سلامت نیوز:کمتر کسی است که قصه «ستایش» را نشنیده باشد. قصهای که شروعش فروردین ماه سال 95 بود؛ پسری در ورامین، دختر شش ساله افغان به نام ستایش را به قتل رساند. اکنون صحبت از اجرای حکم به میان آمده، اما شاید با مجازات جایگزین به جای تادیب انسانهای فراموشکار بتوان برای نوجوانی که در ناملایمات فرهنگی رشد کرده، گامی برداشت.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایسنا، رسیدگی به پرونده «ستایش» شهریورماه در شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی خازنی انجام و در نهایت سه اتهام عمل منافی عفت، قتل عمد و جنایت بر میت به متهم پرونده تفهیم میشود. بر اساس رای صادره، قاتل این پرونده در خصوص اتهام قتل عمد به قصاص نفس و در خصوص اتهام تجاوز به عنف به یک بار اعدام و در خصوص اتهام جنایت بر میت به 74 ضربه شلاق محکوم شد. با اعتراض به رای صادره توسط دادگاه کیفری، پرونده برای رسیدگی به شعبه 32 دیوان عالی کشور ارسال شد و دیوان عالی نیز حکم دادگاه بدوی را عینا تایید کرد.
در هر حادثهای زاویه نگاه همه از بیرون گود و از نگاه هر بینندهای متفاوت است. باید واقعیت را لمس کرد تا بتوان پیروزمندانه از گود خارج شد. واقعیتی از جنس خود واقعیت نه از جنس نگاههای مشابه به آن. ستایش با هیچ ستایشی قابل مقایسه نیست. مادر ستایش مادرانه هایش را به جای به آغوش کشیدن دختر شش سالهای که اگر بود باید روزهای میانی اول ابتدایی را میگذراند، سنگ قبرش را آذین می بندد.
مادر است دیگر شبها بی تاب گیسوان کودک از دست رفتهاش شب را به صبح می رساند. از پدرها نگویم بهتر است. رسم تمام دنیا همین است که رابطه علقه پدر و دختر ناگسستنی ترین رابطه دنیا شود. پدر باشی و کودکانه های دخترت را با جانش به باد بسپاری و دلتنگی های پدرانه ات را در راهرو دادگاه ها در اوج سکوت و غیرت مردانه به فریاد بکشی! بیرون گود باشی، مادر باشی، پدر باشی باز هم روایت این ماجرا عمق مادرانه ها و پدرانه های مادر و پدر ستایش از دست رفته را درک نخواهی کرد... . پس «هیس بیرون گودیها فریاد نمیزنند»
آن سوی ماجرا روایت امیرحسین هم در خور توجه است. پسری ١٧ ساله که با درخواست قصاص از سوی اولیای دم، در آستانه حکمی سنگین قرار گرفته است. جلسه رسیدگی به اتهامات او در شعبه هفتم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی خازنی برگزار شد. نوجوان جاهلی که عمر خود را در انتظار دردناک ترین حکم می گذارند. شب های نادمانه این نوجوانِ آبرو و عمر به تاراج رفته را هم کسی درک نخواهد کرد. نوجوانی که باید غرق تفریحات نوجوانی می بود، این روزها طبل رسوایی اش را در دست گرفته و پشیمانی اش را ساز می کند تا شاید به گوش برساند که جبران خواهد کرد که پشیمان است. دعاهایش این است که خدا به دل مادرانه ستایش مهر مادری با چاشنی دل رحمی بیاندازد و از قصاص بگذرد... نوجوان است دیگر...
به گفته وکیل مدافع متهم پرونده ستایش در راستای رایزنیهایی که برای اخذ رضایت اولیای دم ستایش قریشی صورت گرفته بود، تعدادی از بانوان انسان دوست مهر ماه سال جاری برای اخذ رضایت از خانواده ستایش به خیرآباد رفتند و با خانواده ستایش ملاقات کردند و در تلاش بودند که رضایت خانواده ستایش را بگیرند تا نوجوان مدفون شده در عقربه ساعت های 21 فروردین 95 را نجات دهند.
در مقابل اولیای دم ستایش خواستار اجرای حکم به جدیت و فوریت هستند تا به گفته پدر ستایش اجرای این حکم عبرتی برای دیگران باشد. مانند تمام الگو سازی هایی که تمامی این سال ها ترسیم شد. اما الگو سازی تا کی؟ روایت گری تلخ زندگی های این چنین تا کی؟ این پایان دهشتناک حوادث این چنینی نیست. قربانی ها رو به افزایش هستند و راهرو دادگاه ها پر و خالی می شود از خانواده هایی چون خانواده ستایش در پی احقاق حق و خانواده هایی چون خانواده امیرحسین و التماس هایی که شاید تنها خدا می بیند و می شنود و در سکوت دنیا باقی میماند.
به گفته وکیل اولیایدم ستایش چند روزی است که پرونده ستایش به اجرای احکام دادسرای شهرستان ورامین ارسال شده است و خانواده ستایش مصر به اجرای حکم هستند.
اما در کنار این وقایع، تدبر در آیات قرآنی که احکام و قوانین ما را تحت الشعاع قرار میدهد، خالی از لطف نیست.
قرآن و آیات مربوط به قصاص
موضوع قصاص در قرآن از آیات مختلفی استنباط میشود؛ مثلا در آیه 194 سوره بقره آمده است: «الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَی عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَی عَلَیْکُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ»
«این ماه حرام در برابر آن ماه حرام است و (هتک) حرمت ها قصاص دارد پس هر کس بر شما تعدی کرد همان گونه که بر شما تعدی کرده بر او تعدی کنید و از خدا پروا بدارید و بدانید که خدا با تقواپیشگان است»
اما در بسیاری از آیات نیز خداوند بر لزوم عفو و بخشش و تقدم دیه بر قصاص تاکید کرده است، مثلا در آیه 178 همان سوره بقره تاکید شده است که گرفتن خون بها یا دیه از اجرای حکم قصاص بهتر است و باعث رحمت و گشایش خداوند می شود «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصَاصُ فِی الْقَتْلَی الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالأُنثَی بِالأُنثَی فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاء إِلَیْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِکَ تَخْفِیفٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَی بَعْدَ ذَلِکَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِیمٌ »
«ای کسانی که ایمان آوردهاید در باره کشتگان بر شما (حق) قصاص مقرر شده آزاد عوض آزاد و بنده عوض بنده و زن عوض زن و هر کس که از جانب برادر (دینی) اش (یعنی ولی مقتول) چیزی (از حق قصاص) به او گذشت شود (باید از گذشت ولی مقتول) به طور پسندیده پیروی کند و با (رعایت) احسان (خونبها را) به او بپردازد این (حکم) تخفیف و رحمتی از پروردگار شماست، پس هر کس بعد از آن از اندازه درگذرد وی را عذابی دردناک است»
همچنین در آیه 126 سوره نحل آمده است: «وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُواْ بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ وَلَئِن صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیْرٌ لِّلصَّابِرینَ »
«و اگر عقوبت کردید همان گونه که مورد عقوبت قرار گرفتهاید (متجاوز را ) به عقوبت رسانید و اگر صبر کنید البته آن برای شکیبایان بهتر است»
در این آیه نیز خداوند افراد را به صبر و شکیبایی دعوت میکند و میگوید صبر و شکیبایی از انتقام جویی بهتر است. همچنین در آیه 28 مائده نیز خداوند می گوید آن دسته از بندگانش که از او می ترسند از انتقام جویی خوداری می کنند و در همه آیاتی از قرآن که مفهوم عقوبت دارد خداوند در ادامه آیه مومنین را از انتقام جویی منع می نماید و به صبر و شکیبایی دعوت می نماید و تاکید می نماید که اگر این حکم اجرا نشود بهتر از اجرای آن است. لزوم بخشش و رحمت علاوه بر این مطلب در بیشتر آیات نیز به چشم می خورد.
در نتیجه با توجه به مطالب گفته شده آیا تادیب کافی نیست؟ جامعه ما تادیب و قصاص را به کرات تجربه کرده است. کاش می شد بستر را برای اخلاق فراهم کرد. با توجه به اینکه ریشه انسان از واژه «نَسَی» به معنای فراموشی می آید در نظر گرفتن مجازات اعدام صرفا با رویکرد تادیب و عبرت آموزی حق مطلب را برای انسان فراموشکار ادا نخواهد کرد. وقتی بستر برای ارتکاب چنین جرایمی در جامعه آنقدر فراهم هست که به وفور از این دست جرایم کماکان به وقوع می پیوندد تنها، مجرم شناختن یک نفر و مجازات کردن آن به اشد مجازات پاسخگوی تمام نیاز جامعه نخواهد بود، فارغ از این مساله میتوان مجازات های جایگزین را اعمال کرد. قتل نفس و قصاص نفس هر دو سلب حیات است. حیاتی که خدا عطا کرده است، اما شاید با مجازات جایگزین به جای تادیب انسان های فراموشکار که به سرعت یک خواب همه چیز را از یاد می برند برای نوجوان هایی که در ناملایمات فرهنگی رشد کرده اند گامی برداریم که هم رضایت خدا را در راس امور قرار دهیم و هم به کمال رسیدن را به آنها بیاموزیم.
کمتر کسی است که قصه «ستایش» را نشنیده باشد. قصهای که شروعش فروردین ماه سال 95 بود؛ پسری در ورامین، دختر شش ساله افغان به نام ستایش را به قتل رساند. اکنون صحبت از اجرای حکم به میان آمده، اما شاید با مجازات جایگزین به جای تادیب انسانهای فراموشکار بتوان برای نوجوانی که در ناملایمات فرهنگی رشد کرده، گامی برداشت.
نظر شما