طغیان آفات در زاگرس در حال تبدیل شدن به پدیده‌ای عادی است. آفاتی که درختان بلوط را یکی پس از دیگری مورد حمله قرار می‌دهند، وضعیت این جنگل‌ها را نگران کننده کرده است. عادل جلیلی رئیس سابق مؤسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع کشور زاگرس را محدود به جنگل‌های منطقه ندانسته و درباره اکوسیستم زاگرس شامل جنگل، مرتع، اکوسیستم‌های ماندابی و دیگر اجزا سخن می‌گوید.

 تا 20 سال آینده زاگرسی باقی نخواهد ماند

به گزارش سلامت نیوز به نقل از رونامه ایران، او بر این باور است که زاگرس تحت تأثیر سه عامل دام و زراعت، تغییر اقلیم و در نهایت مدیریت نامناسب منابع آب زیرزمینی قرار داشته و اگر مشکلات آن مرتفع نشود، تا 20 سال آینده زاگرسی نخواهیم داشت. به اعتقاد جلیلی، راه نجات زاگرس تغییر رویکردهای توسعه است، زیرا با ورود پول نفت به اقتصاد ایران رویکرد صنایع محور در کشور حاکم شده است.

در این رویکرد با صرف منابع‌ طبیعی ثروت تولید می‌شود و به این ترتیب وابستگی معیشتی مردم به منابع افزایش می‌یابد. در حالی که راه نجات زاگرس، قطع ارتباط معیشتی مردم با این اکوسیستم و انجام قرق است. بنابراین باید در میان مدت رویکرد توسعه خدمات محور در دستور کار قرار گیرد تا با تغییر الگوی معیشتی جامعه، زاگرس نجات یابد.

این کارشناس با اشاره به اینکه اکوسیستم زاگرس شامل مجموعه جنگل، مرتع، رویشگاه‌های ماندابی، رودخانه‌ها و ... یک مجموعه پیچیده است، بیان می‌کند: زاگرس یکی از مراکز تمدنی انسان روی کره زمین است. طبیعت زاگرس همواره تحت فشار انسان بوده ولی تا زمانی که جمعیت کم بود و انسان با تکنولوژی ساده و ابتدایی از آن برداشت می‎کرد، فشارها آنقدر جدی نبود.


به گفته او از دهه 40 با ورود پول نفت به ایران، یک‌سری تکنولوژی‌ها به کشور وارد شد و تحولاتی در زیرساخت‌ها و بخش کشاورزی ایجاد کرد. همزمان جمعیت هم افزایش یافت و تخریب سنتی زاگرس سرعت پیدا کرد.جلیلی دو عامل وجود دام در جنگل و زراعت زیر آشکوب را در وضعیت فعلی زاگرس مؤثر دانسته و می‌گوید: چرای دام باعث از بین رفتن زادآوری درختان و درختچه‌ها می‌شود اما اثرات تخریبی زراعت را نباید از نظر دور داشت.


او زراعت تخریبی در اکوسیستم زاگرس را به دو دسته تقسیم کرده و عنوان می‌کند: زراعت زیر آشکوب جنگل یکی از انواع زراعت است که پدیده بسیار عجیبی است و در هیچ جای دنیا ندیده‌ام که زیر درختان بلوط گندم بکارند! اسم چنین مکانی را چرا باید جنگل بگذاریم؟جلیلی اضافه می‌کند: تغییر کاربری مراتع به دیمزارها نیز نوعی زراعت تخریبی در اکوسیستم زاگرس است. چرای دام و زراعت باعث شده است که فرسایش آبی در منطقه زاگرس سرعت پیدا کند.


نقش ناشناخته تنوع زیستی خاک
رئیس سابق مؤسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع می‌گوید: هنوز ظرفیت تنوع زیستی و نقش حیاتی خاک در دنیا شناخته شده نیست. مطالعات نشان می‌دهد در یک گرم خاک معادل کل انسان‌های روی زمین باکتری وجود دارد. او ادامه می‌دهد: مطالعات ما نشان می‌دهد در یک گرم خاک 16 گونه میکروریزی زندگی می‌کنند. میکروریزها نوعی قارچ هستند که ارتباط همزیستی با گیاه برقرار می‌کنند. وقتی فرسایش خاک اتفاق می‌افتد یعنی بستر رویش در اکوسیستم از دست می‌رود و خاک قدرت زایندگی نخواهد داشت.


به گفته جلیلی با از دست رفتن خاک، اگرچه درختان بذر با قوه نامیه (قدرت رویش) تولید می‌کنند اما امکان جوانه‌زنی برای بذر وجود نخواهد داشت و بذرهای رشد کرده هم توسط دام چریده می‌شوند و به این ترتیب ارتباط زادآوری طبیعی در زاگرس کاملاً حذف می‌شود. او ادامه می‌دهد: در زاگرس بجز جاهایی که انسان دسترسی نداشته یا سازمان جنگل‌ها قرق اعلام کرده است، زادآوری طبیعی کلاً حذف شده است. در این منطقه هر آنچه می‌بینید درختان مسن همسال هستند. این نسل پیر می‌تواند با آتش‌سوزی، ظهور آفات و خشکسالی از بین برود.


افزایش تکرار و شدت خشکسالی در اثر تغییر اقلیم
جلیلی با اشاره به اینکه هیچ کس برای حل مشکل دام و زراعت در زاگرس اقدامی انجام نداده، عنوان می‌کند: هنوز مشکل این پدیده در زاگرس حل نشده بود که پدیده تغییر اقلیم وارد میدان شد. او ادامه می‌دهد: مطالعات ما نشان می‌دهد در طول 40 سال گذشته، زمین 1.2 درجه گرمتر شده است. این افزایش دما بیشتر در زمستان یا در ارتفاعات بالا خود را نشان داده است. اثر تغییر اقلیم که در دنیا مساوی گرمایش است، در مناطق خشک خود را به‌صورت افزایش قدرت تبخیر و تغییر الگوی بارندگی نشان می‌دهد.


جلیلی می‌گوید: اگر در ایران فرایند کوهزایی رخ نمی‌داد، ایران چیزی شبیه بیابان‌های عراق و عربستان بود. رشته کوه‌های البرز و زاگرس ایران را نجات داد. در این دو رشته کوه عمده بارش‌ها به‌صورت برف دریافت می‌شد و این برف بتدریج در تابستان آب را در اختیار چشمه‌ها، آب‌های زیرزمینی و رودخانه‌ها قرار می‎داد.

او اضافه می‌کند: بارش‌ها در گذشته در فصول خود پراکنش داشت اما با تغییر اقلیم، به‌صورت متمرکز و سیل‌آسا در 24 ساعت وارد زمین می‌شود و نه تنها بتدریج در اختیار انسان قرار نمی‌گیرد بلکه فرسایش به شکل وحشتناکی در کل عرصه اتفاق می‌افتد و تنوع زیستی خاک از دست می‌رود. در اثر تغییر اقلیم، تکرار و شدت خشکسالی‌ها افزایش یافته است.


30 درصد آورد آبی را از دست دادیم
رئیس سابق مؤسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع عنوان می‌کند: در اثر تغییر اقلیم طی چهار دهه، 30 درصد آورد آبی خود را از دست داده‌ایم. این مسأله روی آورد آبی رودخانه‌ها و آب‌های زیرزمینی تأثیر داشت و از سوی دیگر سبب شد، اکوسیستم خشک شود و خاک رطوبت مناسب برای رویش را از دست بدهد.


او تغییر اقلیم را یکی از فاجعه‌آمیزترین اتفاقاتی می‌داند که مسئولان به آن توجهی نداشته‌اند و می‌گوید: اولین قربانیان این پدیده در کره زمین ما و کشورهایی هستند که در کمربند خشک قرار دارند.جلیلی مدیریت ناپایدار منابع آب زیرزمینی را سومین عامل مؤثر بر زاگرس اعلام می‌کند که به دو عامل قبلی اضافه شده و اثر آنها را تشدید می‌کند.

به گفته جلیلی، در دنیا اطلاعات کمی در رابطه با آب‌های زیرزمینی وجود دارد. سالانه بین 650 تا 700 میلیارد متر مکعب از این منابع برداشت می‌شود. هفت کشور دنیا شامل هندوستان، چین، امریکا، پاکستان، ایران، مکزیک و عربستان، 75 درصد ذخایر آب زیرزمینی خود را مصرف می‌کنند. این هفت کشور به ترتیب بیشترین برداشت از آب‌های زیرزمینی را دارند.او می‌گوید: منابع آب زیرزمینی حدود 20 درصد آب مصرفی کره زمین را شامل می‌شود. متأسفانه هفت کشوری که بیشترین استفاده از این منابع را می‌کنند، رفتار مشابهی با منابع خود دارند و همه آنها با پدیده فرونشست مواجه هستند.


این کارشناس با اشاره به یافته‌های اخیر در رابطه با آب‌های زیرزمینی عنوان می‌کند: در گذشته فکر می‌کردیم که برداشت از این منابع باید مساوی تغذیه آن باشد اما اخیراً مطالعات نشان می‌دهد که اینگونه نیست. هرچقدر از منابع آب زیرزمینی برداشت کنیم، یعنی بخشی از حق اکوسیستمی که به آب زیرزمینی وابسته است شامل جریان آب‌های زیرسطحی در رودخانه‌ها، چشمه‌ها، دریاچه‌ها و غیره را برداشت کردیم.


او با اشاره به مطالعه‌ای حاصل از رصد 10 هزار چشمه در منطقه کرخه، می‌گوید: این منطقه از کرمانشاه شروع شده و به هورالعظیم ختم می‌شود. مطالعه چشمه‌های منطقه نشان می‎دهد آبدهی این چشمه‌ها از سه و نیم میلیارد متر مکعب به 250 میلیون متر مکعب در طول 30 سال رسیده است. این میزان افت مساوی با میزان آبی است که از چاه‌های عمیق و نیمه عمیق در این حوضه‌ها برداشت شده است. به این ترتیب ما اکوسیستم را تعطیل کرده‌ایم.


افزایش زوال در اکوسیستم زاگرس
جلیلی می‌گوید: مطالعات ما نشان می‌دهد زوال در اکوسیستم زاگرس بر اساس شاخص خشکیدگی، از دست رفتن توان زادآوری و غیره بتدریج از ارتفاع پایین به بالا و از عرض‌های جغرافیایی پایین به بالا در حال حرکت است.او اضافه می‌کند: بررسی وضعیت 23 هزار سال گذشته زاگرس نشان می‌دهد، اکوسیستمی که امروز در این منطقه می‌بینیم از 6 هزار سال پیش در این منطقه به‌وجود آمده است. قبل از آن در زاگرس درمنه‌زار داشتیم و شرایط منطقه شبیه بیابان‌های سمنان و کرمان بود. با توجه به روند تخریب در زاگرس ما به شرایط درمنه‌زار در این اکوسیستم بازخواهیم گشت اما درمنه‌زار هم نخواهیم داشت، زیرا فرسایش خاکی بشدت بالاست و این گیاه تثبیت نمی‌شود.


او تأکید می‌کند: اگر به حل مشکلات اکوسیستم‌های فعلی نپردازیم، تا 20 سال آینده اکوسیستم زاگرس را از دست خواهیم داد.او یادآور می‌شود: ما در زاگرس نیازمند یک تصمیم همه‌جانبه هستیم. روش اصلاح زاگرس پیچیده نیست و با حفاظت و قرق می‌توان مشکل این اکوسیستم را حل کرد.


نیاز به تغییر رویکرد توسعه‌ای
جلیلی قرق را مساوی با حذف ارتباط معیشتی مردم منطقه با طبیعت می‌داند و بر این باور است که نمی‌توان معیشت مردم را نادیده گرفت. رئیس سابق مؤسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع می‌گوید: پول نفت رویکرد توسعه‌ای وابسته به منابع طبیعی را در ایران حاکم کرد. در رویکرد توسعه صنایع محور، تولید ثروت متکی بر منابع انجام می‌شود. به گفته جلیلی بر اساس مطالعات انجام شده و مقایسه رشد اقتصادی و روند توسعه و تولید ثروت در دنیا در کشورهای متوسط به سمت فقیر، میزان وابستگی تولید ثروت به منابع طبیعی 42 درصد بوده است.

این تولید ثروت نیست، زیرا منابع را می‌فروشید و به یک ثروتی تبدیل می‌کنید. در کشورهای متوسط به بالا این عدد به 25 درصد می‌رسد اما در کشورهای توسعه یافته این عدد به 3 درصد می‌رسد، زیرا در این کشورها تولید ثروت از مسیر سرمایه انسانی و فکر انسان‌ها اتفاق می‌افتد. او ادامه می‌دهد: کشورهای توسعه یافته مثل آلمان، امریکا و... با اینکه سرمایه منابع طبیعی‌شان هفت برابر کشورهای فقیر است، اما وابستگی‌شان به منابع طبیعی برای تولید ثروت فقط 3 درصد است.


رئیس سابق مؤسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع می‌گوید: تاکنون برای ایران عددی در ارتباط با وابستگی تولید ثروت به منابع‌ طبیعی پیدا نکرده‌ام و در برخی منابع میزان وابستگی کشور به منابع‌ طبیعی 77 درصد اعلام شده بود اما این عدد چندان قابل استناد نیست. البته این آمار نشان می‌دهد که ما در ایران فقط منابع را مصرف می‌کنیم.


او یادآور می‌شود: تولید ثروت از طریق منابع انسانی در کشورهای پیشرفته باعث شده است در جریان کرونا در شرایطی که عمده شرکت‌ها ورشکست بودند، شرکت‌های هایتک امریکا در یک سال دو هزار و 500 میلیارد دلار سود داشته باشند ولی ما این همه نیروی انسانی در کشور داریم اما چون از آن استفاده نمی‌کنیم، تبدیل به معضل شده و مسائل اجتماعی، امنیتی و سیاسی ایجاد می‌کند.


جلیلی تأکید می‌کند: ایران اگر می‌خواهد منابع طبیعی‌اش نجات یابند، دریاچه‌هایش نخشکند و زوال اکوسیستم نداشته باشد، باید رویکرد توسعه خود را از حالت منابع محور -حداقل در میان مدت -به رویکرد توسعه خدمات محور تغییر دهد. او یادآور می‌شود: دو ظرفیت خدمات محور در ایران شامل گردشگری و ترانزیت کالا و مسافر است.

باید روی این دو موضوع سرمایه‌گذاری کنیم. اعتقاد دارم تا زمانی که ایران ثروتمند نشود و ثروتش از غیر منابع طبیعی تأمین نشود، نه زاگرسی نجات پیدا می‌کند و نه هیرکانی باقی خواهد ماند. رئیس سابق مؤسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع عنوان می‌کند: خیلی‌ها هنوز خبر ندارند که ایران در رابطه با آب به مرحله ای واقعاً بحرانی رسیده است. گویی هیچ‌کس هم دغدغه این مسأله را ندارد. وزارت جهاد کشاورزی دنبال خودکفایی است و فشار از بیرون روی آن وجود دارد و وزارت نیرو هم یک وزارتخانه عمدتاً پیمانکاری و سازه‌ای است. چیزی به اسم حکمرانی آب در کشور وجود ندارد.


جلیلی تأکید می‌کند: مدیریت احیا و اصلاح زاگرس ساده است اما فقط در شرایطی امکان‌پذیر است که ارتباط معیشتی مردم با زاگرس تصحیح شود. جامعه فقیر با طبیعت ارتباط معیشتی پیدا می‌کند. جامعه ثروتمند ارتباطش با طبیعت ارتباط فرامعیشتی است. این زاگرس نمونه‌ای از این پدیده است که نوع رویکرد توسعه‌ای، مدیریت کلان و نوع نگاه به طبیعت بر ظرفیت و شکنندگی این اکوسیستم تأثیر گذاشته است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha