دوشنبه ۶ آذر ۱۴۰۲ - ۱۲:۱۰
کد خبر: 363914

زن ۵۲ ساله با مراجعه به پلیس از همسرش که به تازگی با او ازدواج کرده بود، شکایت کرد و گفت: دیگر هیچ امیدی به ازدواج نداشتم و پیردختری بود تا اینکه سلمان به خواستگاری‌ام آمد.

پناه بردن نوعروس ۵۰ ساله به پلیس

به گزارش سلامت نیوز به نقل از همشهری آنلاین، زن ۵۲ ساله درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: ما اهل یکی از روستاهای اطراف مشهد هستیم.

من در کودکی داخل تنور افتادم و یک پایم کوچک‌تر از دیگری است، برای همین هیچ‌کس با من ازدواج نکرد و من تا ۲ سال پیش به اصطلاح در خانه مانده و پیردختر شده بودم، اما هم خانه و هم ماشین داشتم و حقوق پدرم نیز به حسابم واریز می‌شد.

از نظر مالی محتاج کسی نبودم تا اینکه ۲ سال قبل آقایی که قبلا ازدواج کرده بود به خواستگاریم آمد. او از همسرش جدا شده بود و به نظر آدم مذهبی و خوبی می‌آمد. در مدت آشنایی همواره کارهای خداپسندانه می‌کرد و همیشه می‌گفت من سر کار هستم و خلاصه خود را فردی کاملا مذهبی جا زد.

آن زمان مادرم مریض بود و دکترها جوابش کرده بودند. همه می‌گفتند او خیالش به خاطر تو راحت نیست، اگر تو هم سر و سامان بگیری مادرت می‌تواند با خیال راحت از دنیا برود . خلاصه آنقدر گفتند که راضی به ازدواج شدم اما از روزی که به عقد سلمان درآمدم ورق برگشت.

او فقط در خانه بود و اصلا از خانه بیرون نمی‌رفت، کار نمی‌کرد، فقط می‌خورد و می‌خوابید. وقتی حرفی می‌زدم، می‌گفت تو دوست داشتی همسرت آدم معتقدی باشد که من هستم. مدتی بعد افترا و تهمت‌هایش نیز شروع شد و مدام می‌گفت من پول‌هایم را به کسی دیگر می‌دهم یا با کسی در ارتباط هستم و بعد هم مرا ضرب و شتم می‌کرد.

او همیشه مرا تهدید می‌کرد که از رابطه خیالی من با فرد دیگر پرده برخواهد داشت و آبروی مرا خواهد برد. من هم که با آبرو زندگی کرده بودم به او باج می‌دادم. اول خانه و ماشینم را به نام او کردم و بعد هم حقوقم را از من گرفت و حالا هم با افترا و تهمتی که به من زده، چند ماهی است مرا ترک کرده.

با صدور دستوری از سوی سرهنگ قاسم همت‌آبادی (رئیس کلانتری طبرسی شمالی) بررسی‌های مشاوره‌ای و اقدامات قانونی درباره ماجرای این زن میانسال به گروه مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی سپرده شد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha