به گزارش سلامت نیوز به نقل از همشهری، آمارها میگویند بیش از ۷۰درصد مراجعات مردم به پزشکان عمومی و متخصصان مربوط به مشکلاتی است که میشود با یک پیگیری اولیه و ساده در مراحل ابتدایی درمان شود؛ اما محققنشدن طرح پزشکی خانواده باعث تداوم این روند شده است. اجرای این طرح به 20سال قبل برمیگردد که در روستاها و شهرهای با کمتر از 20هزار نفر جمعیت کلید خورد. چند سال بعد هم پایلوت شهری آن در فارس و مازندران آغاز شد؛ اما به اهداف تعیینشده نرسید. حالا وزارت بهداشت دولت چهاردهم مصمم به اجرای این برنامه با سازوکار جدید است و خیلیها معتقدند که اگر بهدرستی اجرا شود، میتواند دسترسی بهتر به خدمات درمانی، عدالت در سلامت و پیشگیری مؤثرتر را رقم بزند.
موضوع تأخیر در اجرای این برنامه و احتمال موفقیتش با سازوکارهای جدید، مورد بررسی قرار گرفت و دکتر بابک پورقلیچ، رئیس انجمن پزشکان عمومی (دفتر تهران) و دکتر مهرزاد ناصری، معاون فنی معاونت بهداشت دانشگاه علومپزشکی تهران در این زمینه گفتگو کردند. همچنین دکتر علیرضا رئیسی، معاون بهداشت وزارت بهداشت و دبیر اجرایی برنامه پزشکی خانواده هم چند سؤال درباره ضرورتهای اجرای این برنامه را به شکل تلفنی پاسخ داد که در ادامه میخوانید.
تأخیر 20ساله
مهرزاد ناصری
ازسال 1384طرح پزشکی خانواده در مناطق روستایی و شهرهای زیر 20هزار نفر جمعیت آغاز شد و از سال91 هم توسعه پیدا کرد و فارس و مازندران بهعنوان پایلوت اجرای شهری این برنامه انتخاب شدند. نکته مهم این است که برای اجرای موفق هر برنامه لازم است الزامات آن از ابتدا تا انتها دیده شود؛ اما آن زمان در برخی قسمتها درباره این الزامات چالشهایی وجود داشت، ازجمله پرونده الکترونیک سلامت. به همین دلیل برنامه با سرعت مورد انتظار پیش نرفت؛ هرچند خدمات حوزه سلامت هیچ زمانی متوقف نشد. امسال پزشکی خانواده در برنامه توسعه هفتم الزام اجرا دارد.
مراجعات غیرضروری
علیرضا رئیسی
بسیاری از هزینهها در حوزه دارو، آزمایشگاه و حتی پاراکلینیک (MRI، سیتیاسکن، رادیولوژی و سونوگرافی) اضافه است. بیش از 40درصد آزمایشها و 20 تا 25درصد داروهای تجویزی ضروری نیست. میزان مراجعه به متخصصان هم در شهرها بیش از مراجعه به پزشکان عمومی است. در نظام ارجاع باید بار مراجعه کاهش پیدا کند و این نسبت مراجعه معکوس شود.
پزشکان پای کار میآیند؟
بابک پورقلیچ
ناآگاهی از فرآیند اجرای این طرح میتواند یک چالش جدی باشد. افرادی که در مطبهایشان مشغولکارند و درآمد هرچند ناکافی دارند، اگر آگاهی نداشته باشند، دربرابر اینکه از سیستم خودشان خارج و وارد برنامه پزشکی خانواده شوند مقاومت میکنند. بیاعتمادی پزشکان عمومی به نظام سلامت و بیمهها هم مهم است که در گذشته همیشه چالش داشته است. مثال این وضعیت نسخه الکترونیک است که در زمان شروع آن بیمهها قول پرداختهای بموقع داشتند و چندماه اول اجرا شد؛ اما حالا آخرین پرداختی به پزشکان از سوی سازمان تامین اجتماعی مربوط به شهریور1403 است. مشکل اینجاست که طی 10سال اخیر آنقدر جامعه پزشکی را کوبیدهایم و بیاعتمادی ایجاد کردهایم که ایجاد اعتماد بین ارائهدهندگان و دریافتکنندگان مشکل و بسیار زمانبر شده است. مسئله دیگر اینکه مردم ما حتی برای یک سرماخوردگی ساده هم به جای پزشک عمومی نزد متخصص میروند و ویزیت این 2گروه هم تفاوت چندانی ندارد. اینکه مردم را مجاب کنیم که ذیل نظام ارجاع نیازی به مراجعه به متخصص ندارند و باید به پزشک عمومی مراجعه کنند هم زمانبر است.
سازوکارهای جدید
مهرزاد ناصری
دلیل اجرای پزشکی خانواده عدالت در سلامت است؛ یعنی مردم خدمات سلامت اثربخش و با کیفیت و قیمت مناسب داشته باشند که باعث رضایت گیرندگان و ارائهدهندگان خدمت و همچنین مجموعه نظام سلامت شود. اما تحقق این امر نیازمند الزامات اجرایی شامل اسناد بالادستی، مشخصشدن چشمانداز و اهداف دقیق برنامه، ساختار پرونده الکترونیک سلامت، پای کار آمدن بیمهها و نظام پرداخت پایدار است. اگر هم قرار باشد برنامه به موفقیت برسد، جز با حضور پزشکان عمومی چه در بخش دولتی و چه خصوصی محقق نمیشود. به همین دلیل حمایت مالی از پزشکانی که وارد این برنامه میشوند پیشبینی شده است.
2دلیل افزایش هزینهها
علیرضا رئیسی
بیمهها به جای خرید سلامت، بیشتر درمان میخرند؛ یعنی فردی که باید غربالگری سرطان شود توسط بیمه پوشش داده نمیشود؛ اما برای فرد مبتلا هزینه میشود. این رویکرد در بیمهها باید تغییر کند. نکته دوم اینکه ارائهدهندگان خدمت کمتر از 20درصد کل سرانه سلامت را دریافت میکنند و واقعینبودن تعرفهها باعث نارضایتی آنها میشود و چون نظارت کافی بر آنها وجود ندارد، راهنماییهای بالینی را رعایت نمیکنند. به همین دلیل این 20درصد منجر به تولید 80درصد هزینهها میشوند که نیازمند ساماندهی است.
نقش بیمهها مهم است
بابک پورقلیچ
باید رویکرد درمانمحور به سلامتمحور تغییر کند تا هم مردم بیمار نشوند و هم ذخیره منابع داشته باشیم. درمان در تمام کشورها هزینه بالایی دارد. ویزیت یک پزشک در کشورهای همسایه 40 تا 150دلار است و ذیل نظام ارجاع، بیمهها باید آن را پوشش دهند. منطقی این است که تعرفه ویزیت خصوصی افزایش یابد و مردم تفاوت معناداری در خدمات خصوصی و دولتی ببینند تا ذیل پزشکی خانواده و نظام ارجاع قرار بگیرند. اگر کسی هم تمایل به دریافت خدمات خصوصی داشته باشد، میتواند از بیمههای خصوصی بهرهمند شود.
عملکرد شفاف
مهرزاد ناصری
نباید برای بیماران سردرگمی و چالش ایجاد شود؛ چون باعث بازخورد منفی است. مدیریت نظام یکپارچه اطلاعات و دادهها هم اهمیت دارد. اگر در آزمایشها و رادیولوژی بیشتر هزینه میکنیم، بهدلیل نبود یکپارچگیهاست. شبکه آزمایشی و سامانه یکپارچه الکترونیک بهداشت در حال راهاندازی است و در حال تجمیع اطلاعات و دادهها هستند. در بحث نظام ارجاع هم در نقشه این مسیر پیشبینی شده است.
شرط موفقیت
بابک پورقلیچ
از کشورهای موفق در این حوزه کمتر نیستیم؛ اما الزامات اجرای برنامه باید رعایت شود، ازجمله اینکه بودجه مالی مستقل و تخصیص بموقع. البته مسیر پزشکی خانواده باید طی 5 تا 10سال آینده درنظر گرفته شود. همین حالا هوش مصنوعی داریم و ممکن است بسیاری از خدمات تا 5سال آینده از این طریق ارائه شود و نیازی به پزشکی خانواده نباشد. نباید بهگونهای حرکت کنیم که پس از یک دهه متوجه شویم که دنیا در جای دیگری قرار گرفته است.
اجباری نیست
علیرضا رئیسی
پای کار آمدن مردم بسیار سخت است؛ اما نظام پرداخت میتواند رفتارساز باشد. اگر کسانی که از طریق نظام ارجاع و پزشکی خانواده مراجعه میکنند، حمایت و پوشش خوب بیمهای بگیرند، تمایل آنها برای ورود به این سیستم بیشتر میشود. از سوی دیگر نباید اجبار داشته باشیم؛ اما کسانی که ذیل نظام ارجاع قرار میگیرند، حمایت بیشتری دریافت خواهند کرد.
نظر شما