موضوع شکایت قربانیان شیمیایی‌ایران از شرکت‌ها و کمپانی‌های ساخت سلاح‌های شیمیایی به دادگاه‌های بین المللی و گرفتن غرامت جنگی از عراق و کشورهایی که در طول 8 سال جنگ علیه‌ایران عراق را یاری می‌کردند موضوعی است که بارها و بارها مطرح شده و متاسفانه بعضا با عدم همراهی مسئولان وزارت امور خارجه کشور، نمایندگان مجلس و بنیاد شهید و امور‌ایثارگران نیز مواجه شده است .

سلامت نیوز: موضوع شکایت قربانیان شیمیایی‌ایران از شرکت‌ها و کمپانی‌های ساخت سلاح‌های شیمیایی به دادگاه‌های بین المللی و گرفتن غرامت جنگی از عراق و کشورهایی که در طول 8 سال جنگ علیه‌ایران عراق را یاری می‌کردند موضوعی است که بارها و بارها مطرح شده و متاسفانه بعضا با عدم همراهی مسئولان وزارت امور خارجه کشور، نمایندگان مجلس و بنیاد شهید و امور‌ایثارگران نیز مواجه شده است .


به گزارش سلامت نیوز، روزنامه قانون نوشت: درد و رنج ناشی از زخم‌ها و تاول‌ها و خس‌خس سینه‌ها و شب بیداری‌های جانبازان شیمیایی و مردم مظلوم و بی گناه سردشتی از یک طرف وعدم توجه و حمایت مسئولان و دولت به 6 هزار و 600 نفر از ساکنان سردشت که در کمیسیون‌های بنیاد شهید عنوان جانباز نگرفتند از طرفی دیگر موضوعی است قابل تامل که باید با درد و رنج حاصل از آثار سلاح‌های شیمیایی، صبوری پیشه کنند و سال‌های سال با زخم‌هایی که تمدن بیمار بر پیکر آنها زده بسوزند و بسازند کسانی که زخم‌هایشان بعد از گذشت 3 دهه هنوز رسمیت حقوقی ندارند . بیان مشکلات و دردها و رنج‌های ناشی از‌این عارضه را کسی می‌تواند بیشتر درک کند که خود با‌این موضوع درگیر باشد. عثمان مزین ، حقوقدان ، وکیل دادگستری و پژوهشگر حقوق قربانیان جنگ و دبیر کمیته حقوقی انجمن دفاع از حقوق مصدومان شیمیایی سردشت که خود نیز عوارض ناشی از استشمام گاز خردل را طی‌این سه دهه همراه دارد در مورد درد مردم سردشت حرف‌هایی برای گفتن دارد؛ اما بیشتر دردش از بی توجهی مسئولان و غفلت آنان در خصوص مردم شهرش است .


  با توجه به آمارهای مختلفی که از مصدومان و شهدای بمباران شیمیایی سردشت وجود دارد آیا آمار دقیقی در اختیار دارید ؟
شهر سردشت در سال 66  حدود 17 هزار سکنه داشته که همه به نحوی درگیر بمب‌های شیمیایی شدند گازهایی که در سردشت بر سر مردم ریخته شد گاز خردل و گازهای اعصاب و روان بود که به مرور زمان و ظرف چند روز به تعداد کشته‌ها اضافه شد کما‌این که هنوز اثرات کشنده‌این گاز بر مردم مظلوم سردشت مشاهده می‌شود. در روزهای اولیه حادثه تعداد کشته‌ها حدود 100 نفر و جانبازان 400 نفر بود که مورد تایید و شناسایی قرار گرفت اما آمار واقعی بیش از‌این است. طبق اعلام پزشکان متخصص و استاندار آذربایجان غربی و مسئولین عالی مقام آن زمان از جمله آقای‌هاشمی‌رفسنجانی، ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام در سال 81 در خطبه نماز جمعه تهران به صراحت از مصدومیت و قربانی شدن هشت هزار و 24 نفر خبر داده شده و‌این حرکت و جنایت رژیم بعثی را به شدت محکوم کرد و استانداری هم قربانیان آن را تا 10 هزار نفر اعلام کرد اما در تضاد با‌این آمارها و واقعیات ملموس بنیاد شهید‌این آمار را قبول نکرده و جانبازان را تحت پوشش و حمایت قرار نداده است. سوال‌این است که آیا یک بنیاد تحت نظر ریاست‌جمهوری می‌تواند خلاف اعلام و اذعان مقامات عالیه از جمله رئیس‌جمهور اقدام کند؟


  چه تعدادی از جانبازان مورد تایید بنیاد شهید هستند و عنوان جانباز گرفتند؟كمیسیون‌های تعیین درصد جانبازی از چه زمانی شروع به كار كرد؟
از سال78 که انجمن دفاع از حقوق مصدومان شیمیایی سردشت توسط تعدادی از قربانیان آن فاجعه و بازماندگان شهدای شیمیایی سردشت شکل گرفت و پیگیری‌هایی که مردم و نمایندگان مجلس در‌این خصوص انجام دادند کمیسیون‌های تعیین درصد جانبازی در سردشت تشکیل شدند که در طی چندین سال فقط 1362 نفر را به عنوان جانباز مورد تایید قرار دادند و از‌این تعداد حدود 400 نفر جانباز بالای 20 درصد شناسایی شدند که حقوق و مقرری ماهانه دریافت و از حمایت‌های قانونی بنیاد شهید و امور‌ایثارگران برخوردار هستند. در واقع مسئولان بنیاد شهید و امور‌ایثارگران حقوق بیش از 6 هزار نفر از ساکنان قربانی شیمیایی سردشت را در کمیسیون‌های پزشکی تعیین درصد جانبازی پایمال کردند و تاکنون جوابی برای عدم حمایت از تمامی‌قربانیان ارائه نداده‌اند.


  آیا سازمان ملل هم آماری از مصدومان بمباران شیمیایی در اختیار دارد؟
بررسی‌ها نشان می‌دهد که حدود 9 ماه بعد از بمباران شیمیایی سردشت سرهنگ «ملوپانین» کارشناس تسلیحات شیمیایی که سرپرستی هیات اعزامی‌شورای امنیت سازمان ملل در بررسی آمار مصدومان شیمیایی سردشت را به عهده داشته است، شمار قربانیان بمباران شیمیایی سردشت را با ذکر نام کوچک و بزرگ به‌این شورا اعلام می‌کند.‌این آمار بر اساس اعلام و تایید وزارت خارجه کشورمان بوده که نباید تردیدی در ضرورت توجه به آن داشت.
این سند تاریخی گواه درصد بالای مصدومان شیمیایی سردشت است که متاسفانه بعد از گذشت3 دهه از‌این رخداد غیرانسانی تاکنون مسئولان سازمان بنیاد شهید و امور‌ایثارگران استان آذربایجان غربی تنها برای یک هزار و 362 نفر کارت جانبازی صادر کرده‌اند. اما حدود هفت تا هشت هزار نفر از مردم سردشت عنوان می‌کنند که بعد از حادثه هفت تیر 1366 و بمباران شیمیایی این شهر، دچار مشکلات بسیار ناشی ازآثار این سلاح‌های شیمیایی شدند. ولی در‌این سه دهه هیچ نهادی توضیح یا پاسخی برای‌این تقاضای قانونی و بحق مردم نداشته.


  با توجه به‌این که سازمان‌های غیر دولتی در واقع قوه محرک دولت‌ها و نهادها برای اجرای برنامه‌هاست سازمان‌های مردم نهاد و غیر دولتی از جمله انجمن دفاع از حقوق مصدومان شیمیایی سردشت چه تلاشی برای احقاق حقوق‌این مردم مظلوم کردند ؟
متاسفانه در کشورهای جهان سوم از جمله‌ایران فضایی برای نهادهای مدنی و مردمی‌ایجاد نمی‌شود هر چند سازمان‌های مردم نهاد گام‌های ارزنده‌ای برداشته اند اما با مخالفت دولت‌ها به نتیجه نرسیده‌اند. از جمله سازمان‌های مردم نهادی که در خصوص حقوق کودک  حقوق زنان و پاکسازی مین فعالیت می‌کنند حمایتی از آنان صورت نگرفت و علاوه بر آن با محدودیت و منع فعالیت هم مواجه می‌شوند. اولین و تنها سازمان غیر دولتی در‌این خصوص انجمن دفاع از حقوق مصدومان شیمیایی سردشت است که تمامی‌اعضای آن از جانبازان و بازماندگان قربانیان شیمیایی هستند که در‌این سه دهه تمامی‌این زخم‌ها و درد‌ها و مشکلات مردم سردشت را حس کردند و اقدامات وپژوهش‌های زیادی برای پیگیری حقوق مظلومان سردشت انجام شده است. هر چند که با عدم حمایت دولت مواجه شده و در جهت مقابله با انجمن مردمی‌اقدام به‌ایجاد یک شبه سازمان‌های دولت ساخته نمودند که موازی با انجمن‌های مردم نهاد بر پا شده اند با‌این هدف که فعالیت سازمان‌های غیردولتی مردم نهاد زیر سیطره و سایه انجمن‌های دولت ساخته قرار بگیرد. قطعا اگر در تمام مناطق شیمیایی‌زده مانند مریوان، نودشه آلوت یازرده فرصتی برای فعالیت انجمن‌های مردم نهاد جهت انعکاس درد و آلام قربانیان شیمیایی‌این مناطق‌ایجاد می‌شد اکنون شاهد انکار و فراموشی آنان نبودیم. در نودشه و روستاهای اطراف مریوان چندین خانواده وجود دارند که تمام اعضای آن در اثر‌این سلاح‌ها شهید شده اند و عده کثیری نیز مصدوم وجود دارند از کمترین توجه و حمایت قانونی محروم مانده اند.


  انجمن دفاع از حقوق مصدومان شیمیایی سردشت چه اقداماتی در عرصه بین الملل دردفاع از مردم سردشت انجام داده است؟
این انجمن پس از پیگیری‌ها و فعالیت‌های مختلف برای توجه جهانیان در راستای منع استفاده از سلاح‌های شیمیایی و آگاه ساختن جهانیان و افکار عمومی‌از اثرات بسیار مخرب آن به عنوان ناظر دو کرسی در سازمان opcw (سازمان منع به کارگیری سلاح‌های شیمیایی)  است كه مقر آن در لاهه هلند است . علاوه بر آن در دادگاه «فرانس فان آنرات» از شاکیان عمده پرونده قربانیان شیمیایی به همراه تعدادی از شاکیان حلبچه اقامه دعوی كردیم. شهرداری شهر سردشت به عنوان یک شهر قربانی سلاح‌های شیمیایی هم به عضویت ائتلاف جهانی «شهر داران برای صلح» درآمده که از‌این ائتلاف از شهرداران شهرهای جنگ زده تشکیل شده است. همچنین ما تقاضای خواهر خواندگی با حلبچه عراق داشتیم که تنها شهری است که تمام سکنه آن قربانی سلاح‌های شیمیایی هستند و دارای 5 هزار شهید شیمیایی داشته و اکنون‌این دو شهر هم د و خواهر خوانده هستند. در سال جاری هم یک محله و یک مدرسه ابتدایی در حلبچه به نام سردشت نام گذاری شد. همچنین مناسباتی هم با شهر هیروشیما داشتیم که از قربانیان آنها هم دعوت شد که در مراسم سالگرد بمباران سردشت به‌ایران آمدند و در سردشت هم خیابانی به نام هیروشیما نام گذاری شده است.


  آیا اقدامی‌برای احقاق حقوق مردم سردشت و شکایت علیه بانیان بمباران شیمیایی انجام شده یا خیر ؟ چون مردم حلبچه‌این شکایت را طرح كرده و در دادگاه لاهه و رای دادگاه هم به نفع مردم حلبچه صادر شده و حق و حقوقی هم برایشان صورت گرفته چرا‌این کار برای مردم سردشت انجام نشده است ؟
مردم کردستان و شهر حلبچه و مسئولان آنجا اقدامات زیادی برای شناسایی حلبچه در سطح جهانی به عنوان نماد مظلومیت انجام دادند که در مورد سردشت‌این اتفاق نیفتاد از جمله‌اینکه 5 پارلمان اروپایی فاجعه حلبچه را به عنوان ژنوساید(نسل‌کشی) شناسایی کردند علاوه بر آن در پارلمان عراق هم مقررات و امتیازاتی برای حلبچه تدوین شده و حتی به اعتبار قربانی شیمیایی بودن شهر حلبچه که شهر کوچک و کم جمعیت و محرومی‌است اکنون به استان تبدیل شده است که با‌این تحول می‌توان شاهد اختصاص امکانات بیشتر به‌این شهر بود ولی در مورد سردشت هیچ یک از‌این اقدامات صورت نگرفته و محرومیت در‌این شهر بیداد می‌کند. در عرصه قانون‌گذاری تنها دو قانون برای قربانیان شیمیایی تدوین شد که یکی (الزام دولت به طرح شکایت قربانیان شیمیایی در دادگاه‌ها و محاکم خارجی) است که تا کنون هم گزارشی از روند اجرای‌این قانون به مردم ارائه نشده و دومی‌قانون الزام دولت به شناسایی جانبازان شیمیایی است که در یکی از بخش‌های آن قانون آمده که وزارت امور خارجه و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی‌مکلفند که سردشت را به عنوان نماد مظلومیت‌ایران در جنگ به جهانیان معرفی کنند. در روند اجرا هم کمیسیون‌های تعیین درصد جانبازی که در اجرای‌این قانون تشکیل می‌شوند درخواست‌ها و مستندات مردم را مردود اعلام و حتی در مناطقی مانند نودشه و مریوان اقدامی‌برای تشکیل کمیسیون‌ها و اجرای‌این قانون صورت نگرفته است. وقتی در عرصه حقوق داخلی اقدام چندانی برای به رسمیت شناختن وضعیت‌این قربانیان صورت نگرفته بالطبع در عرصه بین‌المللی که کار سخت تر و پیچیده تر است همین وضعیت حاکم خواهد شد. با پیگیری‌های انجمن و نماینده وقت سردشت در مجلس و تنی چند از نمایندگان شهرهای کرد در عرصه داخلی مقدمات تصویب قانون الزام دولت به شناسایی جانبازان شیمیایی فراهم شد کمیسیون‌های تعیین درصد به‌صورت محدود تشکیل شدند هر چند که‌این کمیسیون‌ها با نگاه سختگیرانه‌ای برخورد می‌کنند و سعی می‌کنند که خروجی نداشته باشند و مدعیان شیمیایی را به نحوی رد کردند اما کماکان کمیسیون‌ها وجود دارند هر چند کارکردشان مورد تایید مردم و‌این انجمن نیست .


  واكنش  دولت جدید عراق در دادگاه وی‍ژه صدام در خصوص شكایت مردم سردشت چه بود؟
در دادگاه ویژه صدام حسین طبق اساسنامه آن و قبول پذیرش تمامی شکات عراقی و غیر عراقی متضرر از جنایات جنگی صدام شکایت را به دادسرای آن دادگاه ارائه داده‌ایم که متاسفانه بر خلاف تصریح اساسنامه پذیرش شکایت شهروندان غیر عراقی را منوط به تایید وزارت امور خارجه دولت متبوع دانستند. همچنین در سال 2005هم پارلمان عراق با یک نگاه جاهلی و غیر انسانی اساسنامه دادگاه ویژه صدام را تفسیر کرد و اعلام کرد که منظور از شهروندان غیر عراقی شهروندان عرب غیر عراقی است و‌ایرانی‌ها ، فارس‌ها و کردها نمی‌توانند در‌این دادگاه شکایت کنند و غیر عراقی را منحصر به اعراب تلقی کردند در حالی که از نمایندگانی که یک حکومت دیکتاتوری را ساقط کردند و یک حکومت مردمی‌را جایگزین کردند و سال‌ها برای سقوط یک حکومت دیکتاتوری مبارزه کرده و از اقدامات و سیاست‌های دولت صدام متضرر شدند انتظار می‌رفت که دیدگاه دموکراتیک تر و انسانی‌تر و مقبول‌تری به حقوق بشر داشته باشند اما متاسفانه با‌این تفسیری که از اساسنامه کردند قصد دارند حقوق شکات‌ایرانی علیه حکومت عراق را آشکارا پایمال کنند. با‌این تفاسیر شکایت مردم سردشت درآن دادگاه باوجود دو وکیل عراقی مورد بررسی قرار نگرفته است. معنای عبارت شهروندان غیرعراقی بسیار روشن است و نیازی به تفسیر ندارد و‌این تفسیر در تضاد با نص صریح اساسنامه است و تفسیر نباید خلاف متن باشد.


  دادگاه فرانس فان آنرات به کجا ختم شد ؟
در دادگاه فرانس فان آنرات (دادگاه جزایی شهر لاهه هلند ) رای صادر شده و اثبات شده که جنایت جنگی علیه مردم سردشت رخ داده است در آن دادگاه اسناد و مدارک مختلفی در مورد بارنامه‌ها ، فاکتورهای کمپانی‌ها و کشورهایی که‌این مواد اولیه را در اختیار فرانس فان آنرات قرار دادند تا‌این مواد را به عراق منتقل کند و تکنولوژی تولید‌این سلاح‌ها را در اختیار‌این حکومت قرار داده ارائه شده که‌این مدارک جزو اسناد قضایی است که در دادگاه ویژه عراق در مورد حلبچه هم ارائه شده که چون سندیت داشته مورد تایید قرار گرفته اند . تمام معاملات و مراودات و قراردادهای خرید و فروش مواد اولیه تولید سلاح‌های شیمیایی در زمانی بوده که ممنوعیت بین المللی برای فروش جنگ‌افزارهای شیمیایی به حکومت عراق وجود داشته که می‌توان نتیجه گرفت‌این کشورها و کمپانی‌ها ممنوعیت فروش جنگ افزارهای شیمیایی به دولت عراق را زیر پا گذاشتند که از‌این حیث هم باید آن دولت‌ها به عنوان یاریگر صدام و معاون در جرایم وی محاکمه شوند و پاسخگو باشند .
فرانس فان آنرات، تبعه هلند در ارتباط با همدستی در نقض قوانین و عرف‌های جنگی از طریق انتقال مواد شیمیایی برای ساخت بمب‌های شیمیایی به عراق مجرم شناخته شده و در سال 2005 به ۱۵ سال حبس محکوم شد. در سال ۲۰۰۷ دادگاه تجدیدنظر شهر لاهه هلند نیز با تایید حکم بدوی، آنرات را به دلیل مشارکت در ارتکاب جنآیات جنگی توسط صدام حسین و سایر مقامات سابق رژیم بعث عراق از طریق ارائه مواد شیمیایی مجرم تشخیص داد و با لحاظ برخی عوامل مشدده و با هدف پیشگیری از وقوع جرایم مشابه در آینده و ابراز ندامت نکردن‌این متهم مدت حبس وی را به ۱۷ سال افزایش داد. وی در دوره زمانی
۱۹۸8-۱۹۸4 در حدود ۱۱۰۰ تن ماده شیمیاییTDG که در تولید گاز خردل کاربرد دارد را به عراق صادر کرده بود.‌این حکم در دیوان عالی هلند نیز به تایید رسید. در ادامه وی به جبران خسارت شکات حاضر در آن دادگاه هم محکوم شد اما چون اموالی نداشت تا کنون موفق به وصول آن نشده‌ایم هر چند که آلام قربانیان با‌این وجوه ناچیز قابل جبران نیست .


  بنیاد شهید و امور‌ایثارگران و وزارت امور خارجه چه زمانی از فرانس فان آنرات شکایت کردند ؟
تا کنون بنیاد شهید و وزارت خارجه هیچ حمایتی از شکات سردشتی نکرده تنها حمایتی که وزارت خارجه داشته در دادگاه فرانس فان آنرات بود که آن هم شکایت اولیه توسط خود مردم سردشت صورت گرفت .
حمایت وزارت امور خارجه‌ایران نیز بعد از شکایت تعدادی از مردم سردشت بود ولی در رابطه با شکایت در دادگاه ویژه صدام دولت و وزارت امور خارجه از همین حمایت جزئی نیز خودداری کرده. انجمن مردم سردشت حتی نامه‌ای هم از طرف شکات سردشتی به وزارت امورخارجه تقدیم كرد که در دادگاه صدام شکایت قربانیان سردشتی را تایید کند که تا کنون به‌این نامه ما هم جوابی داده نشد . کوتاهی وزارت امور خارجه در خصوص اجرای قانون حمایت و پیگیری شکایت جانبازان سردشتی به جایی رسید که آقای روحانی سال گذشته کار را به بنیاد شهید محول کرد که‌این اقدام هم با اعتراض‌این انجمن روبه‌رو شد که بنیاد شهید به دلیل نداشتن دانش و تخصص و امکانات و قدرت اجرایی، تنها می‌تواند از قربانیان و جانبازان در داخل کشور حمایت کند. چون‌این بنیاد هیچ توان اجرایی در خارج از کشور ندارد. انتظار داریم‌این مسئله در مراجع خارجی مطرح شود و ما قبول داریم که در شأن دولت نیست که در دادگاه داخلی کشوری دیگر شکایت کند و باید در دادگاه‌های بین المللی شکایت کند اما می‌تواند از اتباعش برای شکایت علیه شرکت‌ها و کمپانی‌ها تولید مواد شیمیایی در دادگاه و دادسرای ویژه صدام حمایت کند.


  در خصوص موضوع غرامت جنگی تا كنون اقدامی‌انجام گرفته یا خیر؟
آیت ا...‌هاشمی‌رفسنجانی جانشین فرماندهی کل قوا در دوران جنگ اعلام کردنده بودند که بر اساس مصوبه شورای امنیت سازمان ملل عراق باید 100 میلیارد دلار به‌ایران خسارت دهد آیا تاکنون نهاد و سازمانی به‌این موضوع پرداخته است ؟ انجمن دفاع از حقوق مصدومان شیمیایی سردشت بارها به وزارت امور خارجه نامه نوشت تا موضوع غرامت پیگیری شود حتی کار به مجلس هم رسید و 8 نماینده مجلس هم نامه‌هایی نوشتند اما در عمل تحولی صورت نگرفته سوال من از وزارت امور خارجه‌این است که شما هر سال در ردیف بودجه خود بودجه کلانی برای طرح شکایت جانبازان شیمیایی در محاکم بین المللی دارید حالا‌این بودجه کجا می‌رود؟ تاکنون چند شکایت تنظیم کرده‌اید؟ متاسفانه‌این وزارتخانه بر خلاف وظایفش حقوق از دست رفته قربانیان سلاح‌های شیمیایی را دنبال نمی‌کند.


  آیا جانبازان شخصا می‌توانند به دادگاه‌های کشورهای تولید کننده گازهای شیمیایی شکایت کنند ؟
قطعا می‌توانند اما‌این کارهم بار مالی زیادی دارد و مستلزم مراجعه به وکیل در آن کشور است و هم منوط به تایید و حمایت کشور متبوع شاکیان و نیاز به حقوقدانانی آشنا به مقررات داخلی کشوری که شکایت در آن اقامه می‌شود،  دارد که قطعا جانبازان شیمیایی که توان مالی برای خرید دارو و مداوای خود را هم ندارند نباید انتظار داشته باشیم که شال و کلاه كرده و در محاکم خارجی شکایت کنند که‌این کار صدمه به شأن دولت هم وارد می‌کند.


  در‌این بین مسئولیت رسانه‌ها درانعکاس مشکلات مردم سردشت چیست از وضعیت انعکاس در مطبوعات رضایت داشتید و کاری از پیش برده ؟
رسانه‌ها به عنوان زبان گویای جامعه می‌توانند حکومت و مردم را از دردهای آنان آگاه کنند که انعکاس بخشی از دردهای مردم سردشت مدیون توجه رسانه‌ها بوده اما باید دیگر مناطق شیمیایی شده مانند مریوان، نودشه، بانه و کرمانشاه هم مشمول‌این توجه قرار گیرند.


  برخی از مردم سردشت  از بی‌تفاوتی در رسیدگی به وضعیت قربانیان شیمیایی سردشت گلایه دارند.در این خصوص چه دیدگاهی دارید؟
باید قبول کنیم که دولت و دستگاه‌های اطلاع‌رسانی درخصوص انعکاس قضیه سردشت کوتاهی کرده که یک دلیل عمده عدم انعكاس گسترده آن در زمان حادثه هم‌این بوده که از تضعیف روحیه بسیجیان و سربازان در جنگ جلوگیری شود. در آن زمان جبهه جنگی در جنوب بود و در غرب جبهه‌ای نداشتیم و دولت‌ایران برای جلوگیری از تضعیف روحیه نظامیان توجه جدی برای انعکاس جنایت صورت گرفته در سردشت نداشت و در دادگاه صدام هم متاسفانه به علت نبود حقوقدانان و کسانی که از حقوق مظلومین شیمیایی سردشت حمایت کنند فضایی‌ایجاد شد که صدام در دفاعیات خود چنین ادعا کند که بمب‌های به‌کار رفته در حلبچه توسط‌ایران به کار برده شده در حالی که چنین نیست.‌ایران سلاح شیمیایی نداشت و در حادثه حلبچه هیچ نقشی نداشت و حتی در حلبچه نیروهای‌ایرانی امر امدادرسانی در حلبچه را انجام دادند. در طول جنگ هم‌ایران در حمله به عراق هیچ گاه مناطق مسکونی را بمباران نکرد و همیشه اماکن نظامی‌بمباران شد .ما شهری در نزدیکی سردشت داریم به نام ربط که صدها بار با انواع سلاح‌ها بمباران شده است. البته معتقدم که دولت‌ایران احتمال می‌داده که سردشت بمباران شیمیایی شود چون امکاناتی فراهم بود و سالن ورزشی برای مداوای مردم فراهم بود و چند دستگاه اتوبوس فاقد صندلی در سردشت آماده شده بود و‌این احتمال می‌رفت که شهرهای مرزی کشور مورد اصابت وبمباران شیمیایی قرار بگیرند . ما حتی سندی داریم که بعد از حکومت صدام مکاتبات کاخ ریاست جمهوری عراق به وزارت دفاع وجود دارد که در آن نامه آمده است:«از‌این که شهر مرزی کرد نشین سردشت و بسیجیان را بمباران کردید و تعدادی را مجروح وتعدادی را کشتید از شما تقدیر می‌شود.» سندی بالاتر از کاخ مکاتبه ریاست‌جمهوری عراق که وجود ندارد و‌این سند مهر تاییدی بر ظلم دولت عراق علیه مردم سردشت است .


//////////////////

وقتی آمدند، نشسته بود توی ایوان خانه و افق کوهستانی غرب را نگاه می‌کرد. شهر، هرچند خنکای کوه را داشت اما کرخت بعد از ظهر تابستان بود و شاید فقط بالادست همین خیابان، توی میدانگاهی، و آن سوتر نزدیک بانک و طرف بازار بود که مردم بیرون بودند و شهر شلوغ بود.  دو کودک، سرمست از نخستین روزهای تعطیلات تابستانی، از سمت میدانگاهی می‌آمدند و بستنی‌های نارنجی رنگ یخی را لیس می‌زدند و به سمت کوچه پله پله انتهای خیابان می‌رفتند. کلاغی از جایی آمده و روی سیم برقی نشسته بود. از سنگینی وزنش سیم تاب تاب ‌خورد و آسمان را خط ‌زد و از کنار تاب خوردن همین خط بود که آمدن هواپیماها را دید. خودی نبودند. صدایشان حجیم بود و تند و تیز و همچون آواری بر شهر خراب می‌شد و می‌آمد. یک دور کامل بالای شهر زدند. لابد یکی از همین‌ها مسلم، پسرش را، سال‌های اول جنگ در جنوب زده بود. بچه‌ها با بستنی‌های توی دست، هواپیماها را نشان می‌دادند و می‌شمردند. وقتی صدیق هم به صرافت این که چندتا بودند افتاد دیگر از بالاسرش رد شده و رفته بودند سمت کوه‌های سبز سردشت. کمی بعد، هرچند دیده نمی‌شدند اما صدایشان انگار نزدیک می‌شد. صدیق، نابه‌خود، ساعتش را نگاه کرد. از ۳ گذشته بود وقتی دوباره از روی سرش رد شدند. هواپیماها برگشته بودند. ارتفاع کم کرده بودند و نفس‌شان می‌کشید به نفس داغ شهر. چیزی توی گلوی صدیق ورم کرده بود. نفسش بالا نمی‌آمد. سرها از پنجره‌ها بیرون آمده بود. هواپیماها شیرجه زدند و به چهار طرف رفتند. یکی سمت خروجی شهر رفت و یکی دیگر سمت بازار و هواپیماهای دیگر را صدیق فرصت نکرد که ببیند. از زیر شکم هواپیماها چیزی آزاد شد. بمب‌ها افتادند و پودری  سفید آسمان را غبارآلود کرد. نمی‌فهمید صدیق. پشت سر هم صدای چندین انفجار می‌آمد، خفیف‌تر از همه بمب‌هایی که تا حالا افتاده بود. بچه‌ها چسبیده بودند به دیوار و پودر همه جا پخش می‌شد. روی ماشین‌های لکنته‌ای که خیلی وقت بود از کنار دیوار تکان نخورده بودند. روی مغازه‌های بسته و بانک‌های باز. روی آدم‌هایی که سرک کشیده بودند و  اشک و سرفه‌شان گرفته بود. روی دیوارها و پشت بام‌ها و ایوان‌ها. مردم مثل همیشه سرهاشان را بیرون آورده بودند ببینند کجا را زده‌اند. بعضی هم دویده بودند بیرون تا به کمک همشهری‌ای که نمی‌شناسند بروند. یک ساعت نشده، جیغ و فریاد و ناله همه جا را گرفته بود. شهر شکل ضجه‌ای نفس بریده به خود گرفته بود. بوی تند سیر می‌آمد و آژیرها خیابان‌های شهر را می‌شکافتند. مردم سمت سالن تربیت‌بدنی می‌رفتند، با مردان و زنان بزرگ و کوچکی که تاول زده بودند، می‌سوختند، کور شده بودند و مرده بودند و کسانی که آنها را بر دوش گرفته بودند از مرگ‌شان بی‌خبر بودند. هفتم تیرماه ۱۳۶۶ با زخم‌ها و آه‌ها و ضجه‌ها در تاریخ ثبت شده بود.


جمهوری اسلامی ایران، این حمله را غیرانسانی اعلام کرد و شهر سردشت را اولین شهر قربانی جنگ افزارهای شیمیایی در جهان پس از بمباران هسته‌ای هیروشیما نامید. مجامع جهانی به دلیل نفوذ پشتیبانان صدام حسین، اقدام قابل‌توجهی انجام ندادند و البته این نخستین بار نبود که عراق علیه ایران از سلاح‌های شیمیایی بهره می‌برد. بمب‌های مسموم عراقی از آغاز جنگ تا پایان آن گاه و بی‌گاه بر سر ایرانیان فرو می‌ریخت. یک بار هم که در فروردین‌ماه سال ۱۳۶۵  سرانجام اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد در واکنش به جنایت‌های جنگی آشکار صدام حسین، مصوبه‌ای را در محکومیت به‌کارگیری سلاح شیمیایی توسط او گذراندند با وتوی آمریکا بی‌اثر شد.


  نه اولین بار بود، نه آخرین بار
اولین حمله شیمیایی ثبت شده توسط سازمان ملل در جنگ ایران و عراق مربوط به تاریخ 23/10/59 بود که در 50 کیلو متری غرب ایلام توسط عراق علیه نیروهای ایرانی انجام شد. عراق در سال 1360 نیز چهار بار در مناطق هویزه، ارتفاعات ا... اکبر، پل نادری و خرمشهر اقدام به استفاده از گلوله های شیمیایی کرد که عمدتاً توسط توپخانه یا خمپاره انداز پرتاب شد. در سال 1361 عراق 11بار از گاز اعصاب استفاده کرد و مناطق مورد استفاده شامل آبادان، ساوجی (در شمال مریوان)، ارتفاع 175، موسیان، تنکاب (در منطقه شمال غرب)، شلمچه، گردنه بایو (در کردستان) و شهرهایی درجنوب بوده که در برخی از این مناطق موارد استفاده مکرر گزارش شد. سال 1362 میزان به‌کارگیری این سلاح توسط عراق از افزایش قابل توجهی برخوردار شد که از نمونه‌های آن عملیات والفجر 6 در جبهه مرکزی و عملیات خیبر در جبهه جنوبی بود. در این سال مجموعاً 45 مورد استفاده عراق از این سلاح گزارش شد و عناصر شیمیایی مورد استفاده شامل عوامل تهوع‌زا، تاول زا، خردل، اعصاب و ترکیبی از خردل و تاول‌زا بوده است. این اولین سالی بود که علاوه بر توپخانه از هواپیما نیز برای پرتاب سلاح‌های شیمیایی استفاده شد. پیرانشهر و چند روستای مجاور آن در تابستان ۱۳۶۲ توسط دو هواپیما بمباران شیمیایی شدند.
کارشناسان سازمان ملل که از محل حمله به پیرانشهر دیدن کردند مشاهدات خود را چنین گزارش کردند: «ما شاهد مرگ دلخراش کودک چهارساله‌ای از دو ساعت قبل از مرگش بودیم. ما اثرات وحشتناک و دلخراش گاز موستارد را بر بدن زن باردار جوانی که جنین چهار ماهه در شکم داشت از نزدیک مشاهده کردیم.»
در سال 63 میزان حملات به 34 مورد رسید که عموماً در منطقه عملیاتی جنوب مخصوصا در جزایر مجنون انجام شد و هواپیماها نقش غالبی را در پرتاپ بمب‌های شیمیایی ایفا کردند. در این حملات، تنوع عوامل شیمیایی به‌کار گرفته شده افزایش یافت و از عوامل خفه کننده، اشک آور، سیانور، تاول زا، اعصاب، خون و خردل استفاده شد.
بی تردید وسعت تهاجمات شیمیایی رژیم عراق در بهمن 1364 در تاریخ جنگ‌های شیمیایی در جهان بی‌سابقه است. از شروع عملیات آفندی والفجر 8 تا اواسط اسفند 1364 متجاوز از 7000 گلوله توپ و خمپاره حاوی مواد سمی بر علیه مواضع نیروهای ایرانی شلیک شد و در طول 20 روز به طور مداوم هواپیماهای عراقی بیش از 1000 بمب شیمیایی در صحنه عملیات والفجر 8 فرو ریختند. یک اسیر جنگی عراق به نام مهدی حبیب جمعی گارد ریاست جمهوری عراق که در فاو به اسارت نیروهای ایران در آمده بود گفت:  زمانی که گردان ما در خط مقدم جبهه به محاصره نیروهای ایران درآمد، ناگهان شماری از هواپیماهای عراق بر بالای سر ما ظاهر شدند و بمب‌های شیمیایی خود را روی مواضع نیروهای ایرانی و ما که در محاصره آنها بودیم فرو ریختند که در اثر آن تعداد قابل ملاحظه‌ای از گردان ما مجروح شدند که من یکی از آنها هستم.
حملات شیمیایی عراق در سال 65 به 79 مورد رسید. در سال ۱۳۶۶ و با تغییر تاکتیک نظامی ایران مبنی بر تغییر منطقه عملیاتی از جنوب به شمال و ادامه عملیات در مناطق شمال غرب و کردستان عراق، بمباران گسترده شیمیایی این مناطق توسط عراق شدت یافت و این حملات عمدتاً با هواپیما صورت گرفت.
در حمله 7 تیر 66 که یکی از فجیع ترین حملات عراق علیه مناطق مسکونی محسوب می‌شود، حداقل 4500 نفر از جمعیت 12هزارنفری این شهر مجروح شدند، هرچند که تعداد آسیب‌دیدگان را تا ۸۰۰۰ نفر هم تخمین زده‌اند. این حمله که به وسیله گاز موستارد روسی در مناطق مسکونی و مخصوصاً بازار شهر انجام شد منجر به شهادت 130 تن از مردم این شهر شد.


یک کارشناس سازمان ملل که در گزارش خود از مجروحان شیمیایی زن و مرد سالخورده 70 ساله تا جوانان و کودکان سخن گفته می‌گوید: «نوزادان در شکم مادران قبل از تولد از اثرات گاز موستارد آسیب دیده بودند. یک زن باردار 7 ماهه، 5 روز بعد از تهاجم وحشیانه شیمیایی عراق همراه با نوزادش شهید شد. زن باردار دیگری چند روز پس از تهاجم شیمیایی رژیم عراق وضع حمل کرد که در همان روز نوزاد و 12 روز بعد مادر به علت عفونت و تحریکات عفونی در حالی که در بخش آی سی یو تحت مراقبت بودند شهید شدند.»


سلیمان جعفرزاده، از سرداران جنگ در زمان بمباران شیمیایی سردشت، درباره این ماجرا می‌گوید: «متاسفانه در زمان بمباران شیمیایی وقتی از خط مقدم جبهه وارد شهر شدیم تمام شهر بمباران شیمیایی شده بود و به دلیل اینکه امکانات کافی در این شهر نبود هفته‌ها آثار گاز خردل در دیوار‌ها و نقاط شهر باقی مانده بود و همین مسئله باعث بیشتر شدن تلفات این جنایت شد.»


در این حمله ۱۱۰ نفر از ساکنان غیرنظامی شهر کشته و هشت هزار نفر دیگر نیز در معرض گازهای سمی قرار گرفتند و مسموم شدند. این نخستین جنایتی بود که طی آن یک شهر و محل سکونت غیرنظامیان در جهان بمباران شیمیایی می‌شد. سکوت مجامع بین‌المللی و وتوی قطعنامه‌های سازمان ملل متحد  در محکومیت این جنایت توسط غربی‌ها موجب شد تا صدام به این روش خود،  یعنی استفاده از سلاح‌های کشتار جمعی، ادامه دهد. چند ماه بعد، در آخرین روزهای سال ۱۳۶۶ و در آستانه نوروز، استقبال بی‌سابقه مردم شهر حلبچه از ورود نیروهای ایرانی به آن، رژیم بعثی را آن چنان عصبانی ساخت که تصمیم به قتل عام سراسری شهر با استفاده از گاز سیانور گرفت.  در طول ۲۴ ساعت، صدها بمب شیمیایی بر فراز حلبچه و روستاهای مجاور ریخته شد و مردم بی‌پناه و هر موجود زنده‌ای در منطقه قربانی سیاست سرکوب‌گرانه نیروهای عراقی شدند.
در این فاجعه دست کم پنج هزار نفر از مردم کشته و بیش از هفت هزار نفر مجروح شدند. پزشکان انگلیسی می‌گویند: بازماندگان بمباران شهر حلبچه که بیش از ۵ هزار کشته داشت، به بیماری‌های روانی، پوستی و مغزی بسیار خطرناک مبتلا هستند و تعداد بیماران سرطانی بسیار زیاد است. این سلاح‌ها دارای تأثیر موروثی بوده و از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود.


 این حملات وحشیانه در حالی صورت می‌گرفت که عراق جزو ۱۲۰ کشور امضا کننده پروتکل ژنو درباره منع استفاده از سلاح‌های سمی، خفه کننده و ترکیبات باکتریولوژیک بود. امضاکنندگان این پروتکل تاکید کرده بودند: «استعمال گازهای خفه کننده و مسموم یا امثال آن‌ها و همچنین هر قسم مایعات و مواد یا عملیات شبیه به آن حقا مورد تنفر افکار دنیای متمدن است. همچنین دول متعهد تقبل می‌کنند ممنوعیت استفاده از گازهای خفه کننده و مسموم شبیه آن را به موجب این اعلامیه به رسمیت شناخته و همچنین تعهد می‌نمایند که ممنوعیت مزبور را شامل وسایل جنگ میکروبی نیز دانسته و خود را ملزم به رعایت مدلول مراتب فوق بدانند.»
نویسنده کتاب سوداگری مرگ درباره این بمباران می نویسد: «بعد از بمباران، گزارشگران با صحنه هایی روبه‌رو شدند که مو بر اندام‌شان راست شد. نه سربازی در تیررس نگاه بود و نه اثری از آن همه بمباران به چشم می خورد. خیابان‌های شهر 70هزار نفری حلبچه پر از اجساد مردم بود . زن و مرد و کودک و سالخورده در هنگام فرار از فاجعه، از پای در آمده و نقش خیابان‌های شهر شده بودند.»
در سال 67 نیز حملات شیمیایی عراق ادامه یافت. روز12 مرداد 1367 ایران اعلام کرد که منطقه شیخ عثمان (مجاورشهر اشنویه) توسط عراق بمباران شده است. کارشناسان سازمان ملل ضمن تأیید حمله، از گاز خردل به عنوان عامل مورد استفاده علیه نظامیان و غیر نظامیان نام بردند و آن‌را حمله به وجدان بشری دانستند و به این ترتیب به‌کارگیری سلاح شیمیایی تا پایان جنگ ادامه یافت و به عنوان سلاحی استراتژیک در جنگ ایران و عراق همیشه مد نظر و مورد استفاده حکام عراقی بود.


  تنها ۴۰۰ نفر از مزایای جانبازی بهره می‌برند
بر اساس آمارهای رسمی تعداد کل شهدای حملات شیمیایی در طول جنگ حدود ۲۶۰۰ شهید و تعداد کل مصدومان نظامی و غیرنظامی حملات شیمیایی ۱۰۷ هزار نفر و تعداد جانبازان شیمیایی (که در حال حاضر تحت پوشش بنیاد جانبازان هستند) حدود ۴۵ هزار نفر است. اکنون ۲۸ سال از حمله به سردشت گذشته است و هنوز درد کسانی که رفتند بر جان خانواده‌ها هست و آنان هم که ماندند با آثار و پیامدهای این بمباران دست به گریبانند. به گفته فرماندار سردشت ۱۴۰۰ نفر از مردم این شهر جانباز شیمیایی هستند و برای بسیاری از آنان هنوز پرونده و کمیسیون پزشکی تشکیل نشده است. از این میان تنها 400 نفر از مزایای جانبازی بالای 25 درصد برخوردارند و بررسی‌ها نشان می‌دهد كه وزارت امور خارجه ایران بعد از پایان جنگ تحمیلی نام 4600 از قربانیان بمباران شیمیایی سردشت را به سازمان ملل اعلام كرده است در حالی كه بیش از 8 هزار شهروند این شهر مرزی قربانی سلاح شیمیایی شدند.


  بمبی که عمل نکرد
13تیرماه سال 1390 یک کارگر ساختمانی در حالی که زمین را برای پی ریزی ساختمان حفاری می کرد در عمق دو متری متوجه جسمی شبیه به بمب شد. این کارگر به سرعت موضوع را به مسئولان گزارش داد و مسئولان سردشت بعد از دریافت گزارش، اطراف بمب را حصار کشیده و برای مراقبت از آن دو نگهبان قرار دادند. خبر کشف یک بمب شیمیایی عمل نکرده از دوران جنگ به سرعت در شهر کوچک سردشت پیچید. پس از تماس  فرماندار سردشت از تهران تیم‌های ویژه خنثی‌سازی بمب به سمت سردشت اعزام شدند و در اولین اقدام بمب را به محل دیگری منتقل کردند.
مسئولان گفتند محتویات این بمب توسط کارشناسان اعزامی OPCW با دستگاه‌های مخصوص و بدون تماس با بمب بررسی خواهد شد و نوع و مقدار ماده داخل آن و همچنین میزان پوسیدگی دیواره بمب مشخص خواهد شد. به گفته آنان جمهوری اسلامی ایران اجازه خنثی‌سازی این بمب را نیافت و بمب شیمیایی پس از اتمام فعالیت بازرسان OPCW با جداسازی چاشنی آن از بین خواهد رفت. خبری که سرانجام آن هیچ‌گاه در رسانه‌ها مشخص نشد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha