سلامت نیوز: انتشار عكس شكار گونههای در خطر انقراض در شبكههای اجتماعی، مسئلهای است كه این روزها ذهن بسیاری از مردم را بهخود مشغول كرده و این سوال را برایشان ایجاد كرده است كه آیا ایرانیها با حیاتوحش نامهربان شدهاند؟ علی تیموری مدیر کل دفتر حفاظت و مدیریت شکار و صید سازمان حفاظت محیط زیست بر این باور است كه ایرانیها با حیاتوحش درسالهای اخیر بهواسطه آموزش توسط سازمانهای مردم نهاد محیطزیستی مهربانتر شدهاند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه قانون، زنگ خطر حیاتوحش ایران چندسالی است كه بهصدا درآمده؛ همان زمانیكه نسل ببر هیركانی و شیر ایرانی منقرض شدند. درحال حاضر صدای این زنگ خطر بلندتر شده است چراكه خطر انقراض آخرین گونههای گربه سانهای ایرانی پلنگ و یوز پلنگ را نیز بهشدت تهدید میكند. تخریب زیستگاه حیاتوحش بهدلیل راهسازی، سدسازی، تغییركاربری جنگلها، توسعه شهرنشینی و شكارهای بیرویه مهمترین عامل این انقراضها هستند. انتشار عكس شكار گونههای در خطر انقراض در شبكههای اجتماعی، مسئلهای است كه این روزها ذهن بسیاری از مردم را بهخود مشغول كرده و این سوال را برایشان ایجاد كرده است كه آیا ایرانیها با حیاتوحش نامهربان شدهاند؟ علی تیموری مدیر کل دفتر حفاظت و مدیریت شکار و صید سازمان حفاظت محیط زیست بر این باور است كه ایرانیها با حیاتوحش درسالهای اخیر بهواسطه آموزش توسط سازمانهای مردم نهاد محیطزیستی مهربانتر شدهاند. با او دراینباره به گفتوگو پرداختهایم كه باهم میخوانیم.
آیا وضعیت حیاتوحش ایران در دهه اخیر سیر نزولی داشته است؟
جمعیت حیاتوحش در تمام دنیا سیر نزولی داشته كه ایران نیز از این قضیه مستثنی نیست. این كاهش جمعیت دلایل متفاوتی همچون افزایش جمعیت انسانی در سطح كشور، گسترش شهرنشینی، راهسازی و بهرهبرداری از معادن، تغییر كاربریهای گسترده در اراضی، شكار غیرمجاز، خشكسالیهای متمادی و تخریب روز افزون زیستگاههای طبیعی را دارد. از گونههای درحال انقراض میتوان به پلنگ، یوزپلنگ، گوزن زرد ایرانی، خرس قهوهای، خرس سیاه اشاره كرد.
چه برنامههای برای حفظ گونههای درخطر انقراض دارید؟
دفتر حیاتوحش و تنوعزیستی سازمان برای هركدام از گونههای در معرض خطر انقراض برنامههای مدونی دارد. یكی از این گونههای درحال انقراض پلنگ ایرانی است كه بزرگ ترین گربهسان كشور محسوب میشود. برنامه حفاظتی سازمان حفاظت محیط زیست در این خصوص ابلاغ شده؛ كه مهمترین آنها بحث بیمه پلنگ ایرانی توسط شركت بیمه«ما» است. در این طرح توافق شده بهمدت پنج سال در صورت تلف شدن پلنگ و خسارت پلنگ به دام و یا انسان، هزینه درمان و یا خسارت آن را بیمه بپردازد. همچنین دركنار بیمه پلنگ افزایش جریمه شكار آن از 5 میلیون تومان به 80 میلیون تومان نیز كمك بسیاری به حفظ این گونه میكند.
مهمترین عامل از بین رفتن پلنگ چه بوده است؟
ظرف 8 سال گذشته بنابر پایشی كه در استانها شده، 150 قلاده پلنگ در سطح كشور تلف شدهاند كه 70 درصد از دلایل تلف شدن آنها عامل انسانی بوده است. پلنگ توسط شكارچی متخلف یا دامدارها و بهروش سموم كشته شده است. افزایش جریمهها و در كنار آن بیمه پلنگی كه به دام خسارت بزند توسط بیمه پرداخت شود عاملی بازدارنده از كشته شدن پلنگ توسط انسانها است. همچنین یكی از بحثهای مهم در پیشگیری از كشته شدن پلنگ؛ آموزش مردم در سطح وسیع است.
بهواسطه تبلیغاتی كه در رسانه ملی شده و درج عكس یوزپلنگ روی لباس تیمملی فوتبال كشور، اینطور بهنظر میآید كه یوزپلنگ بیش از گونههای دیگر مورد توجه قرار گرفته؛ نظر شما دراینباره چیست؟
تعداد یوزپلنگهای موجود در سطح كشور شاید كمتر از 50 قلاده باشد؛ لازم است برنامهای كه ابلاغ شده، با حساسیت بیشتری اجرا شود. در حقیقت گونههای دیگر جانوری مورد توجه هستند اما شرایط یوزپلنگ خاصتر است.
سال گذشته صدور مجوز برای شكارچیان اسپانیایی حاشیههای فراوانی را بهدنبال داشت، جریان چه بود؟ دركل چهتعداد مجوز شكار و برای چه گونههای صادر شده است؟
طی دو سال گذشته هیچگونه مجوز شكاری در سال 93 و 94 برای ایرانیها و یا اتباع خارجی بهمنظور شكار چهارپا صادر نشده است. سال 94 در سطح كشور 40 رأس مجوز شكار گراز صادر شد كه شكارچی اسپانیایی برای هر رأس گرز از یك هزار تا 1500 دلار پرداخت كرده بود. شرایط گراز با سایر گونههای قابل شكار مانند قوچ، میش و آهو كه گونههای قابل شكار داخلی و خارجی هستند متفاوت است. در قانون از گراز بهعنوان گونهای زیانبار نام برده شده است بنابراین گونهای نیست كه ما نسبت به شكار آن با مدیریت و محدودیت خاصی حساسیت داشته باشیم. گراز در بسیاری از استانها مخصوصا استانهای شمالی همه چیزخوار است و آسیب بسیاری به مزارع كشاورزی میزند و بومیان تقاضای شكار آنها را برای جلوگیری از خسارت دارند.
سازمان در دادن مجوز شكارهایی كه حتی قابل شكار هستند مثل كل و بز و قوچ و میش و پرندههای مهاجر و پرندههای برونی با حساسیت بیشتری برخورد میكند. بهطوری كه در سال 92 صرفاً برای پرنده مجوز صادر شد. سال 93 هم اصلا مجوز شكار در سطح كشور صادر نشد. سال 94 بازهم مجوز شكار چهارپایان در سطح كشور نداشتیم، از كل كشور فقط مجوز برای دو استان آن هم با محدودیتهای بسیار زیادی بهلحاظ تعداد روزهای شكار، زمان شكار و تعداد گونههایی كه نسبت به سالهای گذشته انجام شد. ما اعتقاد داریم كه شكار در قاعده حقوقی و قانونی كشور وجود دارد ولی باید با شكارهای غیرمجاز برخورد كنیم. دركل نباید بهنحوی مدیریت كنیم كه خدای نكرده با روشهای قانونی مانند صدور مجوز شكار گونههای درحال انقراض را بهخطر بیاندازیم.
مدتی است انتشار عكسهای شكار در شبكههای اجتماعی دل دوستداران حیاتوحش را بهدرد آورده است، آیا مردم ایران با حیاتوحش نامهربان شدهاند. چند مورد از این عكسها توسط سازمان پیگیری و برخورد شده است؟
بهدلیل اینكه شبكههای اجتماعی در سالهای اخیر گسترش پیدا كردهاند اینطور بهنظر میآید كه مردم با حیاتوحش نامهربان شدهاند این درحالی است مسئله بالعكس است. برخی از عكسها را كه پیگیری كردیم موضوع مربوط به حتی 8 سال قبل بوده است. بهعنوان مثال؛ موضوع پلنگ كه در استان فارس اتفاق افتاده مربوط به سال 87 است كه فرد متخلف محاكمه شده و جریمهاش را هم پرداخت كرده است اما میبینیم كه این عكس در سال 94 منتشر و افكار عمومی را جریهدار میكند. بسیاری از عكسهای دیگر نیز همینطور بوده است. من اعتقاد دارم آموزش و ظرفیت فكری و دانش مردم نسبت به گونههای حیاتوحش در كشور تقویت شده است. بخش عمده عكسها مربوط به سالهای گذشته بوده است الان هم ممكن است چنین اتفاقاتی رخ دهد ولی قطعا نسبت به گذشته كاهش چشمگیری داشته است. درحال حاضر حساسیت مردم حتی در روستاها نسبت به حفظ مناطق محیط زیست، حیاتوحش و منابع طبیعی بیشتر از قبل شده است. بهعنوان مثال؛ شاید در 10 یا 15 سال گذشته اگر فردی در منطقهای شكار غیرمجاز انجام میداد مردم نسبت به آن فرد خیلی حساس نبودند ولی الان حساسیتها بیشتر شده است و آن هم به این دلیل است كه مردم آموزش دیدند و آگاه شدند. سمنهای محیطزیستی نقش بسزایی دراینباره دارند. سمنهای محیط زیستی را در سالهای اخیر نسبت به سالهای گذشته بسیار رشد كرده، در سال 91 چهل سمن در كشور وجود داشت اما درحال حاضر بیش از پانصد سمن فعال است. سمنها در شاخههایی مانند تنوع زیستی، حیات وحش، تالابها، آلودگی (هوا، آب، خاك) فعالیت میكنند و افكار مردم را نسبت به گذشته آگاهی بیشتر پیدا كرده است. آنها مردم را آگاه كردهاند كه نسل ببر جنگلهای هیركانی و شیر ایرانی منقرض شده و پلنگ و پوزپلنگ آخرین گونههای بزرگ گربهسان كشور درحال انقراض است. مردم این آگاهی را پیدا كردهاند كه این گونهها چقدر ارزشمند هستند. در حال حاضر حتی كسانی كه متقاضی شكار قانونی هستند هم نسبت به حیاتوحش حساستر شدهاند. سال گذشته وزارت دفاع اطلاعیهای اعلام كرد كه بنابر آن تولید سلاحهای داخلی را بهدلیل اینكه سازمان محیط زیست مجوز شكاری را برای چهارپایان صادر نكرده، قطع كرده است.
سال گذشته شاهد شكستن و یا كنار گذاشتن اسلحه توسط شكارچیان حرفهای در كشور بودیم، دلیل آن چه بود؟
در استانهای مختلف مشاهده كردم كه این اتفاق افتاده است شاید شخصی از سالهای گذشته مجوز قانونی میگرفته و الان بهلحاظ آگاهی و دانش به این نتیجه رسیده كه بستر حیاتوحش كشور آن شرایط را ندارد كه دوباره مجوز شكار حتی بهصورت قانونی بگیرد. شكارچیان بسیاری درگوشه كنار كشور تصمیم گرفتند تفنگ خود را حفظ حیاتوحش كشور زمین بگذارند. یكی از برنامههای مدیریت شكار و صید این است كه به كمك فدراسیون تیراندازی و افراد آگاه و بازنشسته محیط زیست به شكارچیان قوانین محیط زیست آموزش دهد و گونههای در معرض خطر انقراض را به آنها یادآور شوند. بعد از طی این دورههای اموزشی تقاضای پروانه و دفترچه شكار كنند.
خبر كشته شدن گوزن باردار در باغوحش لرستان در ماه گذشته افكار عمومی را جریحهدار كرد اما این اولین بار در كشور نبود. نقش سازمان شما برای جلوگیری از این اتفاقات و برخورد قانونی و مجازات عاملان این فاجعهها چه بوده است؟
70 مجموعه باغوحش و باغپرندگان در كشور وجود دارد كه در سالهای گذشته بسیاری از آنها حتی مجوز نداشته و فقط تحت نظارت بودهاند. اگر بخواهیم تنها بهصورت نظارت و برخورد قهری با این مسئله برخورد كنیم؛ باید باغوحشها را تعطیل كنیم و حیوانات آنها را تحویل باغوحشهای مجوزدار بدهیم. دستورالعملی تعریف كردهایم و خیلی آرام به سمت استاندارسازی این باغوحشها حركت میكنیم. باید این مسئله را قبول كنیم كه سرمایهگذاری در حوزه باغوحش برای سرمایهگذاران این بخش سودآور نیست و آنها نیازمند حمایت سازمان محیط زیست هستند. برخی براین باورند كه نباید در كشور باغوحش داشته باشیم اما این مسئله امكانپذیر نیست اما گونههای را داریم كه بهدلایل مختلف امكان نگهداری آنها دیگر در طبیعت وجود ندارد و باغوحش تنها گزینه نگهداری آنها است.
آیا تاكنون برخوردی با باغوحشهای متخلف شده است؟
با مراكزی كه ابتداییترین استانداردها را رعایت نمیكنند قطعا برخورد میشود اما بههیچ وجه نباید فراموش كرد كه این برخوردها نباید صرفا قهری باشد. برخی باغوحشها درحدود 70 قلاده شیر داشتند؛ برای ساماندهی وضعیت برای استانداردسازی با آنها مذاكره شد بعد از آن كه اتفاقی نیفتاد، شیرها را تحویل گرفتیم و به باغوحشهای استاندار كشور دادیم. بسیاری از باغوحشها خصوصی و یا زیرنظر شهرداریها هستند. بخش خصوصی نیز نسبت به سرمایهگذاری كه میكند سود كمی نصیبش میشود.
آیا سود كم صاحبان باغوحشها نگهداری حیوانات در شرایطی كه سوءتغذیه شدید دارند را برای شما توجیهپذیر میكند؟
نگهداری حیوانات در شرایط بد توجیهپذیر نیست اما آیا میتوانیم حیوانات باغوحش را در طبیعت رهاسازی كنیم؛ این كار امكانپذیر نیست. بازهم میگویم حیواناتی كه در شرایط بد نگهداری میشوند را تحویل باغوحشهای استاندارد میدهیم اما كنترل و نظارت را آرام آرام انجام دهیم. بهعنوان مثال زمانیكه طرح حذف حیوانات از سیركها كلید خورد یكدفعه آن را به سیركها ابلاغ و اجرا نكردیم بلكه در فازهای مختلف این كار را انجام دادیم. 26 مجموعه از سیركداران كشور را دعوت كردیم و از آنها خواستیم ظرف یك سال و نیم حیوانات خود را از سیرك خارج كنند. برای این كار نظارت و بازرسیهای متوالی صورت گرفت و مشخص شد كه گونههای جانوری كه از سیرك خارج میشوند به كدام باغوحش تحویل داده میشوند. این طرح در اواخر سال گذشته خوشبختانه اجرایی شد و درحال حاضر در هیچ سیرك كشور از حیوانات استفاده نمیشود.
چهزمانی شاهد استانداردسازی باغوحشهای كشور خواهیم بود؟
به تمامی مراكز باغوحش و باغپرندگان كشور ابلاغ شده كه باید بهمنظور كنترل ورود و خروج حیوانات دوربین مدار بسته نصب كنند. آنها را به سمت و سوی باغوحشهای استاندار شده و تحت نظر دستورالعمل محیط زیست سوق میدهیم. بر باغوحشهایی كه مجوز دارند نظارت میكنیم و به آنهایی كه مجوز ندارند شش ماه فرصت برای استانداردسازی و اخذ مجوز دادهایم. از سوی دیگر برای ترغیب و تشویق باغوحشها؛ درسال جاری دو باغوحش را كه شرایط مطلوبی دارند را میخواهیم نمونه اعلام كنیم.
مسئلهای كه درسال اخیر در كشور باب شده؛ استفاده از حیواناتی مانند شیر، پلنگ، خرس و ... بهعنوان حیوان خانگی در كشور است؛ این حیوانات بامجوز كدام نهاد و از چه طریق در اختیار آنها قرار میگیرد؟
چندین مورد تخلف اینچنینی گزارش شده اما خیلی شایع نیست. با این موارد طبق قانون برخورد و جریمه میشوند. قطعا ساماندهی باغوحش میتواند از این كار جلوگیری كند چراكه تهیه این گونه حیوانات تنها از طریق باغوحشها امكانپذیر است. وقتی بتوانیم بر گونههای موجود در باغوحش نظارت كنیم دیگر شاهد این اتفاقات نخواهیم بود.
نظر شما