آنچه که پس از زلزله‌های پر تلفات و حوادث بزرگی مثل سیل یا حتی جنگ درخور توجه بسیار است عوارض روحی و روانی است که برای بازماندگان اینگونه حوادث باقی می‌ماند.

اختلال استرس پس از سانحه گریبان‌گیر زلزله‌زدگان

این روزها مشاهده می‌کنیم که سازمان نظام روان‌شناسی در اقدامی کم سابقه و قابل توجه در حال تشکیل تیمی از روان‌شناسان برای اعزام به مناطق زلزله‌زده است.
اهمیت و فایده این کار زمانی مشخص می‌شود که اطلاعاتی در مورد تبعات روانی بلایای طبیعی داشته باشیم. اگر گذرتان به شهر بم بیفتد در برخورد با مردم متوجه خواهید شد که هنوز آثار روانی زلزله بعد از سال‌ها در آن‌ها پا برجاست. یکی از عمده‌ترین مسائلی که بعد از اینگونه حوادث دامن گیر بازماندگان می‌شود، اختلال استرس پس از سانحه یا PTSD است.



به گزارش سلامت نیوز به نقل از سینا ؛ غالباً این اختلال زمانی شکل می‌گیرد که فرد تجربه سهمگینی مانند قرار گرفتن در خطر مرگ حتمی داشته باشد یا از نزدیک شاهد مرگ یا آسیب جدی دیگران باشد. فرد بازمانده یا نجات یافته، اندک زمانی بعد از سانحه علائم اضطرابی را بروز می‌دهد. ممکن است خواب‌هایی با موضوع سانحه ببیند و یادآوری‌های ناگهانی و تکراری از سانحه داشته باشد که هیجان منفی شدیدی را در وی برمی‌انگیزد. بازگشت به صحنه حادثه باعث تداعی شدید رویدادها و احساس تجربه مجدد وی می‌شود.

بیشتر بدانید: نشانه های اختلال استرس پس از سانحه و راهکارهای درمانی
در این مرحله که هنوز زمان زیادی از حادثه نگذشته است تشخیص اختلال استرس حاد مطرح می‌شود، که اگر در کوتاه مدت اقدامی برای درمان آن صورت نگیرد به سمت اختلالی شدیدتر و دیرپاتر خواهد رفت که‌ همان اختلال استرس پس از سانحه یا PTSD است. درمان این اختلال نیز به‌ همان نسبت دشوارتر است. اینجاست که اهمیت اقدامات روان‌شناختی فوری پس از اینگونه حوادث روشن می‌شود. یکی از فراوان‌ترین مسائلی که در یازماندگان دیده می‌شود، گناه ادامه زندگی است.



بدین معنا که فرد بازمانده که ممکن است نزدیکان زیادی را از دست داده باشد علاوه بر عواطف منفی و شدید حاصل از داغ‌دیدگی باید احساس گناه را نیز تحمل کند. این احساس در نتیجه آن در نتیجه این پرسش پیش می‌آید که چرا آن‌ها رفتند و من ماندم. فرد بازمانده آرزو می‌کند که ایکاش به جای همسر یا فرزندش خودش از دنیا می‌رفت و این رنج جانکاهی را به وی تحمیل می‌کند. باید حتی لحظه‌ای خود را به جای این مردم نجیب و مصیبت دیده بگذاریم و ببینیم که جدای از داغدیدگی، خراب شدن خانه تا چه حد می‌تواند درد آور باشد. اگر شور کمک رسانی که هم اکنون شکل گرفته پس از مدتی فروکش کند، دست کم می‌توان برای رفع مسائل و تبعات روانی زلزله دست به اقدامات دیرپا و بلند مدت زد. خانه‌های خراب را می‌توان دوباره ساخت، بهتر است به فکر روح و روان این مردم باشیم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha