به گزارش سلامت نیوز حنیف رضا گلزار در بخش پایانی این یادداشت نوشت: چنانکه گفته و پرداخته شده، "گیاهخوارانِ اخلاقی"، پایه "استدلال" خود برای پرهیز از گوشتخواری و فرآورده های جانوران را نه تنها شکیبایی در درد و رنج جانوران بلکه بر گزاره "حق زیستن" استوار ساخته اند. به بیان دیگر مرغ تخم گذار و گاو و گوسفند و ... نیز چون ما "حق" زنده ماندن و زندگی کردن دارند و ما نمی توانیم یا نباید این "حق" آشکار را از آنها بزداییم.
با پذیرش این دیدگاه یک پرسش بی پاسخ می ماند و آن اینکه آیا این "حق حیات" را نمی توان یا نباید برای "گونه های گیاهی" هم در نظر داشت؟ آیا "گیاهخواران اخلاقی"، گونه های گیاهی را دارنده "حق زیستن" نمی دانند؟ آیا هنگامیکه دسته ای از سبزی را از باغچه خانه خود چیده تا آن را جایگزین گوشت کنند، از "حق حیات" سبزی ها در جایگاه گونه های طبقه بندی شده در میان زیستمندان بر بنیاد سازگان آرایه شناسی «لینه» خودداری نکرده اند؟ بر این بنیاد آیا گیاهخواران بر بنیان "همزادپنداری" با شیوه و روش زندگی جانوران با انسان، برای نمونه گاو و گوسفند و مرغ را همچون خود انسان نمی نگرند و رواداشتن درد یا ربودن و زدودن "حق حیات" آنها را در هنگام کشتن با آرنگ بکاربستن درجایگاه خوراک بر نمی تابند؟ آیا «حکم برادر بزرگتر»، آنگونه که «هدایت» می گفت دربرگیرنده گونه های گیاهی نمی شود و آیا ما دژخیمیان بوته های گندم در سنجه پِتا، اِگزا و یا شاید هم زِتا و یوتا کیلوگرم در سراسر زمین نیستیم؟
پُرسمان دیگر مبارزه و رویارویی با بیماری ها و تلاش برای درمان خود پس از دچار شدن به بیماری است. امروز که این یادداشت را نگارش می کنم جهانِ ساخته و پرداخته با خرد و بازوان ِ انسان داومندِ خردمندی"، درگیر "کرونا ویروس" است و دور می دانم فردی از گونه انسان بتوان یافت که برای ساخت واکسن یا روش درمان کویید 19 چشم براه نباشد – شوربختانه در واپسین روزهای ویرایش این یادداشت دریافتم که بیش از 14 میلیون نفر از هم میهنان چون من نمی اندیشند چرا که از واکسن رایگان هم پرهیز کردند! - و باز بسیار دور می دانم هیچ گیاهخواری با این "استدلال" که ویروس ها "حق حیات" دارند، پس از ساختن واکسن پیش گیرنده یا بازدارنده کویید 19 با "استدلال" حرمت بر جان شیرین ویروس های کویید و "حق حیات" آنها نخواهد از واکسن استفاده کند. یا اینکه دور می دانم گیاه خواری را بتوان یافت که در دوران زندگی خود دچار سرماخوردگی یا بیماری دیگری شده باشد ولی برای درمان خود با دارو تلاش نکرده باشد.
اینکه آیا "گیاهخواران اخلاقی" پیش از خوردن سالاد سبزی با روغن زیتون و آویشن، دستان خود را با آب و صابون نمی شویند؟ در روند این شستشو چندین هزار باکتری، قارچ و ویروس نابود می شود و آیا این زیستمندان از "حق حیات" برخوردار نیستند؟ وقتی در یک دوره ده روزه درمان با "اِریترومایسین" روزانه 3 بار و هر بار بین 250 تا 500 میلی گرم از این آنتی بیوتیک را بکار می گیریم، "حق حیات" چندین میلیون باکتری را نادیده انگاشته ایم؟! با این بیان، "حق" با کیست؟ آیا انسان "حق" دارد برای تندرستی و زندگی بیشتر، میلیون ها باکتری زنده را با آنتی بیوتیک ها از بین ببرد؟ گستره مرزهای "کرامت" و "حق زیستن" زیستمندان تا کجاست؟
بنابراین می بینیم که تنها با این "استدلالِ مطلق پندارانه" که همه زیستمندان "حق حیات" دارند، نَه می توان به زندگی ادامه داد و نه می توان به جنگ گوشتخواری یا گسترش کُنش گیاه خواری رفت. شاید "نسبی" نگریستن به گزاره ها و پرسمان ها و پرهز از "مطلق گرایی" یا دستاویز به دیگر شاخه های گیاهخواری از جمله "گیاهخواری زیست محیطی" یا "گیاهخواری اقتصادی" راه کاری برای برون رفت از بن بست و کشمکش گوشتخواری -گیاهخواری پیش پای ما بگذارد.
