سلامت نیوز:این روزها گزارشها نشان میدهد اعمال محدودیتها و رعایت دستورالعملهای بهداشتی توسط مردم موجب شده تا آمار مرگ ومیرهای کرونایی به شکل قابل توجهی کاهش پیدا کند اما در مقابل برخی از شهروندان نیز نسبت به اجرای کامل پروتکلهای بهداشتی بیتوجه شدهاند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ایران ،بهطوری که مسئولان ستاد ملی مقابله با کرونا و کارشناسان وزارت بهداشت میگویند بخشی از جامعه خیلی سادهانگارانه با این پاندمی رفتار میکنند در این زمینه با دکتر هادی خانیکی استاد ارتباطات درباره این عادی انگاری و رفتارهای اجتماعی مردم در مقابله با این ویروس کرونا گفتوگو کردیم که میخوانید.
در چند هفته اخیر شاهد کاهش آمار مرگ و میر ناشی از بیماری کرونا در جامعه هستیم. وقتی آمارها کاهش پیدا میکند برخی از مردم سریع پروتکلهای بهداشتی را نادیده میگیرند. از یک طرف دولت تلاش میکند تا شرایط را بهتر کند و از طرفی، برخی این روزها بیخیال کرونا شدهاند و در مراکز خرید و پاساژها مشغول خرید هستند. گویا خیالشان از بابت کرونا راحت شده و مسأله برای عدهای عادی شده است.
به نظر شما آیا تصمیمات دولت موجب عادیانگاری کرونا در جامعه شده است و این موضوع چه تأثیری روی دیگر افراد جامعه دارد که همچنان پروتکلها را جدی میگیرند؟
ابتدا باید ببینیم که توصیههای کلی چطور بوده است؛ چند مسأله در این بحث مطرح است، کرونا ویروسی است که زندگی کنونی انسان و جوامع را تحت تأثیر قرار داده است.
در اینباره دولتها، توصیهها و برنامههای اجرایی علمی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اخلاقی هم داشتهاند. کارشناسان بهداشت و درمان در تمامی کشورها هم تأکید کردهاند که با کرونا باید زندگی کنیم و زندگی جدید هم براساس کرونا باشد. در این میان عواملی هم برای مقابله با ویروس مؤثر است و همه باید متعهد باشند که این مباحث را رعایت میکنند.
مسئولان بهداشت و درمان خواستهاند که مردم ماسک بزنند. فاصله اجتماعی را رعایت کنند و در مواقعی که شرایط بحرانی میشود همه دولتها قرنطینه را اجرایی میکنند. در این میان باید به مباحث اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مردم هم توجه کرد که آنها بتوانند زندگی و معیشت خود را پیش ببرند. در این دورهای که گذراندیم مردم وضعیتهای دشواری را از نظر روحی و اجتماعی داشتهاند.
تنهایی و داغهایی که برخی از هموطنان دیدهاند شرایط را برای آنها سخت کرد. در مجموع بیشترین توصیهای که میشود به همه داشت این است که خیلی گمان نکنیم که زود و سریع میتوانیم از دست ویروس کرونا راحت شویم یا حالا که آمارها پایین آمده تصور کنیم که کرونا تمام شده است.
یکی از نکاتی که بارها درباره ویروس کرونا عنوان شده است این است که مردم خسته و کلافه شدهاند از طرفی خیلیها حتی سازمان بهداشت جهانی هم اعلام کرده است که همزیستی با کرونا باید جزو زندگی مردم تلقی شود. به نظر شما چرا عدهای حاضر نیستند این موضوع را بپذیرند؟
باید دانست که این مسأله یعنی زیستن با کرونا و توانمندی در مواجهه با آن بخشی از واقعیت و ضرورتهای پیش روی جامعه و جهان است. برخی از مطالعات مرتبط با زیستن با کرونا باید انجام شود. به نظرم سیاست مدیریت و مقابله با کرونا و سیاست مدیریت و مقابله ارتباط و رسانه با کرونا یک امر ثابت و با دستورالعمل ثابت نیست در هر زمانی نیازمند تغییر است. اگرچه باید برای برخی از پروتکلها اصرار داشت. خوشبختانه برخی از پروتکلها مثل زدن ماسک و رعایت فاصله اجتماعی در کشور بخوبی از سوی مردم هم اجرا شده است.
با این حال این ویروس ناشناخته و هزار چهره است و در هر جایی جهش پیدا کرده است. فکر میکنم در هر زمانی باید نسبت به این بیماری پروتکلهای جدید و کارآمدی تنظیم کرد. پروتکلهایی که ضمانت اجرایی هم داشته باشد. برای همین پروتکلها هم باید بدانیم که برای انسان برنامه میریزیم و ما با انسان ماشینی سروکار نداریم. مسأله مدیریت کرونا یک مسأله چند وجهی است در این بیماری هم باید به بهداشت و درمان توجه کنیم هم شناخت انسان و مباحث جامعهشناسی و روانشناسی و هم اقتصاد که بسیار مهم است.
همچنین ما نیازمند منشور اخلاقی و پروتکلهای اخلاقی هستیم که وقتی کسی سلامتش را بهخطر انداخت و بیتوجه به سلامت دیگران بود این منشور اخلاقی به کمک ما بیاید.آیا میشود با تبلیغات و همچنین قدرت رسانه یا اعمال سیاستهای رادیکال و محدودیتها از طرف دولت این موضوع را مدیریت کرد؟ یا خیر؟آنچه در موج سوم شاهد بودیم، میزان بالایی از مرگ و میرها و همچنین ابتلا به بیماری بود، علاوه بر این خیلی از شهرها در وضعیت قرمز بودند.
در این چند وقت با اعمال محدودیتها و محدود کردن تردد درون شهری و برونشهری آمار مرگومیرها کاهش پیدا کرد. بسیاری از شهرها از وضعیت قرمز خارج شدند. کارشناسان بهداشت و درمان میگویند روند کاهش سیر نزولی داشته است و در این روزها این نگرانی وجود دارد که موج چهارم کرونا شکل بگیرد؛ این خیز هم بهخاطر عوامل بیرونی و وجود کرونای انگلیسی بیشتر شده است.
مسأله دیگر رصد وضعیت شیوع کرونا در جامعه نشان میدهد که یک نوع بیتفاوتی بین مردم جامعه بهوجود آمده است. براساس نظرسنجی که اخیراً در شهرداری تهران انجام شده است، این روزها میزان نگرانی مردم درباره کرونا نسبت به اواخر آبان ماه کاهش پیدا کرده است. یعنی میزان نگرانی در اواخر دی ماه 45 درصد بوده در حالی که میزان نگرانی در آبان ماه 67 درصد بوده است. افزایش نگرانی مردم در آبان ماه هم به این خاطر بوده است که ما در آن روزها شاهد افزایش مرگومیرهای هموطنانمان بودهایم.
خود این علامت هشدار است که اگر ما موضوع کرونا را جدی نگیریم دوباره وضعیت هشدارآمیز میشود. مسئولان مختلف هم از رئیس جمهوری گرفته تا مسئولان ستاد ملی مقابله با کرونا تا مسئولان اجرایی وزارت بهداشت در این باره اطلاعرسانی کردهاند. با این همه ما باید زندگی را به گونهای مدیریت کنیم که به لحاظ ذهنی بتوانیم در کنار این بحران توانمند شویم.
حرفم این است مدیریت برای گذشتن از موج سوم بسیار خوب بوده است ما کاهش ابتلا به بیماری و مرگومیر را داشتهایم و این مدیریت برای کشور امیدوارکننده بوده است اما نباید ایجاد بیتفاوتی و غرور کند و به عبارت دیگر آن نگرانی عدم رعایتها خوشبینی نسبت به اینکه کرونا جمع شده است را نباید بهوجود بیاورد. البته تنها نمیشود شهروندان را مخاطب قرار داد خود سیاستگذاران و برنامهریزان و همینطور رسانهها و نهادهای مدنی همه در این باره دخیل هستند.نباید فقط مردم را خطاب کرد و گفت مردم بیتفاوت هستند اما نهادها در حال تلاشند یا برعکس نهادها بیتفاوتند و مردم تمام تلاش خودشان را برای مقابله با کرونا انجام میدهند. این رویکرد دوقطبی فضا را برای مدیریت سخت میکند.
یکی از مهمترین دغدغههای زندگی مردم مسأله معیشتی و اقتصاد است و بسیاری از مردم میگویند هم غم جان دارند و هم غم نان. آیا میشود در همزیستی با کرونا برای این موضوع هم فکری کرد؟
ببینید در همان نظرسنجی که اشاره کردم از مردم پرسیدهاند که اگر قرار به انتخاب باشد، شما بین مشکلات اقتصادی و کرونا کدام را انتخاب میکنید. 58 درصد گفتند مشکلات اقتصادی و 36 درصد هم کرونا را مسأله میدانند. باید دقت کنیم که با کاهش آمار رسمی مرگومیرها میزان نگرانی مردم از کرونا هم کم شده است و حالا مشکلات اقتصادی بیشتر از کرونا برای مردم اهمیت پیدا کرده است.
این دیگر کار کارشناسان اقتصادی، اجتماعی و روان شناسان است که موضوع را تحلیل کنند. به نظر میرسد در تصمیمگیریها هم باید در کنار کرونا به مسائل مهم زندگی مردم از جمله معیشت هم توجه کرد. البته نیازهای روانی و اجتماعی و گسستگی در روابط اجتماعی و داغدیدگیها و مشکلات ناشی از برگزار نکردن مراسم سوگ عزیزان رخ داده است که باید به همه این نگرانیها توجه کرد.
اگر به همه این عوامل توجه کنیم آن وقت میتوانیم در برابر زیستن در بحران کرونا بگوییم مسأله اصلی در زیستن با کرونا این است که وضعیت سرمایه اجتماعی، میزان حرف شنوی و اعتماد مردم به نهادهای مختلف و رسانه چگونه است. اگر اعتماد بالا باشد میتوان از این ابزارها برای کنترل وضعیت کرونا استفاده کرد. براساس مطالعات 60 درصد مردم تهران احساس عدالت درخصوص توزیع واکسن ندارند. این همه دادههای خوبی است که در سیاستگذاری برای مقابله با شیوع بحران مهم است.
نظر شما