به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه جوان، ظهر روز یکشنبه ۱۸ تیرماه امسال مردی میانسال که از اتباع افغانستان بود، وارد کلانتری ۱۵۳ شهرک ولیعصر شد و گفت که دختر ۱۹ سالهاش خودکشی کرده است. بعد از اعلام این گزارش، تیمی از مأموران کلانتری برای بررسی موضوع روانه خانه او شدند. مأموران پلیس بعد از حضور در خانه مرد ۵۵ ساله با جسد دختری جوان در حالی که آثار جراحت روی نقاط مختلف بدنش دیده میشد، مواجه شدند و موضوع را به بازپرس ویژه قتل گزارش دادند.
بعد از آن قاضی محمدجواد شفیعی، بازپرس پنجم دادسرای امور جنایی تهران همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل حاضر شد. مرد افغان در تحقیقات اولیه گفت که صاحب همسر و هفت فرزند شامل پنج دختر و دو پسر است که چند ماه قبل برای کار به ایران آمده است. او گفت، کارگر فصلی است و با درآمدی که دارد، خانوادهاش را سرپرستی میکند.
وقتی بازپرس در تحقیق از مرد افغان و خانوادهاش متوجه تناقضگوییهای آنها شد ترجیح داد به صورت تکتک از اعضای خانواده او تحقیق کند. در جریان همین تحقیقات بود که یکی از دختران خانواده راز مرگ خواهرش را برملاد کرد و گفت پدرش دو خواهرش را به شدت شکنجه کرده که یکی از آنها به قتل رسیده و دیگری هم موفق به فرار شده است.
او گفت: شب قبل وقتی وارد خانه شدم صدای مشاجره بلند بود. پدر و دو خواهرم در یکی از اتاقها بودند و با هم دعوا میکردند. وقتی از خواهر و برادرانم سؤال کردم، گفتند که پدرمان، دو خواهر دیگرم را به اتاق برده تا آنها را تنبیه کند. بعد از آنکه صدای فریادهای خواهرم را شنیدم همراه دیگر اعضای خانواده وارد اتاق شدم و دیدم که پدرم روی پیکر یکی از خواهرانم نشسته و در همان فرصت خواهر دیگرم موفق به فرار شد.
به دستور بازپرس، خواهری که از خانه فرار کرده بود هم شناسایی و بازجویی شد. او گفت: من و خواهرم مدتی قبل با پسری آشنا شدیم و با آنها رفت و آمد میکردیم. وقتی پدرم از ماجرا باخبر شد به من و خواهرم اخطار داد ارتباطمان را قطع کنیم که اگر این کار را نکنیم، عواقب بدی برایمان دارد. شبی هم که به خانه آمدیم، پدرمان فهمید که با آن پسر بودیم، برای همین شروع به کتک زدن ما کرد. او میخواست مرا خفه کند، اما به خاطر اینکه جثه بزرگتری داشتم، توانستم دست و پا بزنم که به سراغ خواهر دیگرم رفت و او را کشت. بعد هم به سراغ من آمد که همان لحظه دیگر اعضای خانوادهام رسیدند و من فرار کردم.
پس از به دست آمدن این اطلاعات، پدر خانواده هم مورد تحقیق قرار گرفت. او گفت: دخترانم به حرف من گوش نمیدادند برای همین تصمیم گرفتم تنبیهشان کنم. وقتی آنها را کتک میزدم، عصبانی بودم و متوجه نبود که چکار میکنم و زمانی که فهمیدم یکی از دخترانم فوت شده، تصمیم گرفتم برای نجات خودم ادعا کنم که او خودکشی کرده است.
میدانستم پلیس به سراغم میآید و مرا زندانی میکند برای همین از خانوادهام خواستم چیزی درباره حادثه نگویند و بگویند که خواهرشان خودش را کشته تا به زندان نروم.همزمان جسد دختر جوان هم برای روشن شدن علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی فرستاده شد و متهم در اداره دهم پلیس آگاهی مورد بازجویی بیشتری قرار گرفت.
متهم در تحقیقات بعدی به پلیس گفت: من سالهای قبل برای کار از کشورم به ایران آمدم و در یک کابینتسازی شروع به کار کردم. هرچند وقت یکبار برای دیدن خانوادهام به وطنم میرفتم و با خانوادهام دیدار میکردم. حدود یک سال قبل بود که تصمیم گرفتم خانوادهام را به ایران بیاورم که در این مدت با هم زندگی میکردیم. یکی از دخترانم نامزد کرده بود و میخواستم او را عروس کنم. همان دختری که توانست از دستم فرار کند، اما فهمیده بودم او و خواهرش با پسری که نگهبان پارک است، دوست شدهاند.
من آن نگهبان را دیده و به او گفته بودم همراه خانوادهاش به خواستگاری دخترم بیاید که آنها را عقد کنیم، اما او اصرار داشت دختر بزرگم از شوهرش جدا شود و با او ازدواج کند که با این کار مخالف بودیم. شب حادثه هم وقتی فهمیدم به حرفم توجه نمیکنند با دخترانم دعوا کردم و میخواستم آنها را فلج کنم که از خانه بیرون نروند. آن دو را در اتاق حبس و شروع به کتک زدنشان کردم و از دیگران هم خواستم دخالت نکنند که حادثه اتفاق افتاد.
متهم گفت از کاری که کرده پشیمان است و از همسرش خواست او را ببخشد. همسر متهم نیز گفت: دخترم را از دست دادهام و اگر شوهرم قصاص شود یا در زندان بماند، من کسی را ندارم که از ما حمایت کند برای همین از او گذشت میکنم. بعد از کامل شدن تحقیقات، پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد تا متهم از جنبه عمومی جرم محاکمه شود.
نظر شما