امروزه خیانت از عوامل موثر در بروز از همسیختگی خانواده، تعارضات خانوادگی و گسترش آسیب‌های اجتماعی است که در این بخش به آن پرداخته خواهد شد. آنچه که عمدتاً در تحلیل‌های موجود نادیده گرفته شده عدم پرداختن به زمینه‌ها و بسترهای اجتماعی شکل‌گیری این پدیده است که در این بخش تلاش خواهیم کرد به برخی از این جنبه‌ها بپردازیم.

بسترهای اجتماعی شکل گیری خیانت

یکی از مهمترین مسائلی که طی چند دهه‌ی اخیر و به دنبال تغییرات نهاد خانواده گسترش یافته خیانت[۱] در روابط زنان و مردان است. هر چند خیانت یک پدیده‌ جدید نیست اما شکل، کارکرد و پیامدهای آن تفاوت قابل ملاحظه‌ای با دوران گذشته دارد. امروزه خیانت از عوامل موثر در بروز از همسیختگی خانواده، تعارضات خانوادگی و گسترش آسیب‌های اجتماعی است که در این بخش به آن پرداخته خواهد شد. آنچه که عمدتاً در تحلیل‌های موجود نادیده گرفته شده عدم پرداختن به زمینه‌ها و بسترهای اجتماعی شکل‌گیری این پدیده است که در این بخش تلاش خواهیم کرد به برخی از این جنبه‌ها بپردازیم.

تاکنون تعاریف متعددی از خیانت ارائه شده است. در یک تعریف، خیانت به معنی شکسته شدن یک پیمان (ازدواج) است. خیانت اشاره به تقلب، زنا (هنگامی که فرد ازدواج کرده باشد)، بی‌وفایی، عشق بازی و یا تخلف از قرارداد بین زن و شوهری اطلاق می‌شود که دارای عناصر عاطفی و جنسی است (ویکس و همکاران، ۲۰۰۳).

برخی دیگر از محققان نیز خیانت را نوعی تخلف قلمداد می‌کنند که یکی از همسران در مجموعه‌ی نقش‌ و هنجارهای روابط خود در ارتباط با همسرش ایجاد می‌نماید. چنین نقضی منجر به حسادت جنسی و رقابت می‌گردد. آنچه که باعث بروز خیانت می‌گردد به نوع انتظارات زن و شوهر نسبت به همدیگر بستگی دارد. به این ترتیب نوع انتظاری که زن و شوهر نسبت به نقش و روابط همدیگر دارند می‌تواند از عوامل موثر در بروز خیانت، خشم و آسیب‌های روانی باشد (لیکر و کارلوزی، ۲۰۱۲).

آمارهای مربوط به خیانت‌های زناشویی

آمار قابل استناد و دقیقی در خصوص تعداد خیانت‌های زناشویی در دسترس نیست. بر اساس برخی تحقیقات احتمال درگیر شدن مردان در خیانت زناشویی در مقایسه با زنان بیشتر است. همچنین چهار درصد مردان و یک درصد زنان ازدواج کرده، درگیر روابط در خیانت می‌شوند. علت این اختلاف به صورت کلی، فشارهایی است که باعث ایجاد انگیزه‌ در بین مردان و زنان برای عدم التزام به یک شریک جنسی می‌شود. عامل دیگر به موضوع تأثیر و قدرت بر می‌گردد. به عنوان مثال زنانی که از قدرت و استقلال مالی بیشتری برخوردار هستند، احتمال بیشتری دارد که نسبت به همسر خود خیانت نمایند.

مشاهدات موجود در کشورمان هر چند حاکی از آن دارد که تعداد قابل توجهی از افراد به دلیل خیانت‌های زناشویی به مراکز مشاوره مراجعه می‌کنند اما آمار دقیقی در این خصوص وجود نداشته و یا منتشر نمی گردد. دلیل آن نیز عمدتاً به خصوصی بودن این آسیب و پیامدهای اجتماعی و قانونی آن بر می‌گردد. زیرا خیانت از نظر قانون مجازات اسلامی جرم محسوب می‌شود.

تبیین خیانت

دیدگاههای مختلفی به تبیین خیانت در روابط زناشویی می‌پردازد که هر کدام به جنبه‌هایی از آن می‌پردازند و در این بخش به برخی از آنها اشاره می‌گردد.

نظریه‌ی کثرت‌گرایی استراتژیک (Strategic pluralism theory) متمرکز بر نقش عوامل محیطی بر مسائل جنسی و تأثیر عوامل استرس‌زای زندگی است. لذا این عوامل نقش عمده‌ای بر بروز خیانت دارند (‌اشمیت، 2005). بر اساس نظریه‌ نسبت جنسیتی (‌Sex-ratio theory ) روابط و پویایی‌های جنسی با توجه به مناطق مختلف جهان و نسبت مردان و زنانی که در سن ازدواج قرار دارند متفاوت است. بر طبق این نظریه هنگامی که نسبت جنسی بالا باشد، مردان احتمال بیشتری دارد که درگیر روابط جنسی بی‌قید و خارج از ازدواج گردند. به عبارت دیگر در جوامعی که سن ازدواج و نسبت جنسیتی بین زنان و مردان بالا باشد احتمال بروز پدیده‌ی خیانت افزایش می‌یابد (شپرد، 1995).

افرادی که سبک‌های پیوند ناایمن دارند اغلب دچار خیانت جنسی می‌شوند. مردانی که از نظر جنسی ناراضی باشند احتمال درگیری آنها در موضوع خیانت افزایش می‌یابد. در حالیکه زنانی که درگیر خیانت می‌شوند عمدتاً به دلیل نارضایتی عاطفی است (لامرز و همکاران،‌۲۰۱۱). در جوامع بزرگتر مانند شهرهای صنعتی تمایل کمتری وجود دارد که بر وضعیت افرادی که اقدام به خیانت می نمایند نظارت نمایند. در حالیکه در جوامع و شهرهای کوچکتر نظارت بیشتری وجود دارد.

خیانت در کشورمان به دلایلی از پیچیدگی‌های زیادی برخوردار است و دلایل متعددی نیز در بروز آن موثر است. لذا ضروری است که تبیین جامعی در خصوص جنبه‌های مختلف این پدیده داشت. خیانت در جامعه‌ی ما در بستر اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی شکل می‌گیرد که این امر بر دشواری‌های آن می‌افزاید. همچنین خیانت در جامعه در ببین برخی از افراد در حال تبدیل شدن به یک کالای لوکس است و حتی در روابط دوستانه، آن را مایه‌ی تفاخر قلمداد کنند. خیانت در جامعه‌ی ما ناشی از روند تغییرات خانواده‌ی معاصر است. البته این تغییرات متأثر از شرایط اجتماعی و فرهنگی و تغییر در بینش و نگرش افراد نیز می باشد.

بسترهای اجتماعی شکل گیری خیانت
خیانت؛ علل، ریشه ها و پیامدهای آن

خانواده‌ی معاصر “کمتر صمیمی” هستند. زن و شوهر زمان کمی را به گفتگو با همدیگر اختصاص می‌دهند. لذا عدم برخورداری از مهارت “ارتباط موثر” یکی از مهمترین عوامل در بروز خیانت بین زنان و مردان محسوب می‌شود. زنان و مردان آرامش و امنیت را در “محیط بیرون از خانه” جستجو می‌نمایند. در حالیکه آرامش در حل مثبت تعارضات درون خانواده است. در خانواده‌های معاصر “فضای گفتگوی دموکراتیک” بین اعضای خانواده مخصوصاً زن و شوهر به شدت محدود است.

این عامل می‌تواند زمینه‌ساز خیانت در بین زوجین شود. زیرا هنگامی که در بین زن و شوهر فضایی سازنده برای تعامل و گفتگوی دموکراتیک فراهم نباشد، آنها ممکن است محیط بیرون از خانه جذب افرادی شوند که چنین امکانی را برایشان فراهم می‌سازند. فضای گفتگوی دمکراتیک مبتنی بر احترام متقابل بین زن و شوهر است.

ازدواج و انتخاب‌های نادرست یکی دیگر از عوامل موثر در بروز پدیده‌ی خیانت در جامعه محسوب می‌شود. ازدواج‌های تحمیلی، نارضایتی از زندگی، فاصله‌ی سنی زیاد بین زن و شوهر، ازدواج‌های زودهنگام، عدم شناخت موثر زوجین از همدیگر، مشکلات جنسی، ازدواج دیرهنگام و برهم خوردن نسبت جنسیتی بین زنان و مردان از دیگر عوامل موثر در بروز خیانت‌های زناشویی در جامعه ی ما محسوب می‌گردد.

علاوه بر عوامل خانوادگی، نقش عوامل فردی نیز در بروز خیانت اهمیت دارد. از مهمترین این عوامل می توان به موارد ذیل اشاره نمود: فرار از تعهد طولانی مدت در روابط، لذت‌گرایی افراد، تفکر و عقلانیت ضعیف در خانواده، در نظر داشتن اهداف کوتاه‌مدت در زندگی و چشم پوشی از اهداف بلند مدت، ارضای فوری نیازها، داشتن دیدگاه قضا و قدرگرایی، تنوع طلبی، کمبود مهارت‌های اجتماعی و زندگی نظیر (مهارت حل مسئله، مدیریت خشم، حل تعارض و تضاد خانوادگی، ضعف در آموزش جنسی سالم)، عدم پایبندی و تعهد نسبت به شریک جنسی، واکنش‌گرایی، کم شدن آستانه‌ی تحمل و ظرفیت‌های روانی و جستجو نمودن راه‌حل‌های سحرآمیز در بیرون از چهارچوب خانواده، تغییر نقش‌ها از سنتی به مدرن، عدم داشن سلامت معنوی و تنهایی از مهمترین عوامل شناختی و فردی در بروز خیانت در روابط زناشویی است.

علاوه بر نقش عوامل فردی و خانوادگی، عوامل اجتماعی نیز در بروز خیانت‌های زناشویی موثر می باشد. در واقع عوامل فردی و خانوادگی به صورت مستقیم و غیرمستقیم متأثر از عوامل اجتماعی، فرهنگی واقتصادی است. به این ترتیب در جامعه‌ای که میزان سرمایه‌ی اجتماعی (مشارکت، برخورداری از شبکه‌های حمایتی، اعتماد و تعامل بین افراد) ضعیف باشد احتمال گرایش آنها به سمت روابط خارج از عرف ازدواج افزایش می‌یابد. در نتیجه اعتماد و حمایت را در محیطی خارج از خانواده و در جامعه جستجو می‌نمایند.

ضعف هنجارهای اخلاقی یکی دیگر از مهمترین عوامل موثر در بروز خیانت است. در واقع عدم پایبندی افراد نسبت به اصول اولیه‌ی اخلاق باعث بروز و تشدید خیانت می‌شود. هنگامی که در جامعه‌ای ارزش‌های اساسی نظیر درستی، صداقت، تعهد، پرهیز از ریاکاری و تملق، عدم دروغ گویی، عدم فریب کاری و … گاه حتی تبدیل به ضد ارزش شوند احتمال گسترش خیانت افزایش می‌یابد. به این ترتیب در جوامع اخلاق‌گرا، میزان خیانت کمتر می باشد. علاوه بر اخلاق، کمبود آموزش و منابع اطلاع‌رسانی، مصرف‌گرایی، گسترش نقش رسانه‌های جمعی مخصوصاً شبکه‌های اجتماعی تأثیرات عمده‌ای بر گسترش خیانت داشته است.

مشکلات اقتصادی و حضور مداوم زن یا شوهر در محیط خارج از خانواده نیز می‌تواند زمینه‌ساز گرایش به روابط خارج از عرف از جمله خیانت را فراهم سازد. زیرا تماس کمتری بین اعضای خانواده مخصوصاً زن و شوهر وجود دارد و لذا برای جبران کمبودهای عاطفی و روانی ممکن است که به محیط بیرون از منزل تمایل پیدا کنند. در برخی از جوامع نظیر جامعه‌ی ما برخی از آسیب های اجتماعی نظیر بیماری ایدز، اعتیاد، خیانت و … به شدت رشد نموده و پس از مدتی عادی می شود. در حالیکه برنامه های به منظور کاهش چنین آسیب هایی وجود ندارد. به این ترتیب بسیاری از مسائل و آسیب به سادگی عادی شده و سپس بخشی از شرایط و روندی زندگی مردم می شود. در مورد دلایل چنین پدیده ای نیاز به بحث و تحلیل های دقیقی است که در بخش دیگر به این موضوع پرداخته خواهد شد.

با توجه به موارد فوق به نظر می‌رسد که خیانت همانند هر پدیده‌ی اجتماعی دیگری اولاً یک آسیب اجتماعی بوده و چندعلتی است. عوامل متعددی در بروز و تشدید آن موثر می‌باشند. پیامدهای خیانت نیز شامل مشکلاتی نظیر اضطراب، افسردگی، اختلال در روابط اجتماعی، کاهش اعتماد به نفس، ناامیدی، طلاق و … خواهد بود. تنها درصد اندکی از افرادی که اقدام به خیانت می نمایند در زندگی موفق بوده و اکثراً زندگی ناموفقی را تجربه خواهند نمود.

جهت کاهش این آسیب ضروری است که از دوران کودکی و نوجوانی مهارت‌های اجتماعی و زندگی آموزش داده شده و ضمن حمایت از برنامه‌های تحکیم خانواده به ارایه‌ی برنامه‌های جامع مبتنی بر خانواده با در نظر گرفتن ابعاد و پیچیدگی‌های آن پرداخت. چنین آموزش‌هایی باید طولانی مدت بوده و مداخلات در سطوح افراد، خانواده و زوجین مرتب تکرار شود. همچنین به تقویت مبانی اخلاق در جامعه پرداخت تا بتوانیم جامعه‌ی اخلاقی داشته باشیم. اقدامات موثر عمدتاً در سطوح چهارگانه‌ی پیشگیری ارایه می‌شود. لذا ضروری است که برنامه های منسجمی به منظور کاهش خیانت با در نظر گرفتن عوامل زمینه ساز آن ارایه نمود. چنین برنامه‌هایی عمدتاً خانواده و جامعه محور و با در نظر گرفتن آموزش‌های مستمر و ارایه‌ی برنامه های مداخلاتی است.

منابع

– Blow, Adrian J.; Hartnett, Kelley (April 2005). “Infidelity in Committed Relationships II: A Substantive Review”. Journal of Marital & Family Therapy. Washington, D.C.: American Association for Marriage and Family Therapy. ۳۱ (۲): ۲۱۷–۲۳۳. doi:10.1111/j.1752-0606.2005.tb01556.x

-Lammers, J.; Stoker, J. I.; Jordan, J.; Pollmann, M.; Stapel, D. A. (2011). “Power increases infidelity among men and women”. Psychological Science. 22 (9): 1191–1197. doi:۱۰.۱۱۷۷/۰۹۵۶۷۹۷۶۱۱۴۱۶۲۵۲. PMID ۲۱۷۷۱۹۶۳

-Leeker, O.; Carlozzi, A. (2012). “Effects of sex, sexual orientation, infidelity expectations, and love on distress related to emotional and sexual infidelity”. Journal of Marital and Family Therapy. ۴۰: ۶۸–۹۱. doi:10.1111/j.1752-0606.2012.00331.x.

-Liu, C (2000). “A theory of marital sexual life”. Journal of Marriage and Family. ۶۲ (۲): ۳۶۳–۳۷۴. doi:10.1111/j.1741-3737.2000.00363.x

Schmitt, D. P. (2005). “Sociosexuality from Argentina to Zimbabwe: A 48-nation study of sex, culture, and strategies of human mating”. Behavioral and Brain Sciences. ۲۸ (۲): ۲۴۷–۲۷۴. doi:10.1017/s0140525x05000051. PMID ۱۶۲۰۱۴۵۹

-Sheppard, V. J.; Nelso, E. S.; Andreoli-Mathie, V. (1995). “Dating relationships and infidelity: Attitudes and behaviors”. Journal of Sex & Marital Therapy. 21 (3): 202–212. doi:۱۰.۱۰۸۰/۰۰۹۲۶۲۳۹۵۰۸۴۰۴۳۹۹

– Weeks, G. R., Gambescia, N., & Jenkins, R.E (2003). Treating infidelity: Therapeutic dilemmas and effective strategies. New York, N.Y.: W.W. Norton and Company. p. ix.

[۱] Infidelity

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha