به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد، معصومه ابتکار فعال سیاسی اصلاحطلب، رییس سازمان محیط زیست در دولتهای اصلاحات (8سال) و دولت اعتدال (4سال) یکی از چهرههایی است که از دل گفتوگو با او میتوان به تصویری شفاف از چرایی ظهور ریزگردها و راهکارهای مقابله با آن دست پیدا کرد. گپ و گفت با «خواهر ماریِ» روزهای ابتدایی انقلاب و «دکتر ابتکار» سالهای اخیر در یک روز پر گرد و غبار در خردادماه در تحریریه روزنامه اعتماد انجام شد. ابتکار با بازخوانی ریشههای ظهور ریزگردها، نقشه راه علمی و عاقلانه برای حل مشکل را نیز ارایه میکند. این فعال سیاسی اصلاحطلب همچنین با اشاره به ردپای کاسبان تحریم در حوزههای زیستمحیطی و آلودگی هوا، آسیبهای تحریم در حوزه محیط زیست را ویرانگر و خسارتبار ارزیابی میکند.
لطفا بفرمایید این روزها بعد از پایان دوره مسوولیتهای اجرایی مشغول انجام چه کارهایی هستید و وقت خود را چگونه سپری میکنید؟
به دانشگاه بازگشتهام. به عنوان عضو هیاتعلمی دانشگاه فعالیت کرده و در کلاسهای ارشد و دکترا تدریس میکنم. همچنین همکاریهایم با تشکلهای مدنی و مردمنهاد را متمرکزتر پیگیری میکنم. به نظرم در این برهه توسعه فعالیتهای مدنی خصوصا در حوزه زنان، محیط زیست و خانواده بسیار مهم است. معتقدم هرچند دوران سختی را از نظر اقتصادی و اجتماعی سپری میکنیم اما نباید گرفتار نامیدی، یأس و بیتفاوتی شویم. معتقدم فربهسازی فعالیتهای مدنی برای بهبود شاخهای رشد و توسعه اثرگذار است.
خانم دکتر، یکی از مشکلاتی که طی روزهای اخیر دوباره در فضای عمومی جامعه مطرح شده و زندگی هر شهروند ایرانی را تحتالشعاع قرار داده، موضوع ریزگردها است. این بحران، مربوط به سالها و دهههای اخیر است یا ریشههای قطورتری از نظر زمانی دارد؟
جوامع بشری سالها و دهههاست که با مشکل ریزگردها، بحران توفانهای شن و گرد و غبار برآمده از آن دست به گریبانند. علت این بحران نیز آن است که با از بین رفتن پوششهای گیاهی در نواحی مختلف یا خشک شدن تالابها، اتلاف آبهای زیرزمینی، فرسایش خاک و... خاک ریز برآمده از آن با یک باد به هوا بلند میشود و گاهی اوقات این فرآیند، جبهههای بزرگی از خاک با چند کیلومتر طول و ارتفاع را شکل داده و به نواحی دیگر منتقل میکند. این جبهه خاک میتواند از قاره به قاره (از شمال آفریقا به آسیا، اروپا و حتی امریکای لاتین)، از یک کشور به کشور دیگر (از عراق به ایران و...) و نهایتا از یک تالاب خشکشده به یک شهر دیگر به حرکت درآید. اما هرچند این مشکل ریشهدار و تاریخی است، اما در دوران حاضر شرایطی پیش آمده که این روند سریعتر شده است. در واقع امروز هم با شدت توفانهای گرد و غبار (یعنی حجم توفانها) و هم تکرار مستمر آنها مواجهیم.
دلایلی که باعث تسریع این روند شده، کدام موارد هستند؟
2علت اصلی دارد. نخست، مساله تغییر اقلیم است که موضعی جهانی است. سالهاست دانشمندان متوجه این تغییرات اقلیمی شدهاند. علت آنها هم تولید گازهای گلخانهای است که یک اثر گرمایشی را در زمین اعمال میکند. یکی از اثرات این تغییر کاهش بارندگی (در برخی نقاط دنیا)، افزایش دما (در بسیاری از نقاط دنیا) و... است. آثار این تغییرات در خاورمیانه به عینه در حال نمایان شدن است. یعنی طی 30سال اخیر هواشناسی کشور بارندگی کمتر، بارش برف کمتر و افزایش حداقل 2درجهای دما را گزارش کرده است. بالطبع در اثر این شرایط، تبخیر آب کشور افزایش و کشور با مشکل کمبود آب مواجه میشود. وقتی دما بالا میرود، رطوبت خاک از بین میرود، تالاب خشک و در کل زمینه برای فرسایش خاک و ایجاد گرد و غبار فراهم میشود. اما علت دوم؛ مبحث منابع آب محلی و مدیریت سرزمینی و داخلی است. در این بخش هم ایران با مشکلات عدیدهای مواجه است. در کل، اگر بخواهیم با عدد و رقم نسبت و تناسب این مشکلات داخلی و خارجی را تعیین کنیم، بیش از 60درصد ریشه مشکلات به تحولات منطقهای و فرامنطقهای و 20الی 30درصد مشکلات نیز منشأ داخلی دارند.
وقتی صحبت از مشکلات منطقهای و فرامنطقهای میکنید، مخاطب ناخودآگاه به یاد اخباری میافتد که اخیرا در خصوص احداث سد در ترکیه، افغانستان و سایر کشورهای همسایه ایران منتشر شده است.
سدسازی در مجموعه بزرگ گاپ در ترکیه مستقیما در ورودی آب مناطق بینالنهرین، بینالدجله و فرات تاثیر دارد. طبیعی است این تحولات در ایران نیز اثرات خود را به جای میگذارد. مجموعه این تحولات داخلی، منطقهای و فرامنطقهای باعث شکلگیری ابربحران ریزگردها در ایران شده است.
اما اردوغان تاثیر سدسازیهای ترکیه در مشکلات منطقهای را انکار میکند.
در همه دنیا سدسازی، مشمول ارزیابی زیستمحیطی است. چرا که به صورت مستقیم در حرکت رودخانهها و مسیر آب اثرات جدی دارد. یعنی قبل از اجرای پروژه باید یک ارزیابی محیطی صورت بگیرد. به خصوص اگر چند پروژه سدسازی به صورت همزمان اجرایی شوند.
این ارزیابیها توسط نهادهای داخلی کشورها انجام میشوند یا توسط نهادهای بینالمللی؟
وقتی تاثیرات این پروژهها، فراملی باشد، حقوق زیستمحیطی سایر کشورها ایجاب میکند که در جریان روند اجرایی این پروژه قرار بگیرند و مطالبات خود را پیگیری کنند. اینجاست که اهمیت دیپلماسی در سطح کلان نمایان میشود. پروژههای سدسازی ترکیه در سالهای ابتدایی دهه 70 آغاز شد. در آن برهه ما نگرانیهایمان را در دوره آقای خاتمی اعلام کردیم. اما در آن برهه ترکیه به صورت چراغ خاموش برنامههایش را پیگیری میکرد. اما سال 92 تبعات مخرب این پروژه برای من محرز شد. زمانی که به عنوان رییس سازمان محیط زیست وارد کابینه آقای روحانی شدم، در نخستین مکاتبات با شخص آقای روحانی، اعلام کردم که این سدسازیها در بلندمدت عوارض جدی برای ایران در حوزه آبهای مرزی، انتقال گرد و غبار، خشک شدن تالابها و... خواهد داشت.
واکنش آقای روحانی به این درخواستها چه بود؟
مکاتبات مورد توجهشان قرار گرفت. بلافاصله به شورای امنیت ملی و وزارت خارجه ارجاع دادند تا مراودات آغاز شود. البته در آن زمان، هنوز ابعاد عینی موضوع روشن نشده بود. ضمن اینکه در آن برهه شورای عالی امنیت ملی کشور و وزارت خارجه درگیر مسائل مهمی بودند. مشکل تحریمها و ضرورت امضای برجام در کنار سایر بحثهای مرتبط با قطعنامههای شورای امنیت از اولویتهای مهم کشور در آن دوران بودند. اساسا یکی از مهمترین گرفتاریهای ما در این سالها تاثیر تحریمها در چند برابر کردن مشکلات زیستمحیطی کشور بوده است.
این روزها نیز دوگانهای در کشور ذیل عنوان «بی اثر بودن تحریمها» و«تاثیرگذاری تحریمها» در حوزههای مختلف شکل گرفته است. برخی معتقدند تحریمها، تاثیری در بروز مشکلات نداشته (یا اثرات بسیار اندکی داشته) و گروه کثیری نیز اشاره میکنند که تحریمها در بروز مشکلات اثرات فراوانی داشتهاند. شما دامنه تاثیر تحریمها (حداقل در حوزه محیط زیست) را چطور ارزیابی میکنید؟
تحریمها، اثرات گستردهای در همه ابعاد محیط زیست داشته است. به نظرم مساله کاملا روشن است. از تامین قطعات حساس فیلترهای مورد نیاز صنایع و پالایشگاهها گرفته تا واردات فیلترها و کاتالیستهای مورد نیاز برای استانداردسازی صنایع خودروسازی و... تحریمها تاثیرات منفی داشتهاند. بارها برای تولید بنزین استاندارد یورو4 یا تولید خودروهای یورو5 و یورو6 مصوباتی داشتیم که به دلیل تحریمها امکان ارتقای صنایع یا به تاخیر افتاده یا اینکه کلا کنسل شده است. از سوی دیگر، اگر ایران مناسبات ارتباطی و تجاری نرمالی با جهان پیرامونی داشت و تحریمها وجود نداشت، چنین فشارهای مخربی متوجه ذخایر طبیعی و منابع سرزمینی کشور نمیشد. امروز بحث خودکفایی گندم در استانهایی مانند فارس خود را نشان داده است. فارس یکی از استانهایی بود که رنکینگ بالایی در تولید گندم داشت. اما وقتی بحث برداشت از سفرههای آب زیرزمینی و خشک شدن تالابها پیش میآید متوجه میشویم که چه آسیبی به دلیل تحریمها و به خاطر تولید چند تن گندم بیشتر متوجه کشور شده است.
آیا نهاد و ارگانی وجود دارد که محاسبه کند خشک شدن یک تالاب به دلیل تحریمها چه خسارتی را متوجه کشور میکند؟
خوب است، بروید، اطراف تالاب بختگان و ببینید به قیمت کشاورزی بیشتر چه بر سر این تالاب آمده است. باید تعادلی در بحث تولید و تجارت و امنیت غذایی شکل بگیرد. اگر قرار باشد به دلیل تحریمها، فقط تکیه بر تولید داخلی محصولات کشاورزی باشد، در بلندمدت ذخایر استراتژیک کشور از میان رفته و کشور با بحرانهایی به مراتب عمیقتر مواجه میشود. در نتیجه این رویکرد است که فرونشستها در کشور و در استانهایی مانند اصفهان، فارس و... بیشتر و باعث نگرانیهای فزاینده شده است. بنابراین تحریمها اثرات مخرب عمیقی داشته است. البته ممکن است برخی اشاره کنند که تحریمها، منافعی داشته (تحرک بیشتر بخش خصوصی و توسعه شرکتهای دانشبنیان، تصفیه آب و...) اما بهطور کلی، تحریمها آسیبهای خسارتباری در بخشهای زیستمحیطی، اقتصادی، اجتماعی و ... ایجاد کرده است. اگر روزی قرار باشد کیفرخواستی علیه امریکا و ترامپ تنظیم شود، بحث تخریب محیط زیست یکی از محورهای اصلی خواهد بود و حتما جامعه جهانی نیز از ایران حمایت خواهد کرد.
اما درمان این زخمهای زیستمحیطی، نیازمند هماهنگیهای میانقوایی و عمومی است. در حالی که متاسفانه در ایران با موضوع محیط زیست، سیاسی و جناحی برخورد میشود. اخیرا هم برخی جریانات اقدام به انتشار کلیپهایی میکنند که در آن شما و جریانات همفکرتان به عنوان مقصر اصلی بحران ریزگردها معرفی میشوید. در زمینه این فضاسازیها توضیح میفرمایید؟
مهمترین اولویتهای پیش روی ما و سازمان جنگلها از زمان دولت اصلاحات بحث حفاظت از مراتع و جلوگیری از فرسایش خاک بود. یکی از مشکلات بسیاری از بخشها از جمله محیط زیست، بحث یارانهها و سوبسیدها است. در حوزه محیط زیست نیز یارانهها به شکل مراتع مجانی و بدون محدودیت نمود و ظهور پیدا میکند. اینکه دامدار تصور کند بدون محدودیت و مجانی میتواند مراتع را تحت اختیار داشته باشد، درست نیست. در این صورت مراتع کشور به سرعت کیفیت خود را از دست میدهند. این روند در خصوص بحث حفاظت از تالابها نیز نمایان است. یکی از قدمهای مهمی که در زمان دولت یازدهم برنامهریزی شد، لایحه حفاظت از تالابها بود. لایحهای که در مجلس دهم به شکل قانون درآمد و به یکی از پیشرفتهترین قوانین کشور برای مقابله با گرد و غبار بدل شد. همچنین قانون حفاظت از خاک نیز در این برهه تصویب شد. بخشی از مهمترین قوانین کشور (15لایحه) در حوزه محیط زیست در دولت یازدهم و مجلس دهم عملیاتی شد. یک پشتوانه مهم در آن برهه سیاستهای کلی محیط زیست بود که توسط رهبری ابلاغ شد. علاوه بر این به صورت عملی نیز در بحث احیای تالابها برنامهریزی کردیم. نخستین مصوبه دولت احیای دریاچه ارومیه بود. در خصوص تالاب هورالعظیم نیز تلاشهای بسیاری برای احیا صورت گرفت.
