به گزارش سلامت نیوز به نیوز به نقل از روزنامه خراسان، این حادثه هولناک صبح سه شنبه گذشته در خیابان وحید مشهد هنگامی رخ داد که پدر و مادر دختر هفت ساله افغانستانی کارت عابر بانکی را به همراه رمز آن در اختیار کودک گذاشتند تا در مسیر مدرسه برای خودش تنقلات خریداری کند! دختر خردسال هم که گویی این موضوع برایش طبیعی بود، دستانش را از میان بندهای کوله پشتی مدرسه عبور داد و لبخندزنان به سوی خواربار فروشی محله به راه افتاد.
او در مسیر مدرسه وارد خواربارفروشی (سوپرمارکت) شد و با بیان رمز عابر بانک، مقداری خوراکی خرید، اما در حالی از فروشگاه بیرون آمد که هنوز کارت بانکی را در دست می فشرد. در این لحظه بود که شش چشم پلید به دستان کوچک دختر افغانستانی دوخته شد. سرنشین موتورسیکلت که خود هموطن دختربچه بود نگاهی به دوستانش انداخت و هر سه نفر به تعقیب دخترک پرداختند و آرام آرام در پشت سر او با موتورسیکلت حرکت می کردند تا این که به نقطه خلوتی رسیدند.
هنوز مسافتی تا مدرسه باقی مانده بود که ناگهان یکی از سرنشینان موتورسیکلت پیاده شد و ضامن دار ترسناکی را زیر گلوی دخترک گذاشت و از او خواست کارت عابر بانک را بدهد! دختر هفت ساله که با دیدن تیغه چاقو وحشت زده به خود می لرزید، حتی جرئت جیغ زدن هم نداشت فقط با چشمانی اشک آلود و دستانی لرزان کارت عابر بانک را به طرف زورگیر جوان دراز کرد! ولی زورگیر بی رحم با ترساندن دخترک فریاد زد رمزش را هم بگو! «زینب» که دیگر بغضش ترکیده بود در میان گریه هایش رمز کارت بانکی را بر زبان راند و به این ترتیب زورگیر جوان به ترک موتورسیکلت پرید و به همراه دو همدست دیگرش از محل گریختند!
گزارش روزنامه خراسان حاکی است دختر هفت ساله افغانستانی که هنوز هم لرزش اندامش مشهود بود، سراسیمه و وحشت زده خود را به خانه رساند و ماجرای زورگیری را در حالی برای مادرش بازگو کرد که در همین فاصله مبلغ یک میلیون و 800 هزار تومان از حساب بانکی مذکور برداشت شد.
مادر کودک که فرزندش را در آغوش گرفته بود، بی درنگ با پلیس 110 تماس گرفت و این گونه پرونده زورگیری از دختر خردسال در کلانتری میرزا کوچک خان مشهد شکل گرفت. با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع، سرهنگ احمد نگهبان (فرمانده انتظامی مشهد) وارد عمل شد و با صدور دستورات ویژه ای از نیروهای انتظامی خواست هرچه سریع تر اقدامات پلیسی را برای شناسایی و دستگیری عاملان این زورگیری وحشتناک آغاز کنند.
با صدور این فرمان، گروهی تخصصی از نیروهای تجسس با هدایت و نظارت مستقیم سرهنگ علی برزنونی(رئیس کلانتری میرزا کوچک خان) بررسی های میدانی را با استفاده از فناوری نوین اطلاعاتی و پلیسی ادامه دادند. سرنخ ها بیانگر آن بود که مبلغ مذکور به حساب های بانکی دیگری واریز و سپس برداشت شده است.
با شناسایی صاحبان حساب ها که با همکاری بانک های عامل صورت گرفت، بلافاصله گروه عملیاتی به سرپرستی سرهنگ میش مست( رئیس دایره تجسس کلانتری میرزا کوچک خان) عازم خیابان امام خمینی (ره) شدند و نوجوان 17 ساله ای را در یک منزل مسکونی دستگیر کردند که بخشی از پول های سرقتی را دریافت کرده بود. این نوجوان پس از انتقال به مقر انتظامی اعتراف کرد به همراه دو نفر دیگر از دوستانش که یکی از آن ها تبعه افغانستان است از دختر بچه دانش آموز زورگیری کرده و پول ها را بین خودشان تقسیم کرده اند!
«امیر» (متهم تبعه خارجی) دربازجویی ها مدعی شد: من و معراج و همدست دیگرمان همواره با موتورسیکلت درمناطق مختلف شهر پرسه می زنیم به همین دلیل وقتی وارد خیابان وحید شدیم چشم مان به کارت بانکی دختربچه افتاد و تصمیم به زورگیری گرفتیم. بعد از تعقیب دخترک، من و معراج روی موتورسیکلت بودیم که همدست دیگرمان پیاده شد و تیغه چاقویش را زیر گلوی دخترک گذاشت و کارت را به همراه رمز آن از او گرفت.
سپس برای آن که رمز را فراموش نکنیم بلافاصله پول های حساب بانکی را به کارت های دیگری واریز و مبلغ برداشت شده را بین خودمان تقسیم کردیم.
در حالی که نیروهای عملیاتی پلیس در یک اقدام ضربتی معراج (نوجوان 17 ساله دیگر) را در خیابان شهید مفتح (کوی طلاب) دستگیر کردند، بررسی ها نشان داد که عضو دیگر باند متواری شده است.از سوی دیگر ، دختربچه مذکور برای آن که از تحصیل عقب نماند ساعتی بعد از وقوع این حادثه وحشتناک راهی مدرسه شد، اما چند ساعت بعد مادر او اشک ریزان با پلیس تماس گرفت و گفت: دخترش از مدرسه به خانه نیامده است! این موضوع دوباره نیروهای تجسس کلانتری میرزا کوچک خان را به تکاپو انداخت و آن ها برای پیدا کردن دخترک تحقیقات گسترده ای را آغاز کردند، اما ساعتی بعد از مدرسه تماس گرفتند و اطلاع دادند که دختربچه دوباره به مدرسه بازگشته است.
این دختر وقتی در پناه پلیس قرار گرفت درحالی که هنوز وحشت زده بود به افسران دایره تجسس گفت: وقتی از مدرسه بیرون آمدم به یاد موتورسواران چاقو به دست افتادم و ترسیدم دوباره از همان خیابان به طرف خانه بازگردم چون احتمال می دادم آن ها در مسیر مدرسه باشند! به همین دلیل از یک خیابان دیگر رفتم تا به خانه برسم، اما مسیر را گم کردم و گریه کنان از مردم نشانی مدرسه ام را پرسیدم و بعد با کمک دیگران به مدرسه بازگشتم! ...
درحالی که تحقیقات نامحسوس نیروهای انتظامی برای دستگیری عضو فراری این باند ادامه دارد، وضعیت روحی و روانی دختربچه مذکور وخیم گزارش شده است. در همین حال فرمانده انتظامی مشهد از شهروندان خواست از قرار دادن کارت های بانکی در اختیار کودکان خودداری کنند؛ چرا که این گونه رفتارها موجب وسوسه های سارقان و تبهکاران می شود. از سوی دیگر نیز مدیران مدارس، غیبت هرچند کوتاه دانش آموزان را بلافاصله به خانواده ها اطلاع دهند و خانواده ها در صورت امکان از سرویس های مدارس برای عزیمت دانش آموزان خردسال به مدارس استفاده کنند و در غیر این صورت یک بزرگ تر در مسیر مدرسه آنان را همراهی کند تا از وقوع چنین حوادث تلخی جلوگیری شود.
نظر شما