کشور، کمتر از 10 درصد است. تمام دانشگاه‌ها در کشورهایی مثل استرالیا و کانادا و امریکا که اقلیم مشابه ما و کشاورزی آبی و دیم دارند و از منابع آبی زیرزمینی استفاده می‌کنند، در خدمت صنعت کشاورزی است به این معنا که تمام نتایج تحقیقات دانشگاه‌ها، به مزارع کشاورزی منتقل می‌شود. نقطه مقابل این وضع را در ارومیه شاهدیم. به مدت 7 سال در ستاد احیای دریاچه ارومیه فعالیت کردیم ولی در این 7 سال، حتی یک مروج کشاورزی ندیدیم که نحوه کاهش مصرف آب مورد نیاز کشت را به کشاورز آموزش دهد چون پیش‌زمینه چنین آموزشی، تحقیق و توسعه و سرمایه‌گذاری است و به موازات آن، باید تسهیلات ارزان‌قیمت با بازپرداخت بلندمدت برای کشاورزان توزیع شود تا حاضر به اجرای آبیاری مدرن باشند و به موازات آن، وزارت جهاد کشاورزی هم باید گونه‌ها و بذرهای جدید تولید کند. اگر می‌گوییم که مصرف آب در بخش کشاورزی، زیاد است باید شیوه‌هایی برای متناسب‌سازی مصرف آب با میزان نیاز گیاه در نظر بگیریم و البته برای اجرای چنین شیوه‌هایی، کشاورز باید به سیستم‌های اندازه‌گیری میزان مصرف مجهز شود و متولیان صیانت از آب هم باید حقابه مشخص برای کشاورز تعیین کنند. نه فقط در ارومیه، در هیچ نقطه‌ای کشور چنین آموزش‌هایی وجود ندارد و صرفا مردم را در برداشت غیرقانونی از منابع آب زیرزمینی مقصر می‌دانیم. طبق آماری که دولت‌ها اعلام کرده‌اند، مجموع برداشت مجاز و طبق پروانه در بخش کشاورزی و از منابع آب زیرزمینی، در کل کشور 40 میلیارد متر مکعب و میزان برداشت غیرمجاز، 5 میلیارد متر مکعب است در حالی که ما در ارومیه متوجه شدیم اتفاقا میزان برداشت افراد صاحب پروانه، دو برابر برداشت‌های غیرمجاز است. بنابراین، لازم است که وزارت نیرو با نصب کنتور و سایرتجهیزات، میزان برداشت ماهانه هر دشت از منابع آب زیرزمینی را اندازه‌گیری کند و وزارت جهاد کشاورزی هم، روش‌های کاهش مصرف آب و تولید بیشتر با مصرف آب کمتر را به کشاورزان یاد بدهد در حالی که مسوولان‌مان، همیشه این راهکارها را در مقابل یکدیگر قرار داده‌اند و گفته‌اند که با کاهش مصرف آب، چاره‌ای جز تعطیل کردن بخش کشاورزی نیست که در این‌صورت هم مردم معترض به دلیل از دست دادن شغل و معیشت‌شان، به خیابان‌ها می‌آیند. این توجیه کاملا اشتباه است چون در هیچ کشور دیگری هم‌ چنین توجیهی را شاهد نیستیم. امروز، مصرف آب ایالات متحده امریکا، معادل سال 1985 میلادی است در حالی که در طول این 50 سال، اقتصاد و تولیدات صنعتی و کشاورزی ایالات متحده، چند برابر افزایش یافته است. بنابراین، به هیچ‌وجه نمی‌توانیم بگوییم که باید به قیمت توسعه کشور، سهم کشاورزی را کاهش دهیم. کشاورزی یک علم است و توسعه کشاورزی و توسعه کشور باید متناسب با تجربه جهانی باشد در حالی که با این وضع آب‌بری کشاورزی و حکمرانی آب و به دلیل آنکه همین امروز حدود 10 تا 20 میلیارد متر مکعب برداشت سالانه مازاد از منابع آب‌های زیرزمینی کشور داریم، تا 10 سال آینده در بسیاری از مناطق کشور به دلیل صفر شدن ذخایر آب زیرزمینی، کشاورزی غیر ممکن خواهد شد و جمعیت این مناطق، حتما به شهرها سرازیر می‌شوند که این مهاجرت هم مشکلات بسیار زیادی به دنبال خواهد داشت. امروز بابت مصرف ذخایر آب زیرزمینی در وضع بحرانی قرار گرفته‌ایم و اگر برای رفع این بحران چاره‌ای نداشته باشیم، 10 سال بعد، منابع تجدیدپذیر آب، دیگر تجدیدپذیر نخواهد بود. وقتی امروز با این نرخ بالای فرونشست زمین مواجهیم به این معناست که منابع آب‌های زیرزمینی در مناطق دچار فرونشست، قابل تجدید نیست.

وقتی می‌گویید نرخ فرونشست در منطقه‌ای مثل مرودشت و فسا یا دشت‌های خراسان به 50 سانت رسیده یا درباره بحرانی شدن نرخ فرونشست هشدار می‌دهید به چه معناست ؟ فرونشست چه تبعات و عواقب ظاهری و نامحسوس برای کشور دارد ؟

ایران، منطقه‌ای است که با تاریخش در دنیا شناخته می‌شود. بناهای تاریخی ایران، بخشی از فرهنگ این کشور است. وقتی می‌گوییم فرونشست، بناهای تاریخی اصفهان را در معرض تخریب قرار داده و دیوار مساجد اصفهان به دلیل فرونشست ترک خورده و فرونشست، مسجد امام اصفهان را تهدید می‌کند به این معناست که اولین تبعات فرونشست، نابودی بناهای تاریخی ایران است و نابودی این بناها به معنای نابودی تاریخ ایران است. امروز اگر یک ساختمان تخریب شود قابل بازسازی و نوسازی است ولی مسجد امام اصفهان و پاسارگاد فارس قابل بازسازی و نوسازی نیست. بنابراین، هر شهروند ایرانی که به تمدن ایران و کشور ایران و فرهنگ و تاریخ ایران علاقه‌مند است، باید الگوی مصرف آب را رعایت کند. این الزام نه فقط برگردن مردم بلکه بر گردن مسوولان‌مان هم هست. اگر مردم موظفند در مصرف آب خانگی دقت و مراعات داشته باشند، مسوول صیانت از آب هم باید روند صدور پروانه‌های بهره‌برداری آب و چاه آب را اصلاح کند و استفاده از فناوری‌های نوین مصرف آب را به کشاورز یاد بدهد. مهم‌ترین خطر فرونشست، تخریب بناهای تاریخی است اما علاوه بر آن، فرونشست می‌تواند کشاورزی را هم غیر ممکن و نابود کند. امروز در مناطقی مثل مشهد و کبودرآهنگ و همدان شاهد فروچاله‌ها هستیم. فروچاله‌ها که به دلیل فرونشست زمین ایجاد می‌شوند، گودال‌هایی بسیار عمیق با انتهای ناپیدا هستند. وقوع فروچاله در دشت‌های حاصلخیز، کشاورزی را در این مناطق غیر ممکن می‌کند و غیر ممکن شدن کشاورزی در یک دشت حاصلخیز، باعث نابودی خاک دشت می‌شود. نتیجه نابودی خاک دشت، خیزش گرد و غبار است و نتیجه خیزش گرد و غبار، کاهش کیفیت هواست چنان‌که امروز شاهدیم که ریزگردها در بعضی مناطق کشور، آرامش را از مردم سلب کرده است. نتیجه نگران‌کننده فرونشست، آسیب به زیرساخت‌هاست. 10 سال قبل وقتی قطار مسافربری از ریل خارج می‌شد، دلیل این حادثه را به خطای راننده ربط می‌دادند در حالی که دلیل بسیاری از این حوادث، فرونشست بود. اخیرا در گزارشی خواندم که خطر فرونشست در مسیر ریلی شیراز به اصفهان، بسیار تشدید شده و چنین وضعی، بسیار نگران‌کننده است چون در چنین مسیری، امکان سرعت‌گیری قطار کاهش می‌یابد و حتی در صورت وقوع حادثه، ترمز و توقف قطار هم بسیار دشوار خواهد شد. آسیب به خطوط تاسیساتی مثل آب و برق و گاز و تلفن هم از خطرات فرونشست است چون این خطوط، زیر زمین هستند و البته حتی دکل‌های برق کاشته شده روی زمین هم از خطر فرونشست در امان نیست. بنابراین، اگر در اخبار می‌گویند که در یک منطقه شهری، فرونشست به دلیل نشت آب اتفاق افتاده، بدانید که عکس این خبر صحیح است به این معنا که فرونشست زمین باعث شکستگی خطوط آب شده است. هرچه فرونشست به شهرها و مناطق مسکونی نزدیک‌تر باشد، میزان خطر برای شهروندان بیشتر است و البته آقای دکتر مهدی زارع؛ استاد پژوهشگاه زلزله‌شناسی هم اشاره می‌کند که در بعضی مناطق دچار فرونشست، تعداد زلزله‌ها بیشتر شده است و بنابراین، فرونشست به عنوان یک مخاطره طبیعی، خطر دیگری را هم تشدید کرده است. نتیجه نهایی افزایش فرونشست، کاهش کیفیت زندگی در یک سرزمین است. وقتی 10‌درصد از خاک یک سرزمین تحت تاثیر فرونشست باشد و 10‌درصد از این سرزمین تحت تاثیر گرد و غبار باشد و 10درصد از این سرزمین، خشک و بی‌آب باشد، نسل‌های آینده از ما خواهند پرسید شما چه چیزی برای ما به جا گذاشتید؟

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha