به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه سپید، در شرایطی که در برخی نقاط تهران و کلانشهرها با ترافیک پزشکان متخصص روبرو هستیم، اما در برخی شهرهای کوچک و بخصوص در مناطق محروم همچنان کمبود پزشک وجود دارد. کارشناسان تاکید دارند که این مشکل به دلیل کمبود پزشک نیست، بلکه باید سیستم توزیع پزشک در سراسر کشور، بازنگری شود.
فقر رشتههای فوق تخصصی در استانهای محروم موجب شده است که پرداختی از جیب بیماران در این مناطق محروم افزایش پیدا کند. در برخی موارد نیز به دلیل در دسترس نبودن خدمات فوق تخصصی، امکان دارد که بیمار کلا قید ادامه فرآیند درمان را بزند.
در شرایطی که در اسناد بالادستی نظام سلامت بر توزیع عدالت در سلامت تاکید شده است، اما شواهد و آمارها نشان میدهد که در حوزه توزیع کادر درمان و زیرساختهای بهداشتی در همه مناطق کشور، این عدالت چندان به چشم نمیخورد.
متمرکز شدن پزشکان متخصص و فوق تخصص در شهرهای پرجمعیت در بلندمدت ممکن است به افزایش مهاجرت به کلانشهرها نیز دامن بزند. از سوی دیگر، برخی پزشکان نیز تاکید دارند که در برخی مناطق محروم، امکانات رفاهی در اختیار پزشک قرار داده نمیشود. همین توسعه نیافتگی برخی مناطق به یک دافعه بزرگ برای ارائه خدمات فوق تخصصی در مناطق محروم، بدل شده است.
علی دباغ، معاون فنی نظام پزشکی تهران و عضو شورای عالی سازمان نظام پزشکی کشور هم با اشاره به مشکلات و چالشهای توزیع پزشک در کشور، گفت: «اختلاف بین غیربرخوردارترین استان ما که استان سیستان و بلوچستان است، با برخوردارترین استان کشور یعنی استان تهران، از نظر میزان پزشک بالای ۱۰ برابر اختلاف است. این آمارها به معنای تبعیض مطلق در سیستم ارجاع نظام سلامت کشور است.»
وی درباره وضعیت توزیع پزشک در کشور جهت دسترسی عادلانه مردم به خدمات سلامت گفت: «طی ۱۰ سال اخیر نتوانستیم طرح نظام ارجاع و پزشک خانواده را که یکی از شاهبیتهای نظام سلامت کارآمد است، پیاده کنیم. به نظر میرسد بیشترین معضل این بود که در دولت قبل تاکیدی که باید بر روی حوزه بهداشت میشد، اتفاق نیفتاد و عمدتا بر حوزه درمان تاکید شد.»
عضو شورای عالی سازمان نظام پزشکی کشور ادامه داد: «مقام معظم رهبری در دیدارهایی که اخیرا هم داشتند، بیش از پیش بر حوزه بهداشت تاکید کردند و به درستی تاکید کردند جایگاه بهداشت باید بیش از این مورد توجه قرار گیرد. باید توجه کرد که نظام ارجاع و پزشک خانواده که در هم تنیدهاند، کمک میکنند که بهداشت قوام بهتری داشته باشد. زمانی که حوزه بهداشت در نظام سلامت برتری داشته باشد، حالت انتظار برای ایجاد بیماری به حالت پیشگیری بدل میشود و جو عمومی به سمت پیشگیری میرود.»
وی افزود: «برتری یافتن حوزه بهداشت و حرکت عمومی به سمت پیشگیری، مستلزم سازوکارهایی است. این اقدام مستلزم یک سیستم و نظام است و چارچوب مشخصی دارد و نیازمند مقدمات و پیش زمینههایی است. مهمترین پیش زمینه آن، این است که تناسب نیروی پزشکی و نیروهای همراه هر پزشک را حفظ کنیم. به طور متوسط یک پزشک و حدود ۱۲ نیروی غیر پزشک باید همراه هم باشند تا بتوانند به خوبی کار کنند. یک پزشک به تنهایی نمیتواند کار کند و به نیروهایی مانند پرستار، داروساز، نیروی آزمایشگاه، اتاق عمل و ... برای ارائه خدمت نیاز دارد. بنابراین ایجاد ساختار مناسب در نظام سلامت فقط به پزشک تنها وابسته نیست. پزشک تنهایی که نه آزمایشگاه در دسترسش باشد، نه داروخانه و ... چه کاری میتواند انجام دهد؟ در این صورت دست پزشک بسته است.»
دباغ با بیان اینکه دسترسی به ساختار مناسب نظام سلامت و توزیع این نظام نیازمند برنامهریزی، اقدامات موثر و پایش برنامه است گفت: «در کشوری مانند آمریکا در ایالتهای مختلف به طور میانگین به ازای هر ۱۰ هزار نفر، بین ۳۲ تا ۳۳ پزشک دارد و اختلاف میان ایالات مختلف این کشور، از نظر تعداد پزشک بسیار کم است. زیرا امکانات رفاهی در اکثر ایالتها مشابه هم است و درآمدها هم در اکثر ایالات آمریکا یکسان هستند. در سایر کشورهایی هم که از نظر اقتصادی پیشرفته هستند نیز وضعیت به همین صورت است.»
عضو شورای عالی سازمان نظام پزشکی کشور در خصوص وضعیت توزیع پزشک در ایران نیز گفت: «بر اساس آمار رسمی سازمان نظام پزشکی، در کشور ما در استان سیستان و بلوچستان که یکی از محرومترین استانهاست، تعداد پزشک اعم از پزشک عمومی، متخصص و فوقتخصص به طور میانگین حدود شش به ازای هر 10هزار نفر است. این در حالی است که در استان تهران به طور میانگین حدود ۷۰ پزشک اعم از پزشک عمومی، متخصص و فوق تخصص به ازای هر 10هزار نفر وجود دارد. یعنی بیش از دو برابر میانگین آمریکا در استان تهران پزشک داریم.»
وی یادآور شد: «دولت قبل طی ۱۰ سال اخیر وظیفه پیگیری و اجرای طرحهای پزشک خانواده و نظام ارجاع را برعهده داشت. برخلاف برخی افراد که تصور میکنند که پرداختی به پزشکان در مناطق محروم و کمتر برخوردار نباید افزایش یابد، اتفاقا میزان پرداختی پزشکان این مناطق باید بیشتر شود، وگرنه پزشکان به سمت شهرهای برخوردار مانند تهران، مشهد، تبریز، اصفهان و ... هجوم میآورند. معضل مسافران سلامت هم که برای کوچکترین مشکل سلامت به تهران و شهرهای بزرگ میروند، از همین جا نشات میگیرد. در عین حال این مساله فقط مختص پزشک هم نیست و همانطور که گفتم هر پزشکی حدود ۱۲ نفر تیم نیاز دارد و باید این امکانات هم به نسبت منطقه وجود داشته باشد.»
دباغ با بیان اینکه هرچقدر این اقدامات و مباحث را پشت گوش بیندازیم، بیشتر هزینه میدهیم، به برخی راهکارهای حل مشکلات توزیع پزشک اشاره و اظهار کرد: «اولین راهکار، تعیین اهداف کلان نظام سلامت است که خوشبختانه این اقدام تا حد زیادی انجام شده است؛ به طوری که سیاستهای کلی نظام سلامت از سوی مقام معظم رهبری تعیین شده است. استانداردهای جهانی و کشوری وجود دارد و باید بر اساس آنها حرکت شود. سیاستهای کلی نظام سلامت که از سوی مقام معظم رهبری ابلاغ شده و در عین حال قانون اساسی و برنامههای توسعه، اهداف کلان نظام سلامت را مشخص کردهاند.»
عضو شورای عالی سازمان نظام پزشکی کشور اضافه کرد: «دومین اقدام، منابع مشخص اعم از منابع مالی و غیر مالی است. این منابع شامل سختافزاری است که تعداد تختهای بیمارستانی، بیمارستانها، درمانگاهها، پایگاههای بهداشتی و ... را در برمیگیرد. دوم منابع نرمافزاری و نیروهای تخصصی و آموزش دیده در نظام سلامت است و از همه مهمتر سرمایه اجتماعی است. این سه دسته منابع در نظام سلامت تعیین شدند. بنابراین اهداف و منابع مشخص هستند و باید بر اساس اهداف و متناسب با منابع، برنامهریزی تنظیم شود.»
وی تاکید کرد: «به نظر میآید که در حال حاضر ما نیازمند بازنگری در برنامههایمان هستیم. برنامههای موقتی مانند طرح تحول نظام سلامت، عمدتا به صورت موسمی هستند و پایدار نخواهند بود. ما برای برنامهریزی نیاز به اقدامات پایدار داریم. بنابراین نیازمند برنامههای پایدار در نظام سلامت هستیم. در عین حال این برنامهها نیازمند پایشهای مستمر هفتگی، ماهانه فصلی و سالانه است.»
دباغ با بیان اینکه با توجه به این مباحث، در جهت حل مشکلات نظام سلامت در صورتی که درست اقدام کنیم، کار پیچیدهای نیست گفت: «اگر درست اقدام کنیم طی چند سال میتوانیم به اهداف عالیمان برسیم که رضایت مردم را به دنبال داشته باشد. نیازمند عزم جدی برای رسیدن به این اهداف هستیم. متاسفانه بحث نظام ارجاع و پزشک خانواده سالها مطرح شده و دولتها بیشتر در این باره حرف زدند تا عمل کنند. باید آقای رییس جمهور این مباحث را در حوزه سلامت مدنظر قرار دهند و تیمشان، این موضوع را به عنوان اولویتی که نهتنها باعث ارتقای وضعیت پزشکی، بلکه منجر به ارتقای کشور میشود، در نظر بگیرند. در این صورت بسیاری از نارضایتیها، درد و رنجهای مردم، هزینهها و مهاجرتها در حوزه سلامت کاهش مییابد.»
عضو شورای عالی سازمان نظام پزشکی کشور گفت: «بیشترین مشکل ما در توزیع منابع مالی است. مهمتر از کسری منابع، توزیع و برنامهریزی برای آن است. وقتی ۷۰ پزشک به ازای هر ۱۰ هزار نفر در تهران داریم و در سیستان و بلوچستان، شش پزشک به ازای هر ۱۰ هزار نفر داریم، این موضوع به چه معناست؟ بیتردید به این معنی است که اور لود «بیش از حد نیاز» پزشک داریم. وقتی میگوییم پزشک زیاد داریم، اما در مناطق محروم با کمبود پزشک مواجهیم، افزایش ظرفیت دانشجویان پزشکی مشکلی را حل نمیکند. هرچقدر هم پزشک اضافه داشته باشید، وقتی درست مدیریت نکنید، مجددا به مناطق برخوردار میآیند یا اینکه از کشور میروند. این موارد فقط هم مختص پزشک نیست، بلکه سایر نیروهای حوزه سلامت را هم شامل میشود.»
وی در خصوص وضعیت توزیع پزشک در تهران نیز گفت: «به نظر میرسد که در مناطق برخوردار تهران تراکم پزشک بیش از مناطق غیر برخوردار است. در این زمینه هم به مدیریت و برنامهریزی نیاز است که برای مناطق کمبرخوردارتر اهرمهای تشویقی در نظر بگیرند.»
رفع کمبود پزشک در مناطق محروم با اجرای علمی پزشک خانواده
اگرچه در حوزه توزیع پزشکان متخصص در مناطق مختلف کشور همچنان با نواقص و کاستیهای جدی مواجه هستیم، اما این مشکل در حوزه توزیع پزشکان فوق تخصص، بسیار حادتر است. کمبود پزشکان متخصص و فوق تخصص در مناطق محروم، تعادل در ارائه خدمات را بر هم میزند. این اتفاق باعث میشود که در یک نقطه کشور با ترافیک خدمات درمانی و در گوشه دیگری از کشور با فقر این خدمات، مواجه باشیم.
باید در نظر داشت یکی از عمده دلایلی که توزیع پزشک در کشور عادلانه نیست، اجرای ناقص نظام ارجاع و برنامه پزشک خانواده است. اگر برنامه پزشک خانواده به شکل علمی و کامل اجرا میشد، بخش زیادی از مشکل کمبود پزشک در مناطق کم برخوردار کشور، حل شده بود.
حمید طهماسبی پور، فعال صنفی حوزه پزشکان عمومی هم در گفتگو با «سپید» میگوید: «اجرای ناقص نظام ارجاع و برنامه پزشک خانواده، علاوه بر اینکه جایگاه پزشک عمومی در نظام سلامت را خدشهدار کرده، به افزایش هزینههای نظام سلامت نیز دامن زده است. اگر واقعا به دنبال احیای طب عمومی و اجرای علمی برنامه نظام ارجاع هستیم، باید از این نظام سلامت آشفته و هزینهزا فاصله بگیریم. همچنین پزشکان عمومی فعال در نظام ارجاع، هم در برنامه پزشک خانواده روستایی و هم در پزشک خانواده شهری دچار مشکلات مالی جدی هستند. درواقع، پزشک عمومی فعال در نظام ارجاع، دریافتیاش متناسب با زحمت شبانهروزی که متحمل میشود نیست که باید این شرایط اصلاح شود.»
طهماسبیپور به راه حل منطقی اجرای نظام ارجاع در کشور اشاره میکند و میگوید: «راه حل منطقی و علمی برای اجرای نظام ارجاع در ایران باید به گونهای باشد که اجرای این برنامه با اجماع نظر مدیران دولتی، نمایندگان بخش خصوصی، انجمنهای علمی و نمایندگان همه فعالان حوزه سلامت همراه باشد. اگر چنین برنامه جامعی تدوین کردیم، آن وقت باید پیگیرانه به دنبال آن باشیم، طوری که تحت هیچ شرایطی متوقف نشود و تغییر دولتها نتواند خللی در روند اجرای این برنامه داشته باشد. در این شرایط است که ما به یک نظام سلامت هوشمند، آیندهدار و با برنامه میرسیم. واضح است که در چنین نظام سلامت هوشمندی، رابطه پزشک عمومی و نظام ارجاع هم به درستی تعریف خواهد شد. همچنین در ادامه این مسیر نیاز است که به مردم و فعالان حوزه سلامت، گزارش کار ارائه شود، یعنی هر سال به طور شفاف اعلام کنند که چند درصد از برنامههای مرتبط با نظام ارجاع به طور موفقیت آمیز اجرا شده و چند درصد به شکست منتهی شده است.»
نظر شما