ما فارسی زبانان از آنجا که فارسی، زبان اصلی و مادری ماست، کمتر به اصطلاحات مرسوم خود توجه میکنیم. بسیاری از این اصطلاحات زمانی برای ما جلوهگری و خودنمایی میکنند که بخواهیم آن را به زبان دیگری برگردانیم.
اصطلاحات، در لایههای گوناگون ارتباطی رنگ و بوی خاص خود را پیدا میکنند، چندان که در عالم محاورات روزمره، مردم هنگامیکه مناسبات مالی با هم پیدا میکنند، از برخی اصطلاحات و زمانی که با یکدیگر مناسبات معمول برقرار میسازند، از گروه دیگری از اصطلاحات مدد میجویند. اصطلاحات بیشتر هنگامیبه یاری گوینده میآیند که وی قصد دارد با کوتاهترین بیان، در رساترین جمله مضامین بلندی را به مخاطب خود عرضه کند. یکی از دوایر بزرگ ارتباطی که هر روزه در مناسبات اجتماعی زاینده اصطلاحات ریز و درشت است، حوزه سلامتی، بیماری و ناخوشی انسانهاست. برای مثال، هنگامیکه فردی از فامیل یا بستگان در معرض مرگ قرار دارد، برای آنکه احوال او را به دیگران بیان کنند، از عبارت کوتاه «رو به قبله» استفاده میکنند. حال فرض کنید به یک نفر که به زبان دیگری گفتگو میکند، بدون هیچ مقدمهای بگویید که فردی رو به قبله است و نیاز به پزشک دارد! او تنها برداشتی که از سخن شما خواهد کرد، نیاز به پزشک است و فوریت و اهمیت حیاتی کلام شما را نخواهد فهمید. عبارت سوالی و صمیمی «دماغت چاق است؟» نیز از همین مقوله است. شما هنگامیکه این جمله را برای دوست خود به کار میبرید، از یک سو صمیمیت خود را عرضه میکنید و از سوی دیگر، در یک عبارت کوتاه قصد دارید از کلیت سلامت روح و جسم دوست خود باخبر شوید.
اصطلاحات و عبارات بسیاری در حوزه بیماری و سلامت وجود دارد. عبارات دیگری مانند: غزلش را خوانده است، کنایه از مرگ؛ دل پیچه، کنایه از دردهای کولیکی روده؛ دل شوره کنایه از اضطراب و... تنها معدود اصطلاحاتی است که در زبان فارسی وجود دارد و بیگانگان با این زبان در وهله اول هنگامیکه چنین عباراتی را از گویندهای میشنوند، مبهوت شده و تا چرایی کاربرد آن را برایشان تعبیر نکنند، به درستی با چنین مضامینی ارتباط برقرار نخواهند ساخت.
با وجود اصطلاحات جذاب و گویای زبان فارسی در بیان وضعیتهای متفاوت سلامتی، متاسفانه امروزه عباراتی نیزدر این زبان وارد گردیده که اگرچه منظور گوینده را میرساند اما کاربرد آن نه تنها به صواب نیست بلکه به خطا نیز هست.
اشاره به مطالب فوق بهانهای بود تا نویسنده در این کوتاه نوشت، اجتماع فهیم ایرانی را از کاربرد یکی از این عبارات که روز به روز در حال مرسوم شدن است، بر حذر دارد. این اصطلاح نامیمون آنچنان در حال ریشه دواندن است که متاسفانه در محاوره معمول سینما و تلویزیون امروز کشورمان نیز وارد شده است. به طور مثال، در یکی از لوکیشنهای فیلم سینمایی کلاغ پر، دو تن از بازیگران عزیز و محترم با بیتوجهی کامل، فرد مقابل خود را «منگول» میخوانند کنایه از اینکه آن شخص، ابله، نادان و عقبافتاده است. این عزیزان اگرچه تنها بیانکننده دیالوگ مربوطه هستند اما نویسنده محترم فیلمنامه خواسته یا ناخواسته در حال جاانداختن عبارتی خطا در جامعه است. کافی است در نظر داشته باشیم که بیماری منگولیسم هر آینه ممکن است یکی از نزدیکترین عزیزان ما را درگیر سازد. آن وقت هرگز از به کار بردن عبارت منگول برای توهین به فردی، نه تنها استقبال نخواهیم کرد بلکه به شدت با آن برخورد نیز میکنیم.
در پایان، بر خود فرض میدانم به عنوان یک پزشک، از عموم هموطنان گرانسنگ خود بخواهم از کاربرد عبارت «منگول» برای تقابلات کلامیروزمره به شدت اجتناب ورزیده و به یاد داشته باشند که «منگول» یک انسان است با عارضهای در ترجمان ژنتیکی خود. منگولیسم یا نشانگان دان نوعی اختلال ژنتیکی است یعنی تفاوتی در ژنتیک این بچههاست و بنابراین قابل درمان نیست، مردم عادی در سلولهای بدنشان 46 کروموزوم دارند اما این بچهها 47 کروموزوم دارند. در واقع هنگامیکه سلول جنسی ماده یا همان تخمک از دو قسمت شدن سلولهای اولیه در تخمدانها در حال تشکیل شدن است و کروموزومهای سلول اولیه برای دو قسمت شدن نصف میشوند، کروموزوم شماره 22 در بعضی موارد در بدن مادر نصف نمیشود، در نتیجه سلول جنسی ماده تشکیل شده به جای آنکه 23 کروموزوم داشته باشد، 24 کروموزوم دارد. این تخمک در لقاح با اسپرم 23 کروموزومی، سلول جنین با 47 کروموزوم تشکیل میدهد. همه ما به طور طبیعی 23 کروموزوم را از مادر و 23 کروموزوم را از پدر میگیریم تا 46 کروموزومی باشیم اما این کودکان 24 کروموزوم از مادر دریافت میکنند.
نشانگان داون از همان ابتدای تولد با صورتی کاملا گرد، گوشهای پایینتر از معمول و چشمهای کشیده و کف دستها که خطوط کمیدارد؛ قابل تشخیص است. کسی به طور قطع نمیداند که چرا این حالت اتفاق میافتد و هیچ روشی برای پیشگیری از اشتباه کروموزومیکه موجب این نارسایی میشود، شناخته نشده است. بنابراین هر خانوادهای امکان داشتن چنین فرزندی را دارد.
جالب است بدانیم که برخی از سینماگران موفق سینمای ایران، در یک یا دو اثر خود از بازیگران مبتلا به این نشانگان استفاده کرده و از بازی درخشان و توانمندی خوب آنها تعریف کردهاند. برخی از قهرمانان پاراالمپیکها نیز از مبتلایان به این عارضه هستند و...
دکتر حسین کرمانپور
نظر شما