آقای دکتر لنکرانی! میخواهم سوال متفاوتی از شما بپرسم، به نظر شما حال نظام سلامت الان خوب است یا نه؟
کووید 19 کلاً حال نظام سلامت دنیا را به هم ریخت و سالها طول خواهد کشید که بتوانیم آثار کووید 19 را مدیریت کنیم، در جهان ما با بحرانهای خیلی زیادی در نظامهای سلامت بعد از کووید 19 روبهرو شدیم. کشور ما هم بحران کووید 19 را داشت هم بحث تحریمها را و فشار اقتصادی را، بحث کاهش درآمد عمومی را هم داشتیم و این مجموعه بحرانهای ما را پیچیدهتر میکند، به هر حال نظام سلامت ما هم از بیماریهای مزمن رنج میبرد هم دچار عارضههای حاد شده که باید به همه آنها رسیدگی کنیم تا بتوانیم حال نظام سلامتمان را خوب کنیم. اگر حال نظام سلامت خوب باشد حال مردم هم انشاءالله بهتر می شود و سلامتشان حفظ شود و ارتقا پیدا کند.
از حرفهای شما اینطور نتیجه میگیرم که کار دولت بعدی در حوزه سلامت سخت است ...
- سلامت، موسسات سلامت، نیروی انسانی سلامت موضوعاتی با پیچیدگیهای زیاد هستند و جزو پیچیدهترین موضوعات حکمرانی و سیاستگذاری محسوب میشوند چون عوامل مخدوشگر آنها خیلی زیاد است و یکعاملی یا حتی چندعاملی نیستند معمولاً یک شبکهای از علتها روی وضعیت سلامت و وضعیت نظام سلامت تاثیر میگذارد و طبیعی است که کار در این حوزه سخت باشد.
- شخص اول مجریه کشور در مدت کوتاهی در آینده انتخاب میشود، به نظر شما این فرد از کجا میتواند برای حوزه مهم سلامت مشورتهای مناسب بگیرد؟ از کدام نهادها؟
ما در بین کاندیداهای ریاستجمهوری سه پزشک داریم خود این نشان میدهد که اولاً سرمایه اجتماعی گروه پزشکی و کسانی که در نظام سلامت شاغل هستند کم نیست که 50 درصد کاندیداهای ما از این گروه هستند و خب طبیعتاً توقع است که همه اینهایی که خودشان را در معرض انتخاب عمومی قرار دادند حتی اگر انتخاب نشوند کمک کنند که ما تصمیمگیریهای مناسبتری در این حوزه داشته باشیم و مطلب دیگر این است که واقعاً مشکلات نظام سلامت مشکلات فنی است یعنی ما نباید این حوزه را حوزه سیاسی بکنیم.
در زمانی که بنده مسوولیت داشتم یکی از فشارها این بود که ما اینجا مثلاً اگر میخواهیم رئیس دانشگاهی را بگذاریم، معاونی انتخاب کنیم، مدیرکلی انتخاب کنیم مثلاً به رزومه سیاسیاش خیلی توجه کنیم، تجربه بنده این بود که ما نباید این کار را بکنیم، کار ما یک کار تخصصی است البته آدم فاسد، آدم قبیلهباز، آدمی که دنبال منافع شخصی خودش یا منافع گروهی است نباید در نظام سلامت جای داشته باشد اما این که یک شخصی مثلاً تفکرش با ما متفاوت باشد و در چارچوب نظام اسلامی با یک سلیقه دیگری مثلاً تصمیمگیری می کند نباید آن پست را از حضور او محروم کنیم. نکته خیلی مهم دیگری که یاد گرفتم در ایام مسوولیتم این بود من وقتی وزیر شدم مرحوم آیتالله مشکینی رضوانالله تعالیعلیه پیغامی به من دادند که به نظرم خیلی پیغام مهمی بود که همه کسانی که میخواهند برای خودشان همکار انتخاب کنند باید به آن توجه کنند، ایشان به من فرمودند فلانی! تو سعی کن کسانی که به عنوان معاون خودت یا همکاران خودت انتخاب میکنی از خودت بهتر باشند.
ما گرفتاریای که الان با آن روبهرو شدیم این است که بعضیها در منصبی که قرار میگیرند میروند کسی را پیدا میکنند که بتوانند به او تحکم کنند نه این که با او همکاری کنند، نه این که از او مشورت بگیرند، این هم بالاخره افتی است که با آن روبهرو هستیم. لازم است در نظام سلامت اگر کسی بخواهد برنامهای بدهد واقعاً کسی باشد که منافع شخصی خودش، منافع گروهی خودش، منافع سیاسی خودش را بتواند بگذارد کنار، نظام سلامت احتیاج به حکمرانهایی دارد که بیغرض، فنی، کارشناسی نظر بدهند، نظام سلامت باید مصلحت اول و آخرش مصلحت عامه مردم باشد، مصلحت اول و آخرش باید عدالت در سلامت باشد.
الان یکی از معضلاتی که داریم این است که تفاوتها در کشورمان خیلی زیاد است یعنی مثلاً حتی به شاخص خیلی مهمی مثل امید به زندگی که نگاه میکنیم امید به زندگی در همین تهران بین مناطق مختلف شهرداری متفاوت است یعنی در منطقه یک امید زندگی داریم که با خیلی از کشورهای اروپایی برابری میکند و در منطقه 17 این به شدت کاهش پیدا میکند و از برخی از مناطق محروم کشور خودمان هم پایینتر است. کسی که در وزارت بهداشت قرار میگیرد و میخواهد تولیت نظام سلامت را داشته باشد حتماً باید نسبت به این تفاوتها حساس باشد و درست و بهموقع رصدشان کند و بتواند برای آن برنامه داشته باشد، علتیابی کند و به نتیجه برسد
-
وزیر بهداشت آینده با دهها حوزه مختلف روبهرو است، درمان، آموزش، پژوهش، عدالت در سلامت، تغذیه، هزاران حوزه است، به او توصیه میکنید روی چه کاری یکمقدار بیشتر تمرکز داشته باشد؟
یکی از چیزهایی که یاد گرفتن آن را وامدار دوستانی هستم که در مهندسی صنایع کار کرده اند، نگاه منظومهای یا به اصطلاح سیستمداینامیک در حل مشکلات است، ما با یک موضوع پیچیدهای که شبکه علتها در آن نقش دارد روبهرو هستیم مثل نظام سلامت باید بگردیم و گلوگاههای کار را پیدا کنیم، در همین زمینه اخیراً در مرکز تحقیقاتی که الان 15 ساله در شیراز داریم کار میکنیم و گزارشهایی که فعلاً به دست آوردیم و هنوز نتوانستیم نهاییاش کنیم این است که در چند حوزه گلوگاه داریم یک گلوگاه خیلی مهم ما نگهداشت نیروی انسانی بود، اگر درست به این موضوع بپردازیم خیلی از مشکلاتمان را میتوانیم حل کنیم.
یک گلوگاه دیگرمان نابرابری است اگر به این گلوگاه هم توجه کنیم باز میتوانیم تاثیرگذار باشیم و گلوگاه سوممان هم که یک قدری با گلوگاه دوم بیارتباط نیست بحث تامین زیرساختها نه فقط زیرساختها به معنی ساختمان بلکه آن تجهیزات و داروها و ملزوماتی است که برای بهداشت و درمان به آن احتیاج است، این گلوگاهها به نظرم گلوگاههای خیلی مهمی است، مثلاً اگر ما در مورد شبکه صحبت میکنیم که حق و درست هم هست و باید تعریفمان برای نظام سلامت و فعالیتهایش تعریفی باشد که شبکه را ارتقا بدهد خب این شبکه احتیاج به روزآمدی دارد، روزآمدی چه موقع اتفاق میافتد؟ وقتی نیروی انسانی مناسب پیدا کنیم، احتیاج به راهبرد دارد، راهبردش چیست؟ باید عدالت و کاهش نابرابری باشد. میخواهد کار انجام بدهد به چه چیزی احتیاج دارد؟
به ملزوماتی احتیاج دارد. به نظرم این سه گلوگاههای مهمی هستند و باید روی آن تمرکز بیشتری در وزارت بهداشت اتفاق بیفتد. آنقدر کار در وزارت بهداشت زیاد است که روزمرگیها اجازه تفکر را ممکن است از آدم سلب کند و اگر ما با این نگاه منظومهای واردش نشویم در روزمرگیها غرق میشویم و حتی اگر بخواهیم روزمرگیها را هم درست حل کنیم احتیاج به نگاه منظومهای است. مثلاً با موضوع کمبود دارو ممکن است به عنوان معضل روبهرو باشیم باید سعی کنیم به سلسله علتیاش پی ببریم که کجای آن برمیگردد به تامین ارز، کجای آن برمیگردد به مدیریت صحیح در صنایعمان، کجای آن برمیگردد به حکمرانی صحیح، توزیع صحیح
- در ایران میدانیم که نمایندگان مجلس، استانداران، فرمانداران و اعضای هیاتدولت خیلی از اوقات در حوزه تصمیمگیری دخالت میکنند، وزیر بهداشت اینجا چه کار کند؟ چطور میتواند از این سختی عبور کند؟
بالاترین مقام اجرایی کشور رئیسجمهور است اگر ما وزیر بهداشتی داشته باشیم که مورد اطمینان رئیسجمهور و مورد حمایت رئیسجمهور باشد مهم است، قاعدتاً هرکسی که به مقام وزارت رسید باید مورد اطمینان رئیسجمهور بوده باشد ولی گاهی پیش آمده و دیدیم که یک وزیر بهداشتی به رئیسجمهور نزدیکتر بوده و یک نفر دورتر و این روی میزان حمایت و اقتدار وزیر صرفنظر از خصوصیات خود فرد، درجه علمش، درجه وابستگیاش به شغل که این هم بالاخره یک نکتهای است، تاثیر داشته است.
بعضیوقتها آدمهایی داشتیم که تمام هویتشان را در شغل اعتباری و ریاست تعریف کردند اینها مجبور میشوند خیلی امتیاز بدهند ولی کسی هست نه این شغل یا منصب را به عنوان یک فرصت خدمت میبیند و از اصولش کوتاه نمیآید، بالاخره همه اینها تاثیر دارد. فهم من این است که ما اگر کار کارشناسی انجام بدهیم براساس یک اصول مشخص، خیلی میتوانیم از تصمیماتی که فراز و نشیبهای بدون علت پیدا میکند خودمان را رها کنیم. آنموقع که در معرض این کار قرار گرفتم خبرنگاران آمدند سراغم گفتند چه قولی به مردم میدهی؟ گفتم من خیلی آدم خوبی باشم قولم این است که به وظیفهام در اجرایی شدن برنامه توسعه چهارم عمل میکنم، این وظیفه من است نمیتوانم از خودم قول دیگری بدهم.
در آن برنامه بحث سطحبندی خدمات بود، سطحبندی خدمات برای ما یک مسیر روشنی را معین کرد یعنی اگر کسی میآمد میگفت من در آن بیمارستانم امآرآی میخواهم میگفتم نگاه کن، قانون ما سطحبندی است، سطحبندی میگوید این به بیمارستان شما میخورد یا نمیخورد اگر میخورد وظیفهمان است تامین کنیم و اگر نمیخورد شما برو قانون را عوض کن. این خیلی برای ما آزادی عمل و امکان تصمیمات عاقلانه را ایجاد میکند.
نظر شما