سلامت نیوز-*دکتر حسین آخانی:اگرچه سالهاست دستاندركاران وعده فروكشكردن ریزگردها را میدهند ولی اوضاع هر سال بد و بدتر میشود. دلیل آن ساده است: درمان بیماری ریزگردها را بهدست كسانی میدهند كه خود عامل این فاجعهاند. متأسفانه وزارت نیرو ثابت كرده است كه نمیتواند و نمیخواهد از نگاه مهندسی و سازهای به منابع آبی دست بردارد. حل مشكل ریزگردها در گرو تغییر نگاه كلان به توسعه و بهخصوص آب است.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از همشهری آنلاین، میخاییل زهری از زیست جغرافیدانان بزرگ، میگوید: «ایران سرزمین آستانههاست». این آستانهها همیشه در امتداد عرض جغرافیایی و در اختلاف ارتفاع دیده میشد.
مثلا درحالیكه در آذربایجان و همدان سرمای شدید داشتیم، در سواحل جنوبی هوا گرم بوده و كشاورزان مشغول كشاورزی بودند. اما این روزها پدیدههای عجیبی دیده میشود و ما شاهدیم كه حتی در طول جغرافیایی تقریبا یكسان هم اتفاقات عجیبی رخ میدهد. درحالیكه مردم استانهای فارس و بوشهر شاهد سیل هستند، فقط 200كیلومتر به طرف غرب در خوزستان زندگی پر از خاك است. پدیدهای جدید كه اگرچه رخداد آن مدتهاست توسط متخصصان گوشزد شده بود، ولی متأسفانه دست اندركاران حاضر نمیشدند به تذكرات بومشناسان گوش دهند و به بهانه آنكه ریزگردها از خارج میآیند، حل مسئله را به تأخیر انداختند.
جلگه خوزستان، دشتی آبرفتی است كه بهدلیل آنكه پایاب جنوبی زاگرس است، همیشه بخش عمده آبهای مناطق پر باران را به شكل رودخانه و سیلاب دریافت میكرد. این سیلابها برای دشت خوزستان نعمت فراوانی داشتند. نخست آنكه با انتقال خاك حاصلخیز باعث میشدند كه این دشت پربار و مستعد كشاورزی شود و دوم آنكه در پایینترین مقصد خود تالابها را شكل میدادند كه خود منشأ بركات زیادی برای طبیعت خوزستان و ساكنان آن میشد. حتی بخشی كه به دریا میریخت، با كاهش شوری آب دریا، باعث تولید بیشتر آبزیان میشد، چرا كه معمولا بسیاری از ماهیها در محل برخورد رودخانه با آب شیرین تخمگذاری میكنند. نعمت بزرگ دیگر سیلابها شستوشوی نمك در سرزمین گرم خوزستان بود. همیشه بعد از هر سیلاب، در بهار دشتها سرسبز میشدند و جریان آب در امتداد رودخانهها باعث پسروی آب شور دریا، شستوشوی زمین و بقای نخلستانهای وسیع منطقه میشد.
متأسفانه در اثر اشتباهاتی كه در 3دهه اخیر اتفاق افتاد، دكترین توسعهای كشور مسیری نادرست پیش گرفت. این مسیر به نام مهندسی، دخالت بسیار گسترده و غیرمسئولانهای را در سرزمین ایران آغاز كرد و متأسفانه بدون درك این واقعیت كه انسان جزئی از طبیعت خدادادی است، حقِ آب همه طبیعت را فقط برای خود به رسمیت شناخت و حتی این حق را از ساكنان بومی منطقه هم گرفت. به همین دلیل با سدسازی گسترده و اخیرا نیز انتقال آب، چرخه طبیعی در تمامی حوضههای آبخیز نابود شد و اغلب تالابهای كشور از شمال تا جنوب خشك شد. این دخالت در خوزستان بسیار حادتر بود، چرا كه خشكشدن دجله و فرات توسط سدسازیهای تركیه و عراق، خشككردن عمدی تالاب هورالعظیم برای استخراج نفت و جنگ مزید بر علت شد تا پرآبترین و ثروتمندترین بخش ایران كه هنوز پیكرش از زخمهای دوران جنگ تحمیلی التیامنیافته بود، مورد هجوم گرد و خاك قرار گیرد.
اگرچه سالهاست دستاندركاران وعده فروكشكردن ریزگردها را میدهند ولی اوضاع هر سال بد و بدتر میشود. دلیل آن ساده است: درمان بیماری ریزگردها را بهدست كسانی میدهند كه خود عامل این فاجعهاند. متأسفانه وزارت نیرو ثابت كرده است كه نمیتواند و نمیخواهد از نگاه مهندسی و سازهای به منابع آبی دست بردارد. حل مشكل ریزگردها در گرو تغییر نگاه كلان به توسعه و بهخصوص آب است. دولت به جای آنكه از مهندسان این وزارتخانه راهحل مشكل را جستوجو كند، باید دست آنان را از دخالت بیشتر كوتاه كرده و در اقدام جدی و ضربتی آنها را مجبور به اصلاح اشتباهات خود، یعنی برداشتن سازههای بزرگی كند كه راه آب را به دشت خوزستان سد كردهاند. بقای سرزمین خوزستان، فقط به بازگشت سیلابهای طبیعی وابسته است. اتفاقا ریاست محیطزیست استان خوزستان به درستی اخیرا با تأكید بر پخش سیلاب، به اهمیت سیل در بازگشت اوضاع به شرایط طبیعی اشاره كردهاند. شك نكنید، اگر سدها برداشته شوند و اجازه داده شود آب در زمان سیلاب- نه زمانی كه مدیران دلشان میخواهد ، دشت خوزستان را پر كند- گرد و خاكها خواهند رفت.
نظر شما