پنجشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۰:۳۲

بلوغ عاطفی ازجمله مراحلی است که به تعبیر بسیاری، فرد به آن درجه از پختگی می‌رسد که در دل یک رابطه، آرامش را به طوفان تبدیل نکند. شاید به همین دلیل است که از آن به‌عنوان کلیدی‌ترین عامل در یک ازدواج موفق یاد می‌شود. حال فرض کنید در یک زندگی، فردی که فاقد بلوغ عاطفی است، به‌جای صحبت‌کردن در مورد نیازهای خود، ناراحتی‌اش را به شکل ناسالم نشان می‌دهد.

پیامدهای نبود بلوغ عاطفی در روابط زوجین

به گزارش سلامت نیوز به نقل از جام جم، پیوند ازدواج تنها به معنای تشکیل رابطه‌ای که به زندگی مشترک دو نفر زیر یک سقف منجر شود، نیست.

این پیوند برای استحکام و شکل‌گیری نیازمند مهارت‌ها و ویژگی‌هایی است که یکی از مهم‌ترین آنها، بلوغ عاطفی است.به عبارت دیگر، برای ورود به ازدواج، علاوه بر سایر آمادگی‌ها، دستیابی به بلوغ ذهنی و عاطفی نیز ضروری است. این بدان معناست که فرد باید توانایی تشخیص زمان‌های مناسب برای استفاده از عقل و اتخاذ تصمیمات منطقی را داشته باشد و همچنین بداند در چه شرایطی باید با قلب و احساسات خود تصمیم‌گیری کند. این مفهوم در روان‌شناسی تحت عنوان بلوغ عاطفی شناخته می‌شود. می‌توان گفت که ازدواج یک اتحاد عاطفی است که نیازمند درک و مهارت‌های خاص در مدیریت احساسات و نیازهای شریک زندگی است. اگر نیازهای هر دو طرف به‌درستی شناسایی و به رسمیت شناخته نشود، در ادامه مسیر با چالش‌های فراوانی مواجه خواهند شد.

بلوغ عاطفی ازجمله مراحلی است که به تعبیر بسیاری، فرد به آن درجه از پختگی می‌رسد که در دل یک رابطه، آرامش را به طوفان تبدیل نکند. شاید به همین دلیل است که از آن به‌عنوان کلیدی‌ترین عامل در یک ازدواج موفق یاد می‌شود. حال فرض کنید در یک زندگی، فردی که فاقد بلوغ عاطفی است، به‌جای صحبت‌کردن در مورد نیازهای خود، ناراحتی‌اش را به شکل ناسالم نشان می‌دهد. این فرد که تعریف و شناختی از این توانایی و تأثیرش در یک زندگی مشترک ندارد، در بحران‌ها و تلاطم‌ها، همسرش را نیز آزار می‌دهد و حتی نمی‌داند با کوچک‌ترین چالش‌ها چگونه برخورد کند. بلوغی که اگر به‌درستی شناخته نشود، هیچ‌یک از زوجین را از تعارضاتی که در ادامه بر سر راه زندگی‌شان قرار می‌گیرد، در امان نخواهد گذاشت.

حال سؤال اینجاست که هریک از زوجین برای داشتن چنین بلوغی باید دارای چه ویژگی‌هایی باشند و آیا لازم است که تا پیش از ازدواج به این نوع از بلوغ رسیده باشند؟ این موضوع باب گفت‌وگوی ما را با دکتر زهرا رستمی، مشاور خانواده و فرزندپروری کودک، آغاز کرد.



خانم دکتر، ما چند نوع بلوغ داریم؟


در ازدواج چند بلوغ وجود دارد که بسیار مهم هستند و باید تا پیش از ازدواج آنها را بررسی کنیم. بلوغ عاطفی، معنوی، شخصیتی، مالی، جنسی و اجتماعی که در کنار هم اهمیت پیدا می‌کنند و در هریک از طرفین باید مد نظر قرار بگیرد.



بلوغ عاطفی در ازدواج به چه معناست؟


بلوغ عاطفی به معنای توانایی فرد در شناخت و درک احساسات خود است. بسیاری از افراد نمی‌دانند که درحال‌حاضر چه احساسی دارند و در بسیاری از موارد قادر به تفکیک دقیق احساسات خود نیستند. اما این توانایی شناخت احساسات از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. بلوغ عاطفی به این معناست که فرد انتخاب‌های خود را آگاهانه انجام داده و در این زمینه پایبند بماند.



از نظر شما این نوع از بلوغ و این احساسی که می‌فرمایید دارای چه ویژگی‌ها و یا شاخصه‌هایی است؟


یکی از موارد مهم در ابراز احساسات، توانایی افراد در بیان کنترل‌شده آنهاست. گام بعدی، توانایی شناخت احساسات دیگران است؛ یعنی این‌که بتوانیم احساسات دیگران را شناسایی کرده و متناسب با آنها واکنش نشان دهیم. همچنین باید آگاه باشیم که به‌عنوان یک دختر یا پسر، از چه تیپ و شخصیتی خوش‌مان می‌آید. برخی افراد حتی نمی‌دانند که چه چیزی می‌خواهند، اما مهم است که دقیقا تیپ، شخصیت و ایده‌آل خود را به‌صورت مکتوب مشخص کنند. نکته بعدی این است که چقدر آگاهانه این فرد را دوست داریم. درحال‌حاضر، بسیاری از دختران و پسران به نظر می‌رسد تنها به‌دنبال این هستند که عیب‌های خود را با دیگری بپوشانند. اما ازدواج سالم، ازدواجی است که در آن هر دو طرف با تمام توانمندی‌های خود در کنار یکدیگر قرار بگیرند.



چگونه می‌توانیم بلوغ عاطفی را تأمین کنیم؟


در نخستین گام، باید توانایی شناسایی احساسات مختلف را داشته باشیم و سپس به بررسی علل بروز این احساسات بپردازیم. به عبارت دیگر، باید بررسی کنیم که آیا تأمین نیازهای ما باعث بروز این احساسات می‌شود یا خیر. از همه مهم‌تر، باید توجه داشته باشیم که با توجه به این نیازها و برآورده‌شدن خواسته‌ها، چه اقداماتی می‌توانیم خودمان انجام دهیم و چه اقداماتی را دیگران می‌توانند برای ما انجام دهند تا این امر به تقویت بلوغ عاطفی‌مان منجر شود.



نبود بلوغ عاطفی در یکی از زوجین چه مشکلاتی را ایجاد می‌کند؟


یکی از دلایل اصلی اختلافات بین زوجین این است که آنها زبان مشترکی ندارند و قادر به درک یکدیگر نیستند. این عدم درک موجب می‌شود که هریک از طرفین متوجه نیازهای طرف مقابل نشوند و ندانند کدام نیازها در طرف مقابل برآورده شده یا برآورده نشده است، که این موضوع می‌تواند احساسات منفی را در آنها ایجاد کند و در بسیاری مواقع، این احساسات را به مسائل بی‌ربط نسبت می‌دهند.از سوی دیگر، فردی که نیازش تأمین نشده نیز نتوانسته احساسات خود را به شکل مناسبی ابراز کند. در نتیجه، طرف مقابل نمی‌تواند احساسات او را درک کند و رفتار مناسب را در پاسخ به آن نشان دهد. این وضعیت می‌تواند به چالش‌های بزرگ‌تری در رابطه منجر شود.



یعنی حتما باید پیش از ازدواج این بلوغ را در خود تقویت کنیم؟


خبر خوب این است که اگر افراد از این مسائل آگاه نباشند، هیچ‌وقت برای شناخت و تقویت آن دیر نیست. شاید بهترین حالت این باشد که پیش از ازدواج افراد نسبت به خود شناخت داشته باشند، اما اگر هم این اتفاق رخ نداد، بعد از ازدواج هم شناخت شخصیت خود و همسرشان و مدل ارتباطی با آن نیز به بهبود روابط زناشویی‌شان نیز کمک می‌کند. بااین‌حال بهتر است زوجین پیش از ازدواج در انواع بلوغ‌ها بیشتر به یکدیگر شباهت داشته باشند و متناسب با این شناخت، مهارت ارتباطی با همین بلوغ را هم بلد باشند تا مسائل‌شان پس از ازدواج کمتر شود. اما در مجموع زمانی که دو نفر با تیپ شخصیتی، فرهنگ و بستر اجتماعی متفاوت ازدواج می‌کنند، طبیعی است که در یکی دو سال ابتدای زندگی با چالش‌های بیشتری مواجه باشند. اما اگر برای شناخت خود و شریک زندگی‌شان تلاش کنند، قطعا این موارد رفع می‌شود. چه‌بسا من معتقدم شناخت خود مهم‌تر از شناخت دیگران است، چون با این شناخت متوجه حساسیت‌ها، نگرانی‌ها، نقاط آسیب‌پذیر و قوت می‌شویم و حواس‌مان به این موارد هست و آن را با طرف مقابل مطرح می‌کنیم. به‌هرحال شناخت خود نقش موثری در ازدواج دارد. 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha