سلامت نیوز:تصویری از یک سارق 70ساله طی روزهای گذشته در فضای مجازی منتشر شد که توسط پلیس دستگیر شده است. سارقی که بهقول خودش 40سال از عمر خود را در زندانها بوده است.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه همدلی ،سردار رحیمی، فرماندهی انتظامی تهران بزرگ در مواجه شدن با این فرد با تعجب پرسید: «40سال زندان بودی؟» پیرمرد سارق هم در کمال صداقت گفت: «بله، البته یکسره نه، یازده سال، دو سال، سه سال،...» این ویدئو حالا دارد دستبهدست میان کاربران اینستاگرام میچرخد و لایک میخورد، و احتمالاً همه با شنیدن اینکه فردی برای سرقتهای متعدد حدود 40سال از عمر 70ساله خودش را زندان بوده تعجب میکنند.
در این میان شاید گروهی معتقدند یکی از دلایل ارتکاب چندباره جرم، پایین بودن هزینههای ارتکاب به جرم است، طوریکه سارق با محاسبه سود و زیان متوجه میشود سودی که از سرقتهای همیشگی انجام میدهد بیشتر از زیانهایی است که با دستگیر شدن پرداخت میکند. آنطورکه ایسنا گزارش داده مدتی قبل سردار حسین اشتری، فرمانده نیروی انتظامی کشور گفته بود: «یکی از دلایل ارتکاب چند باره جرم از سوی برخی مجرمین به پایین بودن هزینههای ارتکاب جرم در کشور برمیگردد.»
البته این مسئله میتواند یکی از متغیرهای قابل توجه باشد، اما وقتی گزارشهای نیروی انتظامی در برخی از ماههای سال نشان میدهد حدود 50درصد از سارقان بازداشت شده، اصطلاحاً سارق اولی هستند، یعنی کسانیکه تا قبل از آن سرقتی انجام ندادنده بودند، حکایت از این دارد که تمایل به انجام یک جرم جدا از محاسبه دریافت زیانهای احتمالی مانند بازداشت، زندان و رد مال دادن به مواردی دیگر هم برمیگردد، مواردی که احتمالاً در دل همین جامعه وجود دارد که سبب افزایش یا تکرار ارتکاب به جرمی مانند سرقت یا موارد دیگر از انواع آن مانند قتل، خشونت و غیره شده است.
لذا در مواجه با چنین وضعیتی بسیاری بلافاصله تئوری افزایش مجازات را مطرح میکنند. مسئلهای که در سالهای گذشته درخصوص اجرای حکم اعدام درباره قاچاق مواد مخدر اجرا شد، اما هرگز نتوانست سبب کاهش واردات انواع مخدر به کشور شود. اما حالا باید دید نیازهای اصلی برای کاهش وقوع جرم در یک جامعه چیست. آیا با موارد دستوری میشود به این مهم دست یافت؟درهمینباره یک جامعهشناس به روزنامه همدلی گفت: «نه چوبه دار چاره کار است و نه زندان، همانطور که بزرگان جامعهشناس مطرح کردند تا بستر جرمزایی در جامعه از بین نرود و اعمالیکه باعث میشود جرم در جامعه افزایش پیدا نکند برقرار نشود، کسی با استفاده از این نیروهای بازدارنده نمیتواند سبب کاهش جرم شود.»
امانالله قراییمقدم ادامه داد: «کورت لوین در دانشگاه امآیتی چیزی تحت عنوان میدان نیرو مطرح کرد که بعداً به فضای زندگی تعبیر شد. امروز افراد در جایی که قرار دارند یک فضای زندگی است، در این فضا دو دسته نیرو وجود دارد، یکی نیروهایی هستند که شما را برای انجام کاری تشویق میکنند و دیگری نیروهایی هستند که شما را از انجام آن کار منع میکنند.
بهعبارتی در تعریف فضای زندگی گفته میشود موقعیت آنی و لحظهای که فرد در آن قرار میگیرد. بنابراین انسانها در فضای آنی و لحظهای زندگی خود دائم با نیروهای برانگیزنده و بازدارنده مواجه هستند، که برآیند آنها منجر به وقوع جرم میشود.»اما در این بین گروهی هستند که ارتکاب به جرم را در ذات انسانها خلاصه میکنند. گویی که پیشانینوشت یک فرد این بوده که او باید سارق شود و ذات درونیاش در راستای این سرنوشت برای انجام سرقت آمادگی دارد.
اما قراییمقدم معتقد است: «تا قبل از نیوتن میگفتند اگر سنگ را رها کنیم بالقوه به زمین میافتد، یعنی انگار از ارتفاع افتادن در ذات سنگ وجود داشت. اما نیوتن نیروی برانگیزنده این فرود یعنی جاذبه را معرفی کرد. همین نگاه هم بعداً تبدیل به تئوری میدان نیرو درخصوص انسانها شد. گروهی بودند که میگفتند جرم در ذات برخی انسانها وجود دارد، اما واقعیت این است که میدانی از نیروهای برانگیزنده وجود دارند و با متاثر کردن یک فرد از خود سبب میشوند انسانها دست به رفتار مجرمانه بزنند.
نیروهایی مانند نوع و شکل خانواده، تربیت صحیح و ناصحیح افراد، شرایط مناسب و نامناسب رشد و تکامل فرد، فقر و بیکاری، نزدیکی با برخی گروههای دوستانه با ویژگیهای خاص و دهها موارد دیگر در این خصوص تاثیر دارند.»این استاد دانشگاه درخصوص عملکرد نیروهای بازدارنده توضیح داد: «درمقابل نیروهای بازدارنده ارتکاب به جرم وجود دارد مانند پلیس و زندان، اگر نیروهای تحریک به انجام رفتار مجرمانه قوی باشد از دست پلیس و زندان کاری ساخته نیست. این همه مجرم تا حالا زندان و اعدام شدهاند آیا نتیجه داده است.
چرا جرم درجامعه ما افزایش پیدا کرده، برای اینکه نیروهای برانگیزنده تقویت شدهاند. امروز فقر، بیکاری، تورم، بیخانمانی، مشکل تامین معیشت در جامعه ما وجود دارد، انسانهایی هستند که در گور و جوی خیابان میخوابند، درچنین شرایطی حتما جرم متولد میشود. بنابراین طبق تئوری لوین هرگاه نیروهای برانگیزنده بر نیروهای بازدارنده برتری داشته باشند جرم افزایش پیدا میکند.»
او در پاسخ به گروهی که در بررسی ارتکاب به جرم بهسمت و سوی مولفههای فردی و روانشناسی سوق پیدا میکنند، گفت: «روانشناسی میخواهد فرد و غریزه او را مطالعه کند. اما روانشناسی اجتماعی معتقد است تاثیر گروه و جامعه است که سببساز مجرم شدن فرد میشود. بهتعبیر روسو انسان ذاتاً خوب خلق شده است، اما برعکس توماسهابز معتقد بود انسانها ذاتاً گرگ صفت هستند، این نگاه ذاتمحور به انسان امروز رد شده است، در نتیجه من و شما و دیگران محصول این جامعه هستیم.»این جامعهشناس با اشاره به مرد 70سالهای که 40سال از عمرش را در زندانها سپری کرده است، ادامه داد:
«این آدم 70ساله که 40سال از عمرش را در زندان بوده است با توجه به موقعیتی که دارد اگر آزاد شود مجدد دست به سرقت میزند، چراکه کاری برای او درست نمیکنند، 30درصد فارغالتحصیلان ما بیکار هستند، نیروهای ماهر ما در کشور کاری ندارند، از این وضعیت معلوم است جرم ایجاد میشود. مسئولان باید نیروهای برانگیزنده جرم را کم کنند و این فضای پیش آمده در جامعه را مساعد کنند، این مسئولان گناه مسئولیت خودشان را به گردن مجرمین میاندازند.
مجرمین نتیجه عملکرد نادرست ما هستند، بهجای مجرمان کسان دیگری باید زندان بیفتند، امروز فضای جامعه ما مسموم است، بنابراین تحلیل روانشناسی برای یک مجرم در این موقعیت برای این است که گروهی میخواهند مردم را قانع کنند و گناه خودشان را به گردن مجرمین بیندازند.»
نظر شما