به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه همشهری، در آن زمان مردی به اداره پلیس رفت و خبر از ناپدید شدن پسرش داد. وی گفت: پسرم متاهل است و 2 فرزند دارد. وی آخرین بار برای انجام کاری از خانه خارج شد و دیگر برنگشت. هرچه به موبایلش زنگ میزنیم کسی پاسخگو نیست و حالا نگرانیم و احتمال میدهیم بلایی بر سرش آمده باشد.
شروع تحقیقات
کارآگاهان تحقیقات خود را آغاز کردند و ابتدا به سراغ همسر مرد گمشده رفتند. او در تحقیقات گفت: شوهرم کار آزاد دارد و چند وقت قبل یک پروژه کاری در شهرستان بم به او پیشنهاد شد و او پذیرفت تا برای مدتی به این شهر برود. او آخرین بار چمدانش را بست و به ترمینال رفت تا با اتوبوس راهی بم شود و دیگر خبری از او نشد. من همه جا را بهدنبالش گشتم اما هیچ خبری از او بهدست نیاوردم. ماموران در ادامه تحقیقات متوجه شدند که مرد گمشده هیچ بلیتی برای شهرستان بم تهیه نکرده و احتمالا همسرش به آنها دروغ گفته است.
شکایت از عروس
درحالیکه مأموران سرگرم تحقیق در این پرونده بودند، پدر و مادر مرد گمشده بار دیگر راهی اداره پلیس شدند و از عروسشان و مرد آشنایی شکایت کردند. پدر گفت: من احتمال میدهم که عروسم راز ناپدیدشدن پسرم را میداند و بلایی برسرش آورده است. وی ادامه داد: بعد از آنکه پسرم به طرز مرموزی ناپدید شد، همه ما نگران سرنوشت او بودیم اما عروسم خیلی خونسردانه رفتار میکرد و کمی بعد دیگر پیگیر وضعیت شوهرش نشد. از سوی دیگر شنیده ایم که او با یکی از دوستان پسرم به نام فریبرز رفتوآمد دارد و احتمال میدهیم آنها با همدستی یکدیگر بلایی بر سر پسرم آورده باشند.
رازگشایی
همسر مرد ناپدید شده و فریبرز بهعنوان مظنونان اصلی پرونده بازداشت شدند. اگرچه آنها سعی داشتند خودشان را بی گناه نشان دهند اما درنهایت اسرار جنایت را فاش کردند. زن جوان گفت: مدتها بود که با شوهرم دچار اختلافاتی شده بودم و فریبرز که دوست شوهرم بود در جریان این اختلافات قرار گرفت. او در ابتدا سعی داشت میان ما صلح برقرارکند اما موفق نشد.
اختلافات ما ریشهای و حل ناشدنی بود. درنهایت تصمیم وحشتناکی گرفتیم؛ پایان دادن به زندگی شوهرم. وی ادامه داد: میدانستم همسرم حاضر به جدایی نیست و به همین دلیل من و فریبرز نقشه کشیدیم تا جانش را بگیریم. روز حادثه از قبل داروهای خوابآور تهیه کرده و داخل آبمیوه وی ریختیم. شوهرم وقتی آبمیوه را نوشید از حال رفت و ما با کمک یکدیگر او را خفه کردیم. سپس جسدش را به جاده ورامین بردیم و در آنجا رهایش کردیم.
قصاص
پس از اقرار متهمان، مشخص شد که جسد مقتول تحت عنوان مجهولالهویه کشف شده است. با افشای این حقیقت، زن جوان و مرد آشنا پس از بازسازی صحنه قتل، روانه زندان شدند. پس از مدتی در دادگاه کیفری پای میزمحاکمه رفتند و اولیای دم نیز خواستار قصاص متهمان شدند. پس از پایان جلسه، قضات دادگاه حکم قصاص زن و مرد جوان را صادر کردند و این رأی با اعتراض متهمان روبهرو شد. اما قضات عالی رتبه دیوان عالی کشور مهر تأیید بر این رأی زدند و به این ترتیب پرونده برای انجام مقدمات اجرای حکم به شعبه اول اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد. هربار که نام محکومان در فهرست افرادی که قرار بود پای چوبه دار بروند، قرار میگرفت اولیای دم دلشان به رحم میآمد و حاضر به اجرای حکم نمیشدند.
نجات 2زندگی
18سال از زمان حادثه گذشته و همهچیز مهیا بود برای اجرای حکم قصاص عاملان قتل. در این شرایط تیم صلح و سازش دادسرای جنایی تهران تلاش خود را کردند تا رضایت اولیای دم را جلب کنند. چون زمان زیادی از حادثه گذشته و عاملان قتل بهشدت نادم و پشیمان بودند. علاوه بر این از زندان خبر میرسید که زن و مرد قاتل رفتارهای مناسبی در زندان داشته و کارهای خیر انجام میدادند.
همه از آنها راضی بودند و این خبرها به گوش اولیای دم نیز رسیده بود. سرانجام پدر و مادر مقتول سختترین تصمیم زندگیشان را گرفتند؛ بخشش و فرصت زندگی به 2 زندانی. آنها بهخاطر رضای خدا و بهخاطر زندگی و آینده نوههایشان تصمیم گرفتند عروسشان و مرد آشنا را ببخشند. به این ترتیب با بخشش اولیای دم، زن و مرد زندانی از مجازات قصاص رهایی یافتند تا ظرف امروز یا فردا مقدمات آزادیشان از زندان بعد از گذشت 18سال فراهم شود.
نظر شما