به گزارش سلامت نیوز، سلسله گفتوگوهای سلامت بدون سانسور در استودیوی خبری و رسانهای همایشهای مشترک هپاتیت، آندوسکوپی گوارشی و جامع گوارش و کبد، در جهت ارائه راهکارها و پیشنهادات به دولت اینده و وزیر بهداشت آینده در حوزه سلامت شکل گرفت.
دکتر محمود فاضل، داروساز، رئیس شورای عالی سازمان نظام پزشکی و رئیس هئیت مدیره نظام پزشکی سبزوار با سالها حضور در مسئولیت های مختلف این سازمان دیدگاههای کارشناسی برای دولت آینده ارائه میدهد
- با توجه به این که اعضای شورای عالی منتخبین جامعه پزشکی در سرتاسر ایران هستند، شما قاعدتا برآیندهای جامعه پزشکی ایران را شاید بهتر از هرکس دیگری حس میکنید، احساس شما در این لحظه این است که حال نظام سلامت ایران خوب است یا نه؟
ممنون از طرح این مبحث بسیار مهم، من سلامت را به عنوان یکی از مولفههای اصلی زیرمجموعه اجتماعی میدانم لذا هر اتفاق و هر تصمیمگیریای که در سطح کلان مملکت، در سطح تصمیمسازی و تصمیمگیری مملکت اتفاق بیفتد لاجرم تاثیرات خودش را بر حوزه سلامت میگذارد، سلامت را ما با همان چهار بُعد اصلیاش میشناسیم یعنی سلامت جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی، اگر بخواهیم آن را تقلیل بدهیم به یک حوزه مثلاً سلامت جسمی این ظلم در حق سلامت و نشناختن جایگاه سلامت است، باید سلامت را به تمام وجوهی که یک انسان و یک جامعه زندگی خودش را براساس آنها تنظیم میکند، جامعه به عنوان یک ارگانیسم پویا و زنده، تسری و سرایت بدهیم مثلاً در حالی که وضعیت اقتصادی جامعه وضعیت اقتصادی نرمال نیست، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم جامعه سالمی و فرد سالمی به عنوان کوچکترین واحد اجتماع داشته باشیم، یا خانواده سالم به عنوان شکل دهنده های ساختار اجتماع داشته باشیم. نمیشود انتظار داشته باشیم سبد سلامت خانواده کافی و مکفی باشد در حالی که وضعیت معیشت و ارتزاقش به اندازه کافی از چارچوبها و آن شاخصهای حوزه سلامت و غذایی برخوردار نیست. ارتباط مستقیم و وثیقی بین فقر و سلامت وجود دارد، هر زمانی که فقر اقتصادی بر خانواده و فرد انسانی سیطره خود را بیندازد حتماً سلامت از آن فرد و خانواده دور میشود، نه فقط سلامت مواد غذایی و عناصری که تشکیلدهنده غذا هستند بلکه این سلامت گاهی در رفتارهای شخص نمود پیدا میکند، مثلا در پرخاشگری اجتماعی، این جا کار روانشناسان و جامعهشناسان زیاد میشود. یا در حوزه امنیت غذا و تغذیه آن مزرعهای که در آن کاشت میشود، سمومی که در آن زده میشود، زمان داشت و برداشت خاک، سلامت آب، سلامت محیطزیست، همه درهم تنیده هستند. به هر حال وقتی که ما به عنوان یک دولتمدار میخواهیم دولتمداری کنیم حتماً بایستی که طوری رفتار کنیم که بر جامعه سالم ـ این عبارت جامعه سالم یک ترم بینالمللی ـ است، بایستی بر آن جامعه سالم حکومت کنیم و دولتداری کنیم، نمیشود وضعیت صنایعمان آنقدر عقبمانده باشد که محیطزیست مان را آلوده کند و به خطر بیندازد، نمیشود فضای سبز ما آنقدر سرانهاش کم باشد که محیطزیست به خطر بیافتد. مجموعه همه این موارد، یا سلامت آبهای دریاها و دریاچهها، همه مجموعه سلامت پیرامونی ما را میسازد و اگر غیر از این باشد به سلامت فردی هم دست پیدا نمیکنیم. با توجه به تمام این تفاسیر ما سلامت را به عنوان یک نقطه عزیمت تلقی میکنیم، نقطهای که از آن سایر موضوعات میتوانند به پرواز دربیاید و منتشر شود. این نقطه عزیمت بایستی به خوبی شناخته شود. گمان میکنم گاهی در بخشی از اعضای دولت مقاومتی وجود دارد در جهت فهم و درک موضوع سلامت، اینها گاهی گمان میکنند که سلامت یک هزینه است، نه، سلامت یک سرمایهگذاری. به همین خاطر بایستی سلامت را و مفاهیم مرتبط با ان را به یک ادراک و فهم مشترک در حوزه هیاتدولت تبدیل کنیم.
- و چه پیشنهادهایی برای دولت آینده، شخص اول مجریه کشور و همین طور فردی که در آینده نزدیک به عنوان وزیر بهداشت انتخاب خواهد شد دارید؟
سلامت یک مفهوم جامع و کامل است که این به نوبه خودش اقتضا میکند به عنوان یک جزیره و موضوع انتزاعی و منتزع از سایر امور در نظرش نگیریم، به همین خاطر بایستی که تلاش کنیم تا دکترین ریاستجمهوری و دکترین دولت نسبت به حوزه سلامت تغییر کند یعنی آن را فقط به یک وزارتخانه خاص تقلیل ندهیم بلکه حتی سعی و تلاش کنیم چتر آن را بر سر همه وزارتخانهها پوشش بدهیم. به نظرم آن چیزی که امروزه مهم و واجب است برای اینکه دولت رویکرد خودش را نشان بدهد تولید امید به عنوان چشمانداز سلامت است، این چشمانداز سلامت رخ نمیدهد مگر اینکه در تمام حوزهها و در تمام عرصهها بتوانیم این کار را انجام بدهیم مثلاً ربط وثیقی هست بین فقر و سلامت، ربط مستقیمی هست بین وضعیت اقتصادی مردم و سلامت که اگر آن یکی از دست برود این یکی هم به تبع خودش دست نخواهد داد. سلامت عبارت است از نقطه عزیمت دولت یعنی اگر دولت بتواند سلامت جامعه را استوار کند، و تلاش کند پایههای سلامت دچار فروپاشی نشود آن زمان است که میتواند به عنوان نقطه عزیمت استفاده کند. یکی از ارکان و زیرساختهای این کار عبارت است از افزایش سهم سلامت از تولید ناخالص داخلی یعنی افزایش سهم سلامت از GBP که بایستی هم مستقیماً به حوزه سلامت تعلق بگیرد و هم این که به سایر حوزههایی که در پیش نام بردم اطلاق شود در غیر این صورت ما سلامت را به دست نخواهیم آورد.
همچنین لازم است که یک انقلاب تخصصی برای به کارگیری متخصصان، زبدگان و کسانی که مهارتهای ویژه دارند در مدیریتها و تصمیمسازیها و تصمیمگیریها گرفته شود در غیر این صورت از بُعد سازمانی و از بُعد اجرایی نمیتوانیم موفق شویم، این بحث مهمی است که در مورد سلامت بایستی در نظر داشته باشیم و تمام این موارد در قالب ارجگذاری به شأن علم و کسانی که دانش دارند برقرار میشود
در نهایت هم اینکه دولت نهایتاً باید به وظیفه خودش که تولیت، سیاستگذاری و نظارت است بپردازد و خودش را از تصدیگری برهاند و این کار را به سازمانها و نهادهایی که توانایی قانونی دارند بسپارد.
نظر شما