به گزارش سلامت نیو به نقل از روزنامه آرمان ملی، مرگهایی که در این چند وقت اتفاق افتاده و اخبار متعددی از استانهای مختلف یا قتل فرزندان توسط والدین به دلایل مختلف از جمله مسائل مربوط به حوزه اخلاقی، ناموسی و غیره و بداخلاقیهای دیگری که در جامعه وجود دارد.
سیدحسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران، نوشت: همچنین مصرف موادمخدر و موضوعات مختلفی که ما در جامعه شاهد هستیم. اینها همه یک پیام دارند، اینکه آن تعادل و ثبات در زندگی بهم خورده. یا نشانه اینکه نهادهای اجتماعی به هر شکلی کارکردهای خود را درست انجام نمیدهند که ظهور و بروزش چنین پدیدههایی را منجر میشود. آنچه مهم است اینکه کسانی که در عرصههای سیاستگذاری حضور دارند، این نشانگان را باید جدی بگیرند. اتفاقاتی مثل قمهکشی، کشتن با اسلحه و گروگانگیری از جمله نشانههایی است که حوزه اجتماعی دارد از تراز خود خارج میشود.
این عدم تعادلها و ناترازیها هم معلول عواملی است که بسترساز چنین ناترازیهایی میشود و هم عاملی میشود برای گسترش مسائل اجتماعی به واسطه تاثیر و تاثری است که نهادهای اجتماعی و پدیدههای اجتماعی روی همدیگر میگذارند. واقعیت این است که این ناترازیها را نه به خاطر جانبداری سیاسی نباید کتمان کرد و نباید این ناترازی را بر سر مدیران کوبید.
چون این ناترازی محصول امروز و دیروز نیست. ناترازیها حاصل سالها ناترازی در سیاستگذاری، برنامهریزیها، بودجهریزیها و هماهنگیهای بین نسلهای مختلف است. ناترازی در کیفیت برنامهها متناسب با نیازی که مردم دارند. لذا اینها نشانه است و هرقدر نسبت به این نشانهها بیتفاوت شویم، هم مشهودتر و هم لایههای زیرزمینی بیشتر میشود و آنوقت کار را سختتر میکند.
به نظر میرسد آنچه که باید ما را به فکر وادار کند و برایش تصمیم بگیریم، این پدیدههایی است که یک جورهایی دارد عادی میشود و ما هم داریم از کنار این اتفاقات بیتفاوت میگذریم؛ انگار که پذیرفتیم این چیزها باید باشد. هرچند هیچکس نمیتواند چنین ادعایی کند که میشود به صفر رساند ولی این همه اتفاقات در این بازه زمانی محدود طبیعتا باید ما را به درد بیاورد و به فکر وادار کند که چه میشود مردم کشور ما این نوع رفتارها را از خود نشان میدهند و هر روز هم پدیدههای جدیدی را در این حوزهها داریم میشنویم و میبینیم و به رغم همه کارهایی که انجام میشود اما تاثیرگذاری در بهبود وضعیت جامعه نداریم.
اینها موضوعات قابل تاملی است که هم یک آسیبشناسی جدی و هم کارشناسی بدون جانبداری سیاسی را میطلبد و هم همه نهاهای مرتبط در این حوزه باید سهم و نقش خودشان را هم در پیشگیری و هم ارائه خدمات و مداخلات انجام دهند. از این رو این موضوع مهمی است که نباید به راحتی از کنارش بگذریم.
نگرانی از این بابت وجود دارد که یک جورهایی نسبت به این موضوعات بیتفاوت شدیم. این بیتفاوتی خودش میتواند عاملی برای گسترش چنین پدیدههایی هم بشود که خطرناک است. طبیعتا حال و روز اقتصادی هم خوب نیست و افزایش این نوع پدیدهها میتواند عاملی برای تهدید امنیت جامعه و خانواده شود و نمیتوان به راحتی از کنار اینها بگذریم. ضمن اینکه گاهی مواقع وقوع چنین پدیدههایی میتواند جنبه یادگیری برای سایر افراد هم داشته باشد. اگر پدری غیرت خود را با کشتن فرزندش نشان میدهد، میتواند جنبه یادگیری برای دیگران داشته باشد که این هم میتواند خطرناک باشد. به نظر میرسد نباید اجازه دهیم وقوع چنین اتفاقاتی با بیتفاوتی همراه باشد و به راحتی از کنارش بگذریم.
نظر شما