سلامت نیوز: این نکته که اگر سدها، بویژه گتوند نبود، اهواز و خوزستان به زیر آب میرفت، کاملاً انحرافی است.قدمت سازههای مشهور آبی در شوشتر و دهها کهنسازه باستانی در خوزستان نشانه آن است که پدران ما در طول هزاران سال گذشته راه زیستن در کنار کارون و بهرهمندی از سیلابهای حاصلخیز آن را بهتر و خردمندانهتر میدانستند تا فرزندان مغرور و مهندسشان! اگر پدیده سیل، امروز در خوزستان آسیب میزند، به دلیل عدم رعایت حریم سیلابی رودخانهها و تجاوز سازهها و تنگتر شدن معبر عبور آب در دزفول و اهواز و دیگر سکونتگاههاست.
به گزارش سلامت نیوز، ایران نوشت: مسئول کنترل کیفی مخزن سد گتوند روز دوشنبه به تاریخ 11/4/97 طی مقالهای با عنوان «شفافسازی مثل آب» به قلم آقای محمد درویش، سد گتوند را بهعنوان یکی از دلایل شوری آب آبادان و خرمشهر معرفی کرده است. به همین دلیل مسئول کنترل کیفی مخزن سد «گتوند» در نقد نظرات نویسنده ، دیدگاهی را برای روزنامه ارسال کرده است. آمادگی دارد این موضوع را به بحث بگذارد و سایر علاقهمندان و کارشناسان در آن شرکت و نظرات خود را برای ما ارسال کنند.
ایستگاه هیدرومتری گتوند بهعنوان بالادستترین ایستگاه دشت خوزستان از سال 1332 اقدام به جمعآوری اطلاعات آورد رودخانه کارون در این مقطع نموده است. براساس آمار برداشتهای این ایستگاه که نشان می دهد طی سالهای اولیه برداشت با وجود آوردن زیاد رودخانه کارون، دبی جریان رودخانه در تابستان به زیر 150 مترمکعب میرسیده است و در زمستان سیلابهای چند هزار متر مکعبی در رودخانه جاری میشده است. طی سالهای اخیر با احداث سدهای پلکانی در بالادست این ایستگاه، با وجود کاهش چشمگیر بارندگی حوضه کارون، دبی جریان رودخانه در روزهای گرم تابستان بیش از زمستان بوده است.
البته بخشی از کاهش جریان رودخانه مربوط به برداشتهای بالادست این ایستگاه است که مهمترین آن، برداشت پیوسته 50 متر مکعب بر ثانیه برای کشت و صنعتهای غرب کارون، درست در بالادست این ایستگاه میباشد.
براساس این اطلاعات، در صورتی که مدیریتی روی تنظیم جریان رودخانه انجام نمیشد، با آورد فعلی حوضه، دبی رودخانه در تابستان در این مقطع به زیر 80 متر مکعب بر ثانیه میرسید. البته این سدها طی سالهای گذشته علاوه بر توزیع مناسب آب رودخانه مطابق با نیازهای پاییندست، هزاران گیگاوات کسری برق روزهای گرم تابستان را نیز تأمین کردهاند.
پس اینکه «اجازه بدهیم رودخانهها مسیرشان ادامه داشته باشد تا به خلیج فارس برسند» با نیازهای روزافزون منطقه امکانپذیر نیست. البته عمل به پیشنهاد جناب آقای درویش در «خصوص حرکت به سمت مدیریت مصرف» الزامی است و به هیچوجه امکان تأمین نیازهای پاییندست تنها با راهکارهای سازهای وجود ندارد.
البته جای تعجب دارد که ایشان در این نوشتار، پروژههای سدسازی را همسان با طرحهای انتقال آب، دلیل کاهش جریان آب رودخانه معرفی میکنند. سدها عموماً تنظیمکننده جریان رودخانه هستند و به خودی خود آبی مصرف نمیکنند و نمیتوانند با پروژههای انتقال آب که برداشتکننده جریان آب رودخانه هستند، همارز شمرده شوند.
درخصوص عوامل کاهش کیفیت آب رودخانه کارون، که ایشان سد گتوند را در کنار کشت و صنعتهای نیشکر بهعنوان عوامل اصلی معرفی کردهاند باید به آمار نتایج برداشت کیفی خروج سد گتوند طی ماههای اخیر مراجعه کرد. براساس این آمار طی روزهای اخیر با وجود کاهش شدید جریان که همواره طبق تاریخچه آن با کاهش شدید کیفیت روبهرو میشده کیفیت آب خروجی همواره بالاتر از 1000 میکروموس بر سانتیمتر بوده است که این نتایج میبایست با اطلاعات کیفی آب در بند قیر پس از ورود زهکشهای کشت و صنعتها در امتداد رودخانه دز و کارون مقایسه شود.
در سالجاری بارندگی حوضه کارون کاهش شدیدی داشته و بالطبع آب کافی در مخازن سدها انباشته نشده است. این مسأله موجب شده برای گذر از تابستان گرم امسال، برنامهریزیهای دقیقتری تدوین شود. طی روزهای اخیر دبی جریان طبیعی رودخانه کارون در محل ورودی به مخازن سدها به حدود 90 متر مکعب بر ثانیه رسیده است. با وجود این، طبق برنامهریزی انجام شده، متوسط دبی خروجی از سد گتوند، طی ماه گذشته حدود 210 متر مکعب بوده است.
در این مدت دبی خروجی از سد دز نیز حدود 150 متر مکعب بر ثانیه بوده است. یعنی جریان آب رودخانه در محل بند قیر میبایست با دبی 360 متر مکعب بر ثانیه و کیفیت بالاتر از 1000 میکروموس بر سانتیمتر باشد. در صورتی که طبق آمار روزهای گذشته، دبی جریان آب رودخانه در بند قیر، محل پیوستن این رودخانهها و تشکیل کارون بزرگ، به کمتر از نصف این عدد رسیده و کیفیت آن بیش از دو برابر کاهش پیدا کرده است. این کاهش دبی در ادامه موجب سوار شدن آب خلیج فارس بر رودخانه شده و مشکلات کنونی آبادان و خرمشهر را باعث شده است. پس دلایل مشکلات آب دشت خوزستان را میتوان در خود این دشت یافت.
راهحل رفع این مشکل علاوه بر مدیریت دقیق مصرف و وضع قوانین و جریان سنگین به منظور کاهش ورود آلایندهها به مسیر رودخانه، احداث سازهها و تجهیزاتی در انتهای مسیر رودخانه برای جلوگیری از پیشروی آب دریا در شرایط مشابه الزامی است. البته با موج اجتماعی ضدسازهای موجود، اجرا و اتمام این نوع طرحها با مخالفتهای جدی روبهرو است.
پاسخ درویش به جوابیه گتوند
رمزِ نجات خوزستان، تداوم سیل در جلگههای پایین دست است
محمد درویش فعال محیط زیست و معاون سابق مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیط زیست نیز در خصوص توضیحات مسئول کنترل کیفی مخزن سد گتوند جوابیه ای به این شرح نوشته است :
1- به دنبال انتشار یادداشتی از نگارنده در صفحه نخست روزنامه ایران، مورخ ۱۱تیرماه ۹۷، با عنوان: «شفافسازی مانند آب»، آقای هوشنگ حسنی، مسئول کنترل کیفی مخزن سد گتوند، جوابیهای را تنظیم و برای آن روزنامه وزین ارسال کردهاند که البته در زمانهای که خیلیها خود را مشمول پاسخدهی نمیدانند، شایان تقدیر است.
2- در بند نخست از پاسخ، تأکیدشده از زمان احداث سد گُتوند میزان دبی رودخانه کارون، در تابستان بیشتر از قبل شده که البته ادعای درستی است؛ چرا که ایشان خود بهتر از هر ناظری میداند به دلیل کنترل شورابه رودخانه در خروجی سد گتوند، چارهای ندارند تا دبی را افزایش دهند!
3- نکته مهمتر که در نمودار ارسالی آشکار و کتمانناپذیر است، کاهش محسوس دبی رودخانه کارون در بهار و زمستان تا حد یک چهارم است که سبب شده دشت و جلگه خوزستان از موهبت دریافت سیل و امکان خودپالایی خویش محروم شده و پیوسته بر میزان شوریاش افزوده شود.
4- این نکته که اگر سدها، بویژه گتوند نبود، اهواز و خوزستان به زیر آب میرفت، کاملاً انحرافی است.
