به گزارش سلامت نیوز، دکتر ساحل گرامی _ روانشناس در روزنامه خراسان نوشت: خوشبختانه در یک دهه گذشته پیشرفت شایانی در زمینه پذیرش مشاوره و روان شناسی در کشور صورت گرفته و فرهنگسازی خوبی در رسانهها انجام شده و عده زیادی را به سمت کمک گرفتن از مشاور سوق داده است، اما همچنان برای پذیرش کامل آن راه نسبتا زیادی در پیش روست و باید تلاش کرد تصورهای اشتباه درباره این رشته از ذهن عموم جامعه زدوده شود. به مناسبت روز جهانی روان شناس و مشاوره، در مطلب پیش رو تلاش کردیم تا به اشتباههای رایج در میان جامعه درباره مشاوره و روان شناسی و توقعات نابجا درباره آنها بپردازیم.
روانشناس هم یک انسان و دارای عواطف است
از روان شناسها انتظار میرود که در زندگیشان به هیچ عنوان عصبانی و دچار اختلالات روانی نشوند، با فرزندان و همسر خود دچار مشکل نشوند و به هیچ عنوان طلاق نگیرند. توجیه افراد برای این سطح انتظار بالا این است که اگر شخصی به این درجه از علم و معرفت رسیده است که به دیگران مشاوره دهد پس به هیچ عنوان نباید در زندگی شخصی خود دچار خطا و نقصان باشد. در حالی که مشاور و روان شناس در درجه اول یک انسان و دارای عواطف انسانی است و صرف داشتن یک مهارت یا مدرک به معنی مهار تمامی احساسات و تسلط کامل در همه شرایط نیست.
چرا بعضی روانشناسها به اختلالات روانی دچار میشوند؟
مورد بعدی درباره ابتلا به اختلالات روانی در تعدادی از روان شناسهاست. نباید فراموش کرد که بخش زیادی از ریسک ابتلا به اختلالات روانی در انسانها به دلیل ریشه وراثتی است و افراد در آن دخالتی ندارند. پس مانند هر یک از افراد دیگر در جامعه روان شناسها هم میتوانند دچار اختلالات اضطرابی، افسردگی و حتی اختلالات شدیدتر هم باشند. همان طور که یک متخصص قلب میتواند دچار مشکلات قلب و عروق شود، یک متخصص روان شناس هم میتواند در دورهای درگیریهای ذهنی داشته باشد و این مسئله نباید فشار مضاعفی به قشر روان شناس بیاورد.
هر روانشناس در حیطه خودش تسلط دارد
درخصوص ارتباط با همسر و فرزندان باید گفت؛ هر روان شناس و مشاوری در یک حیطه به خصوص مهارت و تسلط دارد و قرار نیست یک روان شناس بزرگ سال، زیر و بم ارتباط با کودک را بداند و برعکس. پس مانند هر والد دیگری باید در مسیر فرزندپروری و ارتباط با کودک از روان شناس کودک و نوجوان کمک بگیرد. یا در خصوص ارتباط با همسر شاید روان شناس تصمیم به جدایی و طلاق را عاقلانه و منطقیتر از بودن در یک رابطه سمی بداند و از همسر خود جدا شود. پس این به معنی مشکل داشتن یا نداشتن صلاحیت نیست.
انتظار معجزه در جلسات درمانی!
نکته مهم بعدی انتظار معجزه در جلسات درمانی است. متاسفانه افراد زیادی هستند که با دو یا سه جلسه درمان یا حتی کمتر، توقع رفع کامل مشکل را دارند و انتظار دارند مشکلی که طی سالها به وجود آمده است در کوتاهترین زمان حل شود و
زمان بر بودن حل مشکل را به نداشتن صلاحیت روان شناس نسبت میدهند. در حالی که بسته به نوع مشکل باید صبور بود و روان شناسها و مشاوران در جلسههای ارزیابی اولیه وعدههای بزرگ برای حل مشکل ندهند و سطح انتظار مراجع را بالا نبرند، چرا که برخی از مشکلات به صورت کامل حلشدنی نیست. گاهی اوقات محیط زندگی فرد عامل مشکل است و تنها میتوان میزان آسیب به سلامت روان فرد را کاهش داد و از تخریب بیشتر جلوگیری کرد.
مراجعه به مشاور فقط 50 درصد مسئله است
مورد آخر هم این که تعدادی از مراجعان، مراجعه به روان شناس را فقط با هزینه ویزیت دادن، صرف زمان و انرژی برای رفتو آمد به مطب مساوی میدانند و برای تغییر هیچ تلاشی نمیکنند. در حالی که مشاوره و روان درمانی فقط محدود به مطب نیست و باید راهکارهای گفته شده در محیط خارج از مطب هم اعمال شود. مهارت روان شناس فقط 50 درصد مسئله است و 50 درصد بعدی خواست خود مراجع، همکاری و تلاش اوست. بدون این شرط مهم هر گونه مراجعه به روان شناس محکوم به شکست است.
نظر شما