به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ایران، با حضور تیم جنایی در محل حادثه حدود 20 نفر در این رابطه بازداشت شدند و سرانجام عامل جنایت که پسر 25 سالهای به نام رامین بود نیز شناسایی و دستگیر شد.
قتل ناخواسته
رامین در تحقیقات گفت: یک دکه فلافل فروشی خانوادگی روبهروی دریا داریم اما چند نفری به ما اعتراض کردند که باید دکه را جا به جا کنید. سر این مسأله باهم دعوا داشتیم تا اینکه روز حادثه شخصی که اصرار داشت دکه را جا به جا کنم به همراه چند نفر از اقوام و دوستانش به سراغم آمدند و با چوب و چماق به جانم افتادند.
او ادامه داد: در این میان دوستان و آشنایان من هم به کمکم آمدند و دعوا شروع شد. من که جانمان را در خطر میدیدم به خانه رفتم و اسلحه شکاری که داشتیم را برداشتم و خواستم با شلیک هوایی آنها را بترسانم اما از شانس بد، تیر به پسر جوانی خورد که اصلاً در این درگیری نقشی نداشت و در حال عبور از آن محل بود. الان هم از اینکه بیگناهی به قتل رسیده بشدت ناراحتم و احساس پشیمانی دارم.
نامادری مقتول که از 5 سالگی او را بزرگ کرده بود به خبرنگار ما گفت: من و همسرم سرایدار مدرسه هستیم و آن روز برای خرید از مدرسه خارج شده بودیم. زمانی که برگشتیم، متوجه شدم تلفن همراهم چندین بار زنگ خورده خیلی نگران شدم وقتی تماس گرفتم متوجه ماجرای قتل پسر خواندهام حامد شدیم.
زن جوان ادامه داد: حامد، سال آخر دبیرستان بود و در کنار درس ورزش هم میکرد. روز حادثه از باشگاه به خانه رفته بود و بعد از چند دقیقه برای خوردن بستنی سوار بر موتورسیکلتش به مغازه بستنی فروشی رفته بود. وقتی در حال خروج از مغازه بود متوجه درگیری چند نفر شده اما وقتی کنار موتورش ایستاده بود ناگهان متهم شروع به تیراندازی کرده و تیر به پسرم اصابت میکند.
بخشش به خاطر رضای خدا
وقتی موضوع قتل حامد به مادرش اعلام شد اولیای دم در مراحل اولیه تحقیقات خواهان قصاص قاتل فرزندشان شدند. همزمان با درخواست قصاص اولیای دم، بازپرس پرونده، معتمدین و ریش سفیدان استان بوشهر و خانم آذر شهسواری، مسئول کمیته سفیران صلح کشور برای گرفتن رضایت از خانواده مقتول وارد عمل شدند.
نامادری حامد در این رابطه گفت: خانواده شوهرم با بخشش مخالف بودند اما شوهرم خودش با قصاص موافق نبود، با این حال در برابر خواسته آنها سکوت کرد و تصمیم نهایی را ابتدا به عهده مادر حامد گذاشت. گرچه او هم مانند خانواده شوهرم خواهان قصاص بود اما بعد از چندین جلسه صلح و سازش رضایتش را اعلام کرد. زمانی که مادر حامد، از قصاص قاتل پسرش گذشت کرد، شوهرم و خانوادهاش نیز با این بخشش موافقت کردند. درست است که شوهرم ولی دم بود، اما به نظر خانوادهاش نیز احترام میگذاشت و دلش میخواست درصورتی رضایت دهد که همه با این بخشش موافق باشند.
زن جوان ادامه داد: درنهایت این پرونده به رضایت ختم شد و پدر و مادر حامد بدون هیچ چشمداشتی قاتل را بخشیدند. اما زمانی که با همسرم به دادسرا رفتیم تا او هم مانند همسر سابقش برگه بخشش را امضا کند، با خودم گفتم من حامد را بزرگ کردم و حق مادری دارم من او را کمتر از بچههای خودم دوست نداشتم، نکند یک زمانی با این بخشش مخالف باشد. در دلم گفتم حامد اگر با تصمیمی که پدر و مادرت گرفتهاند، موافقی به خوابم بیا و یک طوری به من نشان بده که راضی هستی. همان شبی که قاتل را بخشیدیم، خواب حامد را دیدم که با ظاهری آراسته و چهرهای زیبا به من لبخند میزد و خدا را شکر کردم که او هم راضی است.
نامادری حامد گفت: شوهرم برای بخشیدن قاتل فرزندش دو دلیل داشت، اول اینکه رامین خیلی جوان بود. شوهرم گفت میدانم داغ فرزند چقدر سخت و سنگین است و راضی نیستم که جوان دیگری مانند پسرم جانش را از دست بدهد و یک خانواده دیگر داغدار شوند. دومین علت هم این بود که ما کلاً اهل دعوا و درگیری نبودیم و حامد هم هیچ نقشی در این ماجرا نداشت، اگر ما نمیبخشیدیم این ماجرا ادامه پیدا میکرد و هیچ وقت حس خوبی برای آدمها به وجود نمیآمد، همسرم بخشید تا شاید یک نفر دیگر هم از او یاد بگیرد و گذشت کند.بدین ترتیب با بخشش اولیای دم، کابوس قصاص از رامین دور شد و پسر جوان حالا منتظر است پس از صدور کیفرخواست و در دادگاه کیفری پای میز محاکمه رود تا از جنبه عمومی جرم مجازات شود.
نظر شما