سلامت نیوز:استفاده از مالچ نفتی حالا به مدت یكسال در كشور ممنوع شده است، اما عایدات مالی قابل توجه استفاده از این روش برای پیمانكاران و دستهای پنهان در دستگاههای دولتی ذیربط مانع اجرای تمام و كمال این ممنوعیتها میشود.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد ،«بیتكوصر» در دشت آزادگان استان خوزستان آیینه تمامنمای سودجویی از طبیعت و زیر پاگذاشتن قوانین به بهانه سود بیشتر مالی است. «بیتكوصر» منطقهای است كه به شهادت اساتید برتر علمی دانشگاههای كشور، مركز پژوهشهای مجلس، مطالعات سازمان زمینشناسی و اكتشافات معدنی و حتی سازمان جنگلها و مراتع، كانون تولید ریزگرد نیست و لزومی به مالچپاشی در این منطقه احساس نمیشود.
بهرغم مخالفت مردم محلی، فعالان محیطزیست و حكم دادستانی، در سكوت مسوولان منابعطبیعی و محیطزیست، نه تنها كل این منطقه مالچپاشی میشود، بلكه یك محیطبان نیز از كار بیكار میشود تا عایدات مالی این قانونشكنی عیان و تخریب محیطزیست به جیب عدهای اندك برسد، در این میان قانون و حفاظت محیطزیست از سوی متولیانی زیر سوال میرود كه خود حقوق میگیرند تا حافظ منافع محیطزیست باشند، نه حافظ سودجویی.
«شبنم قنواتیزاده»، مدیرعامل «انجمن دیدبان جلگه سبز خوزستان» از تلاشهای مردم و این انجمن برای ممانعت از مالچپاشی در بیتكوصر میگوید: تلاشهایی كه به دو حكم توقف موقت منجر شدند، اما هرگز نتوانستند در برابر مافیای قدرتمندی بایستند كه تمامقد خواهان سیاهپوش كردن بیتكوصر بودند. حالا تمام 800 هكتار بیتكوصر سیاهپوش مالچ نفتی و قیر است و محیطبانی كه حافظ آهوهای دشت آزادگان بود، سه ماه است كه به دلیل اعلام فعالیتهای غیرقانونی پیمانكار به انجمنهای محیطزیستی، از كار بیكار شده است.
پولها ردوبدل شد، محیطبان بیكار
محیطبان تكتك جانوران و جانداران دشت آزادگان را مثل كودكانش دوست داشت، محیطبان میدانست كه قیر بلای جان جانداران است. روزی كه ماشینهای مالچپاشی به تپههای ماسهای رسیدند و اولین قطرههای داغ مالچ روی تپهها پخش شد، این محیطبانبود كه میدید پستانداران و خزندگان كوچك چگونه روی ماسهها جان میدادند و پستانداران بزرگتر، از شر بوی تند قیر فرار میكردند.
او نگران جاندارانی بود كه زیر ماسهها، به خواب زمستانی رفته بودند و بهار سال بعد را دیگر به چشم نمیدیدند، مالچ یكسره تپهها را میپوشاند و آنها از این لایه ضخیم نفوذناپذیر زنده بیرون نمیآمدند.
این محیطبان اعضای انجمن را خبر میكرد و از آنها میخواست تا شال و كلاه كنند و بیایند تا بلكه برای چند ساعتی هم كه شده فرصت فرار به حیوانات بدهند. دوبار دستور توقف آمد، اما دهها بار این دستور نقض شد، دادستان گفته بود حق مالچپاشی ندارید، اما زمین گذاشتن پروژه، هر روز برای كارفرما 50 میلیون تومان ضرر داشت.
كارفرما یكبار هم همین مبلغ روزانه را به اعضای انجمن پیشنهاد كرد، پنجاه میلیون تومان حق سكوت. نه انجمن، نه مردم محلی و نه محیطبان پذیرفتند كه این پول را بپذیرند، نتیجه این مقاومت شد یك دستور، دستوری كه از «بالا» رسید: «حق اینكه به مالچپاشی سرك بكشی رو نداری، صبح بیا دفتر، حاضری بزن، بمون همونجا و برگرد خونت، دخالت نكن، فضولی نكن.»
محیطبان بیتكوصر نپذیرفت كه كارمند اداره باشد، بنشیند و دیوارها را تماشا كند و آن چندرغاز حقوق را بگیرد، او حالا سه ماه است كه نه حقوق گرفته، نه حق بیمه دارد و نه تكلیفش مشخص است، دستور از یگان حفاظت محیطزیست آمده بود، یگانی كه مسوول محافظت از محیطزیست است، از محیطبان خود خواسته بود تا «شر به پا نكند».
«شر به پا كردن» محیطبان حالا به قول مسوولان اداره محیطزیست، «مساله درون سازمانی است و ربطی به دیگری ندارد.» حالا كه آهوها از بیتكوصر رفتهاند و خورشید پهن شده است روی قیرهای سیاه، دمای دشت آزادگان به 70 درجه سانتیگراد میرسد، آفتاب قیرها را میسوزاند و «تیرول» تصعید میشود، گازی سمی كه عین سرطان است.
وقتی قانون فدای منفعت میشودمالچپاشی در بودجه سال 1398 ردیفی برای خود داشت، با یك تبصره دردسرساز: لزوم استفاده از مالچ غیرنفتی. 13 بهمن ماه سال 1398، وزیر كشاورزی به همراه رییس سازمان محیطزیست تصمیم گرفتند كه این تبصره را معلق كنند، بهانه، نبود مالچ غیرنفتی در كشور بود، تعداد بالای كانونهای بحرانی گرد و غبار در كشور و روستاهایی كه در خطر مدفونشدن زیر ماسهها بودند، این بهانهها كمك كردند تا به سرعت پیمانكاران مشخص شوند و ماشینهای مالچپاش روانه نقاطی شوند كه هیچ تناسبی با بهانههای قبلی نداشتند، همان روزها این خبر نیز از سوی معاون اداره كل منابع طبیعی استان خوزستان به گوش میرسید كه میگفت:
«مالچپاشی وظیفهای است كه به عهده ما گذاشته شده و حتی در صورت اعتراض فعالان محیط زیست، باید تعهدات خود را عملی كنیم. امسال ۲ هزار میلیارد ریال اعتبار برای مالچپاشی، بیابانزدایی و نهالكاری به این اداره كل اختصاص داده شده است كه برنامه داریم در شهرستانهای شوش، دشت آزادگان و حمیدیه آن را هزینه كنیم.»
این 2 هزار میلیارد ریال، مساله اصلی بود، پولی رسیده بود كه باید خرج میشد، خرج نقطهای از استان كه هیچ نیازی به این پروژه نداشت. بیتكوصر كانون بحران نبود، اما فرصتی تا فروردین باقی نمانده بود و ارادهای قوی در پس پرده میخواست پیمانكار به سرعت وارد ماجرا شود.
بعد از آگاهی مردم محلی و انجمنهای محیطزیستی از این ماجرا، پیش از شروع مالچپاشی اعتراضها همراه با تشكیل جلساتی با مدیركل منابع طبیعی و محیطزیست استان تشكیل شد، با نتیجه ندادن این جلسات، كار به شكایت در دادگستری كشید، 13 اسفند نخستین شكایت ثبت شد و پنج روز بعد، نخستین دستور توقف از سوی دادگستری دشت آزادگان صادر شد.
با این حال در تاریخ 22 اسفند، بدون توجه به دستور قضایی، ماشینهای مالچپاش دوباره وارد گود شدند و شروع به كار كردند. در این تاریخ بود كه پیشنهاد رشوه 50 میلیون تومانی از سوی پیمانكار نیز مطرح شد تا شكواییه پس گرفته شود. پیگیریها برای شكایت اول نشان میداد كه نه شكایت اول گم شده است، كمی وقتكشی لازم بود تا به فعالان محیطزیستی گفته شود این شكایت باید از اول در اهواز تنظیم میشد، نه در محل وقوع جرم، امری كه عملا متعارض با قانون به نظر میرسید. این وقتكشیها بهزعم قنواتی منطق بود، پیمانكار برای مالچپاشی كلا دو ماه تا فروردین ماه فرصت داشت و هر یك روز نیز غنیمت بود.
با این حال به یمن الكترونیكی شدن پروندهها، این فعالان محیطزیستی با اتكا به كد رهگیری توانستند شكایت دوم خود را نیز ضمیمه شكایت قبلی كنند، 26 اسفند این شكایت در شعبه 8 دادیاری دادسرای انقلاب اهواز ثبت شد و شیوع كرونا و تعطیلات رسمی كشور جلسه بعدی دادگاه را به روزهای پایانی فروردین ماه موكول كرد. روی پرونده قبلی مهر «عدم صلاحیت» خورده بود، اما پرونده دوم نتایج متفاوتی داشت. 24 فروردین سال جاری خبر رسید كه «دومین حكم توقف موقت مالچپاشی پس از طرح شكایت در دادسرای اهواز صادر شد.»
در این تاریخ مرجع قضایی به اداره كل منابع طبیعی استان خوزستان دستور داد تا مالچپاشی در منطقه بیتكوصر متوقف شود و علاوه بر آن، دو اداره كل حفاظت محیطزیست استان و اداره كل منابع طبیعی موظف شدند نسبت به مالچپاشی هركدام جداگانه به پنج پرسش پاسخ دهند. نتیجه چه شد؟ مالچپاشی منطقه در اوایل اردیبهشت ماه سال جاری در بیتكوصر به پایان رسید و آن بودجه توانست بالاخره خرج كاری شود، حالا بیتكوصر زندان سوزان حیوانات و گیاهان است.
آنچه بیتكوصر از دست داد
«خروس كولی دشتی» پرندهای است در معرض انقراض كه زمستانها را در ایران میگذراند، سال 1397 فقط سه فرد از این پرنده در كویت رویت شدند و كویت توانست با اتكا به این سه فرد، صنعت پرندهنگری كشور خود را ارتقا دهد، برای پرندهنگری این سه فرد و ثبت تصاویر از هر پرندهنگر هزار دلار عاید كویت شد، حالا در همین بیتكوصر، 24 فرد از این پرنده در زمستان 1398 رویت و تصاویر آن توسط محیطبان ثبت شده بود. مالچپاشی در این منطقه حالا این پرنده را آواره و فراری میكند.
اما خروس كولی جزو نوادر حیوانات ارزشمندی نبود كه حیاتش در گرو بیتكوصر بود، آگامای سروزغی، در سال 2013 شناسایی و ثبت شده بود، در منطقه بیتكوصر، این خزنده، در كل جهان تنها در همین تكه خاكی پیدا میشد كه حالا روی آن را با مالچ پوشاندهاند.
این دو گونه تنها چند مثال كوچك از خیل دیگر جاندارانی بودند كه در این بستر زیست میكردند، بیتكوصر نه تنها خانهای برای آنها، حتی گردشگاهی سرسبز برای افراد محلی هم بود، بیتكوصر در فروردین ماه سبز سبز میشد.
سال 1395 بود كه رییس كمیسیون قیر اتحادیه صادركنندگان فرآوردههای نفتی از فواید استفاده از قیر برای جلوگیری از پدیده گرد و غبار گفته و اشاره كرده بود: «ما باید از حجم زیاد نفت كوره موجود در كشور به این منظور استفاده كنیم.»
سالهاست كه استفاده از مالچنفتی در كشورهای دنیا منسوخ و ممنوع شده است، مالچنفتی دشمن محیطزیست و زیست انسان است، سرطانی است كه روی زمین پاشیده میشود و به بهانههای واهی، ضد خود عمل میكند.
حالا با فعالیت انجمنهای مردمی خوزستان، مالچپاشی نفتی در كشور یكسال متوقف شده است، با این حال تجربه بیتكوصر نشان میدهد كه منافع مالی به راحتی میتواند منجر به نقض قانون و حكم دادگستری شود، به نظر میرسد همچنان سایه نفت و پولهای حاصل از آن بر محیطزیست سنگینی میكند و تا زمانی كه سازمانهای مسوول حفاظت از محیطزیست، خود مشوق استفاده از قیر هستند، سنگینی این سایه سبك نخواهد شد.
نظر شما