به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه همشهری، در این مدت 4نفر برای مصاحبه اعلام آمادگی کردند اما 3نفرشان نیامدند و یک نفر که آمد، شرایط را دید و رفت. بسیاری از شرکتها بهدنبال نیروی کارند، آنها در اینستاگرام، توییتر، کانالهای تلگرامی و واتساپی، بهطور مرتب پیام میگذارند اما میگویند با اینکه شرایط کاری، براساس قوانین تامین اجتماعی و وزارت کار است، اما خیلیها حاضر بهکار نمیشوند.
اگر هم کسی بماند، یکی دو ماه کار میکند و میرود. حقوق اولیه، بین 5 تا 7میلیون تومان تعیین شده، اما نیروی کار راضی به استخدام با این مبلغ نیست: «میگویند این حقوق پول رفتوآمدمان هم نمیشود.» ماجرای کمبود نیروی کار را پیش از این، وزیر وقت تعاون، کار و رفاه اجتماعی هم مطرح کرده بود. بهگفته او، نیروی با مهارت کم است. حالا به همین ماجرا، تمایل نداشتن بخشی از نیروی کار برای فعالیت را هم باید اضافه کرد: «گاهی بخشی از جامعه ما ترجیح میدهند بیکار بمانند تا اینکه کارهای رده پایینتر را انجام دهند.»
نیروی کار تغییر الگو داده، اگر تا پیش از این، پس از فارغالتحصیلی، افراد در رشتههای مختلف، با درآمد پایین و بدون بیمه، برای ساعتهای طولانی کار میکردند، حالا در نسل جدید، این نوع درآمدزایی دیگر در اولویت نیست. هر چند که بهگفته جامعهشناسان و کارشناسان حوزه کارگری و اشتغال، این رفتار بیش از همه در خانوادههای طبقه متوسط دیده میشود؛ خانوادهای که کم جمعیت است و توان تامین هزینههای اولیه فرزندان را دارد. در این خانوادهها اغلب پدر و مادر باهم درآمدزایی دارند و جوان، به واسطه فارغالتحصیلی در رشته مورد نظرش، تامین شدن از سوی خانواده حتی در پایینترین سطح، حاضر بهکار با حقوقهای 5و 6میلیون تومانی نیست.
انگیزه اشتغال جمعیت جوان پایین آمده
کارفرمایان در شرایطی بهدنبال نیروی کارند که نتایج طرح آمارگیری نیرویکار بهار١٤٠١ حکایت از 9.2درصدی نرخ بیکاری در کشور دارد. در این آمارگیری، 40.9درصد جمعیت 15ساله و بیشتر از نظر اقتصادی فعال بودند، یعنی در گروه شاغلان یا بیکاران قرار گرفتهاند. بررسی نرخ بیکاری گروه سنی ١٨ تا ٣٥ساله هم نشان میدهد که در بهار١٤٠١، ١٦، ٦درصد از جمعیت فعال این گروه سنی بیکار بودهاند.
این در حالی است که تغییرات فصلی نرخ بیکاری این افراد نشان میدهد این نرخ نسبت به بهار١٤٠٠، به میزان یک درصد افزایش یافته است. با اینکه بررسی تغییرات نرخ مشارکت اقتصادی نشان میدهد که این عدد نسبت بهمدت زمان مشابه سال قبل، 0.5درصد کاهش داشته اما از نظر حمید حاج اسماعیلی، کارشناس بازار کار و کارگری، این عدد بالایی است.
او میگوید: «نرخ بیکاری جوانان ما بالای 24درصد است و نرخ بیکاری فارغالتحصیلان بالای 45درصد.» او اظهارات برخی از کارفرمایان را که میگویند دنبال نیروی کارند اما نیرو پیدا نمیکنند را منطقی نمیداند، چرا که بیکاری در جمعیت فعال جویای کار بالاست. اما در عین حال به این نکته اشاره میکند که انگیزه ورود به بازار کار کاهش پیدا کرده است: «زمانیکه جمعیت فعال ما متناسب با جمعیت افزایش پیدا نمیکند معمولا انگیزهها هم کم میشود، بهطور کلی نرخ بیکاری در میان زنان فارغالتحصیل و جوانان بالاست، باید بررسی شود چرا یک تحریک جدی در این زمینه انجام نمیشود.»
براساس اعلام حاج اسماعیلی، باید نیازهای اشتغال کشور درک و در همان زمینه هم آموزشها ارائه شود. هر چند که گرانی، تحریم و تورم مانع جدی برای توسعه بازار کار به شمار میرود: «در کشور حدود 4200شغل تعریف شده، درحالیکه با توجه به شرایط بازار کار، ما نیاز به 14، 15هزار شغل تعریف شده داریم، این موضوع حاکمیتی و دولتی است، ارگانهای دولتی باید متناسب با نیازهای کشور، مشاغل جدید ایجاد کنند.»
کوچ به فضای مجازی
با شیوع کرونا، کسبوکارهای اینترنتی با جهش قابلتوجهی مواجه شدند. همزمان با این همهگیری بسیاری از فعالیتهای اقتصادی که نیاز به حضور نیروها داشت، با مشکل مواجه شد، فروشگاههای بزرگ چارهای جز تعطیلی پیدا نکردند، بسیاری از کسبوکارها تعطیل شد و جمعیت قابل توجهی خانهنشین شدند. این در حالی بود که در یک مسیر موازی، بخش قابل توجهی از این مشاغل به فضای مجازی کوچ کرد. حتی آمارها نشان میدهد با وجود رکود بازار، میزان خرید مردم بیشتر از قبل شد.
حتی گفته شد که ارزش معاملات کسبوکارهای اینترنتی در سال99 نسبت به سال98 رشد 4برابری داشت. در همین مدت مشاغل آیتی و فضای مجازی پررونق شد، افراد جویای درآمدهای بالا، بساط کسبوکارشان را در فضای مجازی و بهطور مشخص در اینستاگرام پهن کردند و با تبلیغات گسترده، به درآمدزایی بالایی رسیدند.
در صفحههای کاریابی یا آگهیهای کاریابی فضای مجازی، اغلب بهدنبال ادمین مسلط به تولید محتوا در فضای مجازی، تدوین ویدئوهای کوتاه و ادیت عکس و فیلم و... هستند. حتی در این وضعیت، دورکاری را پیشنهاد میدهند؛ شغلهای ایدهآل برای جمعیتی که خود را در چارچوب ساعتهای طولانی اداری نمیبیند، وقت آزادتر و درآمد بالایی میخواهد. حتی کلاسهای مهارتآموزی هم از حضوری به اینترنتی تبدیل شده. افراد در خانه از پشت لپتاپها در کلاسها شرکت میکنند و مدرک میگیرند.
در جستوجوی پرستیژ
حاج اسماعیلی، هم به تفاوت در الگوی اشتغال جوانان در شرایط فعلی با گذشته اشاره میکند. بهگفته او، نیروی کار جدید، تحصیل کرده است. کسی که دانشی دارد، بهدنبال شغلهای پرستیژدار است که تناسبی با میزان تحصیلاتش داشته باشد. از سوی دیگر، مشکلات اقتصادی همراه با تورم و گرانی، افزایش قابلتوجهی پیدا کرده. این درحالی است که ایران جزو، 5،6 کشوری است که پایینترین دستمزدها را در دنیا پرداخت میکند.
در این شرایط افراد حاضر بهکار کردن نیستند. او میگوید: «پدیدههای مدرن وارد جامعه شدهاند، نوع نگاه و رویکرد جوانان به اشتغال تغییر کرده است، آنها دوست دارند با بهترین امکانات کار کنند، در این شرایط مدیران باید با توجه به ذائقه جوانان و میزان تحصیلاتشان، مشاغل را تعریف کنند.
باید میزان دستمزدها افزایش پیدا کند، همه اینها بهدلیل تغییر نیازها در کشور است.» این کارشناس بازار کار، ریشه بسیاری از این مسائل را فرهنگی میداند. بهگفته او، ارزشها تغییر کرده و باید ارزشهای جدید را درک کرد تا افراد انگیزه بیشتری برای کار کردن پیدا کنند: «ما در زمینه اشتغال سرمایهگذاری درستی نمیکنیم، باید بهگونهای کار شود که جوانان حس وطندوستی و تعلق خاطر به کشورشان پیدا کنند و کشور را به سمت تولید وتوسعه ببرند. اینها نیاز به کارهای فرهنگی دارد. جوانان به آموزشهای جدید نیاز دارند.»
تحصیلکردههای بیکار
براساس آخرین گزارش مرکز آمار ایران، در میان جمعیت بیکار کشور که 2.3میلیون نفرند، 974هزارو518نفر فارغالتحصیل آموزش عالیاند. حاج اسماعیلی، این آمار را بالا میداند: «برای این افراد باید مسیر شغلی تعریف شود، شرکتهای دانشبنیان باید وارد میدان شوند، بخشی از نیازهای کشور ما به کشورهای دیگر وابسته است، ما از طریق این فارغالتحصیلان در قالب شرکتهای دانش بنیان میتوانیم این نیاز را برطرف کنیم. باید از خلاقیت و نوآوری این افراد استفاده شود.»
پیش از این فهرستی از پردرآمدترین مشاغل در کشور منتشر شد که در میان آن کار در صنعت غذا، طراحی مد و لباس، آرایشگری برای زنان، بازاریابی تلفنی، توریسم درمانی، خدمات ماساژ و پاکسازی صورت، واسطهگری (دلالی)، کشاورزی و دامپروری نوین، تعمیرکار خودرو، طراح دکوراسیون و راهاندازی کسبوکار اینترنتی دیده میشود. حسن صادقی، رئیس اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری، مجموعه این فعالیتها را در قالب اقتصاد غیرمولد قرار میدهد و میگوید که جذابیتهای این مشاغل، منجر به رکورد در اقتصاد مولد شده است.
او که حرف اول و آخر برای انتخاب شغل را میزان درآمد آن تعیین میکند. هماکنون میزان درآمد ماهانه یک پیک موتوری یا تاکسیهای اینترنتی بین 13 تا 21میلیون تومان اعلام میشود. به هر حال این مشاغل از مزیتهای دیگری هم برخوردارند. فرد در این کارها، آزادی عمل بیشتری دارد، ساعت کاری ندارد، بنابراین ترجیحاش گرایش به این مشاغل است، همین موضوع سبب شده تا اقتصاد مولد مثل یک کارخانه تولیدی، بهطور مداوم فراخوان نیرو بدهد، 6هزار نیرو نیاز دارد و تنها موفق به جذب 700نفر شود: «استقبال نکردن از مشاغل اقتصاد مولد، به معنی سختتر بودن این مشاغل نیست، بحث بر سر مزیتها و تغییر ذائقه شغلی افراد است.»
او میگوید بسیاری از کارخانهها خراب و تعطیل شده و به جایش تالار پذیرایی راهانداختهاند. صنایع کوچکتر شده و یا حتی جمع شدهاند. این وضعیت کشور را به سمت فقر میبرد و چاره آن تقویت اقتصاد مولد است. بهگفته صادقی، در اقتصاد مولد، اقدامی برای جذب نیروی انسانی صورت نگرفته، در مقابل تا جایی که امکان داشته، اقتصاد غیرمولد تقویت شده و این یعنی حرکت در مسیر کشورهای عربی همسایه؛ ظاهر زیبا و پرزرق و برق اما اقتصاد فقیر پنهانی.
بهگفته او، در دورهای اقتصاد مولد کشور 63درصد بود و اقتصاد غیرمولد 37درصد. حالا این الگو تغییر کرده و عکس این شده:«همین حالا برای گروهی از فعالیتها، نیروی خارجی مورد استفاده قرار میگیرد. کارهای خدماتی و ساختمان در دست این افراد است، در کشاورزی هم به این سمت رفته است. هرچند که در بخش تکنیسینها و افراد متخصص و تحصیلکرده، هنوز سعی میکنند از نیروهای ایرانی استفاده شود.»
جامعه، جوانان را به سمت مدرکگرایی کشاند
اردشیر گراوند، جامعهشناس است و معتقد است بخشی از ماجرای تغییر الگوی اشتغال به موضوعات اقتصادی و حوزه بازار کار برمیگردد و بخش دیگر آن اجتماعی است. او به همشهری میگوید: «میزان باسوادی در کشور بالا رفته. 40درصد افرادی که سواد دارند، تحصیلکرده آموزش عالیاند که این آمار بالاست. در دورهای همه روی دانشگاهرفتن فرزندانشان تأکید داشتند، چراکه خود والدین بیسواد یا کمسواد بودند و بهاصطلاح نمیخواستند فرزندانشان سرنوشتی مشابه آنها پیدا کنند، به همین دلیل آنها را تشویق به تحصیل کردند.
نظام آموزشی هم این رویکرد را تقویت کرد و مدرکگرایی ارزش به شمار رفت. حالا ما با جمعیت تحصیلکردهای مواجهیم که پس از فارغالتحصیلی نه مهارتی دارند و نه در هر جایگاهی مشغول بهکار میشوند. در مقابل کارفرمایان هم از آنها ناراضیاند. در ابتدای کار، برایشان حقوق پایینی درنظر میگیرند و این فارغالتحصیلان، حاضر به اشتغال نمیشوند.» بهگفته گراوند، این جوانان متناسب با نیازهای کشور، مهارتآموزی نداشتهاند؛ دانشجوی رشته شهرسازی، تمام آموزشهایش تئوریک است.
مهندس دامپروری و کشاورزی، شغل پشت میزی نیست: «نظام آموزشی بهطور شتابزده به جمعیت تحصیلکرده کشور اضافه کرد بدون اینکه امکانسنجی و نیازسنجی کرده باشد. جوانی که کارشناسی ارشد دارد دیگر حاضر نمیشود با 6، 5 میلیون تومان کار کند، این مبلغ نیازهای اولیهاش را هم تامین نمیکند، بنابراین ترجیح میدهد در خانه بماند. برای این افراد مشاغل دیگری تعریف شود که اگر این اتفاق نیفتد، ممکن است آمار مهاجرت افزایش پیدا کند.»
او میگوید دانشگاهها نیروی شاغل تربیت نمیکنند، فارغالتحصیل دکترای دانشگاه شهید بهشتی، با 8میلیون تومان مشغول بهکار است. نه او راضی است و نه کارفرما: «ما باید در زمینه تنوع شغلی، فرصتها را افزایش دهیم و برای سلایق مختلف کار ایجاد کنیم، در غیراینصورت پیامدهای اجتماعی و اقتصادی زیادی در پی خواهد داشت.»
نظر شما