به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه پیام ما، «پروانه برگخوار سفید بلوط» این روزها همچون ویروسی به جان بلوطها افتاده، با خوردن برگهای آنها، درختان را برهنه کرده و مدیران و متولیان را به فکر راهکاری برای توقف دومینوی مرگ بلوط ها انداخته است. محلول «بیتی» قرار است در زاگرس معجزه کند، دارویی که برخی معتقدند آفت را فلج می کند و درخت را زنده! با این حال گروهی از کارشناسان معتقدند داروی شفابخش، زهری است که نه تنها آفت، بلکه سایر زیستمندان منطقه را هم گرفتار کرده و به این ترتیب تعادل زیستی شکننده در زاگرس را بیش از پیش بر هم میزند.
نقی شعبانیان، معاون امور جنگل سازمان منابع طبیعی کشور گرچه برخی انتقادات درباره «بیتی» را میپذیرد اما در گفتوگویی با «تسنیم» تاکید میکند این محلول کمخطر است و زمان و غلظت استفاده از آن هم در کم و زیاد شدن ضررهای آن تأثیرگذار است. او در این گفتوگو با تایید اینکه این سم باکتریایی بر سایر حشرات نیز تأثیر میگذارد، اما آن را یک راهکار کوتاه مدت میداند.
به گفته شعبانیان در حال حاضر جنگلهای بلوط زاگرس به دلیل استفاده نادرست و بهرهبرداری بیرویه، خشکسالیهای پیدرپی و بیتوجهی به آنها، حال و روز خوبی ندارند و تعادل زیستی منطقه به هم خورده است. او میافزاید: طبیعتاً به دنبال این موارد شاهد شیوع آفات و بیماریهای زیادی در این جنگلها هستیم که آفت جوانهخوار بلوط و آفت پروانه برگخوار سفید بلوط اصلیترین این آفتها هستند. علاوه بر آن سایر آفات مانند بیماری ذغالی بلوط نیز به درختان جنگل بلوط آسیب میزند. این موجودات که امروزه به عنوان آفات از آنها یاد میکنیم در گذشته حشرات ساکن جنگلهای زاگرس بودند اما از آنجا که تعادل زیستی بههم خورده است، تعادل جمعیت این حشرات نیز بههم خورده و افزایش جمعیت شدید آنها را به عنوان آفت معرفی کرده است. ما برای مبارزه با این آفات سه برنامه کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت را در نظر گرفتهایم که در برنامه کوتاهمدت محلولپاشی و سمپاشی بیولوژیکی به وسیله محلول بیتی را در نظر داریم که محلولی بیولوژیکی و کمخطر است.
او راهکار میانمدت را کاهش استرس جنگلها و جوانسازی آن میداند. به گفته شعبانیان جنگلهای بلوط ما پیر شدهاند و اکثر درختان به دلیل کهولت سن در مقابل آفات بسیار آسیبپذیر هستند. از این رو برای جوانسازی برنامه ما این است که در 10 سال اول 100 اصله نهال را در هر هکتار از این جنگلها مستقر کنیم. در برنامه بلندمدت هم سندی را تحت عنوان احیای جنگلهای زاگرس در نظر گرفتهایم که در این سند راهکارهای احیای جنگلها پیشبینی شده است. در ذیل این سند طرح جنگلداری اجتماعی تعریف شده که این طرح در سال 1401 به صورت پایلوت در چند منطقه اجرایی شده است.
شرایط برای کنترل طبیعی فراهم نیست
یزدانفر آهنگران کارشناس بخش حفاظت سازمان منابع طبیعی به «پیام ما» می گوید: آفتی که در حال حاضر در حوزه زاگرس جنوبی به شکل یک بحران در آمده «پروانه برگخوار سفید بلوط» است. این آفت با ۴ تا ۵ نسل در سال آفتی خطرناک به حساب میآید و از اواخر اسفند تا اواسط آبان فعال شده و به طور مستمر در حال تغذیه از پارانشیمها (سبزینههای) برگ است.پروانه برگخوار سفید بلوط» از سبزینههای برگ تغذیه میکند به شکلی که درخت از راه دور سوخته به نظر می رسد. ما اکنون در آستانه نسل سوم آفت هستیم و دو نسل دیگر از آن تا پاییز باقی مانده است.
او میافزاید: هر چه دمای هوا بالاتر برود، دوره زندگی آفت کوتاهتر و در مدت زمان کمتر میزان تغذیه آن بیشتر میشود، از طرفی افزایش دما باعث می شود غلظت مواد قندی و سایر ترکیبات مورد نیاز آفت در برگها بیشتر شود در این حالت نسبت جنسی در شب پره تغییر کرده یعنی تعداد افراد ماده بیشتر شده و تعداد تولید تخم برای نسل بعد هم بیشتر می شود. در نتیجه برای نسلهای بعدی با جمعیت بیشتری از آفت مواجه می شویم. از سوی دیگر این آفت تکخوان یا مونتاژ بوده و فقط و فقط از درختان بلوط تغذیه میکند. بیش از ۷۰ درصد پوشش گیاهی جنگلهای زاگرس هم بلوط هست و این یعنی وفور غذا و نعمت برای آفت؛ هم از نظر تراکم میزبان و هم از نظر شرایط آب و هوایی. بنابراین باید منتظر بحرانهای بدتر از شرایط فعلی باشیم.
این کارشناس بخش حفاظت سازمان منابع طبیعی درباره شیوه کنترل آفت و برون رفت از بحران شکل گرفته در زاگرس عنوان میکند: درست است در شرایط طبیعی جنگلی (اگرچه زاگرس چندان طبیعی هم نیست!) دشمنان طبیعی اعم از زنده و غیر زنده در کنترل جمعیت آفت بسیار موثرند و در کوتاهمدت ممکن است جمعیت آفت را به حالت تعادل برگردانند ولی همچنان که شرایط اقلیمی پیش آمده در افزایش جمعیت آفت موثر بوده به همین نسبت در کاهش جمعیت دشمنان طبیعی زنده (شکارگرها، پارازیتوئیدها و پاتوژنها یا بیمارگرها) هم اثرگذارند زیرا این عوامل کنترل کننده طبیعی بیشتر در شرایط سایه، خنک و رطوبت متوسط فعال شده و به جستجوی غذای خود (که مراحل زیستی این آفت باشند) میپردازند از این رو فعلا شرایط برای کنترل طبیعی اصلا فراهم نیست.
آهنگران اضافه میکند: درباره کنترل بیولوژیک با استفاده از انواع زنبورها، مگسها و سوسکهای شکارگر هم باید به 4 نکته اشاره کرد: ۱- جمعیت اندک آنها پاسخگوی مبارزه با جمعیت بسیار بالا و گسترده آفت در طبیعت نیست،۲- اگر قرار باشد به شکل کلاسیک (یعنی پرورش انبوه در آزمایشگاه و رهاسازی آنها در طبیعت) این کار را انجام دهیم در کشور این پتانسیل وجود ندارد و به هزینه بالا و تخصص و امکانات خاص نیاز دارد، ضمن اینکه بسیاری از این عوامل پرورش یافته در محیط بسته با محیط طبیعی سازگاری ندارند و قبل از اقدام به کنترل، خودشان تلف میشوند. ۳- اجرای کنترل بیولوژیک برای چنین آفاتی زمانی موثر خواهد بود که به صورت کاملا اختصاصی عمل کنند و مراحل زیستی آنها با مراحل زیستی میزبان تطابق داشته باشد مثل زنبور تریکوگراما که اختصاصا روی تخم تعداد معدودی از پروانهها فعال است.4- کنترل بیولوژیک در ایران بیشتر در فضاهای گلخانهای، باغات و مزارع محدود تا حدودی موثر و پاسخگو است ولی در سطوح وسیع مثل جنگلهای یکدست بلوط با توپوگرافی خاص خودش پاسخگو نخواهد بود. اما بیتی یک عامل بیمارگر یا پاتوژن برای لاروهای آفت است. در واقع یکی از میکروارگانیسمهایی است که در کنترل بیولوژیک آفت به شکل کاربردی از آن استفاده میشود.
او ادامه میدهد: بی تی یک باکتری میلهای شکل خاکزی است که به علت تولید اسپور و کریستالهای پروتئینی در روده میانی لاروهای جوان آفت مذکور آنها را بیمار و فعالیت تغذیه آنها را متوقف میکند. بیتی فقط روی لاروهای سن ۱ و۲ پروانهها اثر حشرهکشی دارد و لاروهای بزرگتر و حتی روی سایر حشرات و موجودات زنده اثرات سوئی ندارد. همچنین بیتی پس از محلول پاشی و اثر روی آفت قابلیت تکثیر مجدد را ندارد و کاملا تجزیه شده است و به عنوان عامل تاثیرگذار روی سایر موجودات به طبیعت باز نمیگردد. آزمایشات مختلف در ایران و جهان هم حاکی از عدم سوء آن بر انسان و طبیعت است.
آهنگران میگوید: در چنین شرایطی در خصوص کنترل آفت باید یکی از این دو راه را انتخاب کنیم: ۱- هرگز کاری به طبیعت نداشته باشیم و مسئولین اجرایی سازمان منابع طبیعی را زیر سوال نبریم ۲- در جهت کاهش تراکم جمعیت آفت (در صورت نیاز) از روشی استفاده کنیم که حداقل خسارت به طبیعت وارد شود.
