سلامت نیوز: حاشیهنشینی که امروزه از آن به عنوان اسکان غیررسمی یاد میشود، ناخودآگاه چشمودل هر انسانی را آزار میدهد. نه میتوان آن را نادیده گرفت و نه میتوان امید داشت که مسائل آن خودبهخود و بهمرور حل شود.سکونتگاههای غیررسمی، اجتماعاتی توسعهنیافته در کنار شهرهای بزرگاند که طی زمان و فرایندی مشخص به وجود آمده و همواره از مسائل مختلفی رنج برده است.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه شرق در ادامه می نویسد: از عینیترین ویژگیهای این الگوی سکونت، نرخ بالای بیکاری، فقر مفرط اقتصادی، عدم مهارت فنی، مشاغل کاذب، تنوع قومی و زبانی، منشأ آسیبها و ناهنجاریهای اجتماعی و... است. این شیوه زندگی یکی از بزرگترین معضلات زندگی شهری در قرن حاضر است؛ پدیدهای جهانی که بعد از انقلاب صنعتی و همراه با توسعه شهرها ابتدا در کشورهای پیشرفته و پس از آن در کشورهای درحال توسعه گسترش یافت.
شیوه مواجهه با سکونتگاههای غیررسمی در سطح جهان
تاکنون در سطح جهانی روشهای برخورد با این معضل شهری بسیار متنوع بوده است. دهههای ١٩٥٠ و ١٩٦٠ رویکرد تخریب سکونتگاهها یا انتقال ساکنان آن به محلی دیگر مطرح بود. در دهههای ١٩٦٠ و ١٩٧٠ رویکرد غالب به صورت تأمین زمین و ارائه خدمات به ساکنان بود و بالاخره با ورود به دهه ١٩٨٠ توانمندسازی با رویکرد دارایی مبنا اهمیت مییابد؛ اما نکته قابلتأمل در این مواجهه آن است که دیگر برنامهریزان شهری طی زمان و با آزمون و خطا دریافتهاند که تأکید صرف بر ویژگیهای کالبدی و ظاهری به عنوان تنها روش مقابله با اسکان غیررسمی، نادرست است.
توانمندسازی پیامد رویکرد دارایی مبنا
رویکرد توانمندسازی نخستین بار در دهه ١٩٨٠ به عنوان یکی از شیوههای مقابله با این اجتماعات شهری طرح شد و در سال ٢٠٠٠ در نشست عمومی سازمان ملل هم مورد پذیرش قرار گرفت. پس از آن در آمریکای لاتین، آفریقا و آسیا نیز با استراتژیهای مختلفی اجرا شد. به طور کلی رویکردهای مطرح برای توسعه اجتماع محلی در سکونتگاههای غیررسمی دوگونه است:
نیاز مبنا و دارایی مبنا
در رویکرد نیاز مبنا مردم به عنوان افراد نیازمند تلقی میشوند و توجه صرف به نیازها و کمبودهاست؛ اما رویکرد دارایی مبنا به ظرفیتهای محلی و جلب مشارکت ساکنان متکی است. به این ترتیب برای شناسایی ظرفیتهای محلی یک سکونتگاه غیررسمی، باید موارد زیر مدنظر باشد:
١. باید به توانمندیهای ساکنان، انجمنهای عمومی محلی توجه شود و نه برمبنای آنچه در محله نیست و به آن نیاز است.
٢. مجموع داراییهای اجتماع محلی، اساس توسعه است. این داراییها شامل سرمایههای کالبدی یا فیزیکی (مثل مسکن، راه، پارک، فضای عمومی و...)، سرمایه مالی (نظیر پسانداز، پول نقد، درآمد افراد و...) و همچنین سرمایه اجتماعی (مثل مشارکت در انجمنهای محلی، اعتماد اجتماعی، امنیت، ارتباط همسایگی و محلهای، ارتباط دوستانه و خانوادگی و...) است.
برای جلب مشارکت ساکنان هم باید مراقب چند نکته بود:
١. دولت و مردم مانند دو شریک دارای منافع مشترک باشند و با تقسیم کار و هماهنگ با هم فعالیت کنند.
٢. مردم به جای نقش منفعل در توسعه، خود در آفرینش و مدیریت آن نقش فعال داشته باشند.
٣. برنامه مشترک دولت و مردم در طول زمان پدید میآید و نتایج آن هم بلندمدت است.
به این ترتیب توانمندسازی، زاده رویکرد دارایی مبنا است که نگاهی از پایین به بالا داشته و به ساکنانِ این سکونتگاهها نه به عنوان معضل، بلکه به عنوان دارایی مینگرد و ارتقای وضعیت اجتماعی و اقتصادی آنها را با نقش تسهیلگر دولت برعهده خود آنان میگذارد تا تعهد و توانمندسازی را جایگزین فرهنگ استحقاق و فقر کنند.
پایههای توانمندسازی در ایران
باوجود اینکه پیدایش اسکان غیررسمی در ایران دستکم به نیم قرن پیش برمیگردد، چارچوبهای قانونی و نهادی این روش مقابله با تصویب سند ملی توانمندسازی در سال ١٣٨٢ و تشکیل ستاد ملی توانمندسازی به عنوان بالاترین مرجع رسیدگی به اینگونه سکونتگاهها در سال١٣٨٣ پایهریزی شد. به این ترتیب رویکرد توانمندسازی به عنوان روشی در مقابل برخوردهای مقطعی، گزینشی و پراکندهکاریهای پیشین، معرفی شد و نخستین نگاه جدی دولت برای حل این معضل شهری بود. اولین اقدام دولت نیز با حمایت بانک جهانی در پنج استان کشور یعنی سیستانوبلوچستان، کرمانشاه، هرمزگان، کردستان و آذربایجانشرقی کلید زده شد.
تدوام بحران در سکونتگاههای غیررسمی ایران
طبق نظر برنامهریزان کشور، ایران اولین کشور خاورمیانه، سومین کشور آسیایی بعد از هند و پاکستان و ششمین کشور دنیاست که دارای سند ملی توانمندسازی است. از زمان تصویب سند ملی توانمندسازی تاکنون١٣ سال گذشته است و در این مدت پروژههای پژوهشی زیادی در سطوح مختلف انجام شده است. حتی بخشی از این پژوهشها در راستای تحقق سند ملی توانمندسازی به صورت پروژههای ملی و با حمایت دولت در شهرهای مختلف ایران نظیر زاهدان، کرمانشاه، تبریز و... اجرا شده است. اقدامات انجامشده با عنوان توانمندسازی، عمدتا در قالب بهبود و ساماندهی مسکن یا دسترسی به خدمات شهری (آب آشامیدنی سالم، روشنایی معابر و...) یا ساخت و احداث مراکز آموزشی، بهداشتی، فرهنگی انجام گرفته یا در حال انجام است.
از طرفی آمار منتشرشده از سوی سازمانهای رسمی هم نشان میدهد در بسیاری از شهرهای ایران، مسئله اسکان غیررسمی همچنان بهعنوان معضل جدی در مدیریت شهری مطرح است. نتایج طرحهای انجامشده با عنوان توانمندسازی هم یا در مرحله مطالعه اولیه بوده یا در برخورد با نظام نامعقول اداری گرفتار شده و بعضا تغییر ماهیت داده یا در بخشهایی هم که اجرا شده، هنوز پایش نشده است. بنابراین نمیتوان با اطمینان و به طور مستند از تغییر وضعیت این نوع سکونتگاهها سخنی گفت و به نتایج آن استناد کرد.ابعاد اجتماعی موضوع مورد کمتوجهی واقع شده و مهمتر از همه اینکه از چارچوب نظری توسعه اجتماعات محلی و جایگاه روش توانمندسازی دور شده است. همه این موارد در کنار افزایش جمعیت در سکونتگاههای غیررسمی و بحرانیبودن وضعیت برخی از این سکونتگاهها، پژوهشگران این حوزه را به این نتیجه رسانده است که نشانی از تغییر نیست و راهکارهای مختلف ساماندهی سکونتگاههای غیررسمی؛ از تخریب تا توانمندسازی ناقص و ابتری که اکنون در برخی نقاط ایران اجرا میشود و از آن بهعنوان توانمندسازی ساکنان یاد میشود، حداقل تا این زمان هیچکدام به صورت پایدار نتوانستهاند معضل سکونت غیررسمی را در شهرها حل کنند.
*عضو هیئت علمی گروه توسعه پایدار شهری و منطقهای جهاد دانشگاهی خراسان رضوی
نظر شما