به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شرق ،در این میان شاید به اعتقاد عموم مردم و آنها که در این زمینه تحقیق میدانی انجام میدهند، نابینایی برای دختران بیشتر از پسران محدودیت دارد.
عدالتی برای دختران نابینا وجود ندارد
«بهتا روشندونی» 39ساله و تحصیلات دانشگاهی در رشته ادبیات دارد. او به تنهایی و بدون داشتن حامی برای احقاق حق، کمترشدن معضلات و ضرورت توجه به نیازهای آنها به سهم خودش گامهای تأثیرگذاری برداشته است. او از چالشهای دختران و زنان نابینا و خانوادههایشان میگوید؛ «خانوادههای دختران نابینا در ایران براساس شرایط اجتماعی، تربیتی، اقتصادی، فرهنگی و عوامل مؤثر دیگر، با چالشهای مختلفی روبهرو میشوند که بررسی هر کدام از آنها به آسیبشناسی و کار پژوهشی نیازمند است اما به صورت خلاصه باید به معضلاتی اشاره شود که اصل عدالت را در میان دختران نابینا و دسترسپذیریشان به امکانات موجود زیر سؤال میبرد.
میزان امکانات و دسترسی محدود به خدمات بهداشتی و آموزشی به دنبال فقر منابع مالی، تخصیصنیافتن بودجه یا نبود شناخت درست از نیازهای نابینایان از نمونههای مهمی است که خانوادههای دختران نابینا را با معضلات و سختیهای روزافزون روبهرو کرده است. تحمل و جبران سخت هزینههای مرتبط با نابینایی، هزینهبربودن مراقبتهای خاص و تجهیزات توانبخشی مورد نیاز به بودجه فراوانی نیاز دارد و زمانی که بخشی از این هزینهها توسط نظام درمانی و سیستم بهداشتی پوشش داده نشود، تأمین آن برای خانوادهها بسیار دشوار است. چنانچه این موضوع در زندگی و سطح معیشت خانوادههایی که فرزند نابینا دارند به صورت کامل مشهود است».
اشتغال و کاریابی معضل همیشگی دختران نابینا
او از محدودیتهای اجتماعی و آموزشی دیگری میگوید که به صورت ملموس با آنها زندگی و تجربهشان کرده است؛ «خانوادههای دختران نابینا ممکن است در حوزه تحقیق به آگاهی و دسترسی به منابع مناسب برای یادگیری نیاز داشته باشند، بهخصوص زمانی که محیط آموزشی و اطلاعات بصری محدود است. همچنین وجود تبعیضهای مشهود و فراوان اجتماعی زمینهساز بروز مشکلات روحی و روانی فراوانی برای نابینایان و خانوادههایشان شده است. در عین حال وجود فرهنگ و نگرشهای نادرست در مورد نابینایی که توانمندی افراد نابینا به ویژه دختران را نادیده میگیرد و زیر سؤال می برد، تنش و مشکلاتی ایجاد کرده است. اشتغال و کسب درآمد از چالشهای همیشگی دختران نابینایی است که از فرصتهای برابر برای کاریابی برخوردار نیستند».
اهمیتندادن به توانمندی و رزومه قوی دختران نابینا
«روشندونی» فعال حوزه نابینایان با اشاره به اشتغال دختران نابینا و مشکلات آنها در این زمینه میافزاید: «نمیخواهیم بگوییم که میان نابینایان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود دارد اما واقعیت تلخ این است که محدودیت و موانع برای دختران نابینا از هر نظر بیشتر و ساختاریتر است. بسیار پیش آمده که دختران نابینا با مشاهده و ارزیابی یک فرصت شغلی که توان، استعداد و انگیزه انجام آن را در خودشان دیدهاند، رزومهای ارسال کرده و برای انجام مصاحبه شغلی اقدام کردهاند.