محلولهای بیولوژیک و آسیبهای برگشتناپذیر به جمعیتهای دشمنان طبیعی
حسین رجائی حشرهشناس و مدیر بخش تحقیقات پروانهشناسی موزه تاریخ طبیعی اشتوتگارت آلمان به «پیام ما» میگوید: آفتی که اکنون به جان درختان بلوط افتاده است، آفت جدیدی نیست. این شب پره بومی و از مدت طولانی در منطقه حضور داشته است و هر چند سال یک بار طغیان می کند.
به گفته این محقق مبارزه شیمیایی یا مبارزه بیولوژیک به سبکی که در مزارع کشاورزی با استفاده از محلول های بیتی انجام میشود در محیط طبیعی ناکارآمد و بسیار مخرب است. چراکه محلول هایی شبیه بیتی یا سایر سموم، تمام دشمنان طبیعی که فعالانه در حال نبرد برای کنترل این آفت هستند را هم تحت تاثیر قرار داده و مستقیم یا غیر مستقیم آنها را از بین میبرد. با این بدترین انتخاب، تعادل اکولوژیک محیط بیش از پیش بهم خورده و در سالهای آتی به جای یک آفت با تعداد بیشتری گونه آفت مواجه میشویم.
او اضافه میکند: مسئولان سالها است در جنگلهای هیرکانی درحال سمپاشی و محلولپاشی هستند و نه تنها پیشرفتی در کنترل آفات نداشتهاند بلکه زیستگاه تعداد زیادی گونه بومی را هم تحت تاثیر منفی این محلولها قرار دادهاند. زاگرس زیستگاه هزاران گونه بومی پروانه، شبپره و سایر حشرات است و بی تی بدون هیچ اثر انتخابی، به همه آنها را صدمه میزند.
مدیر بخش تحقیقات پروانهشناسی موزه تاریخ طبیعی اشتوتگارت آلمان درباره تبعات استفاده از «بیتی» برای مبارزه با «پروانه برگخوار سفید بلوط» میافزاید: این آفت یا شبپره دشمنان طبیعی زیادی در طبیعت نظیر پرندگان، موشهای جونده کوچک حشرهخوار دارد. به علاوه تعداد زیادی از حشرات مثل کفشدوزکها، مورچهها، انواع و اقسام زنبورها و عنکبوتها هم جزو دسته دشمنان طبیعی این شبپرهها هستند. استفاده از محلولهای بیولوژیک باعث وارد آمدن آسیبهای برگشتناپذیر به جمعیتهای دشمنان طبیعی میشود.
رجائی معتقد است برای چنین مشکل پیچیدهای راهکار ساده و سریع وجود ندارد. او میگوید: کسانی که میخواهند سرطان را با قرص آسپرین درمان کنند دانسته یا ندانسته لطمههایی جبرانناپذیر به محیطهای طبیعی میزنند. راههای علمیتر و کمخطر برای مقابله موثر با این آفت وجود دارد. در حالی که استفاده از محلولهای بیتی تعادل محیط را به هم ریخته و راه را برای شیوههای موثر کنترل آفت سد میکنند. به عنوان مثال پژوهشگرانی نظیر دکتر لطفعلیزاده عضو هیات علمی دانشگاه تبریز در سال 2017 در مقالهای دشمنان طبیعی یکی دیگر از آفات جنگلهای بلوط را ارزیابی کردند. بر اساس این پژوهش دو گونه زنبور تا 66 درصد جمعیت شب پره را میتوانند کنترل کنند، بدون اینکه به گونههای دیگر صدمه بزنند.
به گفته این محقق موزه تاریخ طبیعی اشتوتگارت آلمان اگر زنبور مناسب برای مبارزه زیستی شناسایی شود، پرورش این زنبورها کار چندان پیچیدهای نیست و به راحتی امکانپذیر است. او اضافه میکند: در یک اتاق سه در چهار با کنترل رطوبت و دما میتوان زنبورها در تعداد زیاد تکثیر و در فصل مناسب رهاسازی کرد. آنها به شکل هدفمند تخمهای خود را در بدن لارو شبپره میگذارند و لاروها را از بین میبرند. این روش نه تنها در مقایسه با محلولپاشی ارزانتر است، بلکه خطرات محیط زیستی آن روشها را هم ندارد.
نگاهی به گفتههای مسئولان دولتی و کارشناسان این حوزه نشان میدهد، انتخاب کمخطر از نگاه گروه دوم استفاده از «بیتی» به عنوان گزینهای مطلوب نیست. در مقابل آنها معتقدند چنین انتخابهایی ما را در معرض چالشهای جدیتر در آینده قرار میدهد. به نظر میرسد در چنین شرایطی به جای دو گزینه روی میز که آهنگران از آن نام میبرد و شامل هیچ کاری نکردن و انتخاب بیتی به عنوان راهکار کمخطر میشود، باید گزینه سومی را هم لحاظ کرد و آن مشورت با کارشناسان این حوزه خارج از فضاهای دولتی و تلاش برای رسیدن به یک راهحل واقعا کمخطر است.
نظر شما