به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ایران، فیلمی دیگر هم چندی پیش در فضای مجازی منتشر شد و از زد و خورد شدید دو مرد در حیاط یک مدرسه حکایت داشت، گویا دلیل اصلی این نزاع و درگیری شدید، دعوای دو همکلاسی بوده که والدین آنها را به مدرسه کشانده و در نهایت خبرها حاکی از این بود که یکی از دو پدر در اثر ضربات وارده فوت شد. آنچه از این حوادث میتوان نتیجه گرفت، این است که منشأ بیشتر نزاع و خشونتهایی که در جامعه وجود دارد، جای دیگری است. در واقع ریشه نزاع به محل وقوع حادثه مربوط نیست و به اتفاقات ماقبل آن بازمیگردد. روابط عمومی اداره کل پزشکی قانونی استان تهران اعلام کرده که در هشت ماهه اول سال جاری 66 هزار و 489 نفر به دلیل آسیبهای ناشی از نزاع به مراکز پزشکی قانونی استان تهران مراجعه کردهاند و از این تعداد 42 هزار و 130 نفر مرد و 24 هزار و 359 نفر زن بودهاند. این رقم در مقایسه با مدت مشابه سال قبل سه دهم درصد افزایش داشته است.
دکتر سعید معدنی، جامعهشناس با اشاره به این نکته که هرچقدر شهری بزرگتر باشد، جرایم در آن شهر بیشتر است، به «ایران» میگوید: در حقیقت بزرگ بودن و پرجمعیت بودن کلانشهرها، پدیده ای را به نام گمنامی به وجود میآورد. بسیاری از افراد در جهت مثبت از این پدیده بهره میبرند و دور از هیاهو به امور شغلی خود از جمله پرداختن به نویسندگی، علوم مختلف، کارهای هنری و سایر موارد مشغول میشوند، بدون این که در دید دیگران باشند اما در این میان برخی از افراد از گمنامی سوءاستفاده کرده و به کارهای مجرمانه مشغول میشوند.
به گفته او، یکی از دلایل افزایش جرم و تعدد آن در کلانشهرها، افزایش جمعیت است که فرد مجرم به یاری آن براحتی به فعالیت مجرمانه خود میپردازد، به همین دلیل در کلانشهرها، مراکز استانها، شهرهای کوچک و در نهایت روستاها نرخ وقوع جرم به ترتیب کاهشی میشود.
این جامعهشناس به نکته مهم دیگری که در وقوع جرم در کلانشهرها مؤثر است، اشاره کرده و توضیح میدهد: به اندازه گسترش شهرها، تربیت اجتماعی افراد و به نسبت مجرمان، گسترش پلیس را شاهد نیستیم. از سوی دیگر معضلات اقتصادی و بیکاری هم مواردی هستند که در افزایش آمار جرایم تأثیر مستقیم دارند.
او درباره فردی که اخیراً در اتوبانهای تهران روی خودروها سنگ پرتاب میکرد، بیان میدارد: در درجه اول وضعیت روانی - شخصیتی فرد باید بررسی شود که این فرد بیمار است یا خیر، هرچند بجز این مورد، چند نفر دیگر هم با جرایمی شبیه به آن یعنی پرتاب اجسام سنگین نظیر سنگ از بلندی روی افراد و خودروها، دستگیر شدهاند. کلیه این افراد باید به لحاظ بیماری روانی بررسی شده و در مرحله بعد باید ابعاد اجتماعی موضوع مورد بحث قرار بگیرد و به صورت ریشهای در این زمینه تحقیقات لازم وجود داشته باشد. از جمله دلایلی که افرادی نظیر مجرم سنگپران، عصیان کرده و به دیگران آسیب میرسانند، ناخشنودی از شرایط زندگی و سرخوردگی اجتماعی است. پس از مشکلات اقتصادی، مباحث فرهنگی و اجتماعی هستند که میتوانند در درجات بعدی سبب افزایش جرم و جنایت شوند.
به اعتقاد معدنی، وقتی افراد درگیر مشکلات اقتصادی هستند، دیگر به بعدها و نیازهای دیگر توجه نمیکنند و این گونه میشود که تربیت و فرهنگ مغفول میماند. معمولاً وقتی جوانی را میخواهید نصیحت کنید، قبل از هر حرفی در ابتدا از وضعیت اقتصادی شکایت میکند، پس گریزی نیست از این که رونق اقتصادی پیش بیاید و اشتغالزایی و رفاه اجتماعی تقویت شود. در این مسیر برای حل معضلات ناشی از نزاع و کاهش مشکلات روانی و روحی افراد جامعه و در نهایت کاهش آمار نزاع بویژه در کلانشهرها، روانشناسان و مشاوران خانواده هم میتوانند کمک شایانی داشته باشند .
عوامل مختلفی در خشم مردم مؤثرند
دکتر فربد فدایی به «ایران» میگوید: عوامل زیستی – روانی – اجتماعی فراوانی در این آسیبها دخالت دارد؛ جابجایی خشم از عامل اصلی به عامل دیگر از این موارد است. کارمندی که مورد توهین رئیس خود قرار گرفته اما قادر به بیان رنجش و احساس تحقیر، نشده است، خشم خود را روی همسر خود خالی میکند و او را بدون دلیل مورد ناسزاگویی و ضرب و شتم قرار میدهد. هر چند به گفته او، اینها نشاندهنده عدم تنظیم هیجانی افراد است.
فدایی در ادامه میافزاید: خشم و سرخوردگی به صورت شکستن شیشه اتومبیلها و آتش زدن آنها و پرخاشگری کلامی نیز بروز میکند.
کمبود امکانات نیروی انتظامی نیز سبب وقوع بیشتر جرم توسط بزهکاران میشود. بنابراین مجموعهای از عوامل در افزایش نزاع و پرخاشگری نقش دارند که یک نمونه آن ماجرای فردی است که با پرتاب سنگ از بالای پل به اتومبیلهای عبوری بزرگراه موجب مرگ دو نفر و جراحت افراد متعدد شده است. این فرد که انگیزه خود را ناراحتی از جامعه و کمبودها عنوان کرده و خود را بیمار دانسته است، بی تردید باید از نظر سلامتی روان مورد معاینه قرار گیرد اما چند نکته در رفتار و گفتار او وجود دارد که در مورد بیماری او تردید به وجود میآورد. نخست آن که بیمار دچار بیماری شدید روانی (ضد اجتماعی) اصولاً خود را بیمار نمیداند، بلکه اصرار در سلامت خود دارد، دوم آن که از رفتار خود پشیمان نیست و میگوید اگر باز هم در آن موقعیت قرار گیرد، همان کار را میکند و سوم آن که بر مبنای نقشه دقیق مرتکب جرم نمیشود و از محل جنایت نیز سریعاً نمیگریزد و خود را مخفی نمیکند.
این روانپزشک معتقد است: اگرچه مأموران نیروی انتظامی مجاهدت بسیار میکنند اما متأسفانه آمار جرایم کمی بالا رفته است قطعاً حل این مشکل همکاری جرمشناس، جامعهشناس، روانپزشک، روانشناس و اقتصاددان را طلب میکند، پس بهتر است هرچه سریعتر متخصصان امر ورود کنند تا بتوان در کوتاهترین زمان ممکن آمارها را به نحوی منطقی کاهش داد.
نظر شما