سخن گفتن از کشت یک میلیارد نهال و درخت به میان می آید. اینجا بحث بر سر ماهیت خوب درختکاری نیست؛ چرا که این عمل نیکو در فرهنگ تاریخی ما ایرانیان چندین هزار ساله است؛ ولی پرسش اساسی این است که برای این تعداد نهال ودرخت و تداوم رشد آنها و از بین نرفتن آنها، چه حجمی از آب را در نظر گرفته اید؟ » این ها بخش هایی از یادداشت ناصر خلقی پژوهشگر منابع آب است که به طور اختصاصی در اختیار سلامت نیوز گذارده است. ادامه یادداشت را در ادامه بخوانید.
به گزارش سلامت نیوز ناصر خلقی پژوهشگر منابع آب در یادداشتی درباره "طرح کاشت یک میلیارد درخت" و موانع بزرگ بی آبی برای موفقیت این نهال ها نوشت:« بیشتر پهنه فلات مرز و بوم ما هزاران سال است که تحت تاثیر یک رژیم آب و هوایی خشک و نیمه خشک است. ده ها سال است که می گوییم ایران دارای متوسط درازمدت بارندگی به میزان ۲۵۰ میلی متر در سال است؛ ولی متاسفانه به دلیل گرمایش جهانی بشرساز چندساله اخیر، دیگر این متوسط را هم نداریم و در دو سه سال اخیر به حدود ۲۰۰ میلی متر در سال رسیده ایم.
آیا با توجه به تاریخ ایران، کم آبی رخدادی تازه بوده است؟ مسلما خیر؛ تمدن مردم این کشور در گستره تاریخ نشان از همزیستی و تطبیق شرایط زندگی پدران و مادران ما با توجه به پتانسیل های محدود آبی بوده است. بزرگترین حوضه آبریز کشورمان را حوضه کویر مرکزی با توان آبی بسیار پایین تر از نواحی غرب،شمال غربی و شمالی اشغال کرده که اتفاقا بیشترین تراکم جمعیتی، کشاورزی های گسترده، صنایع به غلط جانمایی شده بسیار پر آب طلب، روستاهای فراوان، شهرهای کوچک تا کلانشهرهای بزرگ را در خود جای داده است.
روند حکمرانی آب و خاک ما تقریبا از ۶۰ سال پیش تا کنون بسیار ناموفق بوده و در نهایت ارکان محیط زیست را به گونه ای تهاجمی هدف قرار داده است. در این مسیر "عرصه آب" به عنوان ماده ادامه دهنده حیات، عملا به دلیل سیاست های غلط و بر خلاف اصول توسعه پایدار تقریبا در حال نابودی است. مدت ها است که در رسانه های متعدد چه به صورت مجازی و غیرمجازی و حتی در محافل علمی، سخن از "ورشکستگی آب" می شود؛ حال به عنوان فردی که بیش از ۳۲ سال از عمر خود را در عرصه تامین آب به صورت مطالعاتی، تحقیقی و میدانی در آمریکا و ترکیه و ایران( ۲۶ سال) گذرانده ام می گویم که با ادامه سیاست های نابخردانه در مدیریت منابع آب و خاک، کشور ما به زودی مراحل "ورشکستگی آبی" را پشت سر گذاشته و به مرحله بی برگشت " قحطی و بی آبی"( Water Poverty) خواهد رسید. من تردید ندارم که بسیاری از مسئولین و مشاورین نزدیک به آنها با نظر من موافق نیستند؛ ولی ادعای بنده یک " نظر و عقیده " صرف نیست بلکه عین "واقعیت " است.
بیشتر مصارف آب شرب، کشاورزی و صنایع ما از منابع آب های زیرزمینی تامین می شوند که عملا در حال نابودی هستند. بیش از ۶۱۰ دشت در کشور وجود دارد که عملا بیشتر آنها به لحاظ بهره برداری از منابع آب ممنوعه و از آن بدتر ممنوعه بحرانی هستند. این بدان معنی است که دیگر آبخوان های این کشور میزان ورودیشان از طریق بارندگی ها و نفوذ، از میزان خروجی ها آنها به صورت تبخیر و استخراج از طریق چاه ها، چشمه ها و قنات ها، بسیار پایین تر هستند. به عبارت دیگر قابلیت تجدید ندارند و آنچه من و شما در روستاها و شهرها استفاده می کنیم باقیمانده غیرقابل تجدیدی است که بدان "ذخائر استاتیکی آب های زیرزمینی" گفته می شود.
به بیان دیگر، مدیریت ناموفق ۶۰ ساله و به ویژ ه چند ده ساله اخیر بسیار ناموفق عمل کرده و با روند فعلی مصارف، امکان احیا این منابع، از میان رفته است. دیگر آبخوان های دشت ها نیز که به لحاظ بهره برداری آزاد هستند یا دارای سنگ کف نزدیک به سطح زمین هستند و ستبرای اشباع کمی دارند و یا در مناطق کوهستانی و یا در مناطق تپه ماهوری(Bad lands) قرار گرفته اند. بی پرده بگویم بخش کشاورزی حدود ۹۰ درصد و در حوضه کویر مرکزی و شرق ایران حتی تا بیش از ۹۵ درصد منابع آب کشور را که بیشتر آب های زیرزمینی است درواقع می بلعند. در چنین شرایطی که وزارت نیرو به عنوان متولی تامین آب، بدون در نظر گرفتن تاب آورری زیست محیطی در طی ده ها سال، مجوز حفاری از صدها هزار حلقه چاه را به ویژه در بخش کشاورزی داده است و از طرفی وزارت جهاد کشاورزی به عنوان متولی حفظ خاک و منابع طبیعی کشور تاکنون نتوانسته یک الگوی کشت معقول و علمی متناسب با پتانسیل های طبیعی را حتی در یک دشت اجرا کند و یا وزارت نیرو برخلاف تعهدات خود در طرح تعادل بخشی از سال ۱۳۹۰ تاکنون بسیار ناموفق بوده که حتی نتوانسته یک دشت را به لحاظ هیدروژئولوژیکی متعادل سازد صحبت و سخن از کشت یک میلیارد نهال و درخت!! به میان می آید. اینجا بحث بر سر ماهیت خوب درختکاری نیست چرا که این عمل نیکو در فرهنگ تاریخی ما ایرانیان چند هزار سال است که وجود دارد .کدام انسانی را در جهان می توان یافت که صرفه نظر از نژاد،ملیت ،دین و فرهنگ خود با درختکاری موافق نباشد؟ بطور طبیعی ما ایرانیان نیز اینچنین هستیم . ولی اینجا بنده به عنوان یک فردی که اندک تخصصی در عرصه " آب" دارم پرسش اساسی ام این است که برای این تعداد نهال ودرخت و تداوم رشد آنها و از بین نرفتن آنها چه حجمی از آب را در نظر گرفته اید؟ در شرایطی که برای مثال طبق اظهار نظر مسئولین بیش از ۸۰ درصد سدهای طالقان،ماملو،کرج و لار کاهش ذخیره آبی دارند و در تابستان معلوم نیست پایتخت ۱۲ میلیون نفره ایران را چگونه می خواهید تامین آب شرب کنید و صد البته علاوه بر صدها حلقه چاه موجود چاه های فراوان دیگر در دشت تهران حفر می کنید و به عبارتی ته مانده آب این دشت را می کشید چگونه می خواهید آب مورد نیاز این درختان را تامین کنید؟
یا در کلانشهر بزرگ ایران بعد از تهران یعنی شهر مشهد که عملا بیشتر آب مصرفی از چاهها تامین می شوند و سد دوستی به دلیل خشکسالی و مشکلات هیدروپولیتیکی موجود بین ایران و افغانستان در حال از میان رفتن است چگونه می خواهید آب این کلانشهر چند میلیون نفری را تامین کنید؟ پاسخ روشن است مانند تهران فراوان چاه حفر خواهید کرد و باقیمانده آب دشت غمزده مشهد را مانند دیگر دشتهای ماتم گرفته نابود خواهید کرد.آیا قصد خودکشی دارید!!؟ مگر شرایط کرمان، شیراز، اصفهان، تبریز، قزوین، ورامین، همدان، سمنان، یزد و ... بهتر از آنها است؟ چرا یک میلیارد؟ بیایید چند میلیارد بکارید؛ چه کسی مخالف است؟ ولی آیا آب کافی برای تامین آن دارید؟ اگر داشتید که در طی ۳ سال اخیر این همه شرکت حفاری را برای تامین آب شرب به جان دشت های بیمار ایران نمی انداختید!
من با پوزش از افرادی که از این نوع طرح ها حمایت می کنند پرسشم این است که آیا وزارت نیرو در طی چند دهه اخیر توانسته است حقابه های زیست محیطی پهنه های مختلف را تامین کند؟ حتی در شرایطی که کشور ما دوره های ترسالی را پشت سر می گذاشت ما از تامین حقابه های به حق پهنه های زیست محیطی خود محروم بودیم که نمونه بسیار بارز و عبرت انگز بین المللی آن دریاچه ارومیه است. حال چه شده که از یک طرف در خشکسالی ها به سر می بریم و هم تغییرات اقلیمی بر روی ما تاثیر می گذارد و هم عاجز در تامین آب شرب خود که حدود فقط ۱۰ درصد مصارف آب کشور را اشغال می کند هستیم ؟ به یک باره در فکر چنین طرح هایی که هدفی جز اشاعه یک پروپاگاندای بی سر و ته را ندارند افتاده اید!؟ خیر عزیزان، برای این نوع کارها ابتدا باید شرایط زیست محیطی هر منطقه را به خوبی بررسی کرد و سپس دید آیا آب کافی برای انجام آن دارید؟
بنده دوست دارم و آرزو می کنم که تمام کویرها و بیابان های سبزوار، سمنان، کاشمر، کاشان، استان مرکزی، کرمان، سیستان و بلوچستان، یزد و شرق اصفهان، شرق فارس، خراسان جنوبی را سرسبز و آکنده از درختان فراوان ببینم؛ ولی باچه زمینه ای!؟
بزرگترین ارکان حیات یعنی آب را طی ده ها سال با اعمال سیاست های غلط و غیرعلمی خود نابود کرده ایم و حال می خواهیم با باقیمانده آب آبخوان های در حال مرگ خود بیابان ها را سرسبز کنیم!
بر این اساس در پایان اولا از وزارت نیرو باید تلاش خود را برای احیا و متعادل کردن موفق حتی یک دشت ایران مبذول کند؛ ثانیا وزارت جهاد کشاورزی به وظایف عمل نکرده چند دهه خود در کنترل مصارف آب در بخش کشاورزی که عامل اصلی منفی شدن بیلان منابع آب دشت ها شده است اقدام کند و ثالثا "سازمان حفاظت محیط زیست کشور" با جمیع موارد اشاره شده به بنده پاسخ بدهد که با چه پیش زمینه مهم برای تامین آب این پروژه عظیم و با توجه به مرگزود هنگام آبخوانهای کشور دیدگان خودرا برای اجرای چنین پروژه ای می بندد!؟
دوستان بار دیگر از وزارت نیرو این پرسش چند ساله خودرا تکرار می کنم : « ما و شما همگان به خوبی می دانیم که یکایک دشت های ایران زمین با توجه به سیاست های غلط در مصارف به زودی نابود خواهند شد؛ لذا این حق قانونی این مردم است که زمان مرگِ هر آبخوانِ زیر پای خود را بدانند. چرا تاکنون برای اعلام زمان تقریبی مرگ هر آبخوان اعلام نظر نشده است؟» حال با توجه به پرسش کلیدی در مورد نبود آب باز هم مایلید چنین طرح هایی را اجرا کنید؟
نظر شما