رشد میلیون ها کودک در خطر است: چه کاری می توان انجام داد؟
به طور کلی ۴۵۲ میلیون کودک در سال ۲۰۲۰ در مناطق درگیری زندگی می کردند و تقریباً نیمی از حدود ۸۰ میلیون آواره اجباری در سرتاسر جهان کودک هستند. بسیاری از کشورهایی که بیشتر تحت تأثیر درگیری قرار می گیرند، کشورهای در حال توسعه با جمعیت جوان و رو به رشد هستند.
جنگ و آوارگی طیف وسیعی از ناملایمات را به همراه دارد که اثرات منفی متعددی بر رشد روانی کودکان دارد. این اثرات منفی شامل اختلالات سلامت روان، مشکلات عاطفی و رفتاری، و اختلال در رشد شناختی است که با فرصت های زندگی آنها از جمله روابط اجتماعی، عملکرد مدرسه و موفقیت در بازار کار مرتبط است.
در حالی که رشد فیزیکی مهم است، رشد توانایی های عاطفی، اجتماعی و شناختی کودک به همان اندازه حیاتی است.
سال های اولیه کودکی نشان دهنده «پنجره فرصت» است که کل تجربه رشد کودک را در طول زندگی شکل می دهد.
تحقیقات نشان می دهد که پتانسیل توسعه ۲۵۰ میلیون کودک زیر پنج سال (حدود ۴۳ درصد) در کشورهای با درآمد کم و متوسط در خطر است. همچنین، احتمال زیادی وجود دارد که کودکان با قرار گرفتن در معرض تعارضات محلی، تأخیر در رشد اولیه کودکی را تجربه کنند و این تأخیر با مواجهه مزمن افزایش مییابد.
تاب آوری کودکان در معرض جنگ و آوارگی
با این حال، شاید تا حدودی موضوع شگفتانگیز این باشد که تحقیقات تابآوری، گستردگی و حتی افزایش رشد اجتماعی را در میان کودکانی که در معرض خشونت جنگی قرار گرفتهاند را کشف کرده است.
تابآوری مفهومی گسترده در مورد ظرفیت پاسخدهی به هنگام چالش، بازگشت به ثبات، تطبیق با شرایط عادی جدید، یا تبدیل برای بقا یا شکوفایی است.
یکی از رویکردهای ایجاد تاب آوری، حفاظت از سلامت روان و رشد کودک از طریق ارائه مراقبت های ویژه در مراحل اولیه زندگی کودک است.
پرداختن به تابآوری کودکان و رشد روانی دوران کودکی برای محدود کردن رنج انسانی، بازسازی جوامع جنگزده و اجتناب از درگیریهای مکرر امری ضروری است.
بنابراین، یک سوال مهم این است:
برای محافظت از رشد کودک در بحبوحه جنگهای منطقه ای چه می شود کرد؟
این پیشینه موضوعی SIPRI مروری بر برنامههای موجود تحت حمایت و شیوههای فعلی برای محافظت و ارتقای رشد روانی کودکان در جنگ و آوارگی ارائه میکند، و پس از آن مروری بر مجموعهای از تحقیقات دقیق از مجموعه ادبیات مربوطه برای پیشنهاد نقشه راه رو به جلو ارائه میکند.
عملکرد فعلی برنامه های کودک در جنگ
این مطالعه رویهها و برنامههای فعلی را که توسط سازمانهای بینالمللی به تنهایی یا با همکاری شرکای محلی برای رسیدگی به رشد روانی کودکان در جنگ اتخاذ شدهاند، مرور کرد.
در این مطالعه مشخص شد که بیشتر برنامهها رشد کودکان (از جمله رفاه و سلامت روان) را فقط در یک مفهوم گسترده هدف قرار میدهند. با این حال، تعداد بسیار کمی از برنامه ها به طور خاص به رشد شناختی کودکان می پردازند و تعداد کمتری از آنها همچنان بر کودکان زیر پنج سال تمرکز می کنند.
بیشتر مداخلات موجود که جمعیت کودکان را در جنگ و درگیری هدف قرار می دهند، بر فرآیندهای اجتماعی و پیشگیری از جنگ همچون پیشگیری از استخدام در ارتش، اعزام به جنگ، ادغام مجدد کودکان سرباز و فعالیت های آموزشی عمومی متمرکز هستند.
با توجه به رشد روانی کودکان، تمرکز فزاینده ای بر سلامت روان و حمایت روانی اجتماعی (MHPSS) وجود دارد. مداخلات فعلی را می توان به دو استراتژی اصلی تقسیم کرد: اول شامل حمایت تخصصی و متمرکز با هدف تأثیر مستقیم بر کودک است، در حالی که مورد دوم بر ایجاد حمایت در اطراف کودک از طریق بهبود ظرفیت و مهارت های والدین و جوامع متمرکز است.
این برنامه ها عمدتاً کودکان و نوجوانان بین سنین ۱۰ تا ۱۶ سال را هدف قرار می دهند. MHPSS مبتنی بر جامعه برای کودکان همراه با والدین و مراقبان آنها در موقعیت های بشردوستانه در سال های اخیر به طور تصاعدی رشد کرده است. در سال ۲۰۲۰، یونیسف به حدود ۴۷.۲ میلیون ذینفع در ۱۳۹ کشور را مورد شناسایی و سرویس دهی قرار داده است، در مقایسه با حدود ۳ تا ۴ میلیون نفر در سال های گذشته که از این خدمات بهره مند شده اند.
سلامت روان و مداخلات روانی اجتماعی با هدف مستقیم کودکان
برنامههایی که مستقیماً کودکان را هدف قرار میدهند عمدتاً در مقیاس کوچک هستند که توسط پزشکان متخصص به گروهها از طریق جلسات درمانی اختصاصی ارائه میشوند و سلامت روان کودک را از طریق رویکردهای بالینی مانند رفتار درمانی شناختی (CBT) هدف قرار میدهند.
این برنامهها معمولاً شامل ترکیبی از فعالیتهایی هستند که متوجه کودک میشوند و گاهی اوقات با اجزای دیگری که متوجه اعضای خانواده میشوند همراه هستند.
به عنوان مثال، مداخله مبتنی بر کلاس درس، مراقبت های روانی اجتماعی برای کودکان در مناطق درگیری و جنگ (PCCCA) است که توسط سازمان روانی اجتماعی فرافرهنگی HealthNet (TPO) طراحی شده است.
هدف این برنامه کاهش پریشانی و افزایش تاب آوری در میان کودکان در شرایط جنگ و درگیری است و بیش از ۹۶۰۰۰ کودک را در بروندی، اندونزی، نپال، سریلانکا و سودان هدف قرار داده است.
مداخله گروهی پنج هفته ای شامل مفاهیم مختلفی از درمان خلاق، بیانی و تجربی، بازی مشارکتی، حمایت والدین و CBT است.
نمونه دیگری از یک برنامه در مقیاسی کوچک تر، برنامه مهارت های اولیه نوجوانان برای احساسات (EASE) است که توسط سازمان بهداشت جهانی توسعه یافته است.
هدف از این برنامه بهبود سلامت روان نوجوانان (بین ۱۰ تا ۱۴ سال) است که در شرایط ناملایمات زندگی می کنند، از طریق جلسات گروهی که می توانند توسط ارائه دهندگان غیرمتخصص ارائه شوند. هدف این جلسات بهبود مهارت های مراقبین برای حمایت از کودکان و نوجوانان است. تا به امروز، EASE در اردن، لبنان، پاکستان و تانزانیا به صورت آزمایشی اجرا شده است. با این حال، این تلاش ها در سال ۲۰۱۹ صورت گرفته اند، و نتایج اجرای آن می بایست مورد پایش و ارزیابی قرار گیرد.
نظر شما