نتایج طرح آمارگیری از فرهنگ رفتاری خانوار که توسط مرکز آمار ایران در سال 99 انجام شده است نشان میدهد که ٢٤.٦ درصد از افراد بالای 15 سال در زندگی خانوادگی خود احساس شادی کم و بسیار کم داشته و یا اصلاً احساس شادی نداشتهاند. همچنین ٣٨.٢ درصد از این افراد میزان شادی در زندگی خانوادگی خود را متوسط اعلام کردهاند. در این بین تنها 37.1 از افراد اعلام کردهاند که در زندگی خانوادگی خود احساس شادی را به مقدار زیاد و بالاتر، تجربه کردهاند.
به گزارش سلامت نیوز در واقع بر اساس این طرح که با هدف شناخت فعالیتها و رفتارهای فرهنگی خانوارها و استفاده از آن برای برنامهریزیهای فرهنگی کشور طراحی شده است،میزان احساس شادی در زندگی خانوادگی در میان 62.8 درصد از ایرانیان متوسط و کمتر از آن بوده است، کمبود شادی در زندگی خانوادگی در میان بیش از نیمی شهروندان ایرانی به شدت چشمگیر و خطرناک بوده و میتواند آسیبهای بسیاری را برای جامعه به دنبال داشته باشد.
نگاهی به وضعیت سلامت روان در میان ایرانیان
به گزارش سلامت نیوز ایران کمبود حس شادی خانوادگی در میان ایرانیان قطعا معلول علتهای دیگریست. به عنوان مثال ایران از حیث ابتلا به افسردگی و بیماریهای روانی، در زمره ۱۰ کشور افسرده و مضطرب جهان قرار دارد. چند ماه پیش از شیوع کرونا در کشور رئیس انجمن علمی روانپزشکان ایران، اعلام کرد بود که ۲۵ درصد از ایرانیان به افسردگی شدید مبتلا هستند و شیوع افسردگی در ۲۶ سال گذشته بیش از ۲ برابر شده است. عددی که بعید است بعد از شیوع کرونا در کشور و تبعات تلخ آن افزایش نیافته باشد.
همچنین براساس تحقیقاتی که در سال ۲۰۱۵ انجام شده است، ایران از بین ۱۱۵ کشوری که فاکتورهای شادی در آنها بررسی شده بود در رتبه ۱۰۵ قرار داشته است. درباره بالا بودن میزان خشم و اضطراب در میان ایرانیان نیز بارها هشدارهایی داده شده است چنانکه موسسه مطالعاتی «گالوپ» در آخرین گزارش خود در سال ۲۰۱۷ (سال ۱۳۹۶ شمسی) ایران را عصبانیترین کشور جهان معرفی کرد و این کشور را در رتبه اول خشونت اجتماعی در دنیا قرار داد.
همچنین براساس آخرین آمار احصا شده توسط پژوهشگران اجتماعی، خشونت خانگی در ایران نسبت به سال ۹۷، ۲۶ درصد افزایش نشان داده و اکنون خشونت خانگی حدود ۴۶ درصد است. مطابق با این آمار، ۴۶ درصد از مردم رفتار پرخاشگرانه و خشونتآمیز در خانوادهها دارند و میتوان در خصوص رتبهبندی خشونت در کشور چنین اظهارنظر کرد که ۶۰ درصد خشونتها از نوع کلامی و روانی و ۴۰ درصد نیز اذیت و آزار جسمی و اقتصادی بوده است.
این میزان افسردگی و خشم در جامعه ایرانی قطعا علل دیگری دارد، عللی که تداوم آنها منجر به کاهش حس تابآوری در میان شهروندان ایرانی و در نهایت بروز انواع آسیبهای اجتماعی در کشور شده است. با محمدرضا مقدسی مدیر خانه تابآوری ایران و پژوهشگر حوزه تابآوری دراینباره گفتگو کردیم.
شادکامی در خلاء ایجاد نمیشود
مقدسی در اینباره به سلامت نیوز میگوید: پژوهشگران به این نتیجه رسیدهاند که شادمانی وتابآوری با همدیگرهمبستگی مثبت معنا داردارند به بیان دیگر افرادی که در مواجهه با مشکلات زندگی میتوانند با تکیه بر تابآوری در حد متناسب با مشکلات پیش رو ، خود را متعادل و پایدار نگهدارند، قطعا در مواجهه با احساسات و هیجانات منفی وعوامل ایجاد کننده اختلال آشفته نمیشوند .
وی باتاکید براینکه تابآوری بهترین پیشبینی کننده سلامتی و شادکامی است، عنوان میکند: افرادی که نمره تابآوری خوبی دارند سرمایه اجتماعی (دوستان خوب ) و قدرت گفتگو و تحلیل خوبی هم داشته و میتوانند در روزگار سخت برای خود منابع حمایتی پیدا کنند. این عوامل باعث می شود که در مواجهه با مشکلات وسختیها هیجاناتی مانند ترس، اضطراب وتنهایی وناامیدی بر این افراد غلبه نکند.
موسس خانه تابآوری با اشاره به اینکه شادکامی در خلاء به وجود نیامده و زیرساختهایی لازم دارد،عنوان میکند: ازدیدگاه مزلو نظریهپرداز انگیزش نیازهای فیزیولوژیک مانند امنیت، احترام وعشق باید برای فرد تامین شوند تا به خودشکوفایی، شادی وشور زیستن برسد .مطالعات انجام شده در زمینه تابآوری حاکی از این است که معنویت ومعنامندی هم با تابآوری ارتباط داشته و افراد معنامند کمتر دچار افسردگی واظطراب میشوند. در واقع زمانیکه از معنا ومفهوم اصلی زندگی دور میشویم ناامیدی و یاس به سراغ ما میآید،دور شدن از معنا ازبین برنده شادی است .
وی در پاسخ به این سوال که چرا خانوادههای ایران شاد نیستند؟ میگوید: دسترسی به منابع همیشه یک مساله است، مطالعاتی موسوم به پروژه بینالمللی تابآوری، هفت چالش و تنش اصلی را مورد بررسی قرار داده است که اولین آن مربوط به دسترسی به منابع است که میتواند موجب آسیبپذیری وتابآوری شود. دسترسی به فرصتهای مالی، آموزشی، پزشکی، شغلی، تغذیه، پوشاک و سرپناه مناسب وعدالت وبرابری شادی وشادکامی را در جامعه افزایش میدهد. در واقع نابرابری، بیعدالتی و انسداد اجتماعی واقتصادی و رانت میتواند آسیبزا باشد .
مقدسی با بیان اینکه مشکل درهمه دورههای زندگی و در همه جوامع وجود داشته و قرارنیست مواجه شدن با مسائل ومشکلات، شادی یک فرد، خانواده و جامعه را از بین ببرد، خاطرنشان میکند: دشمن شادی نابرابری است که بهویژه دردوران کرونا این نابرابریها تقویت شد. درهفته سلامت روان از سوی سازمان بهداشت جهانی بر ضرورت دسترسی های عادلانه وگسترش وتوسعه برابریها تاکید شده است. زیرا بیعدالتی و انسداد اجتماعی میتواند ریشه شادی وشادکامی را درابعاد فردی، خانوادگی و اجتماعی بخشکاند.
وی تاکید میکند: اگر یک جوانی احساس کند که هرچقدر تلاش می کند به نتیجه نمیرسد ،نمیتوانیم او را با جملات انگیزشی و روانشناسی زرد سرپانگهداریم، شاید یک هیجانات زودگذر راتجربه کند اما چون ابعاد و نیازهای اساسی زندگیاش ناکام مانده و نتیجه زحمات وتلاشهایش را نمیبیند، بنابراین نمیتواند انسان شادی باشد.
این پژوهشگر حوزه تابآوری با اشاره به اهمیت ارتباطات در موضوع شادی افراد،توضیح میدهد: افرادی که ارتباط قابل توجهی باگروه همسالان خود دارند، روابط و کارکردهای خانوادگی و اجتماعیشان خوب و سالم بوده وهنوز آسیبی به آن وارد نشده است، میتوانند شادی بیشتری راتجربه کنند. کارکردهای ارتباطی جایی هست که ما شادی را درآن تجربه می کنیم واگراین روابط بد کارکردهایی خاصی داشته باشند اولین چیز که قربانی میشود شادی ماست.
وی اضافه میکند: هویت در موضوع شادکامی تاثیری مهم دارد، یعنی افراد معنامند هدفمند هم هستند بنابراین مشخص بودن مسیر وهدف فرد را سازماندهی میکند و از سردرگمی نجات پیدامیدهد. به نظر من اگر هدفمندی موجب شادی نیست، شادی راهم از بین نمیبرد. همچنین وقتی مدیریت وکنترل فرد بر خویشتن ومحیط پیرامونش کاهش پیداکند، حس شادکامی رانیز تجربه نخواهد کرد، افرادی میتوانند حس شادی را تجربه کنند که احساس قدرت و خود کارآمدی داشته باشند و احساس کنند که بر زوایای پیدا و پنهان زندگیشان قدرت و کنترل و نفوذ دارند. هرجا که احساس کنیم کنترلمان کم شده است دچار احساس آشفتگی میشویم.
فقدان تسلط بر زندگی شادکامی را کاهش میدهد
به گفته این متخصص حوزه تابآورافرادی که قدرتمند بوده و بر تمام ابعاد زندگیشان تسلط و کنترل دارند نمره شادکامی بهتر و بیشتری میگیرند. حال سوال این است که آیا ساختارهای اجتماعی این امکان را به جوانان ما میدهد که بر جوانب مختلف زندگی از جمله عرصههای ورزشی،خانوادگی، تحصیلی، اجتماعی، پرورش استعدادها وتواناییهایشان احساس کنترل وتوانایی کنند؟ سیستمهای خرد و کلان آموزش وپرورش چقدراین احساس کنترل رابه جوانان ونوجوانان ما میدهد؟
وی میافزاید: ما در خانوادهها و مدارس با تحکم و نصیحت و بایدها ونبایدهای زیادی با کودکان و نوجوانانمان برخورد و بهطور مداوم آنها راکنترل میکنیم همین امر باعث میشود که نوجوانان احساس کنند کنترل بر زندگی خود ندارند و فردی که احساس کنترل بر امیال و سلیقههایش نداشته باشد احساس شادی نخواهد داشت.
مقدسی با تاکید بر فرهنگپذیری وجامعهپذیری توضیح میدهد:وقتی ساختارهای اجتماعی آشفته شده واز هم میپاشند، افراد دچار بیهویتی اجتماعی و فرهنگی شده و معیارها از کنترل خارج میشوند ونمیدانند چه رفتاری خوب است مثلا رفتاری راکه فرد در خانواده یا محل زندگی خود قابل احترام و پذیرفته میبیند همان رفتار در جای دیگر مانند محل کار ناپسند تلقی میشود، این چندگانگی در تعیین و تبیین ارزشها باعث به وجود آمدن ابهام میشود و ابهام اضطراب تولید میکند. وقتی فرد نداند چه چیزی خوب یابد است و مجبور باشد در هر محیطی بهگونهای متفاوت رفتارکند این چندگانگی وابهام به هویت انسانها حمله کرده و عدم قطعیت باعث ایجاد اظطراب و آشفتگی میشود. یعنی افراد نمیدانند باید درتعاملات اجتماعی با چه شاخصی رفتار کنند این مساله هم میتواند ما را از شادی وشادکامی دورکند.
وی با تاکید براینکه شادی ثمره عدالت است،میگوید: اگر با فرزندانتان به عدالت رفتار نکنید شاهد خواهید بود فرزندی که حس میکند مورد بیعدالتی قرار گرفته حال بدی دارد. بنابراین حتی اگر فرصتهای شغلی،بهداشتی، اجتماعی، آموزشی و..کم باشد ولی توزیع آن باعدالت و برابری همراه باشد کمبودن همراه با عدالت باعث ازبین بردن شادی نمیشود اما وقتی بیعدالتی باشد آدمها حس دیده نشدن داشته و حس میکنند تلاشهایشان به نتیجه نمیرسند در نتیجه احساس شادی نمیکنند.
شادی مقدم بر رشد است
این کنشگر حوزه تابآوری در پاسخ به این سوال که نبود شادی در جامعه چه تبعاتی دارد؟ تاکید میکند: شادی مقدم بر رشد است، اگر از فرد، خانواده و جامعه ای احساس شادی گرفته شود، قدرت و موتور محرکه رشد و توسعه و تکامل از آنها سلب میشود. فرد یاجامعهای که بخواهد توسعه یافته و فرصتهای گسترش وبالندگی رادراختیاربگیرد نمیتواند با یاس وناامیدی حرکت کند.
وی با بیان اینکه نبود شادی در فرد وجامعه دشمن تکامل وتوسعه است، عنوان میکند: بدون شادی و امید و خوشبینی نمیشود درباره توسعه صحبت کرد. آیا می توانیم تصورکنیم که یک فرد ناامید که درگیر استرس واضطراب است برای ایجاد تغییرمثبت در زیست فردی وجمعی خود اقدام موثری انجام دهد؟ این گونه نیست. اگر شادی به هردلیلی ازجمله تحریم، تهاجمات فرهنگی واقتصادی، بدکارکردیهای سازمانی ومدیریتی از یک جامعه گرفته شود، دشمن توسعه وگسترش وحتی عدالت اجتماعی است. یک ملت و خانواده شاد میتواند فرزندان و نسلی بارور وتوانمند پرورش دهد و یک ملت ناامید و افسرده نمیتواند کارکرد مناسب و آینده روشن داشته باشد.
مقدسی با تاکید بر ضرورت منسجم بودن جامعه، خاطرنشان میکند: جامعه منسجم جامعهایست که در آن شادی موج میزند، احساس شیرین اینکه من متعلق به یک خانواده،اجتماع ،سازمان یا فردی هستم را در فرد ایجاد کند میتواند باعث ایجاد حس شادی شود. این مساله هم مربوط به معنامندیست. اگراحساس تعلق وجود نداشته باشد، ناامیدی و بیتفاوتی نسبت به مسائل به سراغ ما میآید و ساختارهای اجتماعی وآینده مشترک ما راتهدید میکند، ما زمانی میتوانیم شاد باشیم که درکنار یکدیگرچشماندازی از آینده مشترک داشته باشیم.
وی تاکید میکند: اگر فرد احساس کند که تلاش میکند اما آینده خوب و نیکو برای دیگریست باعث ایجاد حس بیعدالتی ونابرابری در فرد میشود. در واقع اگر ثمره تلاشهای ما بازتابی در خانواده وجامعه داشته باشد،این برای ما معنا وشادی وشادمانی به دنبال دارد.
نظر شما