افزایش آسیبهای اجتماعی، جامعه را دچار تنشهای مخرب و شدید میکند لذا گسترش عدالت اجتماعی میتواند در رفع مشکلات اجتماعی و کاهش آسیبهای اجتماعی گامهای مهمی را بردارد.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از مردم سالاری ؛ اما به راستی دلیل این تغییرات چیست؟ چه چیز باعث این تفاوت در یک کودک با یک بزرگسال میشود؟ به عقیده جامعهشناسان افزایش نگرانیها بابت وضعیت اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، موجب ایجاد استرس و کاهش شادی در بزرگسالان میشود اما آنچه این کاهش آرامش را تبدیل به یک آسیب اجتماعی میکند این است که رفته رفته این استرس در جامعه رواج پیدا میکند و درنهایت یک جو افسرده در جامعه برپا میشود که این جو افسرده در نقطه مقابل شادی و امید به زندگی جامعه قرار دارد.
شاخصهای یک جامعه شاد
کارشناسان اجتماعی، مهمترین شاخصههای یک جامعه شاد را امیدواری، اعتماد اجتماعی، نشاط فردی و جسمانی افراد میدانند. آنان معتقدند افزایش مشارکت در حوزههای مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، افزایش کیفیت زندگی فردی، خانوادگی و بهرهوری در محیطهای شغلی از مهمترین عوامل افزایش نشاط در جامعه هستند.
بر خلاف آنچه تصور میشود شادترینها همیشه ثروتمندترینها نیستند. براتی روانشناس و استاد دانشگاه ضمن تایید این مطلب توضیح میدهد که عوامل اقتصادی چندان به روی احساس شادی تاثیری ندارد. برای مثال کارتن خوابهای بمبئی در تحقیقی که در مورد شادی انجام شده به مراتب شادتر از بعضی از پولدارهای غربی بودند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که این احساس عدالت یا بیعدالتی اقتصادی در جامعه است که نارضایتی را به وجود میآورد. او میگوید: مصرفگرایی و تبلیغات و انتظاری که ایجاد میکنیم و برآورده نشدن آن باعث ناکامی میشود و این ناکامی مهمترین علت ناشادی است. او ادامه میدهد: باید بپذیریم که سطح درآمد خانوادههای ما نسبت به سالهای گذشته افزایش داشته اما با این وجود میزان شادی به شدت کاهش داشته است.
ایرانیان مردمی شاد نیستند
درک این مطلب زیاد نیز سخت نیست، چهرههای عبوس، غمزده و حتی عصبانی شهروندان که هر روز در پیاده رو، اتوبوس، مترو و حتی محل کارمان مشاهده میکنیم شاهدی بر این مدعاست و نشانی از اینکه ایرانیان مردمی شاد نیستند.
«بررسی سابقه تاریخی ما ایرانیان نیز نشان میدهد که جامعه ایرانی از نظر تاریخی نیز به سبب کشوقوسهای فراوان و زندگی در اقلیمی استراتژیک و خاص در معرض انواع بلایاى طبیعى و حمله اقوام مختلف غربى و شرقى دستخوش بحرانهاى داخلى بسیار بوده است. نبود ثبات و آرامش یا شرایط استبداد، افراد اجتماع را یا به سمت گروههاى کوچکتر قومى- منطقهاى سوق میداد یا به خاطر تسلط مطلق حاکمیت مستبد اجازه هرگونه ابراز وجود را از آنان سلب میکرد. گروههاى قومى به خاطر قدرت فرهنگى خود علاوه بر تامین نیازهاى روحى افراد آن قوم، در کشاکش اتفاقات روزمره و حتى بحرانها تکیهگاه محکمى محسوب میشدند. علاوه بر اعتقادات دینى، در این میان آداب و رسوم قومیبا مراسم مختلف و وسیعى براى هر امر همچون خرمنکوبى، گلابگیرى، عروسى، نوروز و... علاوه بر توجه ویژه به آن، با التفاط زبان، موسیقى، حرکات موزون و رنگ به نیاز ذاتى انسان براى احساس شادى و نشاط به خوبى پاسخ میدادند. به تدریج که قدرت قومیتها در عرصه عمومى کمتر میشد و دولتهاى غیر ملى یکى پس از دیگرى شکل میگرفتند و از هم میپاشیدند، کارکردهاى وسیع و همه جانبه قومى مورد تعرض قرار میگرفتند.»
این را دکتر سعید معیدفر عضو هیات علمى دانشکده علوم اجتماعى دانشگاه تهران میگوید: شرایط تاریخى، جغرافیایى هر کشورى، در ایجاد ذهنیت افراد آن اجتماع از پدیدههاى روانى- فرهنگى نقش تردید ناپذیرى دارد. برخى پدیدهها به خصوص در حالتهاى بحرانى ایجاد ذهنیت نسلى کرده، به یک نسل هویتى متمایز میبخشد. ویژگىهاى یک نسل چه بسا توسط نسلهاى قبلى یا بعدى نیز استفاده شود، اما براى آنها حکم چارچوب شکل دهنده را نداشته باشد. به رغم دگرگونى ذهنیت نسلى، برخى ذهنیتها توسط نسلهاى الهام بخش تداوم مییابند و به نسلهاى آینده حمله میکنند.
دولت فکر میکند متولی شادی نیست
جامهشناسان بر این باورند که در ایران دولت و دستگاههای دولتی بیش از دیگر نهادها درباره میزان نشاط یا بینشاطی جامعه مسئولیت دارند. عباس کاظمی عضو هیات علمی گروه ارتباطات دانشگاه تهران معتقد است: «سیاستهای شادی در ایران به سیاستهای کلی و یکدستی تبدیل شده که صرفاً نمایش شادی است. دولت گمان نمیکند که باید متولی شادی مردم باشد و از این طریق شکلی از شادی را در اولویت قرار دهد و آن را بر جامعه تحمیل کند. در اینجا تلویزیون به ابزاری مبدل شده است که به مردم دستور میدهد چه روزی شاد و چه روزی ناشاد باشند.»
دکتر اصغر مهاجری، آسیبشناس در رابطه با الگوی شادی و تفریحی در کشور میگوید: در جامعه ایرانی بنا به دلایل مختلف ساختاری بین خروجی و ورودی شادیها وجود ندارد و این در حالی است که در میزان ورودی و خروجی غمها در کشور یک رابطه منطقی وجود دارد. منظور از ورودی احساسات زمانی است که فردی احساسی از نوع غم یا شادی را دریافت میکند و دوست دارد که این احساس را به جامعه نشان دهد که این خواسته، خروجی احساسات تلقی میشود.
این آسیبشناس ادامه میدهد: متاسفانه به دلایل مختلف به صورت دسته جمعی و مناسب با عرف جامعه این ورودی و خروجیها رعایت نمیشود چرا که در خروجی احساسات تمرین نداشتهایم و روش اجرای سالم و بدون آسیب آن را بلد نیستیم. وقتی خروجی منظمی وجود نداشته باشد، آسیبها بوجود میآیند و به دنبال این آسیبها از مسیر صحیح شادی منحرف میشویم. یک خروجی احساسی زمانی منظم است که به اندازه شادی بوجود آمده باشد که معمولا خروجی شادی، حضور دسته جمعی را نیازمند است و باید در این زمینه تمرین لازم را جهت اجرای صحیح داشته باشیم چرا که متاسفانه در جامعه، «به هم خندیدن» به جای «با هم خندیدن» به عنوان شادی کردن رایج شده است که این امر آسیبهای زیادی را به دنبال دارد.
این آسیبشناس در رابطه با تاثیر رعایت رابطه خروجی و ورودی شادی در جامعه تاکید میکند: زمانی که این ورودی و خروجیها متناسب با یکدیگر درست اجرا شود در جامعه، شادی را باز تولید میکند و باعث میشود تا شادی در جامعه ماندگار باشد ولی این امر به دلایل ضعف فرهنگی در جامعه رعایت نمیشود و شاهد تفریحات و شادیهای بریده بریده و مقطعی هستیم چراکه به لحاظ زمانی و اجتماعی دارای نظام واحد در این زمینه نیستیم.
مهاجری به اهمیت رعایت روزهای ایاماللهی و مراسم مذهبی اشاره کرده و میگوید: اجرای مناسب مراسمهای مذهبی و عزاهای عمومی برای جامعه جهت بازتوانی شادی و نشاط جامعه لازم است و این مراسم باید در کنار سایر مراسمهای تفریحی سال مناسب و درست اجرا شود. این ایامها ما را به غم نمیبرد ولی چون برنامه واحد و کاملی نداریم، نمیتوانیم از این مراسمها جهت باز تولید نشاط جامعه استفاده کنیم.
شادی ایرانیها الگوی مناسبی ندارد
این آسیبشناس در رابطه با آسیبهای ناشی از تفریحات ناپایدار، تاکید میکند: وقتی شادی در جامعه بازتولید نشود موجب میشود تا تفریحات پایداری نداشته باشند و این ناپایداری باعث میشود تا الگوی تفریحی جامعه بهویژه جوانان منحرف شود. در کشور بنا به قشرهای مختلف و فرهنگهای متفاوت، الگوهای متفاوتی وجود دارد ولی متاسفانه در زمان طراحی الگوی شادی و فرهنگسازی، یک طرح و الگو را برای تمام قشرها و فرهنگها در نظر میگیریم، به همین دلیل الگوهای پیشبینی شده مورد قبول قالب جامعه قرار نمیگیرد.
وی در رابطه با طراحی الگوهای تفریح و شادی خاطر نشان میکند: وقتی یک الگو، غیرواقعی باشد موجب میشود تا مردم از آن الگو پیروی نکنند و علاوه بر اتلاف هزینهها و برنامهریزیها، نگاه مردم که مخاطبان اصلی هستند به سمت فیلمها و برنامههای خارج از عرف جامعه میرود و از الگوهای نامناسب با جامعه پیروی میکنند. وقتی در این زمینه الگوی مناسب نداشته باشیم از جریان اصلی منحرف میشویم و این در حالی است که فرهنگ بسیار کند و گسترده حرکت میکند و لذا انحراف در این زمینه خسارتهای جبراننشدنی را بر جای میگذارد.
به گفته وی در جامعه به جز افراد افسرده و پر مشغله که به ظاهر احساس نیاز به شادی ندارند سایر مردم به دنبال شادی و تفریح هستند که این افراد الگوهای تفریحی خود را مقتضی بر فرهنگ و اعتقادی که دارند، انتخاب و دنبال میکنند لذا طراحی یک الگوی مناسب و مرتبط با جامعه بسیار اهمیت دارد.
این آسیبشناس در رابطه با طرح الگوی مناسب در جامعه میافزاید: باید شناخت کافی در زمینه شادی و تفریح جامعه داشته باشیم و همچنین در این زمینه به روز عمل کنیم و به صورت مستمر پژوهش کنیم و از کارشناسان و اهل نظر در این عرصه استفاده شود. ما در ساختوساز یک بنای عمرانی بسیار دقیق و با حوصله عمل میکنیم ولی به سازه فرهنگی جامعه توجهی نداریم، باید موانع اشتباه ساختاری کنار گذاشته شود و با ایجاد توازن در ورودی و خروجی شادی و غم در جامعه بتوانیم نشاط را در جامعه حفظ کنیم.
این آسیبشناس در رابطه با فرهنگ دینی و ملی کشور میگوید: فرهنگ دینی و ملی کشورمان تاکید زیادی بر شادی و نشاط جامعه دارد و موازیکاری سازمانها در این عرصه یکی از مشکلات اساسی در فرهنگ شادی و نشاط کشور است که باید رفع شود. باید در آموزش و پرورش، رسانه ملی و آموزشهای دینی ما توجه بیشتری به الگوی تفریحی مناسب جامعه صورت بگیرد تا از نعمت فرهنگ غنی ملی و دینی خودمان به نحو مطلوب استفاده کنیم.
شادی؛ واکسن نظام ایمنی بدن در مقابل اتفاقات ناگوار
در مورد عدم وجود شادی در جامعه ایرانی بحث شد اما به راستی عدم وجود شادی و نشاط چه آسیبی به جامعه وارد میکند؟ باید دانست که نخستین و بارزترین تاثیر شادی و نشاط در جامعه افزایش ایمنی بدن است که در حالی که افسردگی مصونیت و قدرت نظام ایمنی بدن را در مقابل رویدادها و اتفاقات ناگوار کم میکند. اما شادی به عکس انرژی تازهای به ما میدهد.دکترعلی اصغر احمدی، روانشناس و عضو هیات علمی گروه روانشناسی دانشگاه تهران در مورد کمبود شادی در جامعه ایرانی میگوید: شما ببینید روزهای عزاداری ما چقدر بیشتر از روزهای میلاد و جشن است. در حالی که در روایات اسلامی داریم که مومن غم خود را پنهان و شادی خود را آَشکار میکند.
آنچه مشخص است جامعه ایرانی از بسترها و بنیانهای لازم برای ابراز شادمانی بویژه به شکل گروهی و همگانی برخوردار نیست و علاوه بر این نیز شیوههای شناخته شده و تعریف شده کمتری برای شادمانیهای همگانی در کشور وجود دارد. این در حالی است که بیگمان شاد بودن یکی از شاخصهها و بنیانهای زندگی مطلوب در هر گروه و جامعهای به شمار میرود و به عبارت دیگر هر قدر مردمی شادتر باشد توان و پتانسیل بیشتری برای تلاش و حرکت به جلو دارند.در این بین باید گفت که اگر به پیامدهای مثبت و فراوان شادی بر حوزههای گوناگون، اقتصاد، فرهنگ، اجتماع، سیاست و... نگاهی داشته باشیم درمییابیم که در جامعهای شاد جدا از نگرش خوشبینانه نسبت به زندگی و امور پیرامون، رضایت و امید بیشتری از زندگی و احساس رفاه جریان دارد.
همچنین باید به این نکته توجه داشت که با وجود پتانسیلهای گوناگون در کشور سن امید به زندگی در ایران 72 سال است که خود حکایت از فاصله بسیار ما با کشورهای پیشرفته و اروپایی است. در حالی که به نظر میرسد در چارچوب برنامهای اصولی و اصلاح برخی روشها میتوان با یاری گرفتن از رسانههایی همانند صدا و سیما و... به سوی جامعهای شادتر حرکت کرد جامعهای که در کنار شادی بیشتر مسلما نتایج مثبتی از تلاش و حرکت به سمت جلو را همراه خود دارد و همچنین باعث جذب حداکثری جوانان به امور دینی خواهد شد چرا که جوان به دنبال شادی و تفریح است و عدم وجود بسترهای مناسب برای شادی میتواند تبعات بدی را برای جوانان و جامعه به همراه داشته باشد.
اصغر مهاجری در رابطه با شاخصهای امید به زندگی در جامعه نیز میگوید: عوامل و شاخصهای مختلفی در امید به زندگی افراد نقش دارد ولی بهداشت، شیوه زندگی، مرگومیر نوزادان و عوامل اجتماعی و فرهنگی نقش مهمی را ایفا میکنند.
وی در رابطه با تاثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی بر سطح امید به زندگی در جامعه، خاطرنشان میکند: مذهب در جامعه بسیار مهم است چراکه مذهب میتواند در آرامش قلبی و شادی درونی جامعه تاثیر گذار باشد. علاوه بر مذهب الگو و سبک زندگی در عوامل اجتماعی بسیار مهم محسوب میشود چرا که افراد با انتخاب یک الگو و یک شیوه برای زندگی خود نظام زندگی خود را بر اساس همان الگو تنظیم میکنند لذا اگر این الگو یک الگو نامناسب باشد فرد نیز در زندگی خود دچار مشکل و در نهایت کاهش امید به زندگی میشود؛ میبایست الگوهای زندگی و شیوه زندگی تثبیت شده و مطمئن باشند.
وی ارتباطات شفاف را از دیگر مسائل مهم در گستره عومل اجتماعی برشمرده و میگوید: شفافیت ارتباطات به پایه و بنای خانواده کمک میکند و رابطه بین مردم و حکومت را صمیمانهتر میکند چراکه دورویی و دوگانگیها با خود عدم اعتماد را در جامعه گسترش میدهد و در نهایت این گسترش تنش و استرس در جامعه افزایش پیدا میکند.مهاجری در رابطه با وضعیت اقتصادی و تاثیر مستقیم آن در زندگی و امید به زندگی تاکید میکند: اگر سرمایه اجتماعی کاهش پیدا کند دچار عدم انسجام در روابط اجتماعی میشویم و همین کاهش سرمایه اجتماعی با خود آسیبهای اجتماعی دیگری را به همراه دارد. علاوه بر وضعیت اقتصادی جامعه رضایت از زندگی زناشویی بسیار مهم است که بیارتباط با سرمایه اجتماعی نیست.به گفته وی افزایش نگرانیها بابت وضعیت اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی باعث میشود که افراد بابت آینده خود دچار استرس شوند و رفتهرفته این استرس در جامعه رواج پیدا میکند و درنهایت یک جو افسرده در جامعه برپا میشود که این جو افسرده در نقطه مقابل شادی و امید به زندگی جامعه قرار دارد.
راهکارهای افزایش امید به زندگی
مهاجری در رابطه با راهکارهای افزایش امید به زندگی و ارتقای سطح شادی جامعه، تاکید میکند: برای تنزل سطح افسردگی جامعه باید بسترشادیهای مناسب و صحیح در جامعه فراهم شود که جهت تحقق این امر میبایست ورودی و خروجی شادی در جامعه حاکم باشد و در این زمینه دولت و حکومت نقش مهمی را بر عهده دارند. باید میزان نگرانیها نیز علاوه بر انطباق خروجی و ورودی شادی در نظر گرفته شود و مردم نباید نسبت به آینده خودشان دچار نگرانیهای شدید، استرسها و تنشهای مخرب شوند.مهاجری بر اهمیت عدالت در جامعه تاکید کرده و میگوید: باید سیاستهای مناسب و بلندمدتی در زمینه کاهش نابرابریهای اجتماعی در نظر گرفته شود که شفافسازی و تقویت سرمایه اجتماعی از مهمترین راهکارها در این زمینه محسوب میشود.
افزایش آسیبهای اجتماعی، جامعه را دچار تنشهای مخرب و شدید میکند لذا گسترش عدالت اجتماعی میتواند در رفع مشکلات اجتماعی و کاهش آسیبهای اجتماعی گامهای مهمی را بردارد.این آسیبشناس به تصحیح روابط بین افراد جامعه تاکید کرده و خاطرنشان میکند: با وجود مشکلات فراوان مردم میتوانند با رفتار مناسب در کاهش تنشها به یکدیگر کمک کنند که تساهل گرایی و بخشش از مهمترین این نمونهها محسوب میشود.جامعهشناسان همگی در این امر اتفاق نظر دارند که شادى براى زیباتر و قابل تحمل كردن زندگى رابطه مستقیمى با ابراز وجود و احساس امنیت دارد احساس امنیتى كه ناشى از توان ابراز وجود در تمامى ابعاد طبیعى و كسب كلیه حقوق انسانى است.
نظر شما