در عرض چند دقیقه، ساختمانی عظیم فروریخت! کسی باور نمیکرد که پلاسکوی همیشه پابرجا در چند دقیقه به تلی از خاکستر تبدیل شود. این حادثه در دیماه سال ۱۳۹۵ رخ داد و در آن ۲۱ نفر، از جمله ۱۵ آتشنشان، جان باختند. البته حوادثی مانند پلاسکو در کشور ما کم اتفاق نیفتادهاند. زلزله ویرانگر بم، حادثه نفتکش سانچی، فروریختن ساختمان متروپل و تلفات زیاد ناشی از همهگیری کووید ۱۹ از جمله حوادثیاند که در کشور ما به سوگ جمعی منجر شدهاند. البته باید از خودمان بپرسیم که چقدر درباره اندوه و سوگواری جمعی میدانیم؛ آیا راههای برخورد با چنین شرایطی را بلدیم؟ اگر آشنایی با این مفهوم و شرایط رویارویی با آن برایتان اهمیت دارد، تا پایان این مقاله با ما همراه شوید. احتمالا به پاسخ بسیاری از سؤالاتتان درباره سوگ جمعی میرسید.
سوگ جمعی چیست؟
غم و اندوه جمعی زمانی اتفاق میافتد که یک جامعه یا ملت تغییر، اندوه یا خسارت شدید و مشترکی را تجربه کند. سوگ جمعی ممکن است نتیجه رویدادهایی نظیر جنگ، بلایای طبیعی یا خشونت بیسابقه باشد. این رویدادها اغلب به مرگومیر گسترده یا تراژدی بزرگ منجر میشوند.
در سوگ جمعی نیز مانند اندوه فردی احساس میکنیم که تسلطی بر اوضاع نداریم؛ رویداد تلخی رخ داده است و نتوانستهایم کاری کنیم و به همین دلیل احساس ناتوانی رهایمان نمیکند. این سوگ جمعی فقط در زمان بحرانهای ملی اتفاق نمیافتد، بلکه با ادامه بحران نیز دچار حالتی بهنام اندوه پیشبینیشده میشویم. این اندوه پیشبینیشده همان احساسی است که هنگام عزاداری و سوگواری پیش از موعد داریم. ما خسارت و آسیب را در اطراف خود میبینیم و شاهدیم که مشکلات برطرف نشدهاند، بنابراین میدانیم که غم و اندوه بیشتری در راه است.
زمانی که جامعه اندوه را پیشبینی میکند، احساس تسلطنداشتن بر اوضاع قویتر از همیشه میشود. در سوگواری فردی فقط خودمان دخیل هستیم، در حالی که در سوگ جمعی احساسات ناخوشایند مشترک و طاقتفرسا میشوند.
آیا ممکن است برای کسی که هرگز ندیدهایم سوگواری کنیم؟
کارشناسان بهداشت روان معتقدند که چنین چیزی امکان دارد. غم و اندوه به ارتباط با دیگران مربوط میشود، بنابراین صرفا نیازی به تعامل حضوری نیست. فرقی نمیکند که حادثه مربوط به یک شهر، یک ساختمان یا حتی یک سیاستمدار باشد، تنها چیزی که شما را در سوگ فرو میبرد، احساس ارتباط است. تا زمانی که از حادثهای اندوهگین میشوید و احساس میکنید شما نیز همچون سایر ایرانیان عزادارید، دچار سوگ جمعی هستید.
از سوی دیگر ما در لحظات تاریخی و سرنوشتساز، زندگی خودمان را به خاطر میآوریم. مثلا مدام به این فکر میکنیم که در آن لحظه که پلاسکو فروریخت، ما کجا بودهایم. این افکار و احساسات ممکن است به بیثباتی احساسی ما منجر شوند.
یکی از مسائل مهم سوگ جمعی غم و اندوهی است که به رسمیت شناخته نمیشود. نمونه بارز آن را در دوران همهگیری کرونا شاهد بودیم. در آن دوران درد و رنج چنان فراوان بود که هیچکس نمیتوانست برای ازدسترفتن عزیزانش بهدرستی عزاداری کند. هر روز شاهد مرگ انسانهای بسیاری بودیم. هر روز از گوشهوکنار میشنیدیم که تعداد بسیاری از مردم بر اثر بیماری جان باختهاند. در این شرایط، اندوه ما بابت ازدسترفتن عزیزانمان آنطور که باید به رسمیت شناخته نمیشد.
چرا دچار سوگ جمعی میشویم؟
ممکن است این روزها این جمله را زیاد بشنویم: «انتظار نداشتم که اینقدر ناراحت بشم.» دلیل تکرار این جمله چیست؟ شنیدن این جمله از افرادی با عقاید مختلف دلیل بسیار خوبی دارد. شما ممکن است بیش از تصورتان تحتتأثیر اخبار باشید. این موضوع به افکار و عقاید شما ربطی ندارد.
مثلا پلاسکو جزئی از زندگی روزمره ما شده بود. هر بار که برای کاری از چهارراه استانبول عبور میکردیم، پلاسکو را میدیدیم که پس از گذشت سالها هنوز پابرجاست. این ساختمان خاطرهای از گذشته بود. حتی ارگ بم نیز همین خصوصیت را داشت. ارگی بزرگ و استوار که هنوز پس از ۱۹ سال آن شکوه گذشته را به دست نیاورده است. این ساختمانها نماد زندگی ما ایرانیان بودند که از بین رفتهاند. در نتیجه اصلا عجیب نیست که نابودی آنها سبب سوگ جمعی ما شود.
در شرایط همهگیری کرونا نیز همین اتفاق افتاد. همه ما عزیزانی را از دست دادیم. حالا هم هر خبر فوتی که میشنویم ناخودآگاه به یاد آن دوران و عزیزانمان میافتیم. در این شرایط غم و اندوه پیشبینیشده بیشتر میشود و احساس میکنیم که در آیندهای نهچندان دور عزیزانمان را از دست میدهیم. هر کسی ممکن است دچار این احساس شود.
سوگ جمعی چه اثری بر ما میگذارد؟
غم و اندوه واکنشی رایج به اتفاقات تلخ است که همه انسانها در سراسر جهان میتوانند آن را احساس کنند. این احساس واکنش خودکار مغز و بدن ما به شوکی است که بر اثر فقدان دچارش میشویم. شنیدن خبر مرگ یا اتفاقی هولناک به شدیدترین نوع فقدان منجر میشود. این وضعیت، سیستم عصبی مرکزی بدن را فعال میکند تا به حالت مقابله، تدافعی یا حتی بیحسی دربیاید و تهدید پیش رو را دفع کند.
فعالشدن سیستم عصبی با افزایش هورمونهای استرس در بدن همراه است و کار را دشوارتر میکند. در چنین شرایطی غم و اندوه به افزایش هورمون استرس یا همان کورتیزول کمک میکند. وجود این هورمون نیز مانع خواب راحت میشود. در نتیجه احتمال ایجاد استرس مزمن و بیماری روانی بیشتر خواهد شد.
تجربه اندوه و سوگ جمعی ممکن است بسیار طاقتفرسا باشد، چون مهار احساسات در شرایطی که بدن مدام هورمونهای استرس ترشح میکند، سختتر است. زمانی که دچار غمی دستهجمعی میشویم، با شنیدن اخبار ناگوار مدام احساس بدتری پیدا خواهیم کرد. کارشناسان معتقدند که در این اوضاع و احوال مهمترین کار این است که به خودتان زمان بدهید تا بهبود پیدا کنید.
چطور با سوگ جمعی کنار بیاییم؟
با افزایش آمار مرگومیر و اتفاقات تلخ و ناگوار در دنیای امروز، سوگ جمعی بیشتر شده است. این سوگ که ورای اراده و اختیار ماست ترومای جمعی را در پی خواهد داشت. پس مهم است که بدانیم چگونه با آن کنار بیاییم تا کمترین صدمه را ببینیم.
۱. ماهیت سوگ جمعی را درک کنید
مهمترین کار برای کنارآمدن با سوگ جمعی این است که بدانید با چه چیزی روبهرو شدهاید. تروما و سوگ جمعی نتیجه رویداد یا مجموعهای از رویدادهای تلخاند که امنیت گروه یا گروههایی از مردم را به خطر میندازند. این رویدادها بهدلیل ماهیت جمعی خود با سایر اشکال رویدادهای آسیبزا تفاوت دارند. این وقایع تلخ تجربیاتی مشترک هستند که سلامت روان یک گروه یا جامعه را دستخوش تغییراتی بازگشتناپذیر میکنند.
علاوه بر این، با افزایش دسترسی مردم جهان به شبکههای اجتماعی، افراد و گروههایی که مستقیم درگیر این تجربیات آسیبزا نیستند هم تحتتأثیر خشونت قرار میگیرند. به این حالت ترومای ثانویه یا نیابتی گفته میشود. بر اساس پژوهشها، این مواجهه غیرمستقیم با حوادث تلخ و مرگبار ممکن است باعث ایجاد اختلال استرس پس از سانحه در افراد شود.
۲. اندوه را بپذیرید و درباره آن صحبت کنید
درک اندوه و آنچه در سوگ جمعی اتفاق میافتد به پذیرش غم و اندوه کمک میکند. بدن ما تحمل درد و رنجی طولانیمدت را ندارد. به همین دلیل باید در برخورد با اندوه جمعی درباره آن خوب فکر و صحبت کنیم. صرفنظر از اینکه واقعه تلخ به شما ربط مستقیمی دارد یا مربوط به دیگران است، احساسات شما واقعی و طبیعی هستند. پس درباره آنها صحبت کنید تا روند طبیعی سوگواری طی شود.
بااینحال، گفتوگوی بیش از حد درباره این غم نیز کار درستی نیست. نباید آنقدر درباره غم و اندوه صحبت کنیم که در آن غرق شویم. غلبه غم باعث میشود که ضعیف شویم یا بیماریهای جسمی، التهاب یا تروما به سراغمان بیایند. همچنین نباید ارتباطمان با سوگ و آسیب جمعی را کامل قطع کنیم، چون آنوقت حس مسئولیت جمعی خود را از دست میدهیم و به خشونتهای جمعی بیتفاوت میشویم. پس چه باید کرد؟ پاسخ یک جمله است: تعادل را حفظ کنید.
۳. راهی برای ابراز غم پیدا کنید
همیشه فرد داغدیده در برخورد با غم و اندوه تنهاست و آن را بهتنهایی از سر میگذارند. در سوگ جمعی نیز هر یک از ما به نوعی با غم روبهرو میشویم، بنابراین یافتن راهی برای ارتباط با دیگران اهمیت بسیاری دارد. بدیهی است که در این مسئله هیچ قاعده مشخصی وجود ندارد. هیچکس نمیتواند بگوید که در این شرایط چه کاری شما را تسکین میدهد. بااینحال روشهایی برای ابراز غم وجود دارند، نظیر:
روشنکردن شمع؛
شرکت در مراسم یادبود جانباختگان؛
بهاشتراکگذاشتن ماجرا با دیگران؛
نامهنوشتن به کسانی که از دست رفتهاند.
۴. جمعی سوگواری کنید
همانطور که غم جمعی است، تسکین آن نیز باید جمعی باشد. هنگامی که برای یک جامعه حادثهای تلخ رخ میدهد نهتنها هر فرد بهشیوه خاص خود متأثر میشود، بلکه کل جامعه نیز از آن حادثه تأثیر میپذیرند. گرد هم آمدن برای سوگواری و عزاداری علنی به تقویت پیوندهای مردم جامعه کمک میکند. بهجای اینکه هر یک از اعضای جامعه در انزوا رها شوند، با سوگواری عمومی همه دوباره به یکدیگر پیوند میخورند.
۵. همدردهای خود را پیدا کنید
شاید حادثهای که رخ داده است در سطح جامعه باشد، اما همه دچار اندوه نمیشوند. باید این حقیقت را بپذیریم که ممکن است همه افراد جامعه خود را در اتفاقی که افتاده شریک ندانند. بنابراین در این شرایط دنبال کسانی باشید که غم شما را میفهمند. با افرادی صحبت کنید که مثل شما دچار سوگ شدهاند. گفتوگو با چنین افرادی باعث میشود که متوجه شوید تنها نیستید و دیگران از شما حمایت میکنند.
برای این کار میتوانید با دوستان و خانواده خود گروه تشکیل بدهید یا به سازمان یا انجمنی محلی ملحق شوید که به تقویت جمع شما کمک میکند. این ارتباط به تأیید قدرت جمعی شما و بهبود سوگ جمعی میانجامد.
۶. با خودتان خلوت کنید
سوگ جمعی در افراد جامعه جلوههای متفاوتی دارد. با اینکه گردهماییهای عمومی و یافتن راهی برای مشارکت جمعی به سوگواری فردی و جمعی کمک میکند، باز هم شما نیازهای خود را دارید. باید به نیازهای خاص خود نیز توجه کنید. با خود خلوت کنید و در خلوت نیز غمگین باشید. شما به زمانی نیاز دارید که بتوانید بهتنهایی هم سوگواری کنید.
۷. گاهی از اخبار حوادث فاصله بگیرید
آیا مواقعی را برای فاصلهگرفتن از اخبار در نظر گرفتهاید یا مدام در معرض اخبار ناگوار بعد از حادثهاید؟ هرچند مسئولیت جمعی اقتضا میکند که اخبار را دنبال کنید و با دیگران همدرد باشید، شما به استراحت هم نیاز دارید. باید بتوانید وقایع تلخ را هضم و کمی تجدید قوا کنید تا در این راه مقاوم بمانید.
مثلا اگر از حادثه پلاسکو یا متروپل آسیب دیدهام، میتوانم گاهی از اخبار این حادثه فاصله بگیرم. گاهی فاصله حسابشده خود با این حادثه و هر موضوع مرتبط با آن را حفظ میکنم تا از دور به قضیه نگاه کنم. این فاصله حسابشده به من فرصت میدهد تا درباره خودم و حضور مؤثر در وقایع بعد از این حادثه فکر کنم. زیادهروی در مراحل بهبودی یا انفعال بیش از حد نیز پذیرفته نیست.
۸. برای رسیدن به حس امنیت تلاش کنید
هر زمان که مستقیم یا غیرمستقیم با حادثهای آسیبزا روبهرو میشویم، ناخودآگاه از بدن خود و زمان حال فاصله میگیریم. این روش واکنش سیستمهای عصبی ما به موقعیتهای ویرانگر است. اینطوری از چنین موقعیتهایی جان سالم به در میبریم. در واقع ذهن ما برای ایجاد احساس امنیت تلاش میکند و ممکن است حتی خودمان هم به این واکنش آگاه نباشیم. بنابراین هنگامی که احساس میکنیم از زمان حال جدا شدهایم، باید از خود این سؤالات را بپرسیم:
آیا هنوز هم احساس امنیت میکنم؟
چه چیزی باعث میشود که احساس امنیت نکنم؟
چگونه امنیت روانی من بازمیگردد؟
۹. از کارشناس سلامت روان کمک بخواهید
اگر نمیتوانید بهخوبی با مشکل کنار بیایید، باید از کارشناس کمک بخواهید. مراکز مشاوره و رواندرمانی به افراد کمک میکنند تا با غم و تروما راحتتر روبهرو شوند.
سخن پایانی
اگر یک جامعه نتواند صحیح با سوگ جمعی کنار بیاید، دچار ترومای جمعی میشود. برای اندوه جمعی هم باید سوگواری کرد و غم را بروز داد تا در آینده به مشکلات اجتماعی و فروپاشی جامعه منجر نشود. شما اینطور فکر نمیکنید؟
نظر شما