به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه همشهری، یکی از روزهای پاییز سال 99به بازپرس جنایی بندرعباس خبر رسید که پسر جوانی در یکی از خیابانهای شهر در یک درگیری خیابانی به قتل رسیده است. مقتول پسر جوانی بود که بررسیهای اولیه نشان میداد قربانی سرقت شده است. آنطور که شواهد نشان میداد عامل جنایت قصد سرقت گوشی موبایل او را داشته اما وی مقاومت کرده و قاتل با جسمی به نام تیغهماهی ضرباتی به او زده و گوشی را سرقت کرده بود. تیغه ماهی از استخوان ماهی ساخته میشود و مثل چاقو تیز و برنده است.
کارآگاهان جنایی با انجام بررسیهای میدانی در کوتاهترین زمان ممکن موفق شدند عامل جنایت را شناسایی کنند. متهم ابتدا قتل را انکار میکرد و میگفت بیگناه است اما در ادامه به جنایتی که مرتکب شده بود اعتراف کرد. او درباره آنچه در روز حادثه اتفاق افتاده بود گفت: چون کار و درآمدی نداشتم تصمیم به سرقت گرفتم.
روز حادثه از خیابان عبور میکردم که مقتول را دیدم که یک گوشی موبایل در دستش بود و با آن صحبت میکرد. من هم وسوسه شدم تا گوشی او را سرقت کنم. درحالیکه یک تیغه ماهی همراهم بود به او نزدیک شدم و با تهدید به او گفتم که باید گوشیاش را به من بدهد اما او زیر بار نرفت و حاضر به این کار نشد. من هم که تصمیم گرفته بودم به هر قیمتی به گوشی برسم، با تیغه ماهی8 –7 ضربه به سرش زدم و گوشی را از چنگش بیرون کشیده و فرار کردم. فکر نمیکردم ضرباتی که زدهام، باعث مرگش شده باشد اما بعد فهمیدم که او جانش را از دست داده است. به همین دلیل چند روز مخفی شده و فراری بودم تا اینکه دستگیر شدم.
حکم قصاص
همه شواهد و مدارک بهدست آمده ازجمله اعترافات متهم از مجرم بودن او حکایت داشت. در این شرایط بود که پرونده این جنایت با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان هرمزگان فرستاده شد. در جلسه محاکمه پدر و مادر سالخورده مقتول بهعنوان اولیای دم در جایگاه ایستادند و برای قاتل پسرشان درخواست حکم قصاص کردند.
آنها گفتند که مقتول تنها پسرشان و عصای دست آنها بوده است. از طرفی او به طرز ناجوانمردانهای به قتل رسیده و قاتل باید مجازات شود. در ادامه این جلسه متهم به دفاع از خود پرداخت و مدعی شد هنگام وقوع قتل حالت عادی نداشته و ناخواسته مرتکب قتل شده است؛ اما هیچ مدرکی برای اثبات ادعایش نداشت. در این شرایط بود که قضات دادگاه وارد شور شدند و او را به قصاص محکوم کردند.
در یک قدمی چوبه دار
مدتی پس از صدور این حکم بود که قضات دیوان عالی کشور حکم دادگاه را تأیید کردند و پرونده برای اجرای حکم به واحد اجرای احکام دادگستری هرمزگان فرستاده شد. قاضی اجرای احکام، چندین جلسه صلح و سازش با اولیای دم برگزار کرد تا شاید آنها حاضر باشند قاتل را ببخشند اما پدر و مادر مقتول حاضر به این کار نبودند و برای اجرای حکم قصاص اصرار داشتند.
به این ترتیب شمارش معکوس برای اجرای حکم آغاز شد.اواسط سال 1401بود که جوان محکوم به قصاص پای چوبه دار منتقل شد. همهچیز تمامشده بهنظر میرسید و حتی طناب دار نیز به گردن او انداخته شده بود؛ اما در آخرین لحظات اولیای دم به او مهلت دادند و اجرای حکم متوقف شد. بعد از آن بود که رایزنیهای انجام شده با اولیای دم باعث شد آنها یک قدم از خواستهشان عقب نشینی کنند.
آنها اعلام کردند درصورتی که قاتل دیه مقتول را پرداخت کند از اجرای حکم صرفنظر میکنند. آنها برای این کار 2ماه به محکوم وقت دادند. با پایان این مهلت در شرایطی که قاتل نتوانسته بود هیچ پولی فراهم کند او برای اجرای حکم به قرنطینه زندان منتقل شد. این بار هم اما پیش از اجرای حکم اولیای دم به او مهلت دادند. در مجموع پسر جوان 4مرتبه در آستانه اجرای حکم قصاص قرار گرفت اما هر بار توانست مهلت بگیرد. آخرین مرتبه اما اولیای دم شرط کردند که اگر تا چند روز دیگر دیه مقتول پرداخت نشود آنها قطعا حکم را اجرا خواهند کرد.
بخشش با کمک خیران
در حالی که اولیای دم برای اجرای حکم قصاص مصمم بودند، تلاش مسئولان اجرای احکام برای نجات جان این محکوم دوچندان شد. آنها پس از رایزنی با چند نفر از خیران توانستند بخشی از مبلغی را که اولیای دم خواسته بودند فراهم کنند. در ادامه به مذاکره و رایزنی با اولیای دم پرداختند و در نهایت آنها با دریافت همین مبلغ اعلام کردند که از قصاص گذشتهاند.
الهام پوردهقان فراشاه، معاون اجرای احکام دادگستری استان هرمزگان که تلاش زیادی برای ایجاد صلح و سازش در این پرونده انجام داده است میگوید: در این پرونده هرچند پسر جوان گناهکار بود و مرتکب قتل شده بود اما تلاش زیادی برای ایجاد صلح و سازش انجام شد. در این بین آقای کاظم شاهرخنیا، از اعضای شورای حل اختلاف زندان بندرعباس زحمات زیادی کشیدند تا اولیای دم حاضر به گذشت از قصاص شوند. از این گذشته چندین خیر نیز که با شورا همکاری میکنند در این زمینه مساعدت کردند تا بخشی از دیه مقتول پرداخت شود و پسر جوان از قصاص نجات پیدا کند.
نظر شما