به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه همشهری ، اینطور نیست که اگر عزتمندی در کودکی ما شکل نگیرد دیگر بهدست نخواهد آمد؛ انسان موجودی است که در هر زمان و مکانی به آنچه بخواهد دست مییابد اما قطعا سختتر و زمانبرتر خواهد بود.بیاییم ببینیم انسانهای عزتمند چه تفاوتی با بقیه دارند؟ چه باورهایی درباره خودشان و محیط اطرافشان دارند؟ و چطور به قضایا نگاه میکنند؟ اینکه عزتنفس در کودکی چه نقشی در بزرگسالی ما دارد و ما چگونه میتوانیم کودکانی عزتمند داشته باشیم؟
جایگاه عزتمندی در زندگی
عزتنفس یعنی اینکه ما خودمان را ارزشمند، شایسته و کافی بدانیم. در واقع، این عزتنفس ماست که مسیر ما را در زندگی نشان میدهد، چون ما بر اساس نوع و میزان عزتمندیمان گام برمیداریم. هر قدر عزتنفس ما بیشتر باشد، اعتماد به نفس بیشتری داریم و در شرایط مختلف، راحتتر میتوانیم از توانمندیهایمان استفاده کنیم. عزتنفس یکی از شاخصههای رشدیافتگی یک انسان کامل است و اگر نباشد، خیلی سخت میشود بهخودشکوفایی که آخرین مرحله از رشد انسانی است دست یافت. افرادی که در کودکی از عزتنفس نسبتا بالایی برخوردارند، در نوجوانی هم اعتمادبهنفس بهتری هم دارند و از چالشها و ناهنجاریهای دوران نوجوانی بهتر عبور خواهند کرد.
خانواده؛ مهمترین بستر
نطفه عزتنفس و ارزشمندی معمولا در محیط خانواده و توسط والدینی شکل میگیرد که با محبت و عشق از فرزندانشان حمایت میکنند. این حمایت بهمعنای پرورش کودک وابسته نیست بلکه اتفاقا با تقویت مهارتها و جرأتمندی برای کسب تجربه، ارتباط مستقیم دارد؛ مسئلهای که به عقیده ندا محمدعلی، روانشناس و درمانگر، در بسیاری از خانوادهها مغفول مانده است.
او میگوید: وجود رابطهای مبتنی بر عشق و محبت بین فرزند و والدین در کنار همراهی و حمایت آنها برای مهارتورزی بچهها فضا را برای پرورش عزتنفس فراهم میکند. اگر مهارتآموزی نباشد، ضربه بزرگی به عزتنفس بچهها وارد میشود. به اعتقاد بسیاری از روانشناسان، 3سال اول زندگی دوران طلایی شکلگیری شخصیت است که باور خوب یا بد بودن برای بچهها شکل میگیرد و تقریبا بیشتر راه و نقشه زندگی بچهها مشخص میشود. در واقع کودکان زمانی میتوانند خودشان را پیدا کنند و به آنچه میخواهند برسند که به خودشان و مهارتها و تواناییهایشان باور داشته باشند.
توجه و عشقی که فرزندان از پدر و مادر و بهخصوص بیشتر از طرف مادر میگیرند اگر بهصورت توجه مثبت غیرشرطی باشد، باعث شکل گرفتن عزتنفس در آنها میشود اما اگر حتی برای توجه مثبت، شرط گذاشته شود و مثلا به کودک گفته شود «اگر این کار را بکنی دوستات دارم» در این صورت معمولا بچهها دچار این مشکل میشوند که هر چه بزرگترها بگویند باید به آنها عمل کنند و موجب پیروی بیچون و چرا میشود و مشکلات بسیاری در آینده ایجاد میکند.
اجازه شکست به کودکان بدهیم
همانطور که گفته شد، خانواده جایگاه بسیار مؤثری در شکلگیری این تصویر ذهنی دارد که کودک میتواند به مهارتها و تواناییهایش ایمان داشته باشد. تنبیه و تشویق (افراطی)، تحقیر، مقایسه و تبعیض، قاتلان عزتنفس در بچهها هستند. چون باعث میشوند کودک تواناییهای خودش را باور نداشته باشد و یا تصویر بدی از خودش بگیرد و همان را بخواهد ارائه کند.
محمدعلی، در ادامه گفتوگویش خانوادهها را دعوت میکند به اینکه به بچهها اجازه خطر کردن و ریسکپذیری بدهند؛ چرا که پدر و مادرهایی که حتی اجازه نمیدهند فرزندشان لباس موردنظر خودش را انتخاب کنند چون انتخاب او از نظر آنها جالب نیست، بهطور ناخواسته عزتمندی او را هدف گرفتهاند. بچهها باید یاد بگیرند خطر کنند و بدانند همواره و در هر شرایطی، حمایت و همراهی پدر و مادر خود را دارند.
از دیگر عوامل از بین برنده عزتنفس، برآورده کردن بیچون و چرای تمام خواستههای بچههاست؛ بهگفته ندا محمدعلی، ما باید گاهی به بچهها اجازه ناکامی بدهیم. اگر اجازه ندهیم شکست را تجربه کنند و مدام شرایط دلپذیری را برایشان فراهم کنیم، او را به فردی وابسته تبدیل کردهایم و این وابستگی روند شکلگیری عزتنفس را مختل میکند.
نگاهی به آینه والدین
گام اساسی در پرورش و تقویت عزتنفس در کودک این است که پدر و مادر دنبال حل کردن مشکلات عزتنفس خودشان باشند. وقتی پدر و مادر خودشان را ارزشمند بدانند، این حس در فرزندشان هم ایجاد میشود. سخت است اما ارزش دارد که در برابر فرزندمان صبور باشیم، برای حق انتخاب او احترام قائل شویم و بیآنکه زخم زبان بزنیم اجازه بدهیم با عواقب انتخابهایش مواجه شود.
کنترلگر نباشیم و برای ابراز و شکوفایی توانمندیهای کودکمان بایستیم و شاهد رشد او باشیم. در این مسیر با درک عمیقتر موضوعات و نگرشهای جدیدی که پیدا میکنیم، درمییابیم که در رفتار و عمل چگونه باشیم تا عزتنفس و به تبع آن سلامت روان خود و کودکانمان را پرورش دهیم و هر چه کمتر به آن آسیب بزنیم.
نظر شما