کارفرمایان در بخش خصوصی و شرکتها با مشاهده نابیناییِ فرد متقاضی بدون توجه به رزومه قوی آن فرد جبههگیری کرده و توانمندیهایش را زیر سؤال میبرند. بارها با دوستانی در این مورد صحبت کردم که مجبور بودند در مصاحبههای تلفنی اولیه درمورد نابیناییشان اطلاعاتی نداده یا به دروغ خود را کمبینا معرفی کنند.
کارفرمایان عموما همان ابتدا بدون بررسی همهجانبه و تنها با مشاهده نابینایی زنان و دختران جویای کار، عنوان «عدم صلاحیت» را پای مصاحبههایشان مینویسند و عموما سؤالهای بیموردی مطرح میکنند که مشخص است تصمیم جدی برای همکاری ندارند... مگر چند درصد از نابینایان امکان پذیرش و اشتغال در ادارات دولتی برایشان فراهم است؟» به گفته «بهتا» با توجه به فرهنگ و سنتهای موجود در بسیاری از کشورهای خاورمیانه، چالشهای دختران نابینا از لحاظ شغلی بیشتر از پسران نابیناست.
به طور کلی، در این منطقه، زنان و دختران نابینای تحصیلکرده و آموزشدیده، همچنان با محدودیتهای قابل توجهی در بازار کار روبهرو هستند. این محدودیتها ممکن است شامل عدم دسترسی به فرصتهای شغلی مساوی با مردان، تبعیض در پرداخت حقوق و عدم توجه به نیازهای خاص زنان باشد. با این حال، در برخی کشورهای خاورمیانه، تلاشهایی در جهت بهبود شرایط شغلی زنان و دختران نابینا صورت گرفته است اما دختران نابینا در ایران از این فرصتها محروم هستند.
«ازدواج» چالش بزرگ دختران نابینا
او چالش ازدواج را در میان دختران نابینا مسئلهدارتر از ازدواج پسران نابینا میداند؛ «مورد بعدی یعنی امکان ازدواج برای دختران نابینا مسئلهای است که به وضوح نسبت به سختیهای دختران در این زمینه اشاره دارد. در کشور ما مطابق با عرف و شرع، دختران برای ازدواج انتخاب میشوند و این دیدگاه سنتی و قدیمی برای دختران نابینا هم مسائلی را به وجود آورده است. دیدگاه و روال ازدواج نابینایان در کشور ما و برخی از دیگر کشورها شرایط خاصی دارد. برخی از خانوادهها تمایل و اصرار بر ازدواج فرزند نابینایشان با فرد بینا را دارند که عموما این اصرار از این مسئله نشئت میگیرد که فرزندشان را بدون توانایی، مهارت، حس مسئولیتپذیری و استقلال تربیت کرده و میخواهند با این ازدواج از فرزندشان حمایت شود.
دیدگاه دیگر این است که فرزندشان با یک نابینا ازدواج کند تا حس همدلی و همراهی در هر دو نفر تقویت شود در حالی که اگرچه این انتخاب میتواند مناسب باشد اما به حمایت خانواده نیازمند است. خانوادهها عموما در ابتدای راه و ازدواج از این زوج نابینا حمایت میکنند اما بعد از مدتی همراهی و همدلی کمتر شده و به طور طبیعی زندگی آنها نیز دستخوش مشکلات و سوءتفاهمهای همیشگی میشود، مسئولیتهای زندگی بیشتر شده و با عدم حمایت خانوادهها کارهای زیادی انجامنشده باقی میماند.
به وجود آمدن چالش در زندگی مشترک اتفاقی طبیعی و همیشگی است اما این چالش در میان زوجی که هر دو نابینا هستند میتواند نظم و سامان روزهای ابتدایی زندگیشان را از تعادل خارج کند... به همین دلیل میگوییم که عموما دختران نابینا در ازدواج با دشواری، فرصت و انتخاب محدودی روبهرو میشوند».
تجربههای ناخوشایندی که نابینایان را آزار میدهد
«روشندونی» دختر نابینایی که در حوزه اطلاعرسانی در زمینه مشکلات نابینایان اقدام میکند، مواجهه با این چالشها را نیازمند مطالعه و شناسایی دقیق، نیازسنجی و حمایت نهادهای مرتبط با حقوق افراد و خانوادههای نابینایان میداند؛ «افزایش آگاهی خانوادههای نابینایان و تمام خانوادهها برای از بین رفتن تابو و بهخصوص نگرشهای نادرست در مورد نابینایان، اهمیت زیادی دارد.
در این زمینه سیاست و برنامهریزی خاصی نشده است تا در مورد نابینایی و توانمندیهای دختران نابینا، ایجاد فرصتهای آموزشی و اشتغال، تسهیل در دسترسی آنها به تجهیزات توانبخشی اطلاعرسانی و حمایت مالی شود». این فعال حوزه نابینایان وجود نگرشهای نادرست درمورد نابینایان به ویژه دختران را محدودیتزا تلقی میکند؛ «دختران نابینا با توجه به میزان آگاهی افراد و فرهنگهای موجود در تعامل با مردم، گروه دوستان، معلمان و بچههای بینا فرصتها و محدودیتهای متفاوتی را تجربه میکنند.
در برخی موارد به دلیل آگاهیبخشی و کار فرهنگی انجامشده، وضعیت برخورد، میزان حمایت و توجه به دختران نابینا مناسب و محترمانه است، اما تجربههای زیادی از برخورد تبعیضآمیز، ترحمآمیز و ناشایستی وجود دارد که ناشی از عدم آگاهی کافی از میزان توانمندی و استعداد دختران نابیناست. نگاههای خیره، کنجکاوانه، ترحمآمیز یا بیتوجهی تعمدی یا غیرتعمدی به دختران نابینا نمونههایی از برخوردهای واقعی صورتگرفته با دختران نابیناست که میتواند آنها را آزار دهد که نمونههای بیشماری از آن تجربه شده است».
ضرورت آموزش همگانی درباره تعامل صحیح با نابینایان
او توجه به توانایی و استعداد دختران نابینا و اشاره مستقیم و بدون اغراق به توانمندیهایشان را در افزایش اعتمادبهنفس دختران نابینا مؤثر میداند: «ضرورت آموزش و اطلاعرسانی درباره نحوه برخورد درست جامعه با افراد با نیازهای ویژه آنقدر اهمیت دارد که میتواند سلامت روحی- روانی و آینده آنها را تأمین کند.
دوستان در مدرسه و محیطهای اجتماعی دیگر ممکن است تفاوتهای نابینایی را بهعنوان جنبهای جذاب و جالب از دوست نابینا مشاهده کرده و با او دوست و همراه شوند؛ درعینحال ممکن است برخی از همین دوستان و نزدیکان به دلیل ناآشنایی با نیازها و شرایط نابینایی، رفتار ناشایست یا ناخوشایندی داشته باشند که افراد نابینا و بهویژه دختران را آزردهخاطر کند. بهعنوان نمونهای آشکار، پرسیدن سؤالهای خصوصی از دختران و پسران نابینا که ممکن است به دلیل کنجکاوی و ناآگاهی از حقوق دیگران باشد، مشکلی آزاردهنده و همیشگی برای نابینایان است.
