سلامت نیوز: نابرابریهای اجتماعی آسیب زنان را افزایش میدهد بر اساس تحقیقات، بیشترین خشونت از طرف زنان به زنان تحمیل میشود ٥درصد از زنان سالم بعد از اختلال عاطفی مواد مصرف کردهاند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شهروند، پشت دیوارهای قدیمی خانهها در محلات جنوب تهران كه بافت فرسودهای دارند، زنانی زندگی میكنند با انواع آسیبهای اجتماعی فقر، اعتیاد و فحشا. تا به حال كارشناسان در حوزه بافتهای فرسوده از یك نمای كلی، مسائل اجتماعی را مورد بررسی قرار دادهاند اما مشكلات زنان در این محلات بهانهای شد تا «رویا نوری»، روانشناس و مددكار حوزه زنان، «حبیبالله مسعودی فرید»، معاونت امور اجتماعی سازمان بهزیستی، «لیلا ارشد»، مددكار اجتماعی و «شهلا معظمی»، استاد دانشگاه تربیت مدرس در دفتر شركت عمران و بهسازی وزارت راه و شهرسازی دور هم بنشینند تا از آسیبهایی بگویند كه نه فقط زنان و دختران را در این بافتها در محاصره خود درآورده، كه در كل جامعه فرصتها را به تهدید تبدیل كرده است.
تا همین حالا فقر و مشكلات اقتصادی بهعنوان اصلیترین مشكلات زنان در محدوده بافتهای مختلف شهری مطرح شده است اما نتایج مطالعات رویا نوری، روانشناس و مددكار اجتماعی كه در این نشست به آنها اشاره كرد، نشان میدهد كه در بعضی سطوح وجود نابرابریهای اجتماعی، آسیبهای زیادی ازجمله افسردگی و بروز اعتیاد را در زنان رقم میزند: «آنچه اكنون مشکلساز شده بههمپاشیدگی ساختارهاست. ما از غرب مفاهیم زیادی را وارد میکنیم اما تا زمانی كه این واردات نیازسنجی نشود، نمیتواند تاثیرگذار باشد. تحقیقات زیادی نشان داده که آسیب در کشورهای ثروتمند زیادتر بوده است، بنابراین موضوع اصلی آسیبهای اجتماعی فقر نیست. همچنین نتایج آخرین تحقیقی که در میان ٨٠٠ زن سالم و معتاد در تهران داشتیم در اینباره نشان داد كه موضوع اصلی بروز آسیب وجود نابرابریها و عدم توزیع برابر امکانات رفاهی و اجتماعی است. وقتی فردی از امکانات محلی برخوردار نیست و در حس محرومیت و تبعیض قرار میگیرد، نباید توقع داشته باشیم از سلامت روان بالایی برخوردار باشد. نتایج دیگر این مطالعات نشان داد كه مهمترین علت ابتلای زنان تهران به اعتیاد، آسیبهای روانی و اجتماعی است؛ آسیبهایی که ناشی از ساختارهایی است که به فرد تحمیل شده است.» او میگوید: «نقش زنان در جامعه تغییر کرده است. آنها هم موجودات طبیعی هستند. اگر در مقابل آسیب قرار بگیرند، مصرف میکنند. چرا فکر میکنید مصرف نمیکنند؟ زنان در گروه دوم (افراد پولدار و ساكن بالای شهر) بهخاطر رقابت و ستیزهجویی با آنچه تضاد جنسیتی خوانده میشود، مواد مصرف میکنند اما كسی که در سطح اول (افراد فقیر و ساكن پایین شهر) قرار دارد، توسط همسر معتاد میشود؛ مثلا شوهرش به او میگوید: «تهمانده تریاک هم برای تو، بكش ساكت شو» و این دقیقا دو تیپ متفاوت از اعتیاد زنان است.»
رویا نوری توجه به محیط را در تجزیه و تحلیل شرایط ضروری میداند: «غالب زنانی که معتاد شدهاند اتفاقات بد، شوک عاطفی یا تجاوزهای جنسی را تجربه کردهاند و نتوانستهاند آن را مدیریت کنند. براساس نتایج این تحقیقات، ٥درصد از زنان سالم تهرانی بعد از یک اختلال عاطفی اقدام به مصرف کردهاند. وقتی دادهها با هم مقایسه شد، وقتی درد در هر دو گروه این زنان شروع میشود، تمایلی برای مراجعه به مشاور ندارند، یعنی ما فرهنگ مشاوره را نمیشناسیم و باید روی آن کار کنیم. این دادهها نشان میدهد ما هنوز برای حل مسائل مهم اجتماعی راهکار نداریم اما برای انجام اقدامات ساختاریافته باید روی فرهنگ كار كنیم چون توانمندی انسان تنها در بُعد اقتصادی نیست و در بُعد فرهنگی و دانش اوست.»
جغرافیای اعتیاد تغییر كرده است
در سالهای اخیر، آمارها نشان داد اعتیاد زنان در كمتر از ١٠سال از ٤درصد به ١٠درصد رسیده است، آن هم در شرایطی كه طی همان سالها اعتیاد زنان برای مسئولان تابو بود و كتمان میشد. این روانشناس اجتماعی هم در اینباره میگوید: «بسیاری از باورهای فرهنگی ما نمیگذارد برای رفع آسیب ورود کنیم و اگر ورود کنیم انگار به مقدسات توهین کردهایم، در صورتی که زن هم موجودی مثل مرد است. باید توجه داشته باشیم كه نظام اجتماعی و ارزشها تغییر کرده است، دچار بیسازمانی اجتماعی هستیم و افراد هیچ ارزش جدیدی ندارند كه جایگزین كنند، بنابراین در چنین وضعیتی مطمئنا تضادهای فرهنگی و جنسیتی ایجاد میشود.»
توجه به كالبد فیزیكی انسان و نادیده گرفتن كالبد روانی و اجتماعی فرد موضوع دیگری است كه به اعتقاد نوری تمام تلاشهای توسعهای را بیاثر میكند: «در حال حاضر جغرافیای اعتیاد فرق کرده و تنها مختص به پایینشهریها نیست منتها شكل آن متفاوت است. در بالای شهر زنان معتاد طرد میشوند در حالی كه قبلا خانواده از آنها نگهداری میکرد، به همین دلیل بیخانمانها در تهران زیاد شدهاند.»
تحقیقات بسیاری نشان میدهد كه مردها در جایگاه همسر، پدر یا برادر مهمترین نقش را در اعتیاد زنان دارند اما درباره خشونت علیه زنان وضعیت به شكل دیگری است. به گفته این مددكار و روانشناس اجتماعی، نتایج تحقیقات درباره خشونتدیدگی زنان به زنان یا مادران به دختران، نتایج مهمی در اینباره دارد: «براساس تحقیقات، بیشترین خشونت از طرف زنان به زنان تحمیل میشود. زنانی داریم که پسران را برای اعمال خشونت علیه زنان تربیت میکنند. با وجود این، همچنان در مسأله خشونت از مردان نام برده میشود. چرا نمیخواهیم تصورات خود را در اینباره تصحیح كنیم؟ نگاهها باید عوض شود و حرفهای تکراری دیگر معنی ندارد.»
زنان امكانات تفریحی و ورزشی ندارند
لیلا ارشد، مددكار حوزه زنان و اعتیاد هم كه از ١٠سال قبل در محله شوش مدیریت مركز كاهش آسیب زنان را برعهده دارد، تجربیات و مشاهدات خود از فضای محلات را اینطور توصیف كرد: «زنان در بافتهای فرسوده و حاشیههای شهر تجربههای ناخوشایندی دارند. كودكان در خانوادههایی متولد میشوند كه تنفروشی، فقر، سرقت، اعتیاد و مجموعه آسیبها را در خود جای دادهاند. احساس ناامنی این زنان بیشتر از دیگران و تمام کوچهها در این محلات ناامن است.»
نبود امكانات تفریحی و ورزشی در محلاتی چون هرندی و شوش یكی از اصلیترین مواردی است كه ارشد از آن نام برد: «تنها سینمایی (شبآهنگ) که در میدان شوش از سالهای قبل باقی مانده بود در سالهای اخیر توسط شهرداری تبدیل به یک برج عظیم شیشه و بلور شده است؛ آن هم در شرایطی كه حدود ٢٤هزار هكتار فضای سبزی كه در منطقه وجود دارد نیز محل وقوع بسیاری از آسیبهای اجتماعی است. بهتازگی هم شهرداری بخش بزرگی از این فضا را برای ساختوساز واگذار كرده تا در نهایت تبدیل به مال و شاید مراكز تفریحی چون شهربازی شود.»
درهمآمیختگی مهاجران خارجی و داخلی این محلات را به جمعهبازاری شلوغ تبدیل كرده است. حالا از هر گوشه و كنار شوش، عودلاجان یا حواشی باقرشهر كه سرك میكشی، این اختلاط را به خوبی خواهید دید. مدیر و موسس خانه خورشید هم در اینباره حرفهای زیادی دارد: «نتیجه سرریزهای جمعیت از شهرها و كشورهای دیگر، ایجاد خانههای قمر خانمی با اتاقهای زیادی است كه هیچ ضابطهای در آن وجود ندارد و فضای تلخ و آسیبزنندهای در آنها برقرار است. خانههایی که آشپزخانه مواد است و قاچاقچیان زیادی در آنها زندگی میكنند. خانههایی كه دوربین در آنها نصب شده است و پلیس و مردم را از فاصلههای دور رصد میكنند. اگر به این خانهها نزدیك شوید از فاصله ١٠٠ متری به قدری موتورسوار در اطرافتان جمع میشود كه نتوانید نزدیكتر بروید. این مشكلات به همراه خیلی از موارد دیگر به صورت پنهان در این محلات وجود دارد كه زیرزمینی بودن مانع جلوگیری از آنها میشود.»
