سواد رسانه‌ای به زبان ساده، داشتن توانایی و مهارت برای شناخت انواع رسانه‌ها و صحت و سقم پیام رسانه‌ها تلقی می‌شود. بهره‌مندی از این مهارت با توجه به چالش‌های دنیای مدرن امروز، نه یک انتخاب که یک ضرورت به نظر می‌رسد، چرا که سرعت رشد تکنولوژی ودنیای ارتباطات در ۵۰ سال اخیر، بسیار بیشتر از کل عصر پیدایش انسان خردمند بر روی زمین بوده است. 

جای خالی سواد رسانه‌ای در سیستم آموزشی مدارس

به گزارش سلامت نیوز به نقل از اطلاعات، آگاهی و اذعان به این‌که جهان‌بینی و درک ما از جهان و تمامی تصمیمات ما در زندگی توسط رسانه‌ها شکل گرفته است، بدون تردید اثرات بی‌نظیری در زندگیمان خواهد گذاشت.


«در کلاس درس سواد رسانه برای دانش‌آموزانم کلیپی را پخش کردم و از آنان خواستم پیام ویدئو را بازگو کنند. در این کلیپ، شرکتی که برای جذب نیرو آگهی داده بود به متقاضیانِ استخدام توضیح می‌داد که شغلِ موردنظر، تمام‌وقت است، زمان استراحت ندارد و در صورت لزوم فرد باید شب‌ها هم برای ارائه خدمت آماده باشد، علاوه بر آن بدون حقوق است. همه متقاضیان معتقد بودند پذیرفتن چنین کاری بی‌عقلی است و شغل را رد کردند.

مصاحبه‌گر با بیان این‌که هم‌اکنون فردی در این سِمَت مشغول به کار است، تعجب و کنجکاوی افراد را برای شناخت آن فرد برانگیخت. وی گفت که همه شما او را خوب می‌شناسید، او کسی نیست به جز مادر که سال‌ها با نیروی عشق و بدون دریافت دستمزد، فرزندانش را بزرگ کرده است.

ویدئو با این متن که روز مادر نزدیک است، برای قدردانی از مادرتان، کارت هدیه بانک... را به وی هدیه دهید، پایان می‌پذیرد.»

واحد پارسا، معلم باسابقه درس تفکر و سواد رسانه، ضمن بیان این موضوع می‌گوید: دانش‌آموزانم از دیدن این ویدئو بسیار متأثر شدند و معتقد بودند که پیام فیلم، احترام به مادر است، در حالی‌که همگی اشتباه می‌کردند. هدف این ویدئو، تشویق افراد به خرید کارت هدیه بانکی از طریق تحت‌تأثیر قرار دادن احساسات افراد بود.

با چنین درس‌های عملی، دانش آموزان بعد از اتمام این واحد درسی، قدرت تحلیل پیام‌ها و شناسایی نیات پشت آن‌ها را پیدا کرده و تأثیرات اجتماعی و فرهنگیشان را درک می‌کنند.

درک روش‌های مختلف تبلیغاتی و تکنیک‌های روانشناختی، می‌تواند تأثیر تبلیغات فریبنده را خنثی کند و انتخاب‌های بهتری را رقم زند و این فقط یکی از مزیت‌های داشتن سواد رسانه است.

کلیشه‌سازی

سواد رسانه‌ای به زبان ساده، داشتن توانایی و مهارت برای شناخت انواع رسانه‌ها و صحت و سقم پیام رسانه‌ها تلقی می‌شود. بهره‌مندی از این مهارت با توجه به چالش‌های دنیای مدرن امروز، نه یک انتخاب که یک ضرورت به نظر می‌رسد، چرا که سرعت رشد تکنولوژی ودنیای ارتباطات در ۵۰ سال اخیر، بسیار بیشتر از کل عصر پیدایش انسان خردمند بر روی زمین بوده است.

به اعتقاد پارسا، مدرس سواد رسانه، آگاهی و اذعان به این‌که جهان‌بینی و درک ما از جهان و تمامی تصمیمات ما در زندگی، توسط رسانه‌ها شکل گرفته است بدون تردید اثرات بی‌نظیری در زندگیمان خواهد گذاشت و در این میان نوجوانان و جوانان، بیشتر نیازمند آگاهی هستند.

وی می‌گوید: درک دانش‌آموزان از مفاهیمی مثل کلیشه‌سازی و بازنمایی محتوای رسانه‌ها، روی باورها و انتخاب‌هایشان اثرگذار است، مثلا من با نمایش کلیپ‌های متعدد درباره چهره خشونت‌بار جنگ، این پیام را که جنگ بد است برایشان کلیشه‌سازی می‌کنم و می‌گویم که رسانه‌ها در سطح جامعه، دقیقا همین کار را درباره موضوعات مختلف با شما انجام می‌دهند.

از کمترین اثرات سواد رسانه‌ای، شناخت کلیشه‌سازی‌هایِ مختلف رسانه‌ها در ایجاد اختلافات قومی و نژادی و دینی و کلیشه‌سازی در مورد تصور ما از بدن خودمان و ارزش‌های اجتماعی است.

پارسا با تأکید بر این‌که هم‌اکنون، حتی ملاک‌های زیبایی توسط رسانه‌ها کلیشه‌سازی می‌شود، می‌گوید: نوجوان و جوان، خود را با این معیارها می‌سنجد و سعی می‌کند ظاهرش را به این کلیشه‌ها نزدیک کند، بنابراین می‌توان گفت رسانه‌ها روی احساس ما نسبت به بدنمان تأثیر مستقیم دارند. برخی از دانش‌آموزان دختر را می‌بینم که می‌پرسند آیا من زیبا هستم؟ برخی دیگر از والدینشان قول گرفته‌اند در صورت قبولی در دانشگاه، هزینه انجام عمل جراحی بینی خود را از آنان بگیرند.

اعتماد به ‌نفس دانش‌آموز ما تحت‌تأثیر رسانه، کاهش یافته است و این موضوع واقعا جای تأسف دارد.

او آموزش سواد رسانه را برای خانواده‌ها هم ضروری می‌داند تا آنان بتوانند در این مسیر، نوجوان و جوان خود را یاری دهند: سرعت تولید و گسترش خوراک‌های رسانه‌ای به گونه‌ای غیرقابل‌باور در حال گسترش است.

فرزندان بسیار سریع‌تر و در حجم وسیع‌تری در قیاس با والدین در معرض آسیب‌ها و چالش‌های دنیای رسانه قرار دارند. زندگی نسل جدید با مفاهیمی چون آزادی، فردگرایی، لذات بی‌حد و مرز و عدالت و رفاه مادی گره خورده و به تبع آن بسیار مطالبه‌گرتر تربیت شده‌اند. درک این موضوع، لازمه برخورد صحیح از سوی والدین است .

در نگاهی گذرا سیستم آموزشی قوی نسل‌هایِ گذشته در قرن اخیر، بسیار فرتوت و ناکارآمد در مواجهه با نسل جدید است. یکی از وظایف اصلی سیستم آموزشی، ارتقای سواد رسانه‌ای خانواده‌ها به صور گوناگون است.

رسانه‌های مجاز و غیرمجاز

پارسا، مدرس سواد رسانه، یکی از دلایل ممنوعیت رسانه‌ها در دوره‌های مختلف تاریخی را نداشتن آگاهی لازم از نحوه برخورد با پیامدهای آن رسانه می‌داند و می‌گوید: در دوره رضاخان، رادیو ممنوع بود. سال‌های بعد، دستگاه ویدئو ممنوع شد، بعد از آن ماهواره و بعد فضاهای مجازی. این ممنوعیت برای فرزندان در خانه، دانش‌آموزان در مدارس و شهروندان در شهر ایجاد می‌شود.

فکر می‌کنید دلیل آن چیست؟ چون آن که به‌عنوان والد، مدیر یا مسئول، فعالیت می‌کند نمی‌داند با پیامدهای استفاده از آن رسانه چه برخوردی داشته باشد. وقتی منِ معلم، قدرت به‌روز کردن خود را نداشته باشم، همه چیز را ممنوع می‌کنم تا راحت باشم، در سطوح بالاتر هم این‌گونه است.

چالش‌های تدریس سواد رسانه

مفهوم سواد رسانه‌ای، اولین بار در سال ۱۹۶۵ توسط جامعه‌شناس، مارشال مک لوهان مطرح شد. در دهه ۷۰ میلادی، کشورهایی مانند دانمارک و فنلاند و کانادا تدریس آن را در سیستم آموزشی خود گنجاندند. در سال ۱۹۸۰ یونسکو که سازمان ناظر سازمان ملل در امور آموزش و فرهنگ و علم است، تدریس سواد رسانه‌ای را یک نیاز برای سیستم آموزشی کشورها دانست و هم‌اکنون در پایه دهم مدارس ما نیز دو واحد درسی از آن تدریس می‌شود که اقدامی پسندیده است.

پارسا، کارشناس رسانه می‌گوید: تدریس سواد رسانه در مدارس با دو چالش جدی مواجه است. اول آن که متأسفانه این کلاس درسی مثل کلاس ورزش، بی‌اهمیت است و مدارسِ ما درهای خود را به روی آن بسته‌اند. من که سال‌ها در اشنویه (شهرستانی در استان آذربایجان غربی) تدریس کرده‌ام، شاهدم که اغلب مدارس ارومیه و شهرستان‌های اطراف آن، دروس ریاضی و فیزیک را جایگرین درس سواد رسانه می‌کنند. این اقدام در سال‌های ۱۳۷۷ تا ۱۳۸۵ تا اخراج دبیر و مدیر دبیرستان هم پیش می‌رفت، اما اکنون هیچ نظارتی بر موضوع نیست و ما یکی از جدی‌ترین آموزش‌های دانش‌آموزان را عملا از دست می‌دهیم.

این واحد درسی، جزو دروسی است که یونسکو به سیستم آموزشی ایران وارد کرده است و گویی از سوی مسئولان ما پذیرش لازم برای آن وجود ندارد، در حالی که همه می‌دانند کاربرد این درس در زندگی فعلی و آینده شاگردان، بیش از همه دروسی است که مطالعه می‌کنند.

پارسا دومین چالش در این حوزه را نبود مدرسان قوی و مسلط می‌داند و می‌گوید: به عنوان مثال اکثر معلمان با وجود داشتن مدارک صوری مهارت‌های هفتگانه رایانه‌ای، عملا کمترین اطلاعاتی از دنیای رایانه و اینترنت ندارند و غالبا اطلاعات آن‌ها در دنیای مجازی بسیار کمتر از دانش‌آموزان کلاسشان است. تجزیه و تحلیل و شناختِ معلمان این حوزه در زمینه دنیای فیلم، موسیقی و شبکه‌های مجازی و اینترنت بسیار ناچیز است. بازآموزی به‌روز معلمان مطابق با نیازها و آسیب‌های رسانه و دنیای مدرن کنونی در حد صفر بوده و قوانین رادیکال در مدارس در برخورد با چالش‌های رسانه‌ای دانش‌آموزان مانند موبایل، ‌اینترنت و شبکه‌های اجتماعی، سلیقه‌ای و بدون هیچ درکی از شرایط کنونی است.

هنوز در مدارس کشور، استفاده از اینترنت ممنوع است. هیچ نوع تعاملی بین سیستم آموزشی فعلی با سیستم آموزشی کشورهای موفق در این حوزه وجود ندارد. نبود امکانات زیرساختی در مدارس از جمله رایانه، سیستم صوتی و تصویری مناسب و کارگاه‌های کامپیوتری به‌روز از چالش‌های سخت‌افزاری مدارس تلقی می‌شود و تا زمانی که به سواد رسانه‌ای به عنوان یک درس فرعی و غیرعلمی نگاه شود، ره به جایی نخواهیم برد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha