به گزارش سلامت نیوز به نقل از د ویک َ،موضوعی که مورد نظر است تنها، زمان است. ما شش هفته در قرنطینه بودیم، سطح بی حوصلگی به اوج خود رسیده بود زمان آن رسیده بود که به بچه هایم یادآوری کنم که روزی روزگاری، بازی شامل صفحه نمایش نمی شد.
به نظر می رسد، فورتنایت تنها بازیی نیست که بچه های من بر سر آن بحث می کنند.
من از یک خانواده رقابتی هستم. آزمونهای مجازی ما سؤالات سختی دارند . اما جدا از ژن ها، بچه های من رقابت پذیری را به سطح دیگری می برند.
روزان کاپانا-هاج ،مشاور حرفهای میگوید: «بعضی از بچهها به طور طبیعی رقابتیتر از دیگران هستند . تمایل آنها صرفاً این است که به دنبال آنچه میخواهند بروند. معمولاً، اینها کودکانی هدفگراتر هستند که میل شدید به دستیابی دارند، و همچنین استعداد طبیعی در هر زمینهای که خودشان را برای رقابت در آن تحت فشار قرار میدهند، هستند.»
اما عوامل خاصی در رفتار بچههای مدرسهای نقش دارد تا بخواهند در همه چیز برنده شوند.
روزان کاپانا هاج میگوید: «آنها تازه یاد میگیرند خودشان را پیدا کنند و از آنچه دیگران در مورد آنها فکر میکنند آگاه میشوند. "برنده شدن در بازیها و ورزشها و کسب نمرات برتر راهی برای جلب توجه است. چه کسی نمیخواهد در احساس پیروزی غوطه ور شود؟"
ناامنی همچنین می تواند یک عامل باشد - وقتی بچه ها واقعاً ترس از دست دادن دارند، این می تواند آنها را به سمت رقابت بیشتر سوق دهد. کاپانا هاج میگوید: «این کودکان ناامنتر تمایل دارند «همه چیز را ببرند» و وقتی نمیخواهند، معمولاً یک عصبانیت به دنبال دارد.
البته، این بدان معنا نیست که خانواده ها نمی توانند روحیه رقابتی را بپذیرند یا آن را ترویج دهند - چه در مورد نمرات یا ورزش یا انحصار قرنطینه باشد. اما کاپانا هاج هشدار می دهد که از یک رویکرد سالم به یک رویکرد ناسالم رابطه ی پیوسته ای وجود دارد. او میگوید: «در یک انتها خانوادهای هستند که فرزندشان را برای برنده شدن و بهترین بودن هل میدهند و به آنها میگویند: «نفر دوم تنها بازنده اول است».
اگر کودکی تحت فشار قرار گیرد که بیش از حد رقابتی، غیرورزشی باشد و بیش از هر چیز به برنده شدن اهمیت دهد، سلامت عاطفی او به خطر می افتد.کاپانا هاج توضیح می دهد: "کودکانی که همیشه در حالت رقابت هستند به احتمال زیاد در سطح عاطفی بیشتری با هم ارتباط برقرار نمی کنند." و هنگامی که کودکان بیش از حد رقابتی هستند، مگر اینکه برنده شوند، احساس می کنند کمتر از آن هستند، و این واقعا می تواند هسته عاطفی کودک در حال رشد را تکان دهد. تاثیر مهم این است که عزت نفس و اعتماد به نفس آنها پایین می ماند.
در انتهای دیگر رقابت، خانواده هایی هستند که رقابت را به شیوه ای متعادل تر تشویق می کنند، که به کودکان یاد می دهد برای رسیدن به اهداف سخت تلاش کنند، اما همچنین برنده شدن همه چیز نیست.
کاپانا هاج میگوید: «وقتی به بچهها آموزش میدهیم یا تشویق میکنیم که رقابت کنند، نشان میدهیم که با تلاش و تمرین سخت، میتوانند کارهای خاصی را انجام دهند. از طریق رقابت سالم، آنها یاد میگیرند که تلاشهای خود را تقویت کنند و ذهنیتی را ایجاد کنند که وقتی خود را به کار میگیرند، میتوانند در آن زمینه رشد کنند. تشویق روحیه رقابتی کودک میتواند مهارتها - و مهمتر از همه، عزتنفسشان - را تقویت کند. روشی متعادل که بر اخلاق کاری قوی، اخلاق ورزشی، طرز فکر مثبت و سازگاری تاکید دارد."
اما چگونه والدین می توانند با بچه هایی که عصبانی یا ناراحت می شوند وقتی همیشه برنده نمی شوند برخورد کنند؟ بازنده دردناک هرگز ظاهر خوبی ندارد.
کاپانا هاج می گوید: "کودکان می توانند یاد بگیرند که با تمرین، صبر و الگوبرداری از والدین، ناامیدی و احساسات بزرگ خود را مدیریت کنند." او به والدین پیشنهاد می کند که نشان دهند چگونه باخت را به خوبی تحمل می کنند، در حالی که هنوز هم سرگرم هستند و قبل از هر فعالیت یا بازی رقابتی، مطمئن شوید که همه شرکتکنندگان میدانند قوانین، اهداف و رفتارهای مورد انتظار چیست. این به کودک کمک میکند از نگرش «من فقط در صورتی خوبم که برنده شوم» به نگرش «من در حال خوشگذرانی هستم/وقت با خانواده میگذرانم/چیزی یاد میگیرم» تغییر کند.
بچهها هنوز هم میتوانند یک پیروزی را جشن بگیرند، اما ما میتوانیم به آنها کمک کنیم تا از تمام قدمهای کوچکی که برای رسیدن به آن برداشته شده است، جشن بگیرند و لذت ببرند و دیدگاه مثبتتر و دیدگاه همدلانهتر را نسبت به دیگران تشویق کنیم.کاپانا هاج می گوید: "این به آنها در طول زندگی کمک می کند زیرا آنها استرس را مدیریت می کنند."
البته همه بچهها نمیخواهند برنده شوند – و در حالی که هیچ مشکلی برای یک کودک خنثی و غیررقابتی وجود ندارد که واقعاً برای بردن یا باختش اهمیتی ندارد، اگر به نظر میرسد که از یک مکان اضطراب نشات میگیرد، میتواند نگرانکننده باشد.
کاپانا هاج می گوید: "اضطراب برخی از کودکان باعث می شود که آنها از هر چیز جدیدی بترسند - از جمله رقابت - و آنها از خیلی چیزها در زندگی اجتناب می کنند." والدین نباید کودک اجتنابی را تحت فشار قرار دهند، بلکه باید سعی کنند گفتگو را در مورد موضوع باز کنند و در عین حال مراقب باشند که بر احساسات و نه رفتارها تأکید کنند.
نظر شما