به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ایران،کاهش مصرف آب کشاورزی در حوزه آبریز دریاچه ارومیه، تنها راهی است که میتواند دریاچه ارومیه را نجات دهد. آیا دولت پزشکیان آن تصمیم سختی که دولت «حسن روحانی» حاضر نشد بگیرد را اجرایی میکند؟
راهکاری که «حجت جباری» مدیرکل محیط زیست آذربایجان غربی و یکی از اعضای ستاد احیای دریاچه ارومیه در ۱۲ سال گذشته آن را ممانعت از ادامه تغییر کاربری اراضی ملی و دیم به اراضی آبیاری کشاورزی و همچنین کاهش و خلع ید اراضی ملی تغییر یافته به کشاورزی و همچنین محدود کردن برداشتهای بیرویه دانست. بر اساس آمار، تغییر کاربری اراضی ملی و دیم به اراضی آبی به وسعت ۱۴۰ هزار هکتار که از سال ۱۳۷۶ تا ۱۴۰۰ توسعه یافته و به صورت غرقابی آبیاری میشوند در افزایش مصرف آب کشاورزی بسیار مؤثر بوده است. اگر این اتفاق نیفتد، دود ریزگردهای نمکی آن نه تنها در چشم جمعیت انسانی و معیشت دو استان آذربایجان غربی و شرقی میرود که تا خود جنگلهای هیرکانی را زخم میزند.
طرح «نکاشت»
روزی که «حسن روحانی» رئیسجمهور اسبق، ستاد احیای دریاچه ارومیه را کلید زد، کارشناسان محیط زیست و منابع طبیعی گفتند او برای آنکه دریاچه ارومیه را نجات بدهد، چارهای ندارد جز اینکه دست به یک «جراحی بزرگ» بزند؛ خارج کردن برخی از زمینهای کشاورزی از کشت دائمی. ستاد احیا در دوره روحانی ابتدا روی طرح «نکاشت» انگشت گذاشت اما پیشبینی بحرانهای اجتماعی باعث شد تا دولت وقت طرح «به کاشت» را جایگزین «نکاشت» کند.
برنامهها در 8 سال اول روی کلیدواژه «نرمافزاری» و «سختافزاری» متمرکز شدند و ستاد برنامه پروژههای 26 گانه را در دستور کار قرار داد. به گفته جباری، عمده این برنامهها در 8 سال اول شروع، اجرایی و به اتمام رسیدند. اتمام برخی از پروژهها هم به دولت شهید رئیسی رسید از جمله تکمیل و افتتاح کانال انتقال آب کانیسیب به دریاچه ارومیه که بازدید از آن در اواخر دولت روحانی و تلاش برای افتتاح زودهنگام به جان باختن ریحانه یاسینی سردبیر ایرنا 24 و مهشاد کریمی خبرنگار محیط زیست ایسنا انجامید.
در نهایت تونل انتقال آب از کانی سیب در دولت شهید ابراهیم رئیسی افتتاح شد. بدین ترتیب انتقال آب از این تونل و کانال بادین آباد در سال آبی 1402 تا 1403 به سرانجام رسید و این پروژه سال گذشته 380 میلیون متر مکعب آب را به دریاچه ارومیه انتقال داد. مسئولان چشم انتظار بارانهای بیشتر هستند تا به آبگیری سد کانیسیب و سد سیلوه منجر شود.
به گفته او انتقال آب از طریق سد کانیسیب و کانال 11 کیلومتری و رودخانه گدار به دریاچه ارومیه در بهمن ماه شروع خواهد شد و تا تیرماه سال آینده ادامه خواهد داشت. جباری، پروژههای انتقال آب، لایروبی رودخانهها، اتصال رودخانه زرینه رود و سیمینه رود و احداث سردهنهها برای کنترل آبگیری از رودخانهها را از جمله برنامههای سختافزاری خوب توصیف میکند که توسط وزارت نیرو انجام گرفت.
البته منتقدان عملکرد ستاد ملی دریاچه ارومیه اعتقاد دارند ستاد همان راهحلی را برای نجات دریاچه ارومیه اجرایی کرد و میلیاردها تومان اعتبار را هزینه آن کرده بود که باعث خشک شدن دریاچه شده بود؛ سازهسازی و انتقال آب. خشک شدن دریاچه ارومیه به دلیل ساخت 44 سد و گسترش زمینهای کشاورزی اتفاق افتاد. همین دلنگرانی هم وجود دارد که دوباره ستاد احیا دست کسانی بیفتد که نگاه سازهسازی دارند و انتقال آب را تنها راهحل نجات اکوسیستمها میدانند. جباری هم تأکید میکند: نتیجه مثبت برنامههای سختافزاری زمانی خود را نشان میدهد که منطقه بارش نرمال و ترسالی داشته باشد.
چرا انتقال آب نجات نداد؟
او در پاسخ به این سؤال که چرا به رغم انجام برنامههای سختافزاری و هزینه هنگفت، شرایط دریاچه بهبود نیافت، فقدان اجرای برنامههای نرمافزاری را یادآوری میکند. نام دیگر برنامههای نرم افرازی همان «جراحی بزرگ» است که در نهایت دولتها برای جلوگیری از خشک شدن کامل دریاچه و ظهور کویری شنی به گستردگی تمام دریاچه، باید به آن تن بدهند.
جباری، کشاورزی را مصرفکننده 80 تا 90 درصد منابع آبی حوضه آبخیز دریاچه ارومیه میداند و داستان شروع خشک شدن دریاچه را به سال آبی 77 - 76 میبرد که دریاچه وارد بحران شد. به گفته او از آن سال تا سال1400، نزدیک به 140 هزار هکتار توسعه اراضی آبی و اقتصادی در منطقه رقم خورد.
این توسعه تدریجی در 24 سال به افزایش مصرف 1/4 میلیارد متر مکعب آب در حوضه انجامید. جباری وسعت زمینهای کشاورزی در اطراف دریاچه ارومیه را 574 هزار هکتار اعلام میکند و این 1/4 میلیارد متر مکعب آب را حقابه محیط زیستی دریاچه میداند که از دهان دریاچه گرفته شد. جباری توسعه کشاورزی را یکی از غفلتهای حکمرانی در این منطقه میداند و آبیاری غرقابی یا سنتی را باعث راندمان پایین در حوضه دریاچهای میداند که از بیآبی دارد میمیرد. او فقدان رعایت الگوی کشت محصولات پر آببری چون چغندر، یونجه و سیب را هم از دیگرعوامل زخم کاری به نگین سرخ شمال غرب ایران برمیشمرد.
ستاد احیا در دولت روحانی تغییر الگوی کاشت را در برنامههایش داشت اما اعتباری که برای این حوزه گذاشت بیشتر به یک شوخی میماند. مردان کشاورز بیشترین همکاریای که با این بخش داشتند این بود که اجازه دادند همسرانشان در برنامه فرهنگی و ترویجی که انجام میگرفت، شرکت کنند. مهمترین مسأله این بود که در 8 سال اول برنامه احیا، ستاد هرگز نتوانست با تعریف گونههای دارویی و کم آببر مثل «کلزا» بازاری پررونق چون چغندر را رقم بزند.
جباری میگوید، در چارت دولت پزشکیان برای تشکیل ستاد احیا، نماینده از مجلس هم وجود خواهد داشت. شاید باید یکی دیگر از علتهای بهبود نیافتن وضعیت دریاچه را نگاه نمایندگان استانهای آذربایجان شرقی و غربی به ستاد احیا دانست. آنها دریاچه پر آب را میخواستند، زمینهای کشاورزی را پر چغندر و دنبال ساخت سد جدید نیز بودند، آن هم زمانی که ستاد احیا ساخت سد جدید در حوزه را ممنوع کرده بودند یا آن طور که عیسی کلانتری رئیس وقت محیط زیست آن روزها گفت: وقتی ستاد ملی احیای دریاچه ارومیه صدور چغندر بهعنوان یک محصول پر آب بر را با هدف کاشت سطح زیرکشت آن به خراسان ممنوع کرد، فشارهای سیاسی باعث شد تا شرکت چغندرقند در داخل استان تأسیس شود.
بنابراین به نظر میرسد حضور نمایندگان مجلس در ستاد ملی دریاچه ارومیه برای جلوگیری از فشارهای سیاسی و پرداختن به راهکاری کارشناسی بسیار ضروری است. جباری، بر مدیریت منابع آبی تأکید میکند و میگوید: ما باید روی برداشتهای بیرویه از رودخانهها و آبهای زیرزمینی و بویژه در فصولی که کشاورزی نمیشود، کنترل داشته باشیم. به گفته او، برخی از کشاورزان در فصول غیرکشت تا اوایل اردیبهشت ماه سردهنههای رودخانهها را باز میکنند و اجازه نمیدهند که آب به دریاچه انتقال پیدا کند.
او در نهایت روی دیم شدن زمینهایی که در 24 سال گذشته از دیم به غرقابی تغییر روش دادهاند، تأکید میکند و خواستار بازپسگیری اراضی ملی که به زمین کشاورزی تبدیل شدهاند، میشود. جباری به ورود 2.2 میلیارد متر مکعب آب به دریاچه ارومیه در سال گذشته اشاره میکند و میگوید: اگر زمینهای دیم غرقابی نشده و اراضی ملی تغییر کاربری نداده بودند، 1.4 میلیارد متر مکعب آب که حقابه دریاچه بود به آن میرسید. به گفته او، نیاز آبی دریاچه 3.4 میلیارد متر مکعب است که با این میزان به 3.7 میلیارد متر مکعب میرسد. البته این راهکار حتما مقاومت کشاورزان را در پی خواهد داشت.
دریاچه ای که کویر شد
در زمان نگارش این گزارش، دو اتفاق در دریاچه ارومیه در حال روی دادن است؛ خشک شدن بستر رودخانه و پیدایش بلورهای نمکی و بیابانی شدن اراضی و باغهای اطراف دریاچه ارومیه. حتی اگر قبول کنیم بلورهای سنگین دریاچه ارومیه به طوفان نمکی منجر نمیشود- که شواهد چیز دیگری میگوید- تبدیل شدن باغهای مرکبات به رملهایی که تنها میتوان در بیابانهای خوزستان دید را باید جدی گرفت.
کویرهای شنی که «باد دیوانه» منطقه آنطور که کارشناسان منابع طبیعی استان میگویند هر لحظه آنها را به یک طرف میکشاند. سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری سعی دارد تا با کاشت درخت، قرق اراضی و دیوارههایی از چوبهای خشک، از گسترش آنها جلوگیری کند. منابع طبیعی در یک آماری که سال 97 اعلام کرد از بیابانزایی 200 هزار هکتار در زمینهای حاشیه دریاچه ارومیه خبر داد. اما این همه اراضی بیابانی نبود. از سوی دیگر ما نمیدانیم در دل زمین منطقه دارد چه اتفاقی میافتد و این کویر قرار است تا کدام شعاع زمین را ببلعد. روزگار خوبی در انتظار دریاچه ارومیه نیست و جلوگیری از وقوع آن با سدسازی و کانال انتقال آب هرگز اتفاق نخواهد افتاد. حال باید ماند و دید که دولت پزشکیان این جراحی را چگونه به سرانجام می رساند.
نظر شما