بههمیندلیل شناخت هرچند محدود از شرایط نابینایی و تعدیل انتظارات یا تنظیم رفتارها میتواند تأثیر بسزایی در همراهی با نابینایان داشته باشد». متأسفانه شناختنداشتن از توانمندی و استعدادهای نابینایان در رفتار افراد تحصیلکرده هم مشاهده میشود که نشان میدهد دستگاههای فرهنگی و آموزشی در حوزه آموزش نیازها و شرایط نابینایان اقدام قابل دفاعی نداشتند. این نکته را «بهتا روشندونی» عنوان میکند و میافزاید: «بعضی معلمها میتوانند با توجه به میزان مطالعه، تحقیق، تجربه و آموزشهای دریافتی، بهخوبی با بچههای نابینا کار و تعامل کرده و راهنماییهای مناسبی به آنها ارائه دهند؛ اما برخی معلمها نیز همچنان به آموزش و آگاهی بیشتری برای ارتباط با دختران و دانشآموزان نابینا نیاز دارند تا به نیازها و توانمندیهای آنها پاسخ مناسب و اصولی دهند».
گرهگشایی فضای مجازی برای نابینایان
او گسترش فضای مجازی و استفاده از اپلیکیشنها را فرصت مناسبی برای افراد دارای معلولیت میداند «گسترش فضای مجازی بهشدت به افزایش آگاهی و فرهنگ مردم نسبت به افراد با نیازهای ویژه کمک کرده است. با این حال هنوز هم بسیاری از افراد دارای معلولیت با تبعیض روبهرو هستند. در بسیاری از کشورها، به دلیل نبود دسترسی برابر به امکانات فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، میزان اطلاعات درباره افراد با نیازهای ویژه بسیار محدود است. بهعنوان مثال، کودکان با نیازهای ویژه در کشورهای خاورمیانه، هنوز هم در مدارس جداگانه تحصیل میکنند و در برخی موارد حتی به طور قانونی اجازه ورود به مدارس عادی را ندارند.
باوجوداین آنها با توجه به گسترش فضای مجازی و تنوع آن میتوانند به طور مستقیم با دیگران و افراد بیشماری در ارتباط بوده و با فرصتها و تجربههای افراد دیگر در فضای نامحدود مجازی آشنا و در مراودات مجازی مشارکت فعالی داشته باشند. این امکان میتواند به تحقق هدف اصلی افراد با نیازهای ویژه یعنی ترویج آگاهی و اطلاعات درباره عادیبودن حضور مجازی یا واقعی یک نابینا در جامعه کمک شایانی کند».
مقاومت صاحبان کسبوکارهای آنلاین برای خدمترسانی به نابینایان
«بهتا روشندونی»، فعال رسانهای حوزه نابینایان، به محدودیت سایتها و اپلیکیشنهای کاربردی برای استفاده نابینایان اشاره میکند: «برای دسترسپذیری و مناسبسازی سایتها و اپلیکیشنهایی برای افراد نابینا تلاشهایی به صورت فردی یا گروهی انجام دادیم و فعالانی نیز در این زمینه اقداماتی انجام دادند؛ اما متأسفانه به خاطر نبود حمایت جمعی و گروهی در این حیطه با مقاومت و محدودیتهای فراوانی مواجه هستیم.
بهعنوان نمونه «پینکتمارکت» که سوپرمارکت زنجیرهای و آنلاین است، در زمینه مناسبسازی و دسترسپذیری اپلیکیشن برای افراد نابینا مخالفت و مقاومت زیادی داشت و نتایج تلاش تیمی از افراد نابینا برای این اقدام بینتیجه ماند. درحالیکه نابینایان و کمبینایان نسبت به دیگر افراد بیشترین استفاده را از سایتها و فضای مجازی دارند و لازم است در این زمینه سهولت دسترسی نابینایان مورد توجه و بازبینی قرار گیرد».
ضرورت به رسمیت شناختهشدن اشتغال و ازدواج دختران نابینا
«عاطفه معصومی» ۳۰ساله و از ابتدای تولد نابیناست. او کارشناس رشته حقوق است که در گفتوگو با خبرنگار «شرق» به چالشهای پیچیده دختران نابینا و خانوادههایشان اشاره میکند: «علاوه بر دختران نابینا و کمبینا، خانوادههایشان نیز همواره با چالشهای زیادی روبهرو هستند. حقیقت و اصل کلام این است که پذیرش نابینایی و درک این مهم که زنان نابینا هم باید مستقل باشند و در این راه حمایت شوند، پروسه زمانبری است.
البته خوشبختانه خانواده من با کسب آگاهی و مطالعه، خیلی زود با این قضیه و چالشهایش کنار آمدند؛ اما فراوان دیده و شنیدهام که همنوعان نابینا حاضر به پذیرش نابینایی و چالشهای خودشان نبوده، در نتیجه دیگران هم نسبت به توانمندی و نیازهایشان مثل ضرورت داشتن شغل و استقلال همهجانبهشان، دچار قضاوت و درک نادرست میشوند».
او وجود دیدگاه نامناسب و برخورد غیراصولی در برابر نابینایان و دختران نابینا را حاصل نبود اطلاعات کافی و آموزش صحیح میداند: «تزریق اطلاعات درست و مناسب میان مردم درباره زندگی نابینایان و نیازهای آنها کمک میکند تا حس کنجکاوی و نگاه عجیب مردم نسبت به نابینایان تعدیل شود. در این حوزه ضعف و کاستیهای فراوانی داریم.
هنوز افراد تحصیلکرده در ارتباط و تعامل با افراد با نیازهای ویژه ازجمله دختران نابینا رفتارهای غیرحرفهای از خود نشان میدهند و راه را برای داشتن انتظارِ برقراری ارتباط مناسب از سوی افراد دیگر جامعه نسبت به نابینایان مسدود میکنند، چالشها از زمان مدرسه شروع میشود و با افزیش سن، سمت و سوی دیگری به خود میگیرد. تحصل افراد نابینا در مدارس عادی یا تلفیقی میتواند دیدگاه دانشآموزان دیگر را درباره نابینایان تغییر داده و شناخت را بیشتر کند؛ اما در حوزه آموزش مشکلات زیادی وجود دارد».
فقر اطلاعاتی در نحوه برخورد و تعامل با نابینایان
سؤالهای مکرر، قضاوت، نگاههای کشدار، کلمات مبهمی که سوءتفاهم را تشدید میکند و نادیدهگرفتن توانمندیهای نابینایان ازجمله نگرانیهای همیشگی افراد نابینایی است که میخواهند در جامعه حضور بیشتر و مؤثرتری داشته باشند. «معصومی» این موارد را از چالشهای همیشگی و پرحاشیه برای نابینایان بهویژه دختران عنوان میکند «عموما نحوه زندگی ما برای اکثر افراد جامعه ناشناخته و مبهم است؛ بههمیندلیل افراد در بسیاری از مواقع بدون فکرکردن درباره عواقب سؤال و برخوردشان در مکانهای عمومی مثل پارک، خیابان، فروشگاه و... با نابینایان وارد تعامل میشوند که این موضوع اگرچه برای نابینایان اتفاقی عادی بوده و احتمالا آنها هر زمان آماده هستند تا با سؤالی نامناسب و شخصی، غافلگیر یا آزرده شوند؛ اما کاش اطلاعرسانی و توجه به نیازهای جامعه نابینای ایران آنقدر زیاد و کاربردی بود که افراد نسبت به نحوه تعامل با افراد با نیازهای ویژه اصولی و شایسته رفتار کرده و محدودیت منابع نیز برای افراد نابینا به کمترین میزان میرسید».
مناسبسازی فضاهای درونشهری، ساختوساز استاندارد برای تردد و زیست شهریِ افراد با نیازهای ویژه، حمایت از انجمن و مؤسسات فعال در حوزه نابینایان، دسترسپذیری سیستمهای رایانهای، اپلیکیشنها و سایتهای کاربردی و بهویژه مشورت با نابینایان در این حوزه از مهمترین مطالباتی است که این فعال حوزه نابینایان به آن اشاره و خواستار توجه بیشتر به این خواستههای بحق نابینایان است.
نظر شما