قدمت سازههای مشهور آبی در شوشتر و دهها کهنسازه باستانی در خوزستان نشانه آن است که پدران ما در طول هزاران سال گذشته راه زیستن در کنار کارون و بهرهمندی از سیلابهای حاصلخیز آن را بهتر و خردمندانهتر میدانستند تا فرزندان مغرور و مهندسشان! اگر پدیده سیل، امروز در خوزستان آسیب میزند، به دلیل عدم رعایت حریم سیلابی رودخانهها و تجاوز سازهها و تنگتر شدن معبر عبور آب در دزفول و اهواز و دیگر سکونتگاههاست.
5- در جوابیه آشکارا تأکید شده که به دلیل نیازهای روزافزون مردم، نباید و نمیتوان اجازه داد تا رودخانهها به مسیر طبیعیشان ادامه دهند تا به خلیج فارس برسند. این خود یک اعتراف به خطای آشکار است.
درست مانند استدلال آن سارق مشهور است که میگفت: چرا وقتی من در تأمین معاش خود و خانوادهام ماندهام، باید این همه طلا و پول در جواهرفروشیها و بانکها خاک بخورد؟! هنر آن است که توسعهای پایدار در قلب راهبردی ایران، خوزستان بیافرینیم که تداوم داشته باشد. چه کسی است که امروز نقش سدها، طرح های انتقال آب و گسترش بارگذاری در بالادست کارون و کرخه و زهره و دز را به بهانه اشتغالزایی در افزایش چشمههای تولید گردوخاک، نابودی کیفیت آب شرب مردم آبادان و خرمشهر، کاهش حاصلخیزی جلگه خوزستان و اُفت محسوس کیفیت و کمیت آبزیان در اروندرود و خلیج فارس انکار کند؟ آیا این رخدادها به کاهش کیفیت زندگی مردم، افزایش هزینههای درمان و در نهایت تنشهای امنیتی و مهاجرت منجر نشده و نخواهد شد؟ اگر غیر از این است چرا ۱۰ هزار معلم آموزش و پرورش از خوزستان مهاجرت کرده و ۱۰ هزارنفر دیگر در صف ترک زادگاه خویش هستند؟
6- ایشان در پاسخ خود با شگفتی نوشتهاند: چرا سدسازی معادل طرح انتقال آب درنظر گرفته شده است؟ درحالیکه سدها فقط آب را تنظیم کرده و مصرف نمیکنند! درپاسخ باید یاد ایشان بیندازم به فجایع ناشی از اجرای طرح گاپ در ترکیه با ساخت دهها سد به ظرفیت ۱۲۰ میلیاردمترمکعب درسرشاخههای دجله و فرات که عملاً نه تنها اغلب تالابهای اقماری در سوریه و عراق را نابود و میلیونها هکتار اراضی کشاورزی را خشک کرد، بلکه تعداد چشمههای تولید گردوخاک را در میانرودان صدها برابر افزایش داد که اینک دودش به چشم مردم در ۲۵ استان کشور میرود! نمیرود؟ از آن مهمتر سدها نه فقط سطح تبخیر را در مخزن بزرگ خود بیشتر میکنند، بلکه امکان آبربایی را تسهیل کرده و سبب توهم توان برای بارگذاری بیشتر در حوضه میشوند، همان فاجعهای که در سد زرینهرود در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه یا سدهای بالادست رودخانه زهره در استان کهگیلویهوبویراحمد، سد زایندهرود در اصفهان، سد استقلال در میناب، سد جیرفت در کرمان، سدهای ساخته شده روی رودخانه اترک در خراسان شمالی، سد ملاصدرا، درودزن و سیوند در استان فارس و دهها نمونه دیگر رخ داده و میدهد.
دست آخر آنکه در مورد تأثیر سد گتوند بر میزان شوراب کارون و جلگه خوزستان، ضمن ارجاع ایشان به گزارش کمیته علاجبخشی دانشگاه تهران به ریاست دکتر بنیهاشمی که تأکید میکنند سد گتوند حدود ۲۵ درصد بر شوری کارون افزوده - واقعیتی که عیسی بزرگزاده، معاون پژوهشی آب نیرو هم در نشستی مشترک در مرکز بررسیهای استراتژیک نهاد ریاست جمهوری آن را پذیرفت - بنده هم چون ایشان بر این باورم که خسارت کشت و صنعت نیشکر بر افت حاصلخیزی خاک و افزایش شوری به مراتب بیشتر از سد گتوند بوده است. همچنین خوشحالم که این برادر ارجمند میپذیرند به جای غلبه تفکر سازهای در مدیریت آب، باید به ترمیم تمهیداتی برای مدیریت مصرف بپردازیم.
نظر شما