بسیاری از مسئولان و مقامات ردهبالا کشور آشنایی چندانی با فرهنگ محیطزیستی ندارند، بهنحویکه در این زمینه بسیاری از مردم از آنها جلوترند. شاید به دلیل همین عدم آگاهی است که محیطزیست معمولاً در اولویت مسئولان نیست. اظهارات جدید رئیسجمهور در مورد طرحهای گردشگری آشوراده استان گلستان مثال روشنی از این بیتفاوتی و عدم دانش و آگاهی مسئولان از مفاهیم زیستمحیطی است.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه همدلی، ابراهیم رئیسی در جریان سفر به استان گلستان و در جواب آگاهان محیطزیستی که با تأکید بر «مطالعات» خواستار توقف یا اجرای طرحهای منطقی گردشگری در آن منطقه بودند، با حمله به تحقیقات درباره بهرهبرداری از آشوراده گفت: «تا کی مطالعات؟» و بر بهرهبرداری از این جزیره تأکید کرد. رئیسی سپس در شورای اداری گلستان وعده داد که طرح گردشگری آشوراده تا ۱۰روز دیگر آغاز میشود.
موضع رئیسی در مورد جزیرهای که خیلی وقت است زنگ هشدار نابودیاش به صدا درآمده است را میتوان نشان از طبیعت ستیزی و فهم نادرست مشاوران او از مفاهیم محیطزیست دانست. بسیاری میگویند اصرار رئیسی بر اجرای طرحهای گردشگری، اگرچه به کام گردشگری است اما به ضرر محیطزیست است و اجرا کردن طرحهای گردشگری بدون در نظر گرفتن مسائل زیستمحیطی آشوراده تیر خلاص به این جزیره از نفس افتاده است. کارشناسان محیطزیست نیز همواره نسبت به این اقدام و احتمال تخریب زیستمحیطی و آسیب به زیستبوم این منطقه هشدار داده و گفتهاند اجرای طرحهای گردشگری در یکی از مهمترین و حساسترین زیستگاه پرندگان مهاجر، آشوراده را نابود میکند.
لازم به یادآوری است آشوراده، تنها جزیره ایرانی در دریای بزرگ خزر و یکی از جاهای دیدنی استان گلستان است که در سال ۱۳۵۴ جزو نخستین مناطق زیستکره جهان معرفی و ثبت شد. در همین حال در کنوانسیون جهانی رامسر در زمره تالابهای مهم دنیا قرار گرفت و سومین اهمیت این منطقه عضویت آن در پناهگاه حیاتوحش است که در تمامی ایام سال میزبان انواع پرندگان است. ۴۰درصد خاویار ایران در نزدیکی این جزیره به دست میآید.
مسئولان از درک مفاهیم محیطزیستی ناتوان هستند
البته رئیسی تنها مسئولی نیست که از درک مفاهیم و اولویتهای زیستمحیطی ناتوان است، نگاهی گذرا به کارنامه زیستمحیطی دولتها نشان میدهد که اغلب آنها درک درستی از این مقوله نداشتند. حتی مسئولانی که خود را دوستدار محیطزیست و دولت خود را دولتی زیستمحیطی میدانستند نیز در عمل با سیاست و رویههای نادرست بر محیطزیست کشور خسران زیادی وارد کردند.
حسن روحانی تنها نامزد انتخابات ریاستجمهوری بود که بهروشنی از توجه به محیطزیست صحبت میکرد و قرار بود کلیدش قفل بسته معضلات زیستمحیطی ایران را باز کند. روحانی مدعی بود دولت او زیستمحیطیترین دولت تاریخ ایران خواهد بود؛ اما باوجوداین ادعاها،کلید او برای باز کردن قفل مشکلات زیستمحیطی ایران تقلبی از آب درآمد و در زمان او هم چون گذشته در بر همان پاشنه چرخید.
موافقت سازمان محیطزیست دولت او با برخی طرحهای ضد محیطزیستی شاهدی بر این ادعاست. در زمان دولت روحانی و ریاست عیسی کلانتری بر سازمان محیطزیست دستورات عجیبوغریب زیادی صادر شد. اگرچه کلانتری از منتقدان سرسخت بهرهبرداری بیرویه از طبیعت بود، اما بااینحال دستورهای عجیبی هم صادر کرد.
دستور انتقال آب کارون به استان کرمان، موافقت با ساخت سد در شمال کشور، موافقت با ساخت هتل در آشوراده، دستور ساخت شهرک ویلایی در منطقه حفاظتشده تنگ تکاب در خوزستان و موافقت با آب ونک ـ سولگان به دشتهای رفسنجان بخشی از تصمیمهای جنجالبرانگیز کلانتری بود. او با اینکه ایران را ورشکسته آبی میدانست و معتقد بود ایران از لحاظ زیستمحیطی از «کشورهای سرافکنده» جهان است اما با این پروژهها موافقت میکرد.
ادعاها بیشتر از عمل
در حوزه محیطزیست همیشه ادعاهای مسئولان از عمل بیشتر بوده است. محمود احمدینژاد، رئیسجمهور دولتهای نهم و دهم نیز ادعاهای بیعمل زیادی را مطرح کرد اما نتیجه معکوس بود. با نیمنگاهی به پرونده زیستمحیطی وی میتوان ادعا کرد که محیطزیست هیچوقت در اولویتهای کاری و اجرایی دولت وی قرار نداشت، دولتی که بارها در هشت سال منابع طبیعی را سد راه توسعه معرفی کرد و سیاستهای حفظ محیطزیست و کنترل جمعیت را علناً توطئه غرب علیه دنیای اسلام میدانست. سقوط چهارده پلهای ایران در رتبهبندیهای جهانی کارنامه زیستمحیطی دولت اول احمدینژاد فقط در دوره اول ریاست جمهوری بود.
احمدینژاد همواره سیاستهای محیطی زیستی را مانع توسعه میدانست و در یکی از سفرهایش به فیروزکوه، گفت: «مناطق ممنوعه یعنی چی؟ این دکان وزارت نیرو است، هرکس هر جا توانست، چاه حفر کند. در آن زمان ظرف سه روز اجازه صدور حفر چاه سهبرابر شد و روزی هزاران متر چاه زده شد.»دولتهای پیش از احمدینژاد نیز به محیطزیست آسیبهای زیادی وارد کردند که بررسی همه آن آسیبها در این چند سطر کوتاه نمیگنجد.
هزینه فعالیت زیستمحیطی در ایران زیاد است
شاید به علت عدم آشنایی مسئولان از محیطزیست است که این مقوله مهم در اولویت آنان نیست و راهکارهای محیطزیستی آنان نیز بیشتر به طنز شبیه است تا راهکار حل مسئله!بدون تردید به علت عدم شناخت و آگاهی مفاهیم زیستمحیطی است که برخی مسئولان کمآبی را به ابرها سپردهاند، آلودگی هوا به دست باد، مدیریت آب به دست مافیای سدسازی، جنگلهای شمال به دست جنگلخواران، جنگلهای زاگرس به دست آتش، آشوراده به دست هتلسازان، سرنوشت یوز آسیای به دست تقدیر، خراسان به دست خشکسالی، سیستان و بلوچستان به دست طوفان و خوزستان را به دست آلودگیهای نفتی و ریزگردها.
علاوه بر عدم آگاهی مسئولان از بایدونبایدهای محیطزیست، به تضاد منافع نیز باید اشاره کرد. تضاد منافع موضوع بزرگی است که دولت و حاکمیت و صاحبان بنگاههای بزرگ اقتصادی با محیطزیست دارند و سازمان حفاظت محیطزیست هم حتی اگر در مواردی ارادهای برای جلوگیری از تخریبها داشته باشد در برابر قدرت آنها شکست میخورد.
سود سرشار منابع طبیعی باعث شده تا برخی بازیگران قدرتمند این عرصه از نفوذ سیاسی و اقتصادی و اطلاعاتی خود برای بهرهبرداری از محیطزیست به نفع خود استفاده کنند؛ از سوی دیگر برخوردهای امنیتی با برخی از فعالان محیطزیستی، هزینه فعالیت زیستمحیطی در ایران را بهقدری بالابرده که اغلب فعالان دیگر جرات مخالفت با تصمیمهای ضد محیطزیستی را ندارند.
نظر شما