به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایران، نوروز امسال 36 میلیون و 500 هزار ایرانی به مناطق مختلف کشور سفر کردند. نکته مهم تعداد مسافران نوروز نیست، موضوعی که در این آمار پررنگ میشود، علاقه مردم به سفر کردن آن هم در روزهایی است که هزینه یک مسافرت معمولی چند برابر بیشتر از بقیه ایام سال میشود. مثلاً هزینه یک شب اقامت در هتل سه ستاره و ویلای متوسط در شمال ایران یا جزایر جنوبی به طور متوسط از سه میلیون تا 10میلیون تومان بود. هزینه خورد و خوراک هم که داستان متفاوتی دارد و یک خانواده چهار نفره برای یک وعده باید به طور متوسط بین یک تا دو میلیون تومان هزینه میکردند. هزینه تنقلات و مراکز تفریحی و بلیت رفت و برگشت، بنزین و استهلاک ماشین هم یک طرف دیگر اعداد و ارقامی بود که خرج سنگینی روی دست سرپرست خانوار میگذاشت.
اما با همه این توضیحات و هزینه سنگین سفرهای معمولی، باز هم مردم سفر رفتند، حتی با یک چادر مسافرتی ساده و یک خودروی معمولی. یعنی این 36 میلیون نفر خرج سنگین و سفر سخت را به جان خریدند و راهی جادهها شدند که همین موضوع اهمیت زیادی دارد. چطور مردم در هر شرایط مالی علاقه خود را به سفر از دست نمیدهند و با کمترین امکانات، خانوادگی سفر میکنند؟ برای پیدا کردن جواب این سؤال با تقی آزاد ارمکی جامعهشناس و استادتمام دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران گفتوگو کردیم.
این استاد دانشگاه قبل از هر چیز درباره مسأله پیدایش سفر و تأثیر آن بر قشر کم بضاعت جامعه توضیح میدهد: «سفر با خودرو و خروج از شهر به سمت مقاصد دور یا نزدیک، بیشتر توسط قشر متوسط و متوسط به پایین انجام میشود که هزینه کمی برای آنها دارد. اما باید توجه داشت که این تجربهای نوپدید و مربوط به زندگی مدرن است. به عبارت دیگر، این مسأله را باید بیشتر از این جهت ارزیابی کرد که اساساً زندگی مدرن یک زندگی ناآرام در حال حرکت است و یک زندگی ثابت و بیحرکت نیست. انسانها با سفر، زندگی مدرن را تجربه میکنند، سفر یا زندگی که در آن لحظهها اهمیت دارند، تغییرات فراگیر و گوناگونیها زیاد است و البته بسیار پرخطر و پر ریسک هم هست.»
او با اشاره به شکلگیری سفر در زندگی مردم میگوید: « یک فرضیه این است که ورود قطار یا خودرو یا افزایش تعداد خودروها در جامعه باعث شد که ایرانیها به مسافرت بروند. اما شواهد تاریخی و تجربههای مربوط به گذشته این سرزمین نشان میدهد که اینگونه نیست.»
تقی آزاد ارمکی در تشریح شواهد تاریخی و تجربههای گذشته در تأیید اهل سفر بودن ایرانیان، اضافه میکند: «مردم ایران از گذشتههای دور اهل سفر بودهاند، بله، درست است که در گذشته سفر محدود بود، اما در دوره جدید با آمدن وسایل حملونقل مدرن، هم بر میزان این سفرها افزوده شد و هم اینکه ایرانیان حالا با این وسایل میتوانند به راههای دور دسترسی داشته باشند. به همین دلیل مراحل سفر مردم از گذشته تا به امروز متفاوت شده است. در قدیم سفرهای عموم مردم فقط محدود به محلههای خودشان بود، یعنی جابهجایی ایرانیان فقط در همین محدوده انجام میشد که آنچه به عنوان صفت ایرانیان در دید و بازدیدهای دوستان و آشنایان در فاصلههای دور و نزدیک دیده میشود نیز ناشی از همین موضوع است. اما بعد از آمدن خودرو و قطار، وسعت و تعداد این جابهجاییها بیشتر شد.»
آزاد ارمکی همچنین از تأثیر کمرنگ شدن نظامهای سنتی در افزایش سفرهای مردم در دورههای جدید خبر میدهد و میگوید: «در آن دوران، سفرها و جابهجاییها بیشتر به شهرها و اماکن زیارتی مانند مشهد، قم و کربلا مربوط بود که بسیار پرهزینه و طولانی مدت و درعین حال مخصوص اقشار خاصی از جامعه میشد. پس از ورود وسایل جدید حملونقلی، آن قشری که همیشه به مناطق و محیطهای نزدیک خود سفر میکردند، امکان جابهجاییهای گستردهتر را یافتند، اما برای این قشر هم همچنان اصلیترین گزینه سفر اماکن زیارتی است.»
این استاد دانشگاه پس از اشاره به جابهجاییهای جمعیتی ناشی از مهاجرت به شهرها در دهههای اخیر، توضیح میدهد: «پس از مهاجرت افراد به شهرهای بزرگ و دورشدن از موطن اصلیشان یعنی روستاها و شهرهای کوچکتر، امروز میبینیم که بخشی از سفرهایی که انجام میشود، به نوعی بازگشت به این مناطق است، یعنی بازگشت به موطن اصلی و دید و بازدید با خویشان و آشنایان. برای همین است که در سفرهای نوروزی شاهد سفرهای خودرویی زیادی به شهرهای نزدیک تهران، مثلاً اراک، کاشان یا شهرهای مازندران ، قزوین و غیره هستیم.»
جامعه ایرانی رو به سوی حرکتهای نامحدود
استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران با تأکید دوباره بر اینکه بیشترین حجم مسافرتها در سالهای اخیر ابتدا با هدف رسیدن به اماکن زیارتی، دوم شهرها و مناطق دیدنی ایران و سوم شامل بازگشت به موطن یعنی دیدار با خانواده و دوستان قدیم است، ادامه میدهد: «همه این مسافرتها، نشان میدهد که امروزه جامعه ایران از یک فرآیند یا تجربه حرکت محدود به یک حرکت نامحدود رسیده است، یعنی جابهجاییهای ایرانیان در سالهای اخیر بسیار گسترده شده است.»
بـــــه بـــــاور آزادارمکـــی، ایــــن جابهجاییهای بزرگ جمعیتی در مسافرتهای ایرانیان، یک پیامد مهم برای جامعه ایرانی دارد که آن هم تغییر روابط و اختلاط فرهنگها و روابط است.
او در توضیح این تغییر روابط و اختلاف فرهنگها و پیامدهای آن، میگوید: «افراد در این مسافرتها و جابهجاییها و پس از برخورد با محیطهای طبیعی، تاریخی و فرهنگی مختلف، با حجم انبوهی از آرزوها و انتظارات متفاوت نسبت به آرزوها و انتظارات خود روبهرو میشوند. به عبارت دیگر مسأله این سفرها فقط این نیست که آدمها بروند، ببینند و برگردند، بلکه وقتی بازگشتند، تحت تأثیر برخوردهای فرهنگی آرزوها، تمایلات و خواستههای آنان هم تغییر میکند.»
در این میان برخی بر این باورند که باتوجه به اینکه بیشترین میزان سفرها بویژه در نوروز با استفاده از خودروهای شخصی انجام میشود، پس بیشترین تقاضا یا رویکرد نسبت به سفر هم مربوط به اقشار و گروههای پایین دستی است که جز استفاده از خودرو، راه دیگری برای انجام سفر ندارند. زیرا سفر با هواپیما و اقامت در هتلها برای بسیاری از مردم پرهزینه و گران است. تقی آزاد ارمکی درباره نسبت یا ارتباط وضعیت اقتصادی مردم و اقشار جامعه با کیفیت سفرهای آنان، میگوید: « سفر با خودرو فقط متوجه قشر خاصی از جامعه نیست.
همه افرادی که توانستند خودرویی تهیه کنند، با خرید خودرو سفر را هم شروع کردند. اساساً با خرید خودرو سفر شروع میشود، اما نکته این است که طبقات بالا هم از گذشتههای بسیار دور ایران به طور مستمر در حال سفر بودهاند. اما طبقات پایین در انتخاب زمان و مکان سفر دچار محدودیت هستند. برای همین است که در نوروز شاهد بیشترین حجم سفرها هستیم یا اینکه عموماً مردم به شهرهای نزدیک میروند تا اینکه با خودرو به شهرها و مناطق دور بروند.»
این استاد تمام دانشگاه معتقد است، با سفر کردن یک جا به جایی اجتماعی، تغییر فرهنگی و یک مصرف جدید به وجود میآید. به تعبیر دیگر مصرفی به وجود میآید که در گذشته نبوده است.آزاد ارمکی توضیح میدهد: «مثلاً در نقاطی که هتل و مسافرخانه وجود ندارد مردم دیگر منتظر نمیمانند و با ماشین خود و یک چادر سفر میکنند، در کنار یک درخت و محله آباد چادر میزنند که همین موجب ویرانی آن منطقه آباد میشود. اینجاست که نگاه به خیلی چیزها مثل زیست و زندگی تغییر میکند و در ادامه آن مداخله در طبیعت هم به وجود میآید. نتایج این رفت و آمدها تصادف، مصرف زیاد بنزین، آلودگی و مصرف غذاهای فست فودی است. سفر عموماً با مصرف همراه است، اما ما اکنون با مصرفی جدید روبهرو هستیم که در گذشته نبوده است.»
این جامعهشناس در پاسخ به این پرسش که پیامدهای این نوع سفرهای نوروزی برای مردم چیست و چه پیامدهای اقتصادی و زیستی برای ایران در کلیت آن دارد، بیان میکند: «در مرحله اول این پیامدها میتوان گفت که اختلال در نظام اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی به وجود میآید. در مرحله دوم، آدمها به فضای بیرونی و شناخت بهتر دیگران پی میبرند و آن را به رسمیت میشناسند. اتفاقاً این مسافرتها کمک میکند که مردم زودتر مدرن شوند و دغدغههای جهان بزرگتر از محله و منطقه خود را پیدا کنند. این موارد بعدها قابل بحث و گفتوگو است و میتوانند در نظامهای سیاسی از آنها برای سازندگی کشور استفاده کنند.»
آزاد ارمکی میگوید: «سفرها باعث تغییرات در انسانها هم میشود، یعنی پس از گسترش سفر، ما دیگر با آدمهای ساده پیش از انجام سفر روبهرو نیستیم که با نیازهای حداقلی زندگی میکرد و چیزهای بیشتری نمیخواست، بلکه با آدمی روبهرو میشویم که با این سفرها تنوعهای زیادی را دیده است. به همین دلیل است که شاهد افزایش مصرف در جامعه هستیم که از نظر سیاسی نیز هدایت، مدیریت یا تأمین نیازهای این انسانهای تازه هم ساده نیست.»
او با اشاره به اینکه در گذشته تاریخی، سفرها سخت و پرهزینه و مربوط به قشر خاصی بود، اما امروز سفر آسان شده است، میگوید: « به رغم این سادگی و دم دستی و سهل شدن، اثرات اجتماعی و فرهنگی سفر نسبت به گذشته تاریخی بسیار بیشتر شده است. در قدیم سفر تغییری در مردم و زیست آنها ایجاد نمیکرد، اما امروز پیامدهای فرهنگی سفر قابل کنترل نیست و به همین دلیل است که شاهد تغییرات سریع هستیم، به گونهای که میتوان از آن با عنوان بههم ریختگی اجتماعی یاد کرد.»
این جامعهشناس درباره میزان تصادفات جادهای و تعداد فوتیهایی که هر سال در نوروز ثبت میشود نیز توضیح میدهد: «عجیب نیست که انسانها با علم به اینکه میدانند خطر مرگ ناشی از تصادف بسیار بالا است، باز هم تا این اندازه به سفر با خودرو علاقه نشان میدهند. البته مردم به این دلیل سفر نمیکنند تا تصادف کنند، اما میدانند که احتمال تصادف بسیار بالاست. به نظر من، این تناقض را فقط میتوان با تغییراتی که در مفهوم مرگ ایجاد شده، توضیح داد. به عبارت دیگر اکنون در جامعه شاهد هستیم که مسأله مرگ در نظام فرهنگی و اجتماعی ما سادهانگاری شده و گاه به سخره گرفته میشود. در فضای مجازی، در بازیهای رایانهای این نگاه دیده میشود. بنابراین تغییری که اتفاق افتاده، این است که نگاه به زندگی و فلسفه کلی آن تغییر کرده و اگر قرار است از میزان تصادفات کاسته شود، باید نگاه به زندگی و فلسفه کلی آن تغییر کند تا آدمها به جای جدی نگرفتن خطر مرگ، بیش از پیش مسئولیت خود در زنده ماندن، زندگی کردن، توسعه، رشد، تعالی، افزایش ثروت و تربیت فرزند را بپذیرند.»
نظر شما