سخن پایانی؛"گیاهخواری زیست محیطیِ علمی" به جای "گیاه خواری اخلاقیِ احساسی" یا "فلسفی"
در کشاکش این درگیری ها و آنگاه که می رفت تا "گوشتخواران" واپسین سیلی سخت را به گونه "گیاه خواران" بکوبند و برای همیشه آنها را از میدان به در کنند، باز هم "دانش" بود که به یاری اندیشه "گیاه خواری" آمد و وزنه ترازمندی این ستیز را به سود گیاهخواران جابجا کرد. البته نه به سودِ "گیاهخواران اخلاقی"، بلکه به سودِ شاخه دیگری از گیاهخواری با پسوند های "زیست محیطی و اقتصادی". اما چگونه؟
پژوهش های انجام شده بیانگر این است که «تولید خوراک گوشتی و فرآورده های آن نزدیک به 80 درصد از همه زمین های کشاورزی جهان را در بر گرفته ولی تنها 18 درصد کالری و 35 درصد پروتیین مورد نیاز انسان ها را فرآهم می سازد و از سوی دیگر تولید و رهاسازی 58 درصد گازهای گلخانه ای و 57 درصد آب مصرفی و 56 درصد آلودگی هوا را این شیوه تولید خوراک بر دوش می کشد» (Poore & Nemecek, 2018). داده ها و برآوردها نشانگر این است که «یک رژیم خوراکی گوشتی با میانگین 2000 کیلوکالری در روز 2.5 برابر یک رژیم گیاهی گاز گلخانه ای بیشتری تولید و رهاسازی می کند.» (Willett et al, 2019)
پژوهش ها و برآوردهای انجام شده نشان می دهد که «دگرگونی رژیم های خوراکی گوشتی به سوی رژیمی که گوشت و فرآورده های گوشتی در آن جایی ندارند، می تواند پهنه زمین های کشاورزی کره زمین را تا 76 درصد کاهش دهد. همچنین کاهش 6/6 میلیارد تنی تولید گاز دی اکسید کربن (برابر 49 درصد کل دی اکسید کربن تولیدی سالانه در زمین)، و کاهش 19 درصدی مصرف آب شیرین از دیگر دستاوردهای این دگرگونی خوراکی خواهد بود که بی گمان در پایداری زیستی کره زمین نقش آفرینی ویژه ای خواهد داشت. (Poore & Nemecek, 2018)
ناچاریم تا بپذیریم که زمین توان و کشش تولید گوشت و فرآورده های گوشتی و فرآورده های شیری مورد نیاز برای جمعیت 9.7 میلیاردی گونه "انسان خردمند" در سال 2050 را ندارد. زمین دیگر "آب" و لایه اُزن دیگر "تاب" ندارد... مردم آمریکا به تنهایی سالانه بیش از 40 میلیون تن گوشت قرمز می خورند. تولید این مقدار گوشت قرمز نیازمند بکارگیری 609375000000 متر مکعب آب شیرین(بیش از 10 برابر حجم کل سدهای در حال بهره برداری در ایران!) است.
همچنین یکی دیگر از پیامدهای تولید این اندازه گوشت قرمز، رها سازی 42/1 میلیارد تن گاز دی اکسید کربن نیز هست. اگر آب مورد نیاز برای تولید گوشت، مرغ، ماهی، فرآورده های شیری، تخم مرغ و دیگر فرآورده های دامی و همچنین اندازه گاز دی اکسیدکربن تولیدی آن را برای توده بیش از 7.8 میلیاردی کره زمین برآورد کنیم، با داده های وحشتناکی روبرو خواهیم شد که فرآهم ساختن پایدار و بدون آسیب آن بر محیط زیست، دیگر از تاب و توان کره زمین بیرون است. داده هایی که می تواند تنها بیانگر اراده استوار و نادانسته گونه انسان برای واپاشی و متلاشی ساختن زیر بنایی در طبیعت و پافشاری ناخواسته و ناآگاهانه برای نابودی گونه انسان باشد. شاید زیست بیش از 1.5 میلیارد گاو اهلی در برابر تنها 900 هزار بوفالو وحشی و 400 میلیون سگ اهلی در برابر تنها 200 هزار قلاده گرگ و 600 میلیون گربه خانگی نازپرورده در برابر تنها 40 هزار قلاده شیر، تنها نمونه هایی برای این اراده ناشناخته باشد.
برخی نگاه های خوشبینانه در این جهان پرآشوبِ ساخته و پرداخته گونه "داومند خردمندی" چنین می اندیشند که اگر با دستاویز به «فلسفه اخلاق» نتوانستید بر گوشتخواران و شرکت های تولید کننده پروتیین های حیوانی چیرگی یابید، چندان نگران نباشید. مدیران دنیا اگر همچون پسوند گونه ما "خردمند" باشند، ناچار و ناگزیرخواهند بود به زودی با دستاویز به داده های دانش بنیان و برای پایداری و پایستگی گونه "انسان خردمند" و پاسداری از محیط زیست، "ذایقه" این گونه را از "گوشتخواری" به سمت "گیاهخواری" رهنمون شوند تا هم آب شیرین کمتری مصرف و هم دی اکسید کربن کمتری روانه جو زمین شود.
چنانچه کُنش "پرهیز از گوشتخواری" و "پناه بر گیاهخواری" به زودی و با "اختیار" میان گونه ما نهادینه نشود، در آینده ای نچندان دور و در پیِ به پایان رسیدن اندوخته ها و تاب و توان زمین، به جای شمار اندکی "گیاهخوار اخلاقی" که با «اختیار» این شیوه را برگزیده اند، بی شمار "گیاهخوار زیست محیطی – اقتصادی" خواهیم داشت که با «اجبار» اینگونه شده اند! اینکه گونه ما «مُختار» یا «مَجبور» به در پیش گرفتن آن «اختیارِ اخلاقی» یا این «جبر زیست محیطی - اقتصادی» است را نمی دانم. اما خبر بد آنکه نگاهی به روند های رو به رشد آوازه گری "مصرف گرایی" در جهان، نشان دهنده آن است که شوربختانه قدرت برتری در دنیا، آهنگی برای دگرگونی این روندهای نگران کننده ندارد و گونه انسان با شتاب، در حال کوبیدن تیشه به ریشه های خود است و خردمندی او جز داوی ناراست ولی بزرگ نیست...
فراموش نکنیم که «ما به آن اندازه باهوش و توانمند هستیم و زمان مناسب هم داریم تا از رویداد ناگوار ویرانگری که زمین و زیست بوم آن را نشانه رفته جلوگیری کنیم و پُرسمان های اخلاقی هم چنان بنیادی هستند که بازنگری در نگاه، برداشت و جایگاهی که ما از گونه خودمان داریم را بایسته نماید» (ویلسون ) با این نگرش، "شاید" و "اگر" بخواهیم روشی خرد بنیان و آینده نگر را برای جلوگیریِ از هم گسیختگی زیستی زمین در پیش گرفته و آن را در میان زمینیان بگسترانیم، بتوانیم روی شاخه دیگرگون و بنیان نهاده بر ستون های استوار گیاهخواریِ "زیست محیطی و اقتصادی" جایگزین الگوی "گیاهخواری اخلاقی یا احساسی" برنامه ریزی کنیم. اگرچه رگه هایی از «جبر» و نفیِ «اختیار» در آن آشکار باشد. شاید این جبر و نفی اختیار، پیش گفتاری برای جنبش بازگشت به خویشتن گونه ما باشد. خویشتن گیاهخوار...
برگرفته ها
فرگشت انسان، شروین وکیلی. چاپ الکترونیک، 1394 . تهران.
فواید گیاهخواری، صادق هدایت. چاپ-----، 1306. تهران.
Aiello, Lesliec, and Wheeler, Peter, “The expensive tissue hypothesis: The brain and the digestice system in human and primate evolution” current An Thropology, Vol. 36 No. 2 (Apr., 1995)Pp 199 – 221.
Ungar, Peters. Evolution of The human diet, Oxford University Press, 2007.
J Poore, T Nemecek, “Reducing food’s environmental impacts through producers and consumers,” SCIENCE 360: 6392 (01
JUN 2018): 991. http://science.sciencemag.org/content/360/6392/987 .
See Willett, W., Rockström, J., Loken, B., Springmann, M., Lang, T., Vermeulen, S., ... & Jonell, M. (2019). Food in the Anthropocene: the EAT–Lancet Commission on healthy diets from sustainable food systems. The Lancet , 393(10170), 447-
لینک بخش نخست یادداشت را اینجا بخوانید
لینک بخش دوم یادداشت را اینجا بخوانید
نظر شما