ارشد درباره تقسیمبندیای كه از این زنان در این محلات انجام داده است، میگوید: «نخستین گروه زنان بومی متوسط، كمسواد اما توانایی هستند كه از وضعیت موجود بسیار خجالتزده هستند و تمایل زیادی به بهبود شرایط دارند. جالب اینكه زمانی قصد داشتیم با همكاری این زنان برخی مشكلات را از سر راه برداریم اما در همان سال ١٧ خودرو در محل آتش گرفت. وضعیت به قدری نامناسب شد كه آن زنان هم از ادامه همكاری انصراف دادند. گروه دوم زنان مهاجر یا جوکیها از میان كردها، لرها و مازندرانیها در این مناطق وجود دارند كه خیلی خاص و ویژه هستند. این زنان از خانوادههایی هستند كه در جریان ساخت جاده تهران - شمال از بخشهایی كه در مسیر جاده بود، خانههای خود را فروختند و به تهران آمدند اما موفق به خرید خانه نشدند. بعد بعضی همسران این افراد معتاد و زن و فرزندانشان هم دچار آسیب شدند. این اتفاق به دلیل توجه نکردن به تبعات اجتماعی اقدامات توسعهای وقوع یافت.»
زنان مهاجران خارجی عراق و افغان گروه بعدی هستند كه او از آنها نام برد: «این زنان به عقد مردان مهاجر خارجی درآمدهاند و فرزندان آنها از داشتن شناسنامه و حق تحصیل محروم هستند. این زنان تحت فشار شدید خشونتهای خانگی قرار دارند. كارت بیمه و كارت درمان ندارند و در اصل بهعنوان شهروند به حساب نمیآیند. زنان تنفروش، زبالهگرد، كارتنخواب و واسطهگر خرید و فروش كودكان هم گروه بعدیاند كه هیچ هویتی ندارند و اصلا جزو جمعیت كشور نیستند، یارانه دریافت نمیکنند، سهام عدالت یا حساب بانكی ندارند و اصلا درمان نمیشوند.»
لیلا ارشد در نهایت تقویت قوانین حمایتی از ٤ گروه این زنان، افزایش مراكز كاهش آسیب زنان، صدور مجوز برای عمل توبكتومی زنان خاص با رضایت خود و نظارت مددكار و ماما، ایجاد سرپناه برای این زنان، بیمه و امكانات درمانی، امكان وام برای زنان بهبودیافته به صورت عملی را از مهمترین راهكارهای مقابله با آسیبهای این اقشار بهخصوص در محلات آسیبپذیر شهرها عنوان كرد: «انتظارمان این است كه امكان پیشگیری سطح دوم با مراکز مشاوره باکیفیت و ارزانقیمت مهیا شود و در سطح كلان برنامههای توسعه ای با توجه به تبعات آن مورد توجه قرار گیرد.»
«حبیبالله مسعودی فرید»، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی هم سخنران دیگر این نشست بود كه از دیدگاه كلان به این آسیبها پرداخت: «مستندات علمی در این حوزه باید جمعآوری شود تا در اختیار دستگاهها قرار گیرد. متاسفانه نبود تفكر سیستمی در فرآیند توسعه باعث شد كه به وجوه اجتماعی و فرهنگی طرحها توجه نشود. در اجرای طرحهایی چون هدفمندی یارانه باید پیشبینیهایی برای اقشار آسیبپذیر صورت میگرفت تا حمایتهای لازم از آنان صورت گیرد. نبود پیوست اجتماعی و سلامت، مبتنی بر شواهد علمی عمل نکردن، توزیع نابرابر فرصتها و عدم توجه به عوامل خطر و محافظتی در شهرها دلایل دیگری است كه باعث افزایش بروز آسیبهای اجتماعی میشود.» او از وجود ١٥ مرکز اقامتی خاص در مراکز استانهای بزرگ نام برد که مقرر شده تعداد آن امسال به ٣١ مركز برسد تا زنانی که در معرض خشونت هستند به این مراكز مراجعه كنند: «اگر چه انتقاداتی هم در این زمینه وجود دارد كه مراكز اقامتی خاص فرار زنان و دختران را افزایش می دهد اما ما معتقدیم در خانهای که دختری از آن فرار میکند حتما اشکالی وجود دارد و نیاز به مداخله دارد.»
محله عودلاجان یكی از مناطقی است كه از قبل از انقلاب هم محور آسیب بود و اگر چه چندین بار در نوبت تخریب، بازسازی و بهسازی قرار گرفته اما هنوز هم مشكلات آن پابرجاست. بعد از انقلاب بیشتر افاغنه در این مناطق ساكن شدهاند. شهلا معظمی، استاد دانشكده حقوق دانشگاه تهران هم میگوید: «اكنون ٢ گروه زنان وجود دارند كه نیاز به كمك دارند نخستین گروه زنانی كه در حاشیه شهرها هستند و گروه دوم زنانی از خانوادههای فقیر كه مجبورند با مردان افغان زندگی كنند.» او نبود پلیس جامعه محور را یكی از عوامل مهم در ایجاد آسیبهای اجتماعی در محلات دانسته و پیشنهاد میدهد: «در هر محلهای مكانهایی بهعنوان بانكهای اجتماعی با حضور حقوقدان، مشاور، تسهیلگر، روانشناس و روانپزشک ایجاد شود تا بتوان از اقشار آسیبپذیر حمایت كرد.
نظر شما