حدفاصل حضور شما در دولت اصلاحات (دولت هشتم) تا حضور در دولت یازدهم به عنوان رییس سازمان محیط زیست، دولتهای اصولگرای نهم و دهم قرار داشتند که از نظر فکری و عملی تضادهای عمیقی میان این دو تفکر وجود دارد. میفرمایید چه تفاوتهایی میان این دو جریان فکری در حوزه محیط زیست وجود داشت؟
بعد از حضور در دولت یازدهم متوجه شدیم در دولتهای نهم و دهم برخلاف قانون و سیاستهایی که دولت اصلاحات داشت، تالاب مهمی مثل هورالعظیم برای استخراج نفت به بخش خصوصی داده شده بود. مجوز خشک شدن تالاب هورالعظیم از شورایی بالادستی که گفته شد شورای عالی امنیت ملی بوده، اخذ شده بود. وقتی سال92 سکان هدایت محیط زیست را به دست گرفتیم، هورالعظیم با فاجعه خشک شدن مواجه شده بود. بنابراین بلافاصله از طریق وزارت نفت (بهرغم همه مقاومتهای ذینفعان) این پروژه متوقف شد و از دل همکاری با آقای چیتچیان وزارت نیرو 2.5میلیارد متر مکعب حقابههای هورالعظیم تامین شد. تا سال95، حدود 80درصد هورالعظیم که قبلا کاملا خشک شده بود، احیا شد. یعنی حیات به هورالعظیم برگشت و یکی از کانونهای اصلی گرد و غبار در کشور در مسیر بهبود قرار گرفت و صیادان به فعالیتهای خود بازگشتند. این روند در خصوص سایر تالابهای کشور نیز (تالاب مرزی هامون در سیستان و بلوچستان و...) پیگیری شد. واقع آن است که کل حیات سیستان به این تالاب وابسته است و برای احیای حقابههای هامون از طریق دیپلماسی با افغانستان برنامهریزیهای لازم انجام شد. همچنین هامون در کنگره ذخیرههای زیست کره ثبت شد و یک مسوولیت جهانی برای حفاظت از هامون در کنار کنوانسیون تالابها شکل گرفت.
آیا از منظر اقتصادی میتوان ارزش تالابهای کشور را تعیین کرد؟ اخیرا عیسی کلانتری هم اظهاراتی داشته و ارزش تالابها را در مقایسه با صنایع اندک معرفی کرده است... .
یکی از قدمهای مهمی که قدمهای نخستین آن از زمان دولت آقای خاتمی آغاز شد و در دولت آقای روحانی به نتیجه رسید، ارزشگذاری اقتصادی تالابها است. برای اینکه افکار عمومی ارزش تالابها را متوجه شوند، خدمات تالابها و ارزش آنها از منظر اقتصادی محاسبه و نهایتا با زمینهای کشاورزی و... مقایسه شد. اعداد و ارقامی که بعد از محاسبات به دست آمد، حیرتانگیز بود. مشخص شد از بین بردن تالابها چه خسارتهای جبرانناپذیری را از منظر اقتصادی ایجاد میکند. تبعات مخرب این تصمیمات در اقتصاد، کسبوکار مردم و اساسا تمدن ایرانی بسیار راهگشا بود. مدیران کشور نیز متوجه شدند که با چه رقمهایی مواجه هستند. فهم این موضوع برای سیاستگذاران بسیار مهم بود. افرادی که تصور میکنند به قیمت آسیب تالاب، میتوان کشت برنج صورت داد تا گندمکاری کرد و... باید بدانند که در حال فروش آینده کشور هستند. یکی دیگر از کارهای مهم، تعیین کمیتهای تخصصی برای شناسایی کانونهای گرد و غبار ایران بود. کانونها شناسایی شد، برنامههای لازم تدارک دیده شد، میزان تهدیدات کانون استخراج شد و راهکارهای مقابله با آن برنامهریزی شد. در این مسیر 300هزار نهال در خوزستان کاشته یا احیا شد تا تبعات مخرب کانونهای گرد و غبار کاهش پیدا کند.
همانطورکه اشاره کردید، بین 20تا 30درصد مشکلات مرتبط با ریزگردها به داخل کشور و بیش از 60درصد مشکلات به تحولات بیرونی مربوط است. شما در حوزه مسائل بینالمللی چه برنامههایی را در دستور کار قرار دادید؟
2قدم اصلی در حوزه بینالمللی برداشته شد، یکی در خصوص افغانستان بود که توضیح دادم در حوزه تالاب هامون چه کارهایی صورت گرفت. دومین حوزه مرتبط با عراق بود که بلافاصله گفتوگوهای قبلی با عراق احیا شد. تلاش شد به عراق یادآوری شود که عراق مسوول خشک شدن تالابها است. پیشنهاد دادیم که مرکزی برای آموزش نیروهای عراقی احداث شود تا مهارتهای لازم برای احیای تالابها در عراق صورت پذیرد. از نهادهای بینالمللی نیز دعوت شد تا تغییرات اقلیمی منطقه را بررسی و مسوولیتهای خود را به انجام برساند. ایران بنیانگذار حفاظت از تالابهای رامسر است و حق دارد در قبال آسیبهایی که از طرف کشورهای دیگر به ایران میرسد، مطالباتی داشته باشد. غباری که از عربستان یا شمال آفریقا و... بلند میشود و به ایران میرسد، خسارتبار است و باید با آن مقابله شود. در این مسیر سال 95، نخستین نشست سازمان ملل با موضوع گرد و غبار با درخواست ایران در ایران برگزار شد. در واقع افکار عمومی متوجه شدند که همه کشورها در خطر مواجهه با این خطرات قرار دارند و باید مسوولیتهای خود را جدی بگیرند.
در همین برهه اما فضاسازیهای تخریبی فراوانی از سوی گروههای سیاسی داخلی علیه شما صورت میگرفت. این رویکردهای تخریبی چه تاثیری در برنامههای شما داشت؟
همزمان با این تلاشها، جو سنگین تخریبی علیه سازمان محیط زیست و شخص من ایجاد شد و موضوع را به یک تصمیم مدیریتی تنزل میدادند. حتی برخی افراد بدون توجه به جبهههای چند ده کیلومتری گرد و غبار اعلام میکردند دولت با یک آبپاش میتواند گرد و غبار را مهار کند. توجه داشته باشید در آن برهه عراق با مشکل تجاوز داعش مواجه بود و مشکلات زیستمحیطی اولویت خاصی برای آن کشور نداشت. بدبختانه داعش از استان الانبار اعلام موجویدت کرد که مرکز بلند شدن ریزگردها بود. زمانی که توضیح میدادیم، در رسانههایشان اعلام میکردند ابتکار میگوید، گرد و غبار تقصیر داعش است! این رویکردهای تخریبی هرچند با هدف شکست کانون رای آقای روحانی انجام میشد، اما نهایتا باعث ناامیدی مردم شد.
در حوزههای اقتصادی واژه کاسبان تحریم حاشیههای زیادی ایجاد کرده، آیا شما با کاسبان تحریم در حوزه محیط زیست نیز مواجه شدید؟
یکی از مهمترین رویاروییهای ما با کاسبان تحریم در ماجرای بنزین پتروشیمی نمایان شد. به خاطر تحریمهای سالهای 88 و 89، واردات بنزین ایران تحریم شد. گروهی با یک راهحل غیر استاندارد پیشنهاد دادند که از طریق افزایش میزان آراماتیک بنزین، تلاش کردند حجم بنزین را بالا ببرند. در آن زمان من در شورای شهر تهران حضور داشتم و بلافاصله هشدار دادم. میدانستم که اثر این تولیدات در گسترش سرطان خون افراد چگونه خواهد بود. اما تهدیدات همین کاسبان تحریم گسترش پیدا کرد و فشارهای فراوانی وارد ساختند تا ما این موضوع را رها کنیم. خوشبختانه بعد از حضور در سازمان محیط زیست در نخستین برنامهها از مهندس زنگنه خواستیم که روند تولید این بنزین را متوقف کنند که با پذیرش وزارت نفت متوقف شد. کاسبان تحریم از همین زمان شروع کردند به فضاسازیهای تخریبی و حتی پای همسر من را نیز به میانه این ماجرا باز کردند و اعلام کردند این مخالفتها به خاطر این است که همسر معصومه ابتکار در کار واردات بنزین است. بعد هم فردی با نام جمشید آرین مطرح شد که نهایتا مشخص شد همه این فضاسازیها، دروغ بوده است. مجموعه این تحرکات توسط کاسبان تحریم، برنامهریزی و اجرا میشد و ظرفیتهای زیادی از کشور را هدر داد. خوشبختانه بنزین پتروشیمی کاملا از رده خارج شد و تولیدات بنزین کشور در مسیر استانداردسازی قرار گرفت. البته همچنان سایه تحریمها در رشد این بخش نمایان شد.
حالا که صحبت به اینجا کشید، لطفا در خصوص پرونده سراوان هم توضیح بفرمایید؟
مدیریت پسماند بسیار کلیدی است. یک بخش، آموزش، بازیافت، کاهش مصرف، استفاده مجدد و... است اما بخش مهم آن مدیریت انتهای خط و مقوله زبالهسوزها است. بسیاری از نیازهای کشور به زبالهسوزها به دلیل تحریمها تامین نمیشدند. برخی از افراد نیز از این کمبود سوءاستفاده میکردند و رانتهای فراوانی را کسب میکردند. این دستگاههای زبالهسوز، نیازمند فیلترهایی هستند که به دلیل تحریمها امکان ورود به کشور نداشتند و مستقیما روی سلامت مردم اثرگذار بودند.
به عنوان پرسش پایانی، من اسامی خاصی را شامل ظرفیتهای زیستمحیطی و افراد سیاسی مطرح میکنم. شما در چند کلمه یا یک جمله دیدگاهتان را درباره این واژهها بفرمایید...
پروژه میانکاله: یک ذخیرهگاه زیست کره با ارزش که نباید صدمه ببیند.
دریاچه ارومیه: نگین درخشان شمالغرب ایران که هم باید احیا شود و هم اینکه کشاورزی منطقه از طریق اصلاح کشت باید به کمک آن بیاید.
تالاب هورالعظیم: یکی از باارزشترین تالابهای مرزی ایران در استان خوزستان که معیشت و حیات هزاران نفر به آن وابسته است.
سید محمد خاتمی: یک رییسجمهور صادق، خوشنام و بسیار مورد علاقه مردم
روحانی: رییسجمهور مقتدر و توانمند که بسیار مورد هجمه و آزار قرار گرفت.
محمدجواد ظریف: دیپلمات و وزیر خارجه موفق، تاثیرگذار، متخصص و کاربلد
ابراهیم رییسی: آقای رییسی، رییسجمهور کشورمان هستند و در شرایط سختی سکان هدایت دولت را به دست گرفتهاند. بهرغم انتقاداتی که ما نسبت به بحث انتخابات، رویکردهای سیاسی و رفتارهای اطرافیان ایشان داریم، معتقدیم باید دست به دست هم دهیم تا کشور از شرایط سخت فعلی عبور کند.
علی سلاجقه (رییس سازمان محیط زیست دولت سیزدهم): امیدوارم در کارشان موفق شوند، چرا که تخصص لازم را دارند. امیدواریم بتوانند در برابر رانتخواران، کاسبان تحریم، شکارچیان و سودجویان و... موفق شوند و از ظرفیتهای زیستمحیطی کشور حفاظت کنند.
بعد از حضور در دولت یازدهم متوجه شدیم در دولتهای نهم و دهم برخلاف قانون و سیاستهایی که دولت اصلاحات داشت، تالاب مهمی مثل هورالعظیم برای استخراج نفت به بخش خصوصی داده شده بود. مجوز خشک شدن تالاب هورالعظیم از شورایی بالادستی که گفته شد شورای عالی امنیت ملی بوده، اخذ شده بود. وقتی سال92 سکان هدایت محیط زیست را به دست گرفتیم، هورالعظیم با فاجعه خشک شدن مواجه شده بود. بنابراین بلافاصله از طریق وزارت نفت (بهرغم همه مقاومتهای ذینفعان) این پروژه متوقف شد و از دل همکاری با آقای چیتچیان وزارت نیرو 2.5میلیارد متر مکعب حقابههای هورالعظیم تامین شد
نظر شما