به گزارش سلامت نیوز به نقل از سایکایتری، انواع اختلالات خوردن عبارتند از: بی اشتهایی عصبی، پرخوری عصبی، اختلال پرخوری، اختلال اجتنابی محدود کننده مصرف غذا، اختلالات تغذیه، اختلال پیکا و نشخوار فکری.
اختلالات خوردن تا 5 درصد از جمعیت را تحت تأثیر قرار می دهد که اغلب در نوجوانی و جوانی ایجاد می شود. چندین مورد، به خصوص بی اشتهایی عصبی و پرخوری عصبی در زنان شایع تر است، اما همه آنها می توانند در هر سنی رخ دهند و بر هر جنسیتی تأثیر بگذارند. اختلالات خوردن اغلب با مشغله های فکری در مورد غذا، وزن یا شکل یا با اضطراب در مورد خوردن یا عواقب خوردن برخی غذاها همراه است. رفتارهای مرتبط با اختلالات خوردن از جمله خوردن محدود یا اجتناب از برخی غذاها، پرخوری، پاکسازی با استفراغ یا سوء استفاده از ملین یا ورزش اجباری. این رفتارها می توانند به شیوه هایی که شبیه به اعتیاد به نظر می رسد هدایت شوند.
اختلالات خوردن چندین میلیون نفر(اغلب زنان بین 12 تا 35 سال) را در هر زمان تحت تأثیر قرار می دهد. سه نوع اصلی از اختلالات خوردن وجود دارد: بی اشتهایی عصبی، پرخوری عصبی و اختلال پرخوری.
اختلالات خوردن اغلب همزمان با سایر اختلالات روانپزشکی از جمله اختلالات خلقی و اضطرابی، اختلال وسواس فکری جبری و مشکلات سوء مصرف الکل و مواد مخدر همراه است.
شواهد نشان میدهد که ژنها و وراثتپذیری در این که چرا برخی افراد در معرض خطر بالاتری برای اختلال خوردن هستند، نقش دارند، اما این اختلالات میتوانند افرادی را که سابقه خانوادگی این بیماری را ندارند نیز مبتلا کنند.
درمان باید به عوارض روانی، رفتاری، تغذیه ای و سایر عوارض پزشکی بپردازد. مورد دوم می تواند شامل پیامدهای سوء تغذیه یا رفتارهای پاکسازی از جمله مشکلات قلبی و گوارشی و همچنین سایر شرایط بالقوه کشنده باشد. دوسوگرایی نسبت به درمان، انکار مشکل در خوردن و وزن، یا اضطراب در مورد تغییر الگوهای غذا خوردن غیر معمول نیست.
با این حال، با مراقبت های پزشکی مناسب، افراد مبتلا به اختلالات خوردن می توانند عادات غذایی سالم را از سر بگیرند و سلامت عاطفی و روانی خود را بازیابی کنند.
انواع اختلالات اشتها
بی اشتهایی عصبی
بی اشتهایی عصبی با گرسنگی دادن به خود و کاهش وزن و در نتیجه وزن کم برای قد و سن مشخص می شود. بی اشتهایی بالاترین مرگ و میر را در بین هر تشخیص روانپزشکی به جز اختلال مصرف مواد مخدر دارد و می تواند یک بیماری بسیار جدی باشد. شاخص توده بدنی یا BMI، اندازه گیری وزن برای قد، معمولاً در یک فرد بالغ مبتلا به بی اشتهایی عصبی کمتر از 18.5 است.
نوع رژیم غذایی در بی اشتهایی عصبی ناشی از ترس شدید از افزایش وزن یا چاق شدن است. اگرچه برخی از افراد مبتلا به بی اشتهایی می گویند که می خواهند و در تلاش برای افزایش وزن هستند، رفتار آنها با این هدف سازگار نیست. برای مثال، آنها ممکن است فقط مقادیر کمی از غذاهای کم کالری بخورند و بیش از حد ورزش کنند. برخی از افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی نیز به طور متناوب پرخوری می کنند و یا با استفراغ یا استفاده نادرست از ملین آن را دفع می کنند.
دو نوع فرعی از بی اشتهایی عصبی وجود دارد:
- نوع محدود کننده، که در آن افراد عمدتاً با رژیم غذایی، روزه گرفتن یا ورزش بیش از حد وزن کم می کنند
- نوع پرخوری و پاکسازی که در آن افراد به صورت متناوب پرخوری و سپس رفتارهای پاکسازی را انجام می دهند.
با گذشت زمان، برخی از علائم زیر ممکن است مربوط به گرسنگی یا رفتارهای پاکسازی شوند:
- دوره های قاعدگی متوقف می شود
- سرگیجه یا غش در اثر کم آبی بدن رخ می دهد
- مو و ناخن شکننده می شود
- عدم تحمل سرما
- تجربه ی ضعف و تحلیل عضلانی
- سوزش سر دل و رفلاکس (در کسانی که استفراغ می کنند)
- یبوست شدید، نفخ و سیری بعد از غذا
- شکستگی های ناشی از ورزش های بی رویه و همچنین از دست دادن استخوان که منجر به استئوپنی یا پوکی استخوان (نازک شدن استخوان ها) می شود.
- افسردگی، تحریک پذیری، اضطراب، تمرکز ضعیف و خستگی
- عوارض پزشکی جدی می تواند تهدید کننده زندگی باشد و شامل اختلالات ریتم قلب به خصوص در بیمارانی است که استفراغ می کنند یا از ملین ها استفاده می کنند، مشکلات کلیوی یا تشنج دارند.
بیشتر بدانید: بی اشتهایی عصبی یک اختلال روانشناختی
درمان بی اشتهایی عصبی شامل کمک به افراد مبتلا برای عادی سازی رفتارهای خوردن و کنترل وزن و بازیابی وزن خود است. ارزیابی پزشکی و درمان هر شرایط روانپزشکی یا پزشکی همزمان یکی از اجزای مهم برنامه درمانی است. برنامه غذایی باید بر کمک به افراد برای مقابله با اضطراب ناشی از خوردن تمرکز کند و مصرف طیف وسیع و متعادلی از مواد غذایی با تراکم کالری های مختلف را در وعده های غذایی منظم انجام دهد. برای نوجوانان، مؤثرترین درمان ها شامل کمک به والدین برای حمایت و نظارت بر وعده های غذایی فرزندشان است. رسیدگی به نارضایتی از بدن نیز مهم است، اما اصلاح آن اغلب بیشتر از وزن و رفتار غذا خوردن طول می کشد.
در مورد بی اشتهایی عصبی شدید که درمان سرپایی موثر نیست، پذیرش در یک برنامه تخصصی رفتاری بستری یا اقامتی ممکن است نشان داده شود. اکثر برنامه های تخصصی در بازیابی وزن و عادی سازی رفتار غذایی موثر هستند، اگرچه خطر عود در اولین سال پس از ترخیص از برنامه همچنان قابل توجه است.
پرخوری عصبی
افراد مبتلا به پرخوری عصبی معمولاً رژیم های غذایی را جایگزین می کنند و فقط غذاهای سالم و کم کالری می خورند و اصلا در غذاهای پر کالری پرخوری نمی کنند. پرخوری به معنای خوردن مقدار زیادی غذا در مدت زمان کوتاهی است که با احساس از دست دادن کنترل بر روی چه چیزی یا مقدار غذا همراه است. رفتار افراطی معمولا مخفیانه است و با احساس شرم یا خجالت همراه است. پرخوری ممکن است بسیار زیاد باشد و غذا اغلب به سرعت، فراتر از سیری تا حد تهوع و ناراحتی مصرف می شود.
پرخوری حداقل به صورت هفتگی اتفاق می افتد و به طور معمول با آنچه "رفتارهای جبرانی" نامیده می شود برای جلوگیری از افزایش وزن دنبال می شود. این رفتارها می تواند شامل روزه گرفتن، استفراغ، استفاده نادرست ملین یا ورزش اجباری باشد. مانند بی اشتهایی عصبی، افراد مبتلا به پرخوری عصبی بیش از حد درگیر افکار مربوط به غذا، وزن یا شکل ظاهری هستند که تأثیر منفی روی احساس ارزشمندی شخص می گذارد .
افراد مبتلا به پرخوری عصبی ممکن است لاغر، چاق یا حتی دارای وزن طبیعی باشند. با این حال، اگر وزن آنها کم باشد، بیشتر به نظر می رسد که دارای بی اشتهایی عصبی یا پاکسازی هستند نه پرخوری عصبی. اعضای خانواده یا دوستان ممکن است ندانند که یک فرد مبتلا به پرخوری عصبی است، زیرا به نظر می رسد کم وزن نیست و رفتارهای او پنهان است و ممکن است مورد توجه نزدیکان قرار نگیرد.
علائم احتمالی مبنی بر اینکه فردی ممکن است به پرخوری عصبی مبتلا باشد عبارتند از:
- رفت و آمدهای مکرر به دستشویی بلافاصله بعد از غذا
- ناپدید شدن مقادیر زیادی غذا یا بسته بندی های خالی و ظروف غذا بدون دلیل
- گلودرد مزمن
- تورم غدد بزاقی در گونه ها
- پوسیدگی دندان ناشی از فرسایش مینای دندان توسط اسید معده
- سوزش سر دل و رفلاکس معده به مری
- مصرف نادرست ملین یا قرص لاغری
- اسهال مکرر بدون دلیل
- استفاده نادرست از دیورتیک ها (قرص های ادرار آور)
- احساس سرگیجه یا غش به دلیل رفتارهای پاکسازی بیش از حد که منجر به کم آبی بدن می شود
- پرخوری عصبی می تواند منجر به عوارض نادر اما بالقوه کشنده از جمله پارگی مری، پارگی معده و آریتمی های خطرناک قلبی شود. نظارت پزشکی در موارد پرخوری عصبی شدید برای شناسایی و درمان هر گونه عوارض احتمالی مهم است.
بیشتر بدانید: افزایش اشتها چه دلایلی میتواند داشته باشد؟
درمان شناختی رفتاری سرپایی برای پرخوری عصبی درمانی با قوی ترین شواهد است. این به بیماران کمک می کند تا رفتار غذایی خود را عادی کرده و افکار و احساساتی را که باعث تداوم این اختلال می شوند، مدیریت کنند. داروهای ضد افسردگی نیز می توانند در کاهش میل به پرخوری و استفراغ مفید باشند.
اختلال پرخوری
مانند پرخوری عصبی، افراد مبتلا به اختلال پرخوری دورههایی از پرخوری دارند که در آن مقادیر زیادی غذا در یک دوره کوتاه مصرف میکنند، احساس از دست دادن کنترل بر غذا خوردن خود را تجربه میکنند و از این رفتار پرخوری مضطرب میشوند. با این حال، بر خلاف افراد مبتلا به پرخوری عصبی، آنها به طور منظم از رفتارهای جبرانی برای خلاص شدن از شر غذا با تحریک استفراغ، روزه گرفتن، ورزش یا استفاده نادرست ملین استفاده نمی کنند. پرخوری مزمن است و می تواند منجر به عوارض جدی سلامتی از جمله چاقی، دیابت، فشار خون بالا و بیماری های قلبی عروقی شود.
تشخیص اختلال پرخوری مستلزم پرخوریهای مکرر (حداقل یک بار در هفته به مدت سه ماه)، همراه با احساس عدم کنترل و سه یا بیشتر از ویژگیهای زیر است:
- غذا خوردن سریعتر از حد معمول
- غذا خوردن تا زمانی که به طور ناراحت کننده ای سیر شود
- خوردن مقادیر زیاد غذا در زمانی که احساس گرسنگی نمی کنید
- تنها غذا خوردن به دلیل احساس خجالت از مقدار غذا خوردن
- احساس انزجار از خود، افسرده شدن و یا حس گناه بعد از آن
- مانند پرخوری عصبی، موثرترین درمان برای اختلال پرخوری، روان درمانی شناختی رفتاری برای پرخوری است. درمان بین فردی نیز مانند چندین داروی ضد افسردگی موثر بوده است.
سایر اختلالات تغذیه و خوردن
این دسته تشخیصی شامل اختلالات خوردن یا اختلالات رفتار خوردن است که باعث ناراحتی می شود و عملکرد خانوادگی، اجتماعی یا کاری را مختل می کند، اما با دسته های دیگر فهرست شده در اینجا مطابقت ندارد. در برخی موارد، این به این دلیل است که دفعات دوز رفتاری آستانه تشخیصی را برآورده نمی کند (به عنوان مثال، فراوانی پرخوری در پرخوری یا اختلال پرخوری) یا معیارهای وزن برای تشخیص بی اشتهایی عصبی برآورده نمی شود.
نمونه ای از دیگر اختلالات مشخص شده در تغذیه و خوردن «بی اشتهایی عصبی غیر معمول» است. این دسته شامل افرادی می شود که ممکن است وزن زیادی از دست داده باشند و رفتارها و میزان ترس از چاق شدن آنها با بی اشتهایی عصبی مطابقت دارد، اما هنوز بر اساس BMI آنها کم وزن در نظر گرفته نمی شوند زیرا وزن پایه آنها بالاتر از میانگین بوده است.
از آنجایی که سرعت کاهش وزن با عوارض پزشکی مرتبط است، افرادی که با انجام رفتارهای کنترل وزن شدید به سرعت وزن خود را کاهش می دهند، حتی اگر وزن طبیعی یا بالاتر از حد متوسط به نظر برسند، می توانند در معرض خطر عوارض پزشکی قرار بگیرند.
اختلال در مصرف غذای محدودکننده اجتنابی
اختلال مصرف غذای محدودکننده/اجتنابی (ARFID) یک اختلال خوردن است که شامل اختلال در غذا خوردن و در نتیجه عدم پاسخگویی مداوم به نیازهای تغذیهای و تند خوردن شدید میشود. در ARFID، پرهیز از غذا یا مجموعه غذایی محدود می تواند به دلیل یک یا چند مورد زیر باشد:
کم اشتهایی و عدم علاقه به خوردن یا غذا
اجتناب شدید از غذا بر اساس ویژگی های حسی غذاها به عنوان مثال. بافت، ظاهر، رنگ، بو.
اضطراب یا نگرانی در مورد عواقب خوردن، مانند ترس از خفگی، حالت تهوع، استفراغ، یبوست، یک واکنش آلرژیک و غیره. این اختلال ممکن است در پاسخ به یک رویداد منفی مهم مانند یک دوره خفگی یا مسمومیت غذایی و به دنبال آن اجتناب ایجاد شود.
تشخیص ARFID مستلزم این است که مشکلات در خوردن با یک یا چند مورد از موارد زیر مرتبط باشد:
- کاهش وزن قابل توجه (یا عدم دستیابی به افزایش وزن مورد انتظار در کودکان)
- کمبود مواد مغذی قابل توجه
- نیاز به تکیه برمکمل های غذایی خوراکی برای حفظ مصرف کافی مواد مغذی
- تداخل در عملکرد اجتماعی (مانند ناتوانی در غذا خوردن با دیگران)
تأثیر بر سلامت جسمی و روانی و درجه سوء تغذیه می تواند مشابه آنچه در افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی دیده می شود باشد. با این حال، افراد مبتلا به ARFID نگرانی بیش از حد در مورد وزن یا شکل بدن خود ندارند و این اختلال از بی اشتهایی عصبی یا پرخوری عصبی متمایز است. همچنین، در حالی که افراد مبتلا به اختلال طیف اوتیسم اغلب رفتارهای غذایی سفت و سخت و حساسیتهای حسی دارند، اینها لزوماً منجر به سطح آسیب لازم برای تشخیص اختلال مصرف غذای اجتنابی/محدود نمیشوند.
ARFID محدودیت غذایی مربوط به عدم دسترسی به غذا را شامل نمی شود. رژیم غذایی معمولی؛ اعمال فرهنگی، مانند روزه داری مذهبی؛ یا رفتارهای طبیعی از نظر رشدی، مانند کودکان نوپا که اهل غذا خوردن هستند.
اجتناب یا محدودیت غذا معمولاً در دوران نوزادی یا اوایل کودکی ایجاد می شود و ممکن است در بزرگسالی نیز ادامه یابد. با این حال می تواند در هر سنی شروع شود. صرف نظر از سن فرد مبتلا، ARFID می تواند خانواده ها را تحت تاثیر قرار دهد و باعث افزایش استرس در زمان صرف غذا و در سایر موقعیت های غذایی اجتماعی شود.
درمان ARFID شامل یک برنامه فردی است و ممکن است چندین متخصص از جمله یک متخصص سلامت روان، یک متخصص تغذیه متخصص تغذیه و غیره را شامل شود.
بیشتر بدانید: استرس چگونه بر اشتها اثر میگذارد؟
پیکا
پیکا یک اختلال خوردن است که در آن فرد به طور مکرر چیزهایی را می خورد که غذایی بدون ارزش غذایی نیستند. این رفتار حداقل به مدت یک ماه ادامه می یابد و به اندازه کافی شدید است که توجه بالینی را ضروری می کند.
مواد مصرفی معمولی با سن و در دسترس بودن متفاوت است و ممکن است شامل کاغذ، تراشه های رنگ، صابون، پارچه، مو، ریسمان، گچ، فلز، سنگریزه، زغال چوب یا زغال سنگ، یا خاک رس باشد. افراد مبتلا به پیکا معمولاً نسبت به غذا بیزاری ندارند.
این رفتار برای سطح رشد فرد نامناسب است و بخشی از یک رفتار حمایت شده فرهنگی نیست. پیکا ممکن است برای اولین بار در دوران کودکی، نوجوانی یا بزرگسالی رخ دهد، اگرچه شروع دوران کودکی شایع ترین مرحله ی پیکا است. این بیماری در کودکان زیر 2 سال تشخیص داده نمی شود. قرار دادن اشیاء کوچک در دهان آنها بخشی طبیعی از رشد کودکان زیر 2 سال است. پیکا اغلب همراه با اختلال طیف اوتیسم و ناتوانی ذهنی رخ می دهد، اما می تواند در کودکان در حال رشد معمولی رخ دهد.
فردی که پیکا تشخیص داده شده است در معرض خطر انسداد روده بالقوه یا اثرات سمی مواد مصرف شده (مانند سرب در تراشه های رنگ) قرار دارد.
درمان پیکا شامل آزمایش کمبودهای تغذیه ای و رفع آنها در صورت نیاز است. مداخلات رفتاری مورد استفاده برای درمان پیکا ممکن است شامل هدایت مجدد فرد از اقلام غیرخوراکی و پاداش دادن به آنها برای کنار گذاشتن یا اجتناب از اقلام غیرخوراکی باشد.
اختلال نشخوار فکری
اختلال نشخوار فکری شامل برگشت مکرر و جویدن مجدد غذا پس از خوردن غذا است که به موجب آن غذای بلعیده شده به طور داوطلبانه به داخل دهان آورده می شود و دوباره جویده می شود و دوباره بلعیده می شود یا تف می شود. اختلال نشخوار فکری می تواند در دوران نوزادی، کودکی و نوجوانی یا در بزرگسالی رخ دهد. برای رسیدن به تشخیص، رفتار باید:
- به طور مکرر حداقل در یک دوره 1 ماهه رخ می دهد
- به دلیل مشکل گوارشی یا پزشکی نباشد
- به عنوان بخشی از دیگر اختلالات خوردن رفتاری ذکر شده در بالا رخ نمی دهد
نشخوار فکری می تواند در سایر اختلالات روانی (مانند ناتوانی ذهنی) نیز رخ دهد، اما درجه آن باید به اندازه کافی شدید باشد که توجه بالینی جداگانه را برای تشخیص ضروری کند.
عوامل خطر برای اختلالات اشتها
با توجه به تمام علائم جسمی، احساسی و رفتاری اختلالات خوردن در بالا جای تعجب نیست که عواقب طولانی مدت آن می تواند شدید باشد. سوءتغذیه ناشی از اختلال در غذا خوردن بر تمام سیستم های بدن از جمله مغز و همچنین سیستم قلبی عروقی، غدد درون ریز و دستگاه گوارش تأثیر می گذارد.
بدن به دلیل سوءتغذیه، بافت های خود از جمله قلب را تجزیه می کند که منجر به کمبود انرژی برای پمپاژ خون در بدن، کاهش نبض و فشار خون و افزایش خطر نارسایی قلبی می شود. عدم تعادل الکترولیت ناشی از استفراغ یا مصرف ملین یا مصرف بیش از حد آب نیز می تواند خطر نارسایی قلبی را افزایش دهد.
کمبود چربی و کلسترول از طریق اختلال در غذا خوردن بر عملکرد سیستم غدد درون ریز مانند تولید هورمون های جنسی و تیروئید تأثیر می گذارد. به همین دلیل، افراد ممکن است از دست دادن یا بی نظمی در چرخه قاعدگی را تجربه کنند. اختلال در غذا خوردن همچنین بر تراکم استخوان، سرعت متابولیسم و مسائل تنظیم دمای مرکزی بدن (که می تواند منجر به هیپوترمی شود) تأثیر می گذارد.
زمانی که مغز تغذیه مناسب و مداومی دریافت نمی کند، عملکرد آن دشوار است. این منجر به مشکل در تمرکز، خواب، یا ماندن در خواب، آپنه خواب، و سرگیجه یا غش می شود. الکترولیت های ذکر شده در بالا همچنین برای ایجاد سیگنال در مغز استفاده می شوند، به این معنی که سوءتغذیه توانایی مغز برای برقراری ارتباط موثر با بدن را مختل می کند.
در نهایت، از نظر گوارشی، اختلالات خوردن بر تخلیه معده و جذب مواد مغذی تأثیر می گذارد که می تواند منجر به مشکلات شدید معده شود. استفراغ مداوم می تواند مری را فرسوده کند و باعث پارگی آن شود که تهدید کننده زندگی است. پرخوری همچنین می تواند باعث پارگی معده شود. اساساً همه اندام ها و عملکردهای دستگاه گوارش با اختلال خوردن به شدت مختل می شوند و می توانند منجر به بسیاری از بیماری ها و مسائل تهدید کننده زندگی شوند.
عوامل ژنتیکی، محیطی و جامعه شناختی زیادی در ایجاد اختلال خوردن نقش دارند.
عوامل بیولوژیکی
عوامل خطر بیولوژیکی برای اختلالات خوردن شامل بسیاری از عوامل ژنتیکی مانند استعداد ابتلا به بیماری های پزشکی و روانی است.
افرادی که سابقه خانوادگی تشخیص بیماری روانی دارند، بیشتر احتمال دارد که خودشان بیماری روانی را تجربه کنند. حتی اگر بیماری روانی مستعد یک اختلال خوردن نباشد، اختلالات خوردن معمولاً با تشخیص هایی مانند افسردگی، اضطراب یا مسائل مربوط به مصرف مواد همراه است.
سابقه پزشکی یک فرد همچنین می تواند خطر اختلال خوردن را افزایش دهد، زیرا تحقیقات نشان می دهد که برخی بیماری ها مانند دیابت نوع 1 با افزایش خطر ابتلا به اختلال خوردن مرتبط هستند.
عوامل روانشناسی
عوامل روانشناختی برای اختلالات خوردن شامل تشخیص همزمان اختلال دیگری است که در بالا ذکر شد. علاوه بر این، ویژگی های شخصیتی خاصی وجود دارد که تحقیقات نشان می دهد می تواند احتمال ابتلا به اختلال خوردن را افزایش دهد.
علاوه بر این، ویژگیهای شخصیتی خاصی وجود دارد که تحقیقات نشان میدهد میتواند احتمال ابتلا به یک اختلال خوردن را افزایش دهد، مانند کمالگرایی،عزت نفس پایین، تصویر بدن مخدوش یا تکانشگری.
تجربه یک تروما در گذشته یا حال، احتمال ایجاد یک باور یا الگوی غذایی اختلال در فرد را افزایش می دهد.
فاکتورهای محیطی
عوامل محیطی شامل پویایی هایی است که فرد را احاطه کرده است. این می تواند شامل پویایی خانواده باشد، زیرا نشان داده شده است که باورها و بحث های مربوط به خانواده در مورد وزن، غذا و خودبینی با تشخیص اختلال خوردن مرتبط است.
دیدگاههای اجتماعی که فرد از طریق همسالان، رسانههای اجتماعی، تلویزیون،فیلمها و فرهنگ مصرفکننده جذب میکند نیز با افزایش رشد اختلالات خوردن مرتبط است.
درمان ها و روش های درمانی
مهم است که به دنبال درمان زودهنگام برای اختلالات خوردن باشید. افراد مبتلا به اختلالات خوردن در معرض خطر بیشتری برای خودکشی و عوارض پزشکی هستند.
افراد مبتلا به اختلالات خوردن اغلب می توانند سایر اختلالات روانی(مانند افسردگی یا اضطراب) یا مشکلات مصرف مواد داشته باشند. بهبودی کامل برای این دسته از افراد امکان پذیر است.
برنامه های درمانی متناسب با نیازهای فردی طراحی شده و ممکن است شامل یک یا چند مورد از موارد زیر باشد:
- روان درمانی فردی، گروهی و یا خانوادگی
- مراقبت و نظارت پزشکی
- مشاوره تغذیه
- داروها
روان درمانی ها
درمان مبتنی بر خانواده، نوعی روان درمانی که در آن والدین نوجوانان مبتلا به بی اشتهایی عصبی مسئولیت تغذیه کودک خود را بر عهده می گیرند، به نظر می رسد در کمک به افزایش وزن و بهبود عادات غذایی و خلق و خوی افراد بسیار موثر باشد.
برای کاهش یا حذف رفتارهای پرخوری و پاکسازی، افراد ممکن است تحت درمان رفتاری شناختی (CBT) قرار گیرند، که نوع دیگری از روان درمانی است که به فرد کمک می کند یاد بگیرد که چگونه الگوهای تفکر تحریف شده یا غیر مفید را شناسایی کند و باورهای نادرست را شناسایی و تغییر دهد.
داروها
شواهد همچنین نشان می دهد که داروهایی مانند داروهای ضد افسردگی، ضد روان پریشی یا تثبیت کننده های خلقی نیز ممکن است برای درمان اختلالات خوردن و سایر بیماری های همزمان مانند اضطراب یا افسردگی مفید باشند. وب سایت سازمان غذا و دارو (FDA) دارای آخرین اطلاعات در مورد تأییدیه های دارو، هشدارها و راهنمای اطلاعات بیمار است.
نظر شما