به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شهروند، سخت است اما برای این بچهها کار نشد ندارد. کوهستان آنها را قوی بار آورده آنقدر که واژه «نشد» برایشان معنا ندارد. هر سختی را به جان میخرند. برای این بچهها نه سرویس مدرسه معنا دارد و نه پردههای رنگی و گلدار برای کلاسشان که خلاصه میشود به سنگهایی که سیمان لابهلایشان آنها را به سختی روی هم نگه میدارد.
سیستم گرمایشی و سرمایشی هم برایشان به داستان خندهدار میماند. وقتی هوا سرد میشود پتوی کهنه و قدیمیای که آن را روی دست و پایشان میاندازند میشود بخاریشان، حالا فصل گرما که دیگر هیچ. بچه کوهستان فقط میخواهد بیاموزد، یاد بگیرد، بخواند و داستانهای ذهنش را روی کاغذ پیاده کند. آنها میدانند که خبری از امکانات در دل کوه و کوهستان نیست.
آن را وقتی فهمیدند که کرونا همه بچههای شهرها را گوشی و تبلت به دست کرد، اما آنها نه اینترنتی داشتند و نه دسترسی به گوشی و تبلت. باید خودشان دست میجنباندند تا از قافله عقبنمانند. همین امر باعث شد که با ماسک و بیماسک در روزهای سخت کرونایی پای تخته سیاه نشستند تا خودشان سرنوشت آینده خود را تغییر دهند.
اولین تلاش برای با سوادکردن کودکان عشایری از سال١٣٠٧ کلید خورد و اولین مدرسه شبانهروزی برای دانشآموزان عشایری دایر شد. بعد از انقلاب نیز تلاش برای باسواد کردن کودکان عشایر در برنامههای اصلی آموزشوپرورش قرار گرفت. اما انگار همه چیز دستبهدست هم داده تا این بچهها عقب بمانند از همسنوسالهایشان. سبک زندگی کودکان عشایری سبب شده که این بچهها همراه ایل مدام در کوچ باشند. اگر شانس بیاورند و معلم همراه کوچ باشد، شاید بتوانند تا ٦ کلاس را طی کنند، اما اگر مسیرهای کوچشان سخت باشد و معلمی حاضر نشود مسیرهای سخت را طی کند، این بچهها از درس و مدرسه باز میمانند.
امکانات برای بچه های عشایر افسانه است
عزیز محمدیمنش از آن دست معلمهاست که زندگی خودش را وقف بچههای عشایر کرده است. سالهاست در سرما و گرما مسیرها را همراه با ایلها طی میکند و حالا کوهبهکوه و دشتبهدشت را طی میکند تا کودکان ازتحصیلمانده را پیدا کند و به آنها الفبای زندگی بیامورد. خودش میگوید امکانات برای بچههای عشایر کاملا افسانه است.
اما با این وجود آنها فقط میخواهند یاد بگیرند و کلاس و میز و صندلی و امکانات برایشان اصلا اهمیت ندارد. مهم نیست لباس مدرسهشان چه باشد یا کیف و کفش داشته باشند یا نه. خیلیهایشان نه کتاب نویی دارند و نه دفتر فانتزی؛ تمام دنیایشان در کتابهای کهنهای خلاصهمیشود که آنها را با زندگی آشنا میکند. این بچهها تشنه آموختن هستند و با وجود آنکه در کنار پدر و مادرشان کار میکنند، اما باز هم دوستدارند یاد بگیرند.
او میگوید: «هر سال تابستان روستا به روستا میگردم و تلاش میکنم دانشآموزان محروم را پیدا کنم و برای آغاز سال تحصیلی فضای منطقه را آماده کنم. هر سال اول سال تحصیلی با همراهی دانشآموزان و مردم عشایر منطقه با سنگ و خشت، دیواری برای دایرشدن کلاس درس بنا میکنیم و زیر سقفی از نایلون، کلاس آموزشی برای کودکان و نوجوانان مناطق کوهستانی و محروممانده از تحصیل بنا میکنیم.» او توضیح میدهد که تنها در همان روستاهای عشایری استان لرستان بیش از ٤٤٠ کلاس کوچرو و نیمهکوچرو وجود دارد و اگر کلاسهای عشایری علی گودرز را به آن اضافه کنیم، این آمار به ٦٥٠ کلاس میرسد.
عزیز محمدی به این موضوع اشاره میکند که گاهی برخی از این کلاسها کاملا از امکانات خالی است و تاکید میکند: «شغل اصلی بیشتر عشایر دامداری است و در واقع دامها بهدنبال علف حرکت میکنند و عشایر هم بهدنبال آنها. بچهها پشت آنها هستند و معلم هم در بیشتر وقتها مجبور است با ایل ییلاق و قشلاق کند.» او معتقد است که معلمی که آموزش بچههای عشایر را در دست میگیرد، زندگی عادی برایش معنا نخواهد داشت.
یک معلم عشایری اوقات فراغت ندارد، بعضی روزها ٩ پایه از نهضت سوادآموزی، دانشآموزان راه دور تا ششم ابتدایی را درس میدهد، این یعنی تدریس ٥٠ کتاب در روز. این در حالی است که این معلم باید دو روز را در مسیر پیادهروی کند تا به کلاس درس برسد و هر بار باید یک تا دو ماه را در همان روستا بماند. این شرایط سبب شده است که کمتر معلمی حاضر شود در این مناطق خدمت کند و بماند.
ترک تحصیل کودکان عشایر
ماهره صالحی، معلم روستای گدارگه کوهدشت هم میگوید: «شرایط مدارس بچههای عشایر زیاد مساعد نیست، متاسفانه بسیاری از بچهها خصوصا دختران به دلیل وضعیت موجود مجبور به ترک تحصیل میشوند.» صالحی، نبود فضای آموزشی، تجهیزات و امکاناتی مانند سرویسهای بهداشتی را به عنوان چالشهای آموزشی برمیشمرد و تاکید میکند: «برخی از دانشآموزان هنوز بهخاطر محرومیت موجود با ابزار هوشمند مانند کامپیوتر ناآشنا هستند.»
تلاش می کنیم امکانات به مدارس عشایر برسد
صفرعلی یازرلو، مدیرکل دفتر توسعه عدالت آموزشی و آموزش عشایر درباره وضعیت مدارس عشایری به «شهروند» میگوید: «در کل کشور ٧هزارو٣٠٠ مدرسه با ١٤هزار کلاس عشایری داریم که ٢٢٥هزار دانشآموز در این کلاسها مشغول تحصیل هستند.» او توضیح میدهد که حدود ٢٠هزار و ٥٠٠ نیرو در این مدارس مشغول به کارند که بیش از ١٦هزار نفر از آنها معلم هستند.
یازلو به این موضوع اشاره میکند که این نگاه که بیشتر معلمهایی که برای مدارس عشایری میگذارند غیررسمی هستند، اشتباه است و توضیح میدهد که تمام تلاش ما این است که از معلمهای رسمی استفاده شود. اما در صورتی که در برخی از مناطق به دلیل صعبالعبوربودن نتوانیم از معلمهای رسمی استفاده کنیم، از سرباز معلمها استفاده میکنیم.
یازرلو با بیان اینکه دوره جبران و تثبیت یادگیری در تابستان ۱۴۰۱ برای دانشآموزان عشایر برگزار شد، خاطرنشان میکند: «بهواسطه این دورهها بخشی از عقبافتادگی تحصیلی یا ضعف یادگیری دانشآموزان جبران شد.» مدیرکل دفتر توسعه عدالت آموزشی و آموزش عشایر وزارت آموزشوپرورش خاطرنشان میکند: «ممکن است در زمینه تجهیزات آموزشی و پرورشی، امکانات رفاهی مدارس و نیروی انسانی کمبودهایی وجود داشته باشد، البته هنوز گزارشی مبنیبر کمبودها دریافت نکردهایم، اما شروع سال تحصیلی و بررسیهای آغاز سال، زمان مناسبی برای بررسی مجدد است که پیگیری خواهد شد.»
یازرلو همچنین درباره بازماندگان از تحصیل در مناطق عشایری تاکید میکند: «در مناطق عشایری حدود پنجهزار بازمانده از تحصیل داشتیم که براساس گزارشهای دریافتی از استانها، بیش از نیمی از این دانشآموزان جذب شدهاند. در حال حاضر تلاش میکنیم باقیمانده دانشآموزان بازمانده هم به شیوههای مختلف سازماندهی شوند و کودکی خارج از مدرسه نداشته باشیم.»
یازرلو ادامه میدهد: «تلاش میکنیم در طول سال تحصیلی برای ارتقای کیفیت فرآیندهای یادگیری در کلاسهای مناطق روستایی و عشایری، اقدامات موثری انجام شود تا بخشی از نقایص ایجادشده پس از غیرحضوریشدن کلاسها به سبب گسترش ویروس کرونا جبران شود.»